گردن اشرافیت زیر شمشیر امام عصر(ع) و فقرا در آسایش و نعمت
۱۳۹۴/۰۴/۰۳
–
۷۴ بازدید
گردن اشرافیت زیر شمشیر امام عصر(ع) و فقرا در آسایش و نعمت
عصر ظهور تکمیل عقول و تعالی نفوس انسانها را بدین پایه از رشد و فرزانگی میرساند که اشرافیگری، یک آسیب جدّی برای آدمی و تنزّل منزلت برای شخصیِت اوست. این در حالی است که فقر و فاقه در عالم، ریشهکن شده و همگان از نعمت و ثروت فراوان برخوردار خواهند بود.
گردن اشرافیت زیر شمشیر امام عصر(ع) و فقرا در آسایش و نعمت
عصر ظهور تکمیل عقول و تعالی نفوس انسانها را بدین پایه از رشد و فرزانگی میرساند که اشرافیگری، یک آسیب جدّی برای آدمی و تنزّل منزلت برای شخصیِت اوست. این در حالی است که فقر و فاقه در عالم، ریشهکن شده و همگان از نعمت و ثروت فراوان برخوردار خواهند بود.
خبرگزاری شبستان: سخن از سیره مهدوی، سخن از متن اسلام و حقایقی است که در روند تکاملی انسان و جهان، جایگاه اساسی دارد. اگرچه این وصف در مورد سیره همه امامان صادق است, امّا در این میان، مهدی موعود(عج)، به عنوان منجیّ بشریّت و تحقّقبخش آرمانها و اهداف همه انبیا و اولیاء، موقعیتی ویژه و استثنایی دارد. او انسان کاملی است که رسالتش، شکوفایی هدف آفرینش و تکامل انسانهاست. در پرتو این هدف بزرگ و تکامل سترگ، جهان نیز که ظرف وجود انسان است، به کمال میرسد و این، اقتضای ظهور آخرین انسان کامل و حجّت الهی در عالم است که در اثر وجود مبارک و قیام بزرگ او تکامل در همه ابعاد مادّی و معنوی حیات بشر، از جمله برکات زمین و آسمان رخ میدهد. از این روست که در زمان ظهور، آسمان، باران خود را فراوان فرو میریزد. زمین همه نشاط و خرّمی و تمام گنجها و ثروت خویش را ظاهر میسازد؛ حتّی به قدر گامی نیز در همه زمین باقی نمیماند؛ مگر اینکه سبز میشود. فقر و بیماری و رنج از همهجا رخت برمیبندد. رفاه، آسایش، امنیت و عدالت در هر شهر و دیاری، رخساره خویش را آشکار میکند. علم و دانش ـ چه در علوم معنوی و چه در دانشهای مادّی و تجربی ـ زمین را فرا میگیرد و دیگر جهلی در جهان باقی نمیماند.
علم و عقلانیت در خدمت انسان و انسانیت
همراه این رویداد بزرگ در بعد مادّی حیات بشر که انسانها طعم حقیقی دانش و رفاه و آسایش را درک میکنند، اتّفاق بسیار مبارک و عظیم دیگری میافتد که شیرینی و حلاوت زندگی را بسی فزونتر میسازد و آن، تکامل عقلی و فکری انسانهاست. امام عصر(ع) دست خدا بر سر بشریت هستند و چون ظهور میکنند، عقل و فرزانگی را برای آنان به ارمغان میآورند. این، متن بشارتی زیبا در روایتی والاست که: «چون مهدی ظهور کند، بر سر بشر دست نهاده و عقل و خرد او را کامل میسازد.»1
این نعمت بزرگ و بیبدیل، خود سرمنشأ نعمتهایی دیگر است و به شجره مبارکی میماند که میوههای گوارای بسیار، از جمله عدالت و مساوات را به انسانها تقدیم میدارد. رفاه، آسایش و راحتی، ثمره شیرین دیگری است که از این درخت طیّبه، نصیب بشر میشود. همین یک نعمت، خود ارزش تأمّل و دقّتی دو چندان را داراست. در واقع، رفاه و آسایش بشر در زمان ظهور امام عصر(ع) به هیچ وجه با آنچه پیش از آن در اذهان درک شده و در عینیت خارجی وجود دارد، قابل قیاس نیست؛ زیرا این آسایش و رفاه و راحتی:
اوّلاً عمومی است و با تبعیض طبقاتی همراه نیست. همه انسانها و تمام ملّتها از آن برخوردارند و مستکبر و مستضعف از دل آن بیرون نمیآید؛
ثانیاً به ارزشهای اخلاقی، همچون عدالت و مساوات آراسته است؛
ثالثاً چنانکه اشاره شد، با عقلانیت و خردورزی قرین است. بر همین اساس، همگان، آن را به خوبی درک کرده، معقول میدانند و با لذّت و شیرینی از آن بهره میبرند؛
