عوامل پیدایش کلیساهای شرق و غرب
۱۳۹۴/۰۳/۱۸
–
۱۹۱۵ بازدید
چگونگی پیدایش کیلیسای شرق و غرب (مسیحیت شرق و غرب)یعنی عوامل پیدایش این دو و سوال دوم اینکه علت جدائی این دو چه بود؟
آگاهی از عوامل پیدایش کلیساهای شرق و غرب مسیحیت و علل جدایی آنها بحثی طولانی است. برای به دست آوردن اطلاعات گسترده در این زمینه میتوانید به کتاب های زیر مراجعه نمایید:
1- عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- مسیحیت- انتشارات آیت عشق.
2- ارل کرنز- سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ- ترجمه آرمان رشدی- آموزشگاه کتاب مقدس.
3- جوان. ا. گریدی- مسیحیت و بدعت ها- ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- موسسه فرهنگی طه- چاپ اول- 1377.
4- توماس میشل- کلام مسیحی- ترجمه حسین توفیقی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1377.
5- جان بی ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه علی اصغر حکمت- انتشارات آموزش انقلاب اسلامی- چاپ پنجم- 1372.
6- اینار مولند- جهان مسیحیت- ترجمه محمد باقر انصاری و مسیح مهاجری- امیر کبیر- 1368.
در ادامه نکات مهمی که موجب پیدایی این کلیساها شدند، و نیز اهمّ اعتقادات آنها را خدمتتان ارائه می کنیم:
چگونگی آغاز مسیحیت را در کتاب اعمال رسولان میخوانیم. پیامی که رسولان مسیح در تمام نقاط دنیا موعظه میکردند، پیامی یکسان بود گرچه هر رسولی طبق روحیات خود و هدایت روح القدس بر جنبه ای از مسیحیت بیشتر تأکید میگذاشت؛ بازتاب این امر را در نحوه نگارش انجیلها و محتوای رسالات مشاهده میکنیم.
اما از همان آغاز، یعنی در عهد رسولان، شروع گرایشهایی را در اعتقادات و عبادات مسیحیان مشاهده میکنیم. شاید نخستین اختلاف نظر جدی ای که بروز کرد، مربوط میشد به رابطه ایمان جدید مسیحی و مذهب یهود. یهودیانی که مسیحی شده بودند، در آغاز مایل نبودند مردمان سایر نژادها و ملیتها به این ایمان بگروند. اما از آنجا که آغازگر بشارت به غیریهودیان شخصی بود همچون پطرس، غائله خیلی زود فرو نشست و رسولان و مشایخ کلیسای اورشلیم پذیرفتند که غیریهودیان نیز به این ایمان جدید داخل شوند، تازه آن هم به این علت که هم پطرس در این خصوص رؤیایی آسمانی دریافت کرده بود، و هم اینکه خدا با فرو ریختن روح القدس بر این گروندگان جدید، ایمان آنان را مورد تأئید قرار داده بود /ر.ک. اعمال رسولان 10 و 11
اختلاف عقیده بعدی چند سال بعد بروز کرد، زمانی که مسیحیان یهودی تبار اصرار داشتند که مسیحیان غیریهودی مکلف شوند شریعت موسی را نگاه دارند. مشکل به شورای رسولان و مشایخ کلیسای اورشلیم ارجاع شد و در اثر تأکیدات رسولان برجسته ای چون پطرس و یعقوب برادر خداوندْ عیسی، تصمیمی یکدست در این خصوص اتخاذ گردید اعمال15 انعکاس تنش میان شریعت گرایی و نجات از طریق ایمان صرف را در رسالات رومیان و غلاطیان مشاهده میکنیم. به نظر میرسد که پولس طلایه دار تعلیم نجات به واسطه ایمان صرف بوده باشد.
