۱۳۹۴/۰۵/۰۵
–
۳۶۴ بازدید
آنچه در ادامه می آید حاصل بازخوانی و بررسی اسناد ایرانی و غیرایرانی و خاطرات رزمندگان و فرماندهان از اجرای عملیات «فروغ جاویدان» و واکنش رزمندگان جمهوری اسلامی به آن ها در عملیات «مرصاد» است. عملیاتی که تنها به واسطه نصرت الهی و مهیا کردن همه جوانب از سوی خدا در منطقه تنگه چهارزبر کرمانشاه تمام معادلات دشمنان را به هم ریخت و بزرگ ترین پیروزی و نصرت الهی را را بعد از قبول قطعنامه رقم زد.
ماجرای فروغ جاویدان
ماجرای فروغ جاویدان
عراقی ها بعد از قطعنامه یعنی دو سه روز قبل از این، از جبهه جنوب تا گیلانغرب هجمه آورده بودند و تا سرحدات تصرفاتشان در ابتدای جنگ رسیده بودند، اما جبهه های بالاتر خبری نبود تا جبهه های شمالی در منطقه مرزی شمال کردستان و آذربایجان غربی که آنجا هم تجاوزاتی گزارش شده و نیروهای خطوط پدافندی منطقه که عمدتا از ارتش بودند با همکاری دو گردان از سپاه و ژاندارمری در همان روز اول تجاوز را دفع می کنند. حال دشمنی از میان این دو جبهه وارد شده است، یعنی نیرویی از مرزهای عراق و بین دو جبهه شمالی و جنوبی درگیری ها به سرعت به سمت کرند غرب، اسلام آباد و بعد از این ها به سمت کرمانشاه می رود. پشتیبانی هوایی هم می شود. اما تجهیزاتش متفاوت از ارتش عراق است. تانک های چرخ دار، جیپ و…
صدق نام منافق
بنابر اظهار فرماندهان میدانی حاضر در عملیات مرصاد، جالب ترین نکته این جا بود که در اسناد به دست آمده از منافقین در خودروهای به جای مانده از آن ها که امور فیلم برداری را انجام می داد، فیلمی به دست آمد که این جماعت پیش از آغاز حمله و تجاوز و بعد از جلسه سراسری خود با فرماندهان به حرم امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) رفته و توسل می کنند و بعد به نقطه رهایی خود در عملیات می روند. در اینجاست که می توان به هوشمندی حضرت امام خمینی(ره) در نامگذاری این گروه به نام منافقین پی برد. چه این که همین ها کشته های منحوس خود را شهید می خوانند، بعدها وقتی در حرم ائمه(ع) بمب گذاری کردند و یا ماجراهای آن انقلاب های اعتقادی آن ها به گوش مردم رسید، صدق نام منافق بر آن ها اثبات شد.
از قطعنامه شوکه شده اند
ماجرا از این قرار است که ظاهرا منافقین به علت پذیرش قطعنامه شوکه شده و عملیاتی را که اجرای آن را برای اواخر تابستان برنامه ریزی کرده بودند را تعجیلی سوم تیر ماه شروع کردند. پیش از این آن ها عملیات «چلچراغ» را ناجوانمردانه در فکه و عملیات «آفتاب» را در مهران انجام داده بودند. موفقیت آن ها هم بیشتر به خاطر زبان فارسی و غافلگیر کردن نیروهای خطوط پدافندی بود. حال قرار بود در عملیاتی دیگر به قول خودشان ضربه نهایی را به (رژیم ایران) جمهوری اسلامی بزنند. در ابتدای حمله آن ها هیچ چیز مشخص نبود. این که این مهاجم کیست؟ آیا ارتش عراق است؟ چرا فارسی صحبت می کنند؟ تجهیزاتشان متفاوت است و…
آرام آرام وضعیت مشخص شد
سوم تیر گذشت و کم کم روز چهارم تیر همه چیز مشخص شد. شب قبل منافقین به هرجا که رسیده بودند قتل و کشتار و جنایت کرده و حتی به مجروحان بیمارستان ها و درمانگاه ها هم رحم نکرده بودند. کرند و اسلام آباد را رد کرده اند. منافقین همچنان به واسطه خودروهای چرخ دار برزیلی شان به سرعت در حال حرکت به سمت کرمانشاه هستند. در کرند غرب و اسلام آباد جنایات فجیعی به بار آورده اند. فرماندهان از جمله علی صیاد شیرازی که آن زمان در ارتش مسئولیت نداشت و نماینده امام در شورای عالی دفاع بود سریع تمرکز توجه خود را از جبهه های جنوبی به سمت کرمانشاه معطوف کردند. ابتدا که چیزی معلوم نبود قرار شد منافقین در تنگه راهبردی پاتاق کمین بخورند اما کار از کار گذشته بود. در مکالمه با فرماندهان منطقه متوجه می شوند که آن ها آنجا را رد کرده اند. تنگه پاتاق تنگه ای راهبردی است و حتی از پیش از انقلاب هم فرماندهان ارتش شاهنشاهی ظرفیت های زیادی را در این تنگه برای برخورد با هر متجاوزی مهیا کرده بودند. حال تنها عوارض راهبردی جلوی منافقین ارتفاعات حسن آباد و تنگه چهارزبر است. با سرعتی که منافقین دارند نمی توان فرصت کافی برای استقرار مواضع پدافندی روی این ارتفاعات داشت. اما این بار هم نصرت الهی همراه رزمندگان اسلام می شود. چرا که امیدی جز به خدا ندارند و خالصانه به میدان آمده اند و می دانند با این اوضاع دستشان خالی است. در خوشبینانه ترین حالت با بمباران هوایی و معطل کردن منافقین باز هم آن ها قبل از رسیدن اولین یگان ها که در جنوب درگیر هستند به چهارزیر این تنگه را رد می کنند. ولی تمام ماجرا این نیست.
یگان هایی در زندان
هماهنگی منافقین حتی در تهران هم مشهود است. نیروهای زندانی منافقین در زندان ها طرح شورش را در حال اجرا دارند تا با رسیدن آن ها به تهران به آن ها بپوندند. حتی برای هر منطقه ای که اشغال می شود مسئول مشخص کرده اند و بعد از اشغال نیروهای مسئول منطقه می مانند و مابقی عملیات را ادامه می دهند. می خواهند سه روزه مسیر کرمانشاه، همدان و تهران را طی کنند. بعدا در اسناد مشخص شد که حتی برای منطقه جماران و محل زندگی امام(ره) هم برنامه داشته اند و مسئولان این کار را هم مشخص کرده اند که البته همه اش خیال خام بود.
چه کسانی جلوی منافقین ایستادند؟
روایت این بخش سخت است. اکثر یگان ها به خاطر حمله عراق به جبهه های جنوبی و انجام عملیات غدیر به جنوب رفته و تنها یگان های پدافندی و عده ای از نیروهای پشتیبانی و نگهبان اردوگاه ها در منطقه حضور دارند، مثل تیپ انصارالحسین همدان و لشکر 27 محمد رسول الله(ص) که در نزدیکی چهارزبر اردوگاه دارند. در این میان تنها یک تیپ از سپاه با تمام نیروهای خود و حتی بیش از ظرفیت یک تیپ در منطقه حاضر است و آن تیپ قائم(عج) است که متشکل از نیروهای استان سمنان بوده و آن ها هم تنها به خاطر آب و هوای بهتر منطقه کرمانشاه به جای استقرار در اردوگاه اصلی خود در دزفول در اردوگاه صدیقین در نزدیکی چهارزبر سازماندهی را انجام می دهند و منتظرند تا با ابلاغ ماموریت در عملیات غدیر شبانه به سمت اردوگاه اصلی خود در دزفول بروند. تسلیحات و مهمات آن ها هم در همان اردوگاه است. برخی نیروها هم به دور از یگان های خود در منطقه حضور دارند و یا در حال عبور از منطقه هستند. نیروهای انتظامی و یگان های سپاه و ارتش مستقر در شهرهایی که منافقین از آن عبور کرده اند یا مقاومت کرده و از هم پاشیده اند و یا به واسطه عدم آشنایی با ماهیت ارتش مهاجم و فتنه انگیزی های آن ها عقب نشینی کرده اند تا به اولین یگان ممکن رسیده و از آن جا سازماندهی دوباره شوند. مردم با شنیدن خبر حمله به سرعت از وحشت ددمنشی آن ها آواره شده اند و در این حال منافقین هم در میان مردم هستند. فتنه یعنی این، هم دشمن فارسی صحبت می کند، هم مردم و هم نیروهای خودی. منافقین هر کسی را که حس کرده اند به نیروهای نظامی وابستگی دارد به فجیع ترین وجه به شهادت رسانده اند. بیماران را در بیمارستان قتل عام کرده اند، حتی به تعمیرکاران یک تعمیرگاه سپاه هم رحم نکرده و در کنار دیوار آن ها را تیرباران کرده اند.
نیرو و مهمات کافی در منطقه نیست
نیروهای حاضر در منطقه اطلاع کافی از وضعیت ندارند. حتی مهمات لازم را برای جنگیدن هم ندارند. از قضای الهی و با نصرت الهی به طور کاملا اتفاقی دو کامیون مهمات تیپ قائم(عج) از مقر آن ها در دزفول برای خط پدافندی تیپ در منطقه والفجر 10 اعزام شده اند که دچار مشکل می شوند و به خاطر تاخیر رانندگان این دو کامیون ترجیح می دهند که شب را در اردوگاه صدیقین صبح کنند و با روشنایی روز به منطقه ماموریت خود بروند. آن دو کامیون هم در لحظه حساس با مهمات کافی در اختیار تیپ قرار می گیرد. غروب همان روز تا حدود مغرب ماموریت مقابله با منافقین در چهارزبر به تیپ قائم(عج) محول می شود. سایر رده های سپاه اعم از گروهان های تیپ انصارالحسین و سایر نیروها و امکانات اردوگاه های تیپ ها و لشکر ها در منطقه هم به نیروهای تیپ قائم می پیوندند و اولین خط دفاعی تشکیل می شود.
مجاهدین عراقی و اولین مقاومت
قبل از چهارزبر، حسن آباد است. نیروهای تیپ قائم(عج) متوجه می شوند که منافقین در حسن آباد با عده ای از نیروها درگیرند. دو سه اتوبوس از نیروهای سپاه بدر که مجاهدین عراقی حامی انقلاب اسلامی هستند، در حال اعزام به جبهه های جنوبی هستند که با دیدن اوضاع مقابل آن ها در ارتفاعات حسن آباد می ایستند و اکثرا هم شهید می شوند. نکته جالبی است از انقلاب اسلامی؛ مجاهدین عراقی در مقابل منافقین ایرانی از ایران دفاع می کنند. این عملیات سلحشورانه مجاهدین عراقی سپاه بدر باعث می شود فرصت کافی برای استحکام مواضع و انسداد مسیر منافقین فراهم شود.
اولین خط دفاعی منسجم سمنانی ها، همدانی ها و تهرانی ها
قضا قدر الهی این است که یک تیپ کامل، یعنی تیپ قائم(عج) سمنان، با تمام نیرو هنوز به جبهه جنوب اعزام نشده و در اردوگاه خود در منطقه آماده اعزام باشد. از قضا مهماتی هم در اردوگاه است که قرار بوده به خط پدافندی این تیپ در منطقه عملیاتی والفجر 10 ارسال شود. یک گردان از تیپ انصارالحسین همدان هم در اردوگاه خود در منطقه حضور دارد. تعدادی از نیروهای پشتیبانی لشکر 27 هم هنوز در اردوگاه خود هستند. اولین هسته مقاومت مبتنی بر اصول دفاعی با این نیروها در تنگه چهارزبر تشکیل می شود و البته حماسه نیروهای بدر هم باعث می شود فرصت بیشتری برای استحکام مواضع ایجاد شود.
آغاز مرصاد از چهارزبر و محاصره منافقین
با رسیدن منافقین به چهار زبر آن ها زمین گیر می شوند و بعد از این زمین گیری و اعزام نیروهایی از لشکرهایی که از خوزستان و گیلانغرب برای مقابله با منافقیه فراخوانی شدند به پشت و مقابل آن ها، تقریبا آن ها محاصره شده و عملیات از چهار زبر شروع می شود. بخشی از نیروها هم با همت هوانیروز و فرماندهی شهید صیاد هلی برن شده و حلقه محاصره را کامل می کنند. ستون منافقین به هم می ریزد. عده ای فرار می کنند و عده هم قبل از اسارت قرص سیانور می خورند. تعداد کمی هم بازداشت می شوند.
خبر حمله منافقین دست به دست بین مردم می چرخد. رگ غیرت خیلی ها بیرون می زند. همه آن هایی که روزگاری جبهه آمده بودند و به خاطر مشکلات زندگی این اواخر دیگر در جبهه ها نبودند، همه آن هایی که از خبر قطعنامه شوکه شده بودند، همه آن هایی که پدر و پسر و یا خانواده آن ها توسط منافقین ترور شده بود و همه باغیرت های شهرها و روستاها آمدند به سمت کرمانشاه تا انتقام ترورها را از منافقین بگیرند. حجم نیروهای مردمی به حدی بود که زمانی که خبر آن به امام(ره) رسید، بنا به قولی ایشان می گویند: اگر می دانستم مردم این مقدار برای دفاع آمده اند، با وجود تمام کمی و کاستی های کشور قطعنامه را نمی پذیرفتم.
همه ماجرا در دو سه روز
تمام این مسائل از بعد از ظهر سوم تیر ماه، تا صبح پنجم تیر، از لحظه ورود منافقین به مرزهای کشور با پشتیبانی نیروی هوایی ارتش بعث مقاومت های در مسیر و رسیدن آن ها به چهارزبر و زمین گیر شدنشان یک و نیم روز طول می کشد. تنها فرصتی که برای طراحی عملیات دفاعی علیه منافقین وجود داشته، قبل رسیدن آن ها به کرمانشاه و در منطقه تنگه چهارزبر بوده، تمام طراحی و شناسایی ها برای عملیات مرصاد از اواسط صبح روز چهارم تیر شروع شده و تا صبح روز پنجم تیرماه که آغاز عملیات مرصاد بوده ادامه داشته. پایان این عملیات هم تقریبا حدود 48 ساعت یا بیشتر طول نمی کشد.
فرجام منافقین
حدود یک سوم از سازمان رزم منافقین در این عملیات نابود می شود. حضرت امام(ره) با توجه به شورش منافقین در زندان های تهران، دستوری صادر می کنند تا به وضعیت زندانیان منافقین علی رغم مخالفت افرادی همچون آقای منتظری و… به سرعت رسیدگی شود. آن دسته از اسرای منافقین در عملیات مرصاد که موفق به خوردن قرص سیانور نشده بودند و به اسارت در آمده بودند، (در اسناد این افراد حدود 80 نفر بوده اند)، بنا بر دستور حضرت امام(ره) در دادگاه صالحه نظامی در همان منطقه کرمانشاه و گیلان غرب محاکمه شده و اعدام می شوند. دستور امام(ره) این است که آن دسته که جرم سنگینی ندارند و توبه می کنند عفو شوند و آن دسته که جرم های سنگین دارند و در قضایای ترورها، شورش در زندان و نیز در اسناد به دست آمده از فروغ جاویدان نقش برجسته ای دارند در دادگاه صالحه محاکمه شده و اعدام شوند تا شر و خطر آن ها بر طرف شود.
علیرضا جلالیان ، بصیرت، 03 مرداد 1394