۱۳۹۴/۰۳/۱۳
–
۶۲۲ بازدید
بررسی روایات مربوط به «سفیانی» اولین نشانه حتمی ظهور امام مهدی(عج) / سفیانی به عراق و عربستان حمله خواهد کرد/ وظایف شیعیان در مواجهه با سفیانی
بررسی روایات مربوط به «سفیانی» اولین نشانه حتمی ظهور امام مهدی(عج) / سفیانی به عراق و عربستان حمله خواهد کرد/ وظایف شیعیان در مواجهه با سفیانی
سفیانی، در روایات شیعه و اهل سنت، به عنوان اولین علامت حتمی ظهور امام مهدی، شمرده شده است. او از نسل بنی امیه و از فرزندان ابوسفیان و در ماه رجب سال ظهور امام مهدی، از منطقه وادی یابس در منطقه شام (سوریه)، خروج خواهد کرد و شش ماه می جنگد و نه ماه هم بر الکور الخمس (مناطق پنج گانه) در منطقه شام و سوریه، حکومت خواهد کرد. لشکر سفیانی به عنوان بزرگترین دشمنان امام مهدی با حمله به عراق و عربستان، به قتل و کشتار خواهند پرداخت و بعد از درگیری در بزرگترین جنگ آخرالزمان (جنگ قرقیسیا)، به عنوان طرف پیروز این جنگ، وارد عراق خواهند شد. اما در نهایت در جنگ قدس، به قتل خواهد رسید و لشکریان امام مهدی، وارد قدس، خواهند شد.
گروه معارف رجانیوز
باور به ظهور شخصی که جهان را پر از عدل و داد کرده و ریشه های ظلم و ستم را می چیند اختصاص به اسلام نداشته بلکه، شامل ادیان مختلف الهی و آسمانی می شود و در اسلام، مسیحیت، یهودیت، زرتشت و… به ظهور این شخص نوید داده شده است. خلاصه و حقیقت مهدویت، منتهی شدن سیر جوامع جهان به سوی جامعه واحد و سعادت عمومی، امنیت و رفاه، تعاون و همکاری، همبستگی همگانی حکومت حق و عدل جهانی، غلبه حق بر باطل، غلبة جنودالله بر جنود شیطان، نجات مستضعفان و نابودی مستکبران، و خلافت مؤمنان و شایستگان به رهبری یک رجل و ابرمرد الهی است که موعود انبیاء و ادیان و دوازدهمین اوصیاء و خلفای پیغمبر آخرالزمان است. رجانیوز با توجه به اهمیت موضوع “مهدویت” درنظر دارد سلسله مقالاتی با عنوان «متی ترانی و نراک» را جهت آشنایی بیشتر مخاطبان خود به این موضوع تا نیمه شعبان سالروز ولادت خاتم الاوصیا حضرت مهدی(عج) منتشر نماید. باشد که مورد مقبول حضرتش قرار گیرد.
***
سفیانی، اولین نشانه حتمی ظهور امام مهدی
چکیده
در مقابل نظریه سفیانی شخصی، برخی معتقد به سفیانی نوعی و سمبلیک (نمادین) هستند. در مقابل گروه اندکی، معتقدند، بنی امیه برای بازگشت آلابی سفیان به قدرت و خلافت اسلامی، در دوره بنی عباس، احادیث سفیانی را جعل کردند. اما در ادامه به نقد و بررسی این دیدگاه ها، خواهیم پرداخت و ثابت خواهد شد که سفیانی، به عنوان یک شخص از نسل ابوسفیان و معاویه، از نشانه های حتمی ظهور و قیام امام مهدی، می باشد.
سفیانی، در روایات شیعه و اهل سنت، به عنوان اولین علامت حتمی ظهور امام مهدی، شمرده شده است. او از نسل بنی امیه و از فرزندان ابوسفیان و در ماه رجب سال ظهور امام مهدی، از منطقه وای یابس در منطق هشام (سوریه) خروج خواهد کرد و شش ماه می جنگد و نه ماه هم بر الکور الخمس در منطقه شام و سوریه، حکومت خواهد کرد. لشکر سفیانی به عنوان بزرگترین دشمنان امام مهدی با حمله به عراق و حجاز، به قتل و کشتار خواهند پرداخت و بعد از درگیری در بزرگترین جنگ آخرالزمان (جنگ قرقیسیا)، به عنوان طرف پیروز این جنگ، وارد عراق، خواهند شد. سفیانی به فتوحات برق آسا، ادامه خواهد داد تا اینکه در منطقه بیداء در بین مکه و مدینه، طبق پیشگویی پیامبر، لشکر اعزامی سفیانی به عربستان، در زمین فرو خواهد رفت و خسف، خواهد شد. سفیانی، بعد از عقب نشینی از منطقه شام، در نبرد قدس با امام مهدی (جنگ طبریه در فلسطین)، به قتل می رسد. سفیانی، در این جنگ از پشتیبانی و حمایت همپیمانان رومی (غربی) و یهودی، برخوردار است، و به این ترتیب، دشمن اصلی مهدویت و امام عصر، از بین خواهد رفت و لشکریان امام مهدی، پیروزمندانه، وارد قدس خواهند شد و مسجد الاقصی و قبله اول مسلیمن، آزاد خواهد شد. وبرای همیشه بساط جبهه شیطان و کفر، برچیده خواهد شد.