بازتاب این تعلیم او چنان بود که در میان مسیحیان یهودیتبار اورشلیم شایع شده بود که پولس بر خلاف شریعت موسی سخن میگوید و آن را ملغی میانگارد اعمال 21: 20- 25
با اینکه نکاتی که پولس رسول در پیام خود مورد تأکید قرار میداد، از گرایشی ظاهراً متفاوت با تأکیدات رسولان اورشلیم برخوردار بود، اما ایشان همگی با پیام و اصولی که موعظه میکردند، توافق داشتند /غلاطیان 2: 1- 10
اختلاف نظرهای اساسی و خطرناک زمانی بروز کرد که مسیحیت در سراسر خاورمیانه و اروپا گسترش یافت به علت بُعد مسافت و عدم وجود امکانات ارتباطی مدرن برای دسترسی مستقیم به رسولان، عده ای که پولس ایشان را رسولان و معلمان دروغین میخواند، شروع کردند به آمیختن پیام مسیحیت با اندیشه های فلسفی. پولس در رساله خود به کولسیان و یوحنا در رساله اول خود با چنین معلمین دروغینی به مبارزه پرداختند. این جریان فلسفه گرایی در کنار مسیحیت رسولان به رشد خود ادامه داد. اما از آنجا که از همان اواخر قرن اول تا اواخر قرن سوم میلادی، مسیحیت با جفاهای هولناک حکومت روم مواجه بود، تجزیه و انشعابی در کلیسا رخ نداد،
در طول این دوره، علیرغم اینکه اندیشه ورزان و پدران کلیسا از گرایشهای اعتقادی اندکی متفاوت در زمینه اصول اعتقادی برخوردار بودند یک مسیحیت و یک کلیسا بیشتر وجود نداشت. در این دوره، مسیحیت دارای تمرکز سازمانی نبود، به این معنی که هیچیک از پدران کلیسا یا اسقفان ادعای رهبری جهان مسیحیت را نداشت مسیحیت در اروپا و آسیا به مناطق اسقفی تقسیم شده بود و هر اسقفی در ناحیه خود استقلال کامل داشت، گرچه همه به یک اعتقاد و یک روش عبادت پایبند بودند.
آغاز اختلاف نظرها:
آغاز اختلاف نظرها و تجزیه و انشعاب کلیسا و پیدایی فرقه های مسیحیت را باید در قرن چهارم میلادی جستجو کرد. در سال 312 میلادی کنستانتین، امپراطور روم به مسیحیت گروید و طولی نکشید که مسیحیت دین رسمی این امپراطوری گردید. این امر سبب شد که مسیحیت نفسی راحت بکشد. به همین دلیل کلیسا فرصت یافت تا به مشکلاتی که در زمینه اصول اعتقادی در حال شکل گیری بود بپردازد. به این ترتیب نخستین شورای کلیسایی تحت ریاست شخص امپراطور در شهر نیقیه /واقع در ترکیه امروزی به سال 325 تشکیل یافت تا به اختلاف نظر حادی که در خصوص الوهیت مسیح پیش آمده بود، رسیدگی کند. در همین شورای نیقیه بود که آموزه تثلیث برای نخستین بار به عنوان اعتقاد درست /ارتودکس مسیحیت تصویب شد.
کنستانتین، امپراطور روم، در سال 330، پایتخت جدیدی برای خود ساخت و آن را به نام خود، کنستانتینوپولیس (شهر کنستانتین، به عربی قسطنطنیه، همان استانبول امروزی) نامید. امپراطوری روم از نظر تشکیلاتی، به دو بخش شرقی (قسطنطنیه) و غربی (روم) تقسیم شد. این امر سبب شد که میان اسقف دو شهر پایتخت (یعنی شهرهای روم و قسطنطنیه) بر سر رهبری جهان مسیحیت رقابتی آغاز شود، رقابتی که سرانجام به سال 1054 منجر به پیدایی کلیساهای کاتولیک (در روم) و کلیسا ارتودکس (در قسطنطنیه و مشرق زمین) گردید.
نخستین انشعاب ها:
اما شورای نیقیه خاتمه مناقشات عقیدتی نبود. کلیسا در جو آرام دوره جدید، اکنون میتوانست به تدوین اصول اعتقادی بپردازد، اصولی که در عهدجدید به صراحت بیان نشده بود. مشکل جدیدی که پیش آمده بود، اختلاف نظر اسقفان شهرهای قسطنطنیه (نستوریوس و اسکندریه سیریل در مصر) بر سر ارتباط طبیعت های لاهوتی (الهی) و ناسوتی (بشری) مسیح و برتری یکی بر دیگری بود. تا اینکه سرانجام در سال 451، شورایی در شهر کالسدون (واقع در ترکیه امروزی) تشکیل شد و تصویب گردید که مسیح دارای یک شخصیت با دو طبیعت لاهوتی و ناسوتی به شکلی برابر و ادغام نشدنی میباشد. همه اسقفان با این مصوبه موافق نبودند. عده ای پیرو نستوریوس باقی ماندند و به جدایی مکانیکی طبیعتهای الهی و انسانی مسیح معتقد بودند. کلیسای امپراطوری ساسانی نستوری گردید. کلیساهای قبطی (مصر)، سوریه، و ارمنستان پیرو سیریل باقی ماندند. در واقع این کلیساها از بدنه بزرگ مسیحیت شرق (قسطنطنیه) و غرب (روم) جدا شدند و این جدایی تا امروز نیز ادامه دارد. کلیساهای مذکور از تشکیلات مستقل خود برخوردارند.
پیدایی کلیساهای ارتودکس و کاتولیک:
مسیحیت در غرب به رهبری اسقف شهر روم، و در شرق به رهبری اسقف قسطنطنیه، به توسعه ادامه داد. هر یک از این دو قطب به طور مستقل اما هماهنگ با هم رشد میکردند. هر یک به مناطق جدیدی پیام انجیل را میرساندند و مردمان آنها را به مسیحیت هدایت میکردند. در همین دوره بود که سرزمینهای بریتانیا و اسکاندیناوی و روسیه مسیحیت را دین رسمی خود ساختند.
اما در این فاصله، یعنی از قرن پنجم تا یازده میلادی، به تدریج اختلافاتی جزئی بین این دو قطب قدرتمند مسیحیت بروز کرد، اختلافاتی مثلاً بر سر زمان برگزاری عید قیام، نگه داشتن ریش برای کشیشان، یا تجرد و تأهل کشیشان. شاید مهمترین اختلاف عقیدتی آنان، بر سر این بود که آیا روح القدس فقط از پدر صادر میگردد، یا از پدر و پسر هر دو! تا اینکه در سال 1045، این دو قطب رسماً یکدیگر را به کفر متهم کردند و از یکدیگر جدا شدند. کلیسای شرق، به مرکزیت قسطنطنیه، خود را کلیسای ارتودکس نامید، و کلیسای غرب، به مرکزیت شهر روم، کاتولیک. ارتودکس به معنی تعلیم درست است و کاتولیک به معنی فراگیر و جامع. این جدایی صرفاً جنبه تشکیلاتی داشت و بر سر این بود که کدامیک از این دو اسقف رهبر جهان مسیحیت است. در غیر این صورت، اصول اعتقادات و آداب نیایش آنها بسیار شبیه یکدیگر است و فقط در برخی جزئیات پیش پاافتاده با یکدیگر تفاوت دارند.
جدایی کلیساهای ارتودکس و کاتولیک ادامه داشت تا اینکه به سال 1964 به همت پاپ وقت، این دو کلیسا تکفیر یکدیگر را پس گرفتند و یکدیگر را به رسمیت شناختند. امروزه یک کاتولیک یا یک ارتودکس، در صورتی که به کلیسای خود دسترسی نداشته باشند، میتوانند در آیین عشا ربانی کلیسای دیگر شرکت کنند. کلیسای ارتودکس به علت تصرف سرزمینهای آسیای صغیر به دست مسلمانان عرب و بعدها به دست ترکهای عثمانی، کوچکتر از کلیسای کاتولیک میباشد. بعدها کلیسای ارتودکس نیز به دو بخش یونانی و روسی تجزیه شد.
خصوصیت مهم کلیساهای ارتودکس و کاتولیک:
برای پروتستانها چنین به نظر میرسد که ارتودکسها و کاتولیکها اعتقادات و آیین هایی دارند که ریشه در کتاب مقدس ندارند. علت این امر در این نکته نهفته است که مرجع اعتقادات و عبادات مسیحی کدام است. مذهب پروتستان با این شعار گسترش یافت: ”فقط کتاب مقدس“. برای همین پروتستانها معمولاً این سؤال را مطرح میکنند که ”چرا کاتولیکها و اردتوکسها چنین و چنان میکنند، حال آنکه در کتابمقدس چنین چیزی گفته نشده است.
علت این اختلاف این است که یگانه مرجع برای استخراج اصول عقاید و نحوه عبادات در مذهب پروتستان کتاب مقدس است، اما در مذاهب ارتودکس و کاتولیک، چنین نیست. ارتودکسها و کاتولیکها برای اعتقادات و آیینهای خود به سه مرجع اعتقاد دارند: کتاب مقدس، سنت رسولان، و کلیسا. ذیلاً به شرح این سه مرجع میپردازیم.
1. کتاب مقدس:
کتاب مقدس نزد همه مذاهب مسیحیت یکی است، به استثنای اینکه کاتولیکها و ارتودکسها علاوه بر 39 کتاب عهدعتیق، 9 کتاب دیگر یهودیان را به عنوان کتابهای قانونی ثانوی میپذیرند. این 9 کتاب جزو کتابهای قانونی یهودیان نیست و در کتاب مقدس عبری یافت نمیشود؛ اما ترجمه یونانی عهدعتیق، معروف به ”ترجمه هفتاد تنان“ شامل این کتابها میباشد. لازم به تذکر است که رسولان به هنگام نگارش عهدجدید، تمام نقل قولهای خود را از عهدعتیق، از ترجمه هفتادتنان انجام میدادند. اما عهدجدید نزد کاتولیکها و ارتودکسها همان است که نزد پروتستانها مورد پذیرش است.
2. سنت رسولان:
این دو کلیسا بر این عقیده اند که تعلیم رسولان را ”کلیسا“ حفظ کرده است. روشن است که تمامی تعلیماتی که رسولان میدادند، در عهدجدید نوشته نشده است. عهدجدید مجموعه کتابها و رسالاتی است که ”بنا به مقتضیاتی خاص“ نوشته شده اند. هر کتاب عهدجدید، خصوصاً رسالات، یا برای رفع مشکلی نوشته شد یا برای پاسخگویی به سؤالی. برای مثال، از مطالعه دو رساله پولس به تسالونیکیان متوجه میشویم که پولس شفاهاً تعالیمی در خصوص بازگشت عیسی مسیح داده بوده، و اکنون طی این دو رساله، توضیح بیشتری در مورد تعالیم شفاهی خود ارائه میدهد (دوم تسالونیکیان 2: 2 اگر مشکلی در این زمینه در کلیسای تسالونیکی پیش نیامده بود، ما امروز این مطالب ارزنده را در این رسالات نمیداشتیم. مثالی دیگر در رساله اول قرنتیان فصل 15 یافت میشود که در آن پولس رسول پیام شفاهی (انجیلی) را که به ایشان داده بود، خلاصه وار تکرار میکند (15: 1 و 3) سپس به شرح مبسوطی از مسأله قیامت میپردازد. کاتولیکها و ارتودکسها معتقدند که آن بخش از تعالیم رسولان که در عهدجدید نیامده، در ”سنت“ حفظ شده است. پروتستانها معتقدند که آنچه برای ایمان مسیحی ضرورت داشت، از سوی روح القدس در کتابمقدس ثبت شده است.
پدران کلیسا، به خصوص پدران عهد رسولان (قرنهای اول و دوم میلادی)، نوشته های بسیاری از خود بر جای گذاشته اند که در آنها نگرش کلیسای اولیه در خصوص اصول اعتقادات، و به ویژه نحوه عبادات و آیینها ثبت شده است. مجموعه این نوشته ها کلاً بخش عمده سنت رسولان را تشکیل میدهد. این نوشته ها اکنون در کتابهای تاریخ کلیسا در دسترس همگان قرار دارد و امید است که روزی به فارسی نیز ترجمه شود. برای مثال، در نوشته های پدران پایان قرن اول و اوائل قرن دوم، شیوه عبادت مسیحیان در کلیسا با جزئیات نقل شده است. وقتی این شیوه را با شیوه مراسم کلیساهای کاتولیک و ارتودکس مقایسه میکنیم، متوجه شباهت بسیار آنها، حتی در فرمولهای دعایشان میشویم. طبق شهادت این کتابها، رسوم دیگری مانند تعمید نوزادان و تعمید به روش ریختن آب بر سر داوطلب، از همان قرن دوم مرسوم بوده است. دعای طلب شفاعت از قدیسین، خصوصاً استیفان شهید، و نیز تکریم مریم نیز از این دست میباشند.
3. مرجعیت کلیسا:
اما برای ارتودکسها و کاتولیکها علاوه بر کتاب مقدس و سنت رسولان، کلیسا نیز دارای مرجعیت میباشد. منظور از ”کلیسا“ نیز همایش اسقفان کلیساها از سراسر جهان میباشد. این دسته از مسیحیان، بر اساس شهادت عهدجدید و منابع تاریخی، بر این اعتقادند که مسیحیت اولیه از کلیسا و به وسیله کلیسا آغاز شد و گسترش یافت، نه به وسیله کتاب عهدجدید. کتابهای عهدجدید در بطن کلیسا نوشته شدند. این کلیسا بود که تعلیم صحیح را از گزند معلمان دروغین حفظ کرد. این کلیسا بود که با بدعتها به مبارزه بر خاست. و سرانجام این کلیسا بود که در حدود سال 390 تصویب کرد که کتابهای الهامی مسیحیان متشکل از این 27 کتابی میباشد که امروز عهدجدید مسیحیان را تشکیل میدهد.
علاوه بر این، مسیح به جمع رسولان خود که کلیسا باشد، اقتدار بخشید. در انجیل متی 18: 15- 20 مسیح به کلیسا اقتدار میبخشد تا امور ایمانداران را رتق و فتق کند. مسیح به کلیسایش اقتدار بخشید تا گناهان را ببخشد یا نبخشد (یوحنا 20: 23). این کلیسا است که به وسیله روح القدس به جمیع راستی هدایت میشود (یوحنا 16: 13کلیسا قدرت دارد ایماندار خطاکار را به شیطان بسپارد (اول قرنتیان 5: 4- 5) یا او را باز به جمع خود بپذیرد (دوم قرنتیان 2: 5- 8)
به این ترتیب، طبق اعتقاد کلیساهای کاتولیک و ارتودکس، کلیسا اقتدار دارد تحت هدایت روح القدس( یوحنا 16 13) و بر اساس اصول کتاب مقدس، آموزه های کهن را بر اساس مقتضیات زمانه از نو تفسیر کند، یا در خصوص نحوه عبادات و برگزاری آیینها تصمیم گیری نماید.
1- عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- مسیحیت- انتشارات آیت عشق.
2- ارل کرنز- سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ- ترجمه آرمان رشدی- آموزشگاه کتاب مقدس.
3- جوان. ا. گریدی- مسیحیت و بدعت ها- ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- موسسه فرهنگی طه- چاپ اول- 1377.
4- توماس میشل- کلام مسیحی- ترجمه حسین توفیقی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1377.
5- جان بی ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه علی اصغر حکمت- انتشارات آموزش انقلاب اسلامی- چاپ پنجم- 1372.
6- اینار مولند- جهان مسیحیت- ترجمه محمد باقر انصاری و مسیح مهاجری- امیر کبیر- 1368.
در ادامه نکات مهمی که موجب پیدایی این کلیساها شدند، و نیز اهمّ اعتقادات آنها را خدمتتان ارائه می کنیم:
چگونگی آغاز مسیحیت را در کتاب اعمال رسولان میخوانیم. پیامی که رسولان مسیح در تمام نقاط دنیا موعظه میکردند، پیامی یکسان بود گرچه هر رسولی طبق روحیات خود و هدایت روح القدس بر جنبه ای از مسیحیت بیشتر تأکید میگذاشت؛ بازتاب این امر را در نحوه نگارش انجیلها و محتوای رسالات مشاهده میکنیم.
اما از همان آغاز، یعنی در عهد رسولان، شروع گرایشهایی را در اعتقادات و عبادات مسیحیان مشاهده میکنیم. شاید نخستین اختلاف نظر جدی ای که بروز کرد، مربوط میشد به رابطه ایمان جدید مسیحی و مذهب یهود. یهودیانی که مسیحی شده بودند، در آغاز مایل نبودند مردمان سایر نژادها و ملیتها به این ایمان بگروند. اما از آنجا که آغازگر بشارت به غیریهودیان شخصی بود همچون پطرس، غائله خیلی زود فرو نشست و رسولان و مشایخ کلیسای اورشلیم پذیرفتند که غیریهودیان نیز به این ایمان جدید داخل شوند، تازه آن هم به این علت که هم پطرس در این خصوص رؤیایی آسمانی دریافت کرده بود، و هم اینکه خدا با فرو ریختن روح القدس بر این گروندگان جدید، ایمان آنان را مورد تأئید قرار داده بود /ر.ک. اعمال رسولان 10 و 11
اختلاف عقیده بعدی چند سال بعد بروز کرد، زمانی که مسیحیان یهودی تبار اصرار داشتند که مسیحیان غیریهودی مکلف شوند شریعت موسی را نگاه دارند. مشکل به شورای رسولان و مشایخ کلیسای اورشلیم ارجاع شد و در اثر تأکیدات رسولان برجسته ای چون پطرس و یعقوب برادر خداوندْ عیسی، تصمیمی یکدست در این خصوص اتخاذ گردید اعمال15 انعکاس تنش میان شریعت گرایی و نجات از طریق ایمان صرف را در رسالات رومیان و غلاطیان مشاهده میکنیم. به نظر میرسد که پولس طلایه دار تعلیم نجات به واسطه ایمان صرف بوده باشد.
بازتاب این تعلیم او چنان بود که در میان مسیحیان یهودیتبار اورشلیم شایع شده بود که پولس بر خلاف شریعت موسی سخن میگوید و آن را ملغی میانگارد اعمال 21: 20- 25
با اینکه نکاتی که پولس رسول در پیام خود مورد تأکید قرار میداد، از گرایشی ظاهراً متفاوت با تأکیدات رسولان اورشلیم برخوردار بود، اما ایشان همگی با پیام و اصولی که موعظه میکردند، توافق داشتند /غلاطیان 2: 1- 10
اختلاف نظرهای اساسی و خطرناک زمانی بروز کرد که مسیحیت در سراسر خاورمیانه و اروپا گسترش یافت به علت بُعد مسافت و عدم وجود امکانات ارتباطی مدرن برای دسترسی مستقیم به رسولان، عده ای که پولس ایشان را رسولان و معلمان دروغین میخواند، شروع کردند به آمیختن پیام مسیحیت با اندیشه های فلسفی. پولس در رساله خود به کولسیان و یوحنا در رساله اول خود با چنین معلمین دروغینی به مبارزه پرداختند. این جریان فلسفه گرایی در کنار مسیحیت رسولان به رشد خود ادامه داد. اما از آنجا که از همان اواخر قرن اول تا اواخر قرن سوم میلادی، مسیحیت با جفاهای هولناک حکومت روم مواجه بود، تجزیه و انشعابی در کلیسا رخ نداد،
در طول این دوره، علیرغم اینکه اندیشه ورزان و پدران کلیسا از گرایشهای اعتقادی اندکی متفاوت در زمینه اصول اعتقادی برخوردار بودند یک مسیحیت و یک کلیسا بیشتر وجود نداشت. در این دوره، مسیحیت دارای تمرکز سازمانی نبود، به این معنی که هیچیک از پدران کلیسا یا اسقفان ادعای رهبری جهان مسیحیت را نداشت مسیحیت در اروپا و آسیا به مناطق اسقفی تقسیم شده بود و هر اسقفی در ناحیه خود استقلال کامل داشت، گرچه همه به یک اعتقاد و یک روش عبادت پایبند بودند.
آغاز اختلاف نظرها:
آغاز اختلاف نظرها و تجزیه و انشعاب کلیسا و پیدایی فرقه های مسیحیت را باید در قرن چهارم میلادی جستجو کرد. در سال 312 میلادی کنستانتین، امپراطور روم به مسیحیت گروید و طولی نکشید که مسیحیت دین رسمی این امپراطوری گردید. این امر سبب شد که مسیحیت نفسی راحت بکشد. به همین دلیل کلیسا فرصت یافت تا به مشکلاتی که در زمینه اصول اعتقادی در حال شکل گیری بود بپردازد. به این ترتیب نخستین شورای کلیسایی تحت ریاست شخص امپراطور در شهر نیقیه /واقع در ترکیه امروزی به سال 325 تشکیل یافت تا به اختلاف نظر حادی که در خصوص الوهیت مسیح پیش آمده بود، رسیدگی کند. در همین شورای نیقیه بود که آموزه تثلیث برای نخستین بار به عنوان اعتقاد درست /ارتودکس مسیحیت تصویب شد.
کنستانتین، امپراطور روم، در سال 330، پایتخت جدیدی برای خود ساخت و آن را به نام خود، کنستانتینوپولیس (شهر کنستانتین، به عربی قسطنطنیه، همان استانبول امروزی) نامید. امپراطوری روم از نظر تشکیلاتی، به دو بخش شرقی (قسطنطنیه) و غربی (روم) تقسیم شد. این امر سبب شد که میان اسقف دو شهر پایتخت (یعنی شهرهای روم و قسطنطنیه) بر سر رهبری جهان مسیحیت رقابتی آغاز شود، رقابتی که سرانجام به سال 1054 منجر به پیدایی کلیساهای کاتولیک (در روم) و کلیسا ارتودکس (در قسطنطنیه و مشرق زمین) گردید.
نخستین انشعاب ها:
اما شورای نیقیه خاتمه مناقشات عقیدتی نبود. کلیسا در جو آرام دوره جدید، اکنون میتوانست به تدوین اصول اعتقادی بپردازد، اصولی که در عهدجدید به صراحت بیان نشده بود. مشکل جدیدی که پیش آمده بود، اختلاف نظر اسقفان شهرهای قسطنطنیه (نستوریوس و اسکندریه سیریل در مصر) بر سر ارتباط طبیعت های لاهوتی (الهی) و ناسوتی (بشری) مسیح و برتری یکی بر دیگری بود. تا اینکه سرانجام در سال 451، شورایی در شهر کالسدون (واقع در ترکیه امروزی) تشکیل شد و تصویب گردید که مسیح دارای یک شخصیت با دو طبیعت لاهوتی و ناسوتی به شکلی برابر و ادغام نشدنی میباشد. همه اسقفان با این مصوبه موافق نبودند. عده ای پیرو نستوریوس باقی ماندند و به جدایی مکانیکی طبیعتهای الهی و انسانی مسیح معتقد بودند. کلیسای امپراطوری ساسانی نستوری گردید. کلیساهای قبطی (مصر)، سوریه، و ارمنستان پیرو سیریل باقی ماندند. در واقع این کلیساها از بدنه بزرگ مسیحیت شرق (قسطنطنیه) و غرب (روم) جدا شدند و این جدایی تا امروز نیز ادامه دارد. کلیساهای مذکور از تشکیلات مستقل خود برخوردارند.
پیدایی کلیساهای ارتودکس و کاتولیک:
مسیحیت در غرب به رهبری اسقف شهر روم، و در شرق به رهبری اسقف قسطنطنیه، به توسعه ادامه داد. هر یک از این دو قطب به طور مستقل اما هماهنگ با هم رشد میکردند. هر یک به مناطق جدیدی پیام انجیل را میرساندند و مردمان آنها را به مسیحیت هدایت میکردند. در همین دوره بود که سرزمینهای بریتانیا و اسکاندیناوی و روسیه مسیحیت را دین رسمی خود ساختند.
اما در این فاصله، یعنی از قرن پنجم تا یازده میلادی، به تدریج اختلافاتی جزئی بین این دو قطب قدرتمند مسیحیت بروز کرد، اختلافاتی مثلاً بر سر زمان برگزاری عید قیام، نگه داشتن ریش برای کشیشان، یا تجرد و تأهل کشیشان. شاید مهمترین اختلاف عقیدتی آنان، بر سر این بود که آیا روح القدس فقط از پدر صادر میگردد، یا از پدر و پسر هر دو! تا اینکه در سال 1045، این دو قطب رسماً یکدیگر را به کفر متهم کردند و از یکدیگر جدا شدند. کلیسای شرق، به مرکزیت قسطنطنیه، خود را کلیسای ارتودکس نامید، و کلیسای غرب، به مرکزیت شهر روم، کاتولیک. ارتودکس به معنی تعلیم درست است و کاتولیک به معنی فراگیر و جامع. این جدایی صرفاً جنبه تشکیلاتی داشت و بر سر این بود که کدامیک از این دو اسقف رهبر جهان مسیحیت است. در غیر این صورت، اصول اعتقادات و آداب نیایش آنها بسیار شبیه یکدیگر است و فقط در برخی جزئیات پیش پاافتاده با یکدیگر تفاوت دارند.
جدایی کلیساهای ارتودکس و کاتولیک ادامه داشت تا اینکه به سال 1964 به همت پاپ وقت، این دو کلیسا تکفیر یکدیگر را پس گرفتند و یکدیگر را به رسمیت شناختند. امروزه یک کاتولیک یا یک ارتودکس، در صورتی که به کلیسای خود دسترسی نداشته باشند، میتوانند در آیین عشا ربانی کلیسای دیگر شرکت کنند. کلیسای ارتودکس به علت تصرف سرزمینهای آسیای صغیر به دست مسلمانان عرب و بعدها به دست ترکهای عثمانی، کوچکتر از کلیسای کاتولیک میباشد. بعدها کلیسای ارتودکس نیز به دو بخش یونانی و روسی تجزیه شد.
خصوصیت مهم کلیساهای ارتودکس و کاتولیک:
برای پروتستانها چنین به نظر میرسد که ارتودکسها و کاتولیکها اعتقادات و آیین هایی دارند که ریشه در کتاب مقدس ندارند. علت این امر در این نکته نهفته است که مرجع اعتقادات و عبادات مسیحی کدام است. مذهب پروتستان با این شعار گسترش یافت: ”فقط کتاب مقدس“. برای همین پروتستانها معمولاً این سؤال را مطرح میکنند که ”چرا کاتولیکها و اردتوکسها چنین و چنان میکنند، حال آنکه در کتابمقدس چنین چیزی گفته نشده است.
علت این اختلاف این است که یگانه مرجع برای استخراج اصول عقاید و نحوه عبادات در مذهب پروتستان کتاب مقدس است، اما در مذاهب ارتودکس و کاتولیک، چنین نیست. ارتودکسها و کاتولیکها برای اعتقادات و آیینهای خود به سه مرجع اعتقاد دارند: کتاب مقدس، سنت رسولان، و کلیسا. ذیلاً به شرح این سه مرجع میپردازیم.
1. کتاب مقدس:
کتاب مقدس نزد همه مذاهب مسیحیت یکی است، به استثنای اینکه کاتولیکها و ارتودکسها علاوه بر 39 کتاب عهدعتیق، 9 کتاب دیگر یهودیان را به عنوان کتابهای قانونی ثانوی میپذیرند. این 9 کتاب جزو کتابهای قانونی یهودیان نیست و در کتاب مقدس عبری یافت نمیشود؛ اما ترجمه یونانی عهدعتیق، معروف به ”ترجمه هفتاد تنان“ شامل این کتابها میباشد. لازم به تذکر است که رسولان به هنگام نگارش عهدجدید، تمام نقل قولهای خود را از عهدعتیق، از ترجمه هفتادتنان انجام میدادند. اما عهدجدید نزد کاتولیکها و ارتودکسها همان است که نزد پروتستانها مورد پذیرش است.