رابعاً از غفلت و بیخبری انسان، کاملاً به دور است. متأسّفانه امروزه رفاه و آسایش و تکنولوژی در کنار بُعد ظاهری آن، یعنی راحتی و نعمت در لایه درونی و باطنی خود، حقیقتاً غباری از غفلت و بیخبری بر جان و دل آدمی مینشاند و او را از حقایقی متعالی و ارجمند، همچون منزلت انسان، هدف آفرینش او، حقیقت عالم، مبدأ هستی و امثال آن غافل میسازد و در بعد سیاسی نیز توطئههای شوم و اهداف بزرگ نظام سکولار لیبرال دموکراسی غرب از گسترش علم، تکنولوژی، رفاه و آسایش در میان بشر را پنهان میکند؛ آنان که به ژرفایی به واقعیات مینگرند، در آنچه گفتیم، تردیدی ندارند. به هر روی، در حکومت مهدوی، رفاه و آسایش بشر از تمامی این آسیبها و آفات به دور است؛ بلکه اساساً از جنس دیگری خواهد بود. به جای بیخبری، آگاهی، تذکّر و نیز شکر و سپاس الهی را به دنبال خواهد آورد و از آلودگیهای سیاسی نیز مصون است. از تنآسودگی کاذب و رخوت، پیراسته و به فضیلتها آراسته است و در یک سخن، رفاه و آسایش در آن زمان، در مسیر رشد و تعالی و معنویت انسانها خواهد بود. این نکته، بسی فاخر و ارجمند و درخور طول و تفصیلی شایسته است؛ امّا در اینجا به دلیل کمی مجال، به همین تذکار بسنده کرده و تأمّل در آن را به خواننده فهیم موکول میکنیم؛
و خامساً وفور نعمت، آسایش و راحتی در آن دوران از یک آسیب بزرگ دیگر، یعنی فخرفروشی، تجمّلگرایی و اشرافیگری نیز منزّه خواهد بود. گرچه این سخن در توضیح نکات بالا نهفته است، امّا به دلیل اهمّیت مطلب، میسزد که مستقلَاً بدان پرداخته شود. چنانکه اشاره شد، تکمیل عقول و تعالی نفوس انسانها را بدین پایه از رشد و فرزانگی میرساند که اساساً اشرافیگری، یک آسیب جدّی و بزرگ برای آدمی و تنزّل منزلت برای شخصیِت اوست و بدین روی در آن زمان، هرگز بدان روی نخواهند آورد. این در حالی است که فقر و فاقه در عالم، ریشهکن شده و همگان از نعمت و ثروت فراوان برخوردار خواهند بود.
لباس و غذای کارگزاران حکومت مهدی(ع)
روشن است که وقتی انسانهای عادّی در زمان حکومت امام عصر(ع) از رذالتی به نام تجمّل، اشرافیگری، خوی و خصلت دنیازدگی مبرّا هستند، انسان کامل و امام معصوم و نیز کارگزاران او به طریق اولی چنین خواهند بود. از اینرو، در روایاتی چند، بر این حقیقت تأکید شده است؛ از جمله اینکه:
«مهدی نسبت به عُمّال و کارگزاران و مأموران دولت خویش بسیار سختگیر باشد و با ناتوانان و مستمندان، بسیار دلرحم و مهربان.»2
و نیز:
«مهدی(ع) در رفتار چنان است که گویی با دست خود، کره و عسل به دهان مسکینان مینهد. مهدی(ع) چونان امیرالمؤمنین زندگی کند، نان خشک بخورد و با پارسایی بِزیَد.»3
آری. سیرت مهدوی، همان سیرت علوی است که حضرت باقرالعلوم(ع) در وصفش فرمودند:
«علی(ع) پنج سال بر «کوفه» حکومت کرد و در تمام آن دوران، برای خود، آجری روی آجر و خشتی روی خشت نگذاشت. او طلا و نقره سرخ و سفید برای بازماندگانش به ارث نگذاشت. با آنکه به مردمان و رعیّتش نان گندم نیکو و گوشت میخورانید، خود در درون خانه، نان جو و سرکه میخورد…»4
و نیز در سیره حضرت چنین آمده است:
«امروز در کوفه، همه زندگی مناسب دارند؛ حتّی صاحب پایینترین شغلها هم نان گندم؛ خانه و سرپناه و از آب گوارا (فرات) مینوشند.»5
علی(ع) در چنین شرایطی که امّت اسلام را از فقر، گرسنگی و بیمسکنی نیز نجات داده بود، باز به همان سیره قبل، یعنی بس زاهدانه و فقیرانه میزیست و خوراک و لباسش خشن و غلیظ و در حدّاقل بود. این نکته را بدین روی گفتیم که کسی تصوّر نکند چنین سیرهای از آن حضرت، منحصر به زمانی بود که حضرت میفرمودند:
«میترسم در یمامه یا در دورترین نقطه حکومت من، انسانی با سختی زندگی کند و گرسنه باشد.»
نه! اساساً برای حاکمان و کارگزاران حکومت اسلام! لباس رفاه و آسایش و تنآسانی ندوختهاند. البتّه حضرت باقرالعلوم(ع) در همان روایت فرمودند: «هیچکس طاقت نداشت چون علی(ع) زندگی کند؛ چنانکه حضرتش خود نیز در «نهجالبلاغه» فرمودند: «شما را یارای زیستن همچون من نباشد؛ امّا مرا با تقوا و ورع و پاکی یاری رسانید.»6
بدین روی، امروز کسی را این پندار نیست که حاکمان و مأموران نظام اسلامی، آنگونه زاهدانه زیست کنند؛ امّا این انتظار هست که از اشرافیگری و تجمّلگرایی بپرهیزند و از درد، داغ فقر و خجلت مستمندان ـ اگر دردمند نیستند، لااقل ـ باخبر باشند. مهدی(ع) نیز همچون جدّ بزرگوارش، علی(ع) در زمان حکومت خویش با اینکه رفاه و آسایش را برای همگان در تمام زمین فراهم آورده و نعمت، فراوانی و راحتی را در برترین سطح و مرتبت آن ایجاد مینماید؛ امّا خود بسیار زهدآمیز زندگی میکند و در این عرصه، بر مأموران و کارگزارانش بس سخت میگیرد. بدین روی، این توقّع معقول از کارگزاران نظام و حکومتی، چون «جمهوری اسلامی ایران» که به نام اسلام و به یاد و اعتقاد مهدی(ع) نیز برپا گشته است، وجود دارد که آنان رنگ و بویی از حکومت مهدوی داشته باشند و لااقل، درد و غم گرسنگان و مستمندان را فراموش نکنند! و مشکلات مردم در هیاهوی دعواها، بازیهای سیاسی و غوغای منافع جناحی و حزبی و گرایشات نفسانی و تمایلات اشرافیگری و زیستطاغوتی و مستکبرانه و قارونی آنان گم نشود!
آن مسئول و صاحبمنصبی که درد گرسنگی، فقر و فشار زندگی را در اثر حقوقهای آنچنانی و امتیازات نامعقول (اگر نه نامشروع) نچشیده؛ هرگاه هر خواسته و امکانی خواسته، با یک تلفن توسّط دیگران برایش فراهم آمده؛ نه در صفی ایستاده، نه رنج گرفتن وام و کمکی بر او سنگینی کرده؛ اگر خواسته است به سفر یا جایی رود، ماشین یا ماشینهایی گرانقیمت و دولتی نزدش حاضر شده و هیچگاه شرمندگی، نگاههای ملتمسانه اهل و عیال را احساس نکرده و … مطمئن باشد که در ساحت مقدّس حاکمیت و ولایت علوی و مهدوی، هرگز جایی ندارد و سخت نیز مورد مؤاخذه و معاقبه قرار خواهد گرفت.
اگر خجالتی باشد برای مسئولانی است که با ثروتها و مکنتهای چندصد میلیونی (چه رسد فزونتر از آن!) در نظام اسلامی، منصب و مسئولیت میگیرند و از اینان بدتر کسانی هستند که قبح چنین امری را درک نکرده و این مسئولیتها را به آنان میدهند و با منتقدان نیز با استهزاء و پوزخند برخورد میکنند!
راستی این دردها را کجا باید برد؟
باری. مهدی(ع) حلاوت رفاه و لذّت آسایش و نعمت را به عموم مردم میچشانند؛ امّا خود از آن نمیچشند. کارگزارانشان نیز چنین هستند. کام جهان از سیره مهدی(ع) چون عسل شیرین خواهد شد؛ امّا ذرّهای از آن را در دهان خود و حاکمان و مأمورانش نخواهد گذارد، چه رسد که کار آنان به اشرافیگری و تجمّلگرایی ختم شود! در واقع باید گفت منزّه دانستن حکومت انبیا و اولیای الهی از اشرافیگری و دنیازدگی، مدح آنان و حکومتشان نیست؛ بلکه ذمّ آن است؛ زیرا بدین میماند که خورشید را از سیاهی و تباهی منزّه بدانی؛ چه خورشید بسی بالاتر و والاتر از این وصف است!
پینوشتها:
1. «منتخب الأثر»، نامه 483.
2. «خورشید مغرب»، ص 35.
3. همان, ص 36.
4. «امالی صدوق»، مجلس 47، ص 281.
5. «بحارالأنوار»، ج 40، ص 327.
6. «نهج البلاغه»، نامه 45.