آیا خروج سفیانی، حتمی است و یا مشمول بداء خواهد شد؟
در روایات اسلامی به حتمی بودن خروج سفیانی اشاره شده است؛ این مطلب در روایات متعدد و معتبری با تعابیر مختلفی چون: «محتوم»، «لابدّمنه»، «حتم من الله»،«لابدّ ان یکون»، «لایکون قائم إلا بسفیانی»، «من قبل قیام القائم»، «خمس قبل قیام القائم» و «خمس علامات محتومات»… بیان شده است.
امام سجاد علیهالسلام در روایتی فرموده اند:
إنّ أمر القائم حتم من الله و أمر السفیانی حتم من الله و لایکون قائم إلا بسفیانی.[۱]
قیام قائم از ناحیۀ خداوند قطعی است و خروج سفیانی نیز قطعی است. هرگز قیام قائم بدون سفیانی نخواهد بود.
و نیز در روایتی از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده است:
السفیانی من المحتوم و خروجه فی رجب.[۲]
سفیانی از علایم حتمی است و قیام او در ماه رجب خواهد بود.
و در کتاب الغیبه نعمانی، از امام محمد باقر علیهالسلام در تفسیر آیه قرآن (ثم قضی اجلا و اجل مسمی عنده)[۳] نقل شده است:
أنهما أجلان: أجل محتوم و اجل موقوف. فقال له حمران: ما المحتوم؟ قال: الذی لایکون غیره. قال: و ما الموقوف؟ قال: الذی لله فیه المشیۀ. قال حمران: انی لارجو أن یکون أجل السفیانی من الموقوف! فقال أبوجعفرعلیهالسلام: لا والله أنه لمن المحتوم.[۴]
آنها دو اجلاند: اجل محتوم و تغییرناپذیر و اجل موقوف و مشروط. حمران پرسید: اجل محتوم چیست؟ فرمود: اجلی که جز آن نخواهد شد. حمران عرض کرد: اجل موقوف و مشروط چیست؟ فرمود: آنچه اراده خداوند در آن راه دارد و قابل تقدیم و تاخیر و برطرف شدن است. حمران عرض کرد: امیدوارم قیام سفیانی از علایم موقوف و مشروطی باشد که بدا در آن راه دارد! امام فرمودند: به خدا سوگند که چنین نیست، او از علایم حتمی است.
در این روایت، امام باقر علیهالسلام اجل مسمّی را به اجل محتوم تفسیر کرده اند، و سپس سفیانی را جزو محتومها دانستهاند.
از تقابل میان علائم موقوف و حتمی که در این روایات آمده، برمیآید که سفیانی از دایره علائم موقوف، خارج است. بنابراین، حمل این نشانه محتوم بر آنچه که احتمال بدا در آن راه دارد، به نوعی وارد کردن علائم محتوم به دایره علائم موقوف است که بر خلاف نص روایات و احادیث سفیانی می باشد. بلکه نتیجه این سخن، به نوعی موجب لغو بودن تقسیم بندی علائم ظهور به حتمی و غیر حتمی در کلام معصومین است که در کتاب های الغیبه شیخ طوسی، الغیبه نعمانی و کمال الدین شیخ صدوق آمده است. در حالیکه طبق نص روایات اسلامی، نشانه های ظهور را به دو دسته حتمی و موقوف (غیرحتمی) تقسیم شده است. و میتوان گفت در علائم حتمی ظهور، بداء راه ندارد اما علائم غیر حتمی، ممکن است مشمول حکم بداء شوند.
امام باقر در حدیث دیگری فرموده اند:
إن من الامور أمورا موقوفة و ُامورا محتومة. و أن السفیانی من المحتوم الذی لابدّمنه.[۵]
برخی از امور موقوف و مشروط اند و برخی محتوم و تغییر ناپذیر، و سفیانی از علایم حتمی است که بی تردید رخ خواهد داد.