2. سنت رسولان:
این دو کلیسا بر این عقیده اند که تعلیم رسولان را ”کلیسا“ حفظ کرده است. روشن است که تمامی تعلیماتی که رسولان میدادند، در عهدجدید نوشته نشده است. عهدجدید مجموعه کتابها و رسالاتی است که ”بنا به مقتضیاتی خاص“ نوشته شده اند. هر کتاب عهدجدید، خصوصاً رسالات، یا برای رفع مشکلی نوشته شد یا برای پاسخگویی به سؤالی. برای مثال، از مطالعه دو رساله پولس به تسالونیکیان متوجه میشویم که پولس شفاهاً تعالیمی در خصوص بازگشت عیسی مسیح داده بوده، و اکنون طی این دو رساله، توضیح بیشتری در مورد تعالیم شفاهی خود ارائه میدهد (دوم تسالونیکیان 2: 2 اگر مشکلی در این زمینه در کلیسای تسالونیکی پیش نیامده بود، ما امروز این مطالب ارزنده را در این رسالات نمیداشتیم. مثالی دیگر در رساله اول قرنتیان فصل 15 یافت میشود که در آن پولس رسول پیام شفاهی (انجیلی) را که به ایشان داده بود، خلاصه وار تکرار میکند (15: 1 و 3) سپس به شرح مبسوطی از مسأله قیامت میپردازد. کاتولیکها و ارتودکسها معتقدند که آن بخش از تعالیم رسولان که در عهدجدید نیامده، در ”سنت“ حفظ شده است. پروتستانها معتقدند که آنچه برای ایمان مسیحی ضرورت داشت، از سوی روح القدس در کتابمقدس ثبت شده است.
پدران کلیسا، به خصوص پدران عهد رسولان (قرنهای اول و دوم میلادی)، نوشته های بسیاری از خود بر جای گذاشته اند که در آنها نگرش کلیسای اولیه در خصوص اصول اعتقادات، و به ویژه نحوه عبادات و آیینها ثبت شده است. مجموعه این نوشته ها کلاً بخش عمده سنت رسولان را تشکیل میدهد. این نوشته ها اکنون در کتابهای تاریخ کلیسا در دسترس همگان قرار دارد و امید است که روزی به فارسی نیز ترجمه شود. برای مثال، در نوشته های پدران پایان قرن اول و اوائل قرن دوم، شیوه عبادت مسیحیان در کلیسا با جزئیات نقل شده است. وقتی این شیوه را با شیوه مراسم کلیساهای کاتولیک و ارتودکس مقایسه میکنیم، متوجه شباهت بسیار آنها، حتی در فرمولهای دعایشان میشویم. طبق شهادت این کتابها، رسوم دیگری مانند تعمید نوزادان و تعمید به روش ریختن آب بر سر داوطلب، از همان قرن دوم مرسوم بوده است. دعای طلب شفاعت از قدیسین، خصوصاً استیفان شهید، و نیز تکریم مریم نیز از این دست میباشند.
3. مرجعیت کلیسا:
اما برای ارتودکسها و کاتولیکها علاوه بر کتاب مقدس و سنت رسولان، کلیسا نیز دارای مرجعیت میباشد. منظور از ”کلیسا“ نیز همایش اسقفان کلیساها از سراسر جهان میباشد. این دسته از مسیحیان، بر اساس شهادت عهدجدید و منابع تاریخی، بر این اعتقادند که مسیحیت اولیه از کلیسا و به وسیله کلیسا آغاز شد و گسترش یافت، نه به وسیله کتاب عهدجدید. کتابهای عهدجدید در بطن کلیسا نوشته شدند. این کلیسا بود که تعلیم صحیح را از گزند معلمان دروغین حفظ کرد. این کلیسا بود که با بدعتها به مبارزه بر خاست. و سرانجام این کلیسا بود که در حدود سال 390 تصویب کرد که کتابهای الهامی مسیحیان متشکل از این 27 کتابی میباشد که امروز عهدجدید مسیحیان را تشکیل میدهد.
علاوه بر این، مسیح به جمع رسولان خود که کلیسا باشد، اقتدار بخشید. در انجیل متی 18: 15- 20 مسیح به کلیسا اقتدار میبخشد تا امور ایمانداران را رتق و فتق کند. مسیح به کلیسایش اقتدار بخشید تا گناهان را ببخشد یا نبخشد (یوحنا 20: 23). این کلیسا است که به وسیله روح القدس به جمیع راستی هدایت میشود (یوحنا 16: 13کلیسا قدرت دارد ایماندار خطاکار را به شیطان بسپارد (اول قرنتیان 5: 4- 5) یا او را باز به جمع خود بپذیرد (دوم قرنتیان 2: 5- 8)
به این ترتیب، طبق اعتقاد کلیساهای کاتولیک و ارتودکس، کلیسا اقتدار دارد تحت هدایت روح القدس( یوحنا 16 13) و بر اساس اصول کتاب مقدس، آموزه های کهن را بر اساس مقتضیات زمانه از نو تفسیر کند، یا در خصوص نحوه عبادات و برگزاری آیینها تصمیم گیری نماید.