۱۳۹۴/۰۴/۰۳
–
۱۳۹۲۴ بازدید
در مورد تفاوت اعتقادی شیعیان علوی با جعفری و زیدی کمی توضیح دهید.
لفظ شیعه به کسانی اطلاق می گردد که قائل به خلافت بلافصل امام علی (ع) باشند. شیخ مفید در کتاب اوائل المقالات ص42 فرموده اند: « لفظ شیعه به کسانی گفته می شود که به امامت و خلافت بلافصل علی(ع) معتقدند و بر این عقیده اند که امامت او از طریق نصّ جلی یا خفی ثابت شده است و امامت ، حق او و حقّ فرزندان اوست». شیعه جعفری یا شیعه دوازده امامی، کسانی هستند که نه تنها امامت بلافصل علی (ع) را قبول دارند، بلکه یازده فرزند او را نیز امام می دانند. اینها را جعفری گفته اند چون اوّلاً بیشترین معارف این فرقه از امام جعفر صادق (ع) رسیده است و ثانیاً این مذهب ، مذهب شاگردان خاصّ امام صادق (ع) بود. زمانی که بعد از امام صادق (ع) شیعیان به چند فرقه تقسیم شدند، شاگرادان مخصوص آن حضرت به توصیه ی ایشان، به امامت امام موسی کاظم (ع) گرویدند و موسویّه یا مفضّله نامیده شدند. امتداد همین فرقه است که امروزه مشهورترین شاخه ی شیعه را تشکیل داده و شیعه ی جعفری یا اثناعشری یا دوزاده امامی نامیده می شود. – علوی نیز در لغت به معنای منسوب به علی(علیه السلام) است و در اصطلاح به کسی گفته می شود که آن حضرت را بر سه خلیفه دیگر ترجیح داده و پیرو اوست. علویان حدود هشت قرن پیش به سرزمین آناتولی آمدند و اکنون حدود یک سوم جمعیت ترکیه را تشکیل می دهند و 20 الی 25 میلیون جمعیت دارند. علویان در تمام مناطق ترکیه زندگی می کنند، ولی بیشتر آنها در غرب ترکیه هستند. علویان از حیث ادب و هنر بسیار غنی اند و از زمانی که به آناتولی آمدند صدها تن شاعر و متفکر تربیت کردند. فشارهای عثمانی باعث شد که آنان از منابع و ارزش های خود دور بمانند. از زمان تشکیل حکومت ترکیه نیز چون تمام مراکز دینی بسته شد، مراکز علویان هم تعطیل شد و این نیز تأثیر بسزایی در دور ماندن آنها ازارزش های خود داشته است. علویان نیز از حیث اعتقاد، شیعة دوازده امامی و از حیث مذهب، جعفری هستند. این را هم در کتاب های خود ذکر کرده اند و هم بزرگان آنها در تحقیقات میدانی ما بیان کرده اند. حاصل کلام آنکه: میان شیعیان علوی و جعفری تفاوت محسوسی دیده نمی شود. زیدیه به کسانی گفته میشود که پس از امام حسین ـ علیه السّلام ـ قائل به امامت زید فرزند امام سجاد ـ علیه السّلام ـ شدند و امام سجاد ـ علیه السّلام ـ را به عنوان امام واجب الطاعه قبول نداشتند. زیدیان به اصول پنجگانهی ذیل معتقد هستند: 1. توحید: یعنی هر مکلّفی باید اعتقاد به خدا و وحدانیّت و اقرار به ربوبیّت او داشته باشد.
2. عدل: یعنی خداوندکار قبیح انجام نمیدهد و افعال انسان چه خوب و چه بد منتسب به خداوند نیست و هر کس به اندازة عملش ثواب و یا عقاب خواهد دید.
3. منزلة بین المنزلتین: یعنی انسانی که مرتکب گناه کبیره شده است، نه مؤمن است و نه کافر. بلکه در درجهای میان این دو است. که فسق باشد، بنابراین مرتکب کبیره، فاسق است، که در صورت اصرار بر گناه خود اگر بدون توبه بمیرد مخلّد در آتش جهنّم خواهد بود و از شفاعت هم بینصیب خواهد شد.
4. وعد و وعید: «وعد» یعنی خبر دادن به ثواب و به وعده دهنده بشیر میگویند. وعید هم به معنای خبر دادن به عقاب است که به آورندة آن نذیر گویند. معنای این اصل در میان زیدیه این است که خداوند در آنچه که وعده داده است تخلّف نمیکند، زیرا خداوندی که قدرت بر وفای به وعده و وعیدها دارد، خلف وعده از طرف او جایز نیست. چون میفرماید: «انّ الله لا یخلف المیعاد» زیدیان طبق همین اصل شفاعت را برای اصحاب کبائر باطل دانسته و معتقدند که اگر مرتکبان کبیره هم شامل شفاعت باشند، خلاف وعدة خداوند است که فرموده: «ما للظّالمین من حمیم و لا شفیع یطاع» و نیز میگویند: شفاعت مخصوص مؤمنین است. بدین معنا که ترفیع درجه برای آنان میباشد و شفاعت به معنای ریختن گناهان مجرمین است. 5. امر به معروف و نهی از منکر: در تفکّر زیدیه این اصل آنقدر اهمیّت دارد که از جملة قواعد سلامت و امنیت فرد و جامعه محسوب شده و معتقدند که وجوب این فریضه از راه نقل یعنی آیات و روایات ثابت است و برای آن شرایط و مراتبی را قائل هستند. از جملة شرایط علاوه بر شرایط عمومی مانند قدرت و بلوغ و … این موارد را ذکر میکنند: الف: آمِر یا ناهی باید عالم به مأمور به یا منهی عنه باشد. ب: تحمل آزار مردم در برابر انجام این فریضه را داشته باشد. ج: بداند که نهی از منکر او منجر به انجام منکر بزرگتری نمیشود. د: لازم نیست آمر به معروف انسان کاملی باشد. و …. بعضی از عقاید دیگر زیدیه به صورت اختصار چنین است: صفات خداوند عین ذات اوست. خداوند در دنیا و آخرت دیده نمیشود. حُسن و قبح عقلی را قبول دارند. توبه ناکثین صحیح است. معاویه فاسق است و … امامت: این بحث در واقع اصلیترین بحث پیرامون فرقة زیدیه است. چون نقطة افتراق و جدایی شیعه امامیه و زیدیه در همین بحث میباشد. زیدیه برای امامت شرایط زیر را لازم دانستهاند:
1. امام باید از اولاد فاطمة زهرا ـ سلام الله علیها ـ باشد، خواه از اولاد امام حسن ـ علیه السّلام ـ باشد یا از فرزندان امام حسین ـ علیه السّلام ـ
2. عالِم به شریعت باشد تا بتواند مردم را به احکام دینی هدایت کند.
3. زاهد، عادل، شجاع و سخی باشد.
4. آشکارا به دین خدا دعوت کند، و برای یاری دین خدا قیام مسلّحانه کند.
5. امامت مفضول با وجود أفضل جایز است و … به عقیدة آنان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمة بعد از او تصریح کردهاند، که هر کس دارای صفات یاد شده باشد، امام خواهد بود و اطاعت از او بر مسلمانان واجب است. و این مطلب را نصّ خفی نامیدهاند، با این حال در مورد امام حسن ـ علیه السّلام ـ و امام حسین ـ علیه السّلام ـ قیام مسلّحانه را لازم نمیدانند، چون رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ دربارة آنان فرمود: «هما امامان قاما او قعدا» یعنی حسن و حسین چه قیام کنند و چه قیام نکنند امام خواهند بود. از نظر زیدیه خالی بودن زمان از امام جایز است، چنانکه وجود دو امام در یک زمان در دو منطقه دور از هم نیز جایز میباشد. «عصمت امام»: زیدیه معتقد به عصمت همة ائمه نیستند در نظر آنان فقط اصحاب کساء ( یعنی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ ، علی ـ علیه السّلام ـ ، فاطمه، حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ ) معصوم هستند و میگویند: امام مانند سایر مردم است و از خطا معصوم نیست. «علم امام»: علم ازلی برای امام را قبول ندارند، و میگویند علم در کتب مختلف موجود است و همه به آن دسترسی دارند، از این رو اختصاص به فرد یا گروه خاصّی ندارد. «مهدویّت»: زیدیه شناسان معتقدند که این گروه قائل به مهدویت نیستند، چون امامت را برای برپایی مصالح عامّه میدانند، لذا به شخص وابسته نیست، بلکه در همه زمانها باید از امام أصلحی پیروی کنند، از این رو نمیتوان گفت امام مستور و پنهان است و باید منتظر او بود. لذا مهدی در شخص معیّن خلاصه نمیشود. گرچه گفته شده است برخی از بزرگان زیدیه مانند امام هادی إلی الحق معتقد به مهدی آخر الزمان بودهاند. «نظر زیدیه در مورد امام علی ـ علیه السّلام ـ و خلفا»: برای آشنایی با این بحث لازم است به برخی از فرقههای زیدیه اشاره شود، تا در ضمن بحث عقاید و افکار آنان، این بحث نیز روشن شود: فرقههای اصلی زیدیه و عقاید آنان عبارتند از: الف: سلیمانیه یا جریریه که پیروان سلیمان بن جریر الرقی بودند و معتقد بودند که:
1. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ کسی را به اسم انتخاب نکرد، از این رو امام باید از راه شوری تعیین شود.
2. امامت منحصر به فرد خاصی نیست و همة قریشیان در آن شریکند.
3. امامت مفضول با وجود افضل جایز است.
4. علی ـ علیه السّلام ـ افضل مردم بعد از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و شایستة خلافت است و انتخاب کنندگان خلفاء در انتخاب خود اشتباه اجتهادی مرتکب شدهاند، لذا فاسق نیستند (از این راه خلافت آنان را صحیح میدانند)
5. عثمان، عایشه، زبیر و طلحه را کافر میدانند.
6. تقیّه و بداء را قبول ندارند و …
ب: جارودیّه یا سرحوبیّه که پیروان ابی جارود زیاد بن منذر هستند و میگفتند:
1. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ با نصّ خفی، علی ـ علیه السّلام ـ را به خلافت منصوب کرد و نه به اسم، صحابه با انتخاب خلفاء و پیروی نکردن از علی ـ علیه السّلام ـ کافر شدند.
2. امامت مخصوص فرزندان علی ـ علیه السّلام ـ است.
3. قائل به مهدویت هستند. ج: صالحیّه و بتریّه: که به پیروان حسن بن صالح و اصحاب کثیر النواء که لقب او ابتر بود میگویند، عقاید آنان عبارتند:
1. امامت مفضول با وجود أفضل جایز است، به شرط آنکه افضل راضی باشد. علی ـ علیه السّلام ـ هم أفضل بود ولی از روی میل و رغبت خلافت را به دیگران واگذار کرد.
2. تقیه و رجعت را انکار میکنند.
3. کسانی را که با علی ـ علیه السّلام ـ جنگیدند کافر میدانند مانند طلحه و زبیر و … سخن پایانی: در رابطه با اینکه آیا تمام امامزاده های گیلان امامان زیدی هستند نظر قطعی وجود ندارد اگرچه ممکن است برخی از آنها نیز از امامان زیدی باشند با این حال زیارت امامزاده ها اشکالی ندارد.
2. عدل: یعنی خداوندکار قبیح انجام نمیدهد و افعال انسان چه خوب و چه بد منتسب به خداوند نیست و هر کس به اندازة عملش ثواب و یا عقاب خواهد دید.
3. منزلة بین المنزلتین: یعنی انسانی که مرتکب گناه کبیره شده است، نه مؤمن است و نه کافر. بلکه در درجهای میان این دو است. که فسق باشد، بنابراین مرتکب کبیره، فاسق است، که در صورت اصرار بر گناه خود اگر بدون توبه بمیرد مخلّد در آتش جهنّم خواهد بود و از شفاعت هم بینصیب خواهد شد.
4. وعد و وعید: «وعد» یعنی خبر دادن به ثواب و به وعده دهنده بشیر میگویند. وعید هم به معنای خبر دادن به عقاب است که به آورندة آن نذیر گویند. معنای این اصل در میان زیدیه این است که خداوند در آنچه که وعده داده است تخلّف نمیکند، زیرا خداوندی که قدرت بر وفای به وعده و وعیدها دارد، خلف وعده از طرف او جایز نیست. چون میفرماید: «انّ الله لا یخلف المیعاد» زیدیان طبق همین اصل شفاعت را برای اصحاب کبائر باطل دانسته و معتقدند که اگر مرتکبان کبیره هم شامل شفاعت باشند، خلاف وعدة خداوند است که فرموده: «ما للظّالمین من حمیم و لا شفیع یطاع» و نیز میگویند: شفاعت مخصوص مؤمنین است. بدین معنا که ترفیع درجه برای آنان میباشد و شفاعت به معنای ریختن گناهان مجرمین است. 5. امر به معروف و نهی از منکر: در تفکّر زیدیه این اصل آنقدر اهمیّت دارد که از جملة قواعد سلامت و امنیت فرد و جامعه محسوب شده و معتقدند که وجوب این فریضه از راه نقل یعنی آیات و روایات ثابت است و برای آن شرایط و مراتبی را قائل هستند. از جملة شرایط علاوه بر شرایط عمومی مانند قدرت و بلوغ و … این موارد را ذکر میکنند: الف: آمِر یا ناهی باید عالم به مأمور به یا منهی عنه باشد. ب: تحمل آزار مردم در برابر انجام این فریضه را داشته باشد. ج: بداند که نهی از منکر او منجر به انجام منکر بزرگتری نمیشود. د: لازم نیست آمر به معروف انسان کاملی باشد. و …. بعضی از عقاید دیگر زیدیه به صورت اختصار چنین است: صفات خداوند عین ذات اوست. خداوند در دنیا و آخرت دیده نمیشود. حُسن و قبح عقلی را قبول دارند. توبه ناکثین صحیح است. معاویه فاسق است و … امامت: این بحث در واقع اصلیترین بحث پیرامون فرقة زیدیه است. چون نقطة افتراق و جدایی شیعه امامیه و زیدیه در همین بحث میباشد. زیدیه برای امامت شرایط زیر را لازم دانستهاند:
1. امام باید از اولاد فاطمة زهرا ـ سلام الله علیها ـ باشد، خواه از اولاد امام حسن ـ علیه السّلام ـ باشد یا از فرزندان امام حسین ـ علیه السّلام ـ
2. عالِم به شریعت باشد تا بتواند مردم را به احکام دینی هدایت کند.
3. زاهد، عادل، شجاع و سخی باشد.
4. آشکارا به دین خدا دعوت کند، و برای یاری دین خدا قیام مسلّحانه کند.
5. امامت مفضول با وجود أفضل جایز است و … به عقیدة آنان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمة بعد از او تصریح کردهاند، که هر کس دارای صفات یاد شده باشد، امام خواهد بود و اطاعت از او بر مسلمانان واجب است. و این مطلب را نصّ خفی نامیدهاند، با این حال در مورد امام حسن ـ علیه السّلام ـ و امام حسین ـ علیه السّلام ـ قیام مسلّحانه را لازم نمیدانند، چون رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ دربارة آنان فرمود: «هما امامان قاما او قعدا» یعنی حسن و حسین چه قیام کنند و چه قیام نکنند امام خواهند بود. از نظر زیدیه خالی بودن زمان از امام جایز است، چنانکه وجود دو امام در یک زمان در دو منطقه دور از هم نیز جایز میباشد. «عصمت امام»: زیدیه معتقد به عصمت همة ائمه نیستند در نظر آنان فقط اصحاب کساء ( یعنی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ ، علی ـ علیه السّلام ـ ، فاطمه، حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ ) معصوم هستند و میگویند: امام مانند سایر مردم است و از خطا معصوم نیست. «علم امام»: علم ازلی برای امام را قبول ندارند، و میگویند علم در کتب مختلف موجود است و همه به آن دسترسی دارند، از این رو اختصاص به فرد یا گروه خاصّی ندارد. «مهدویّت»: زیدیه شناسان معتقدند که این گروه قائل به مهدویت نیستند، چون امامت را برای برپایی مصالح عامّه میدانند، لذا به شخص وابسته نیست، بلکه در همه زمانها باید از امام أصلحی پیروی کنند، از این رو نمیتوان گفت امام مستور و پنهان است و باید منتظر او بود. لذا مهدی در شخص معیّن خلاصه نمیشود. گرچه گفته شده است برخی از بزرگان زیدیه مانند امام هادی إلی الحق معتقد به مهدی آخر الزمان بودهاند. «نظر زیدیه در مورد امام علی ـ علیه السّلام ـ و خلفا»: برای آشنایی با این بحث لازم است به برخی از فرقههای زیدیه اشاره شود، تا در ضمن بحث عقاید و افکار آنان، این بحث نیز روشن شود: فرقههای اصلی زیدیه و عقاید آنان عبارتند از: الف: سلیمانیه یا جریریه که پیروان سلیمان بن جریر الرقی بودند و معتقد بودند که:
1. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ کسی را به اسم انتخاب نکرد، از این رو امام باید از راه شوری تعیین شود.
2. امامت منحصر به فرد خاصی نیست و همة قریشیان در آن شریکند.
3. امامت مفضول با وجود افضل جایز است.
4. علی ـ علیه السّلام ـ افضل مردم بعد از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و شایستة خلافت است و انتخاب کنندگان خلفاء در انتخاب خود اشتباه اجتهادی مرتکب شدهاند، لذا فاسق نیستند (از این راه خلافت آنان را صحیح میدانند)
5. عثمان، عایشه، زبیر و طلحه را کافر میدانند.
6. تقیّه و بداء را قبول ندارند و …
ب: جارودیّه یا سرحوبیّه که پیروان ابی جارود زیاد بن منذر هستند و میگفتند:
1. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ با نصّ خفی، علی ـ علیه السّلام ـ را به خلافت منصوب کرد و نه به اسم، صحابه با انتخاب خلفاء و پیروی نکردن از علی ـ علیه السّلام ـ کافر شدند.
2. امامت مخصوص فرزندان علی ـ علیه السّلام ـ است.
3. قائل به مهدویت هستند. ج: صالحیّه و بتریّه: که به پیروان حسن بن صالح و اصحاب کثیر النواء که لقب او ابتر بود میگویند، عقاید آنان عبارتند:
1. امامت مفضول با وجود أفضل جایز است، به شرط آنکه افضل راضی باشد. علی ـ علیه السّلام ـ هم أفضل بود ولی از روی میل و رغبت خلافت را به دیگران واگذار کرد.
2. تقیه و رجعت را انکار میکنند.
3. کسانی را که با علی ـ علیه السّلام ـ جنگیدند کافر میدانند مانند طلحه و زبیر و … سخن پایانی: در رابطه با اینکه آیا تمام امامزاده های گیلان امامان زیدی هستند نظر قطعی وجود ندارد اگرچه ممکن است برخی از آنها نیز از امامان زیدی باشند با این حال زیارت امامزاده ها اشکالی ندارد.