تنها اشکال به حتمی بودن در خروج سفیانی، مستند به روایتی از امام جواد علیه السلام در الغیبۀ نعمانی میباشد که متن روایت چنین است:
عن أبی هاشم داود بن القاسم الجعفری قال: کنا عند أبی جعفر محمد بن علی الرضا علیهالسلام فجری ذکر السفیانی و ما جاء فی الروایۀ من أنَّ أمره من المحتوم. فقلت لأبی جعفر علیهالسلام: هل یبدولله فی المحتوم؟ قال: نعم. قلنا له: فنخاف أن یبدولله فی القائم، فقال: أنّ القائم من المیعاد والله لایخلف المیعاد.[۶]
ابوهاشم میگوید: نزد امام جواد علیهالسلام بودیم. از سفیانی و روایاتی که بر آن اساس قیام او حتمی خواهد بود، سخن به میان آمد. به حضرت عرض کردم: آیا خداوند در نشانه های حتمی هم بدا روا میدارد؟ فرمود: آری. عرض کردیم: میترسیم در ظهور قائم نیز بداء روا دارد! فرمود: قیام قائم علیهالسلام از وعده های الهی است و خداوند خلف وعده نمیکند.
در پاسخ میتوان گفت: این روایت، با انبوه روایات معتبری که بر حتمی بودن و تغییر ناپذیری خروج سفیانی دلالت دارند، قدرت تعارض نخواهد داشت. این روایت، تنها در کتاب الغیبه نعمانی ذکر شده است و خبر واحد منفرد است، و در مقابل روایاتی که خروج سفیانی را از علائم حتمی میدانند، مستفیض و بلکه نزدیک به تواتر هستند. همچنین ممکن است این روایت در شرایط خاصی مثل تقیه صادر شده باشد. حتی خود مرحوم نعمانی بعد از نقل این روایت در کتاب خویش، احادیث سفیانی را جزو احادیث متواتر، شمرده است.[۷] بنابراین نظریه تحقق بداء در علائم حتمی ظهور، طرفداران اندکی دارد.
اشکالات روایات سفیانی
پیش از اینکه نام، نسب، مکان خروج سفیانی را از نظر سند و دلالت بررسی نماییم، به برخی اشکالاتی که به اصل روایات سفیانی وارد شده است، اشاره میشود. یکی از نویسندگان معاصر، درباره مجموعه روایات سفیانی اشکالاتی را مطرح کرده و چنین نتیجه گرفته است که اصل سفیانی، انکارناپذیر است اما جزئیات، حوادث و خصوصیات آن اثبات شدنی نیست.[۸]
ضعف سند روایات سفیانی
برخی معتقدند، با مراجعه به اسناد و راویان نشانههای ظهور از جمله سفیانی، درمییابیم که تقریباً سند هیچیک از این روایات از نظر سندی، صحیح نیست و مطلب علمی با آن اثبات نمیشود.[۹]
درباره ضعف سند روایات سفیانی از دو جنبه میتوان پاسخ داد:
اولاً، بر خلاف تصور نویسنده که مدعی ضعف روایات سفیانی شده است، در اینباره دستکم، ده روایت معتبر وجود دارد که در منابع متقدم حدیثی همچون الکافی مرحوم کلینی، کمال الدین شیخ صدوق، قرب الاسناد حمیری و الغیبة نعمانی آمده است و اهل فن میدانند ده روایت معتبر آنهم دربارۀ یک موضوع تعداد کمی نیست؛ زیرا گاه دانشمندان علم حدیث و دربارۀ موضوعی بسیار مهمتر از موضوع مورد نظر ما بر اساس تنها یک روایت معتبر اظهارنظر میکنند.
ثانیا، بر اساس مبنای بیشتر علمای شیعه، روایتی حجت است که به صدور آن از معصوم اطمینان حاصل شود و راه دستیابی به این اطمینان، منحصر در صحت سند نیست، بلکه صحت سند یکی از راههایی است که گاه باعث اطمینان به صدور روایت از معصوم میشود و در کنار صحت سند، دهها قرینۀ دیگر نیز وجود دارند که میتوانند جای صحت سند را بگیرند و بر اساس آنها میتوان به اعتبار یک روایت حکم کرد. از این دیدگاه به عنوان دیدگاه حجیت خبر موثوق الصدور یاد میشود.
شباهت با سفیانی های تاریخی
اشکال دیگری که موجب تردید در روایات سفیانی میشود، شباهتهای موجود بین برخی روایات سفیانی با آنچه برای افرادی است که به عنوان سفیانی در طول تاریخ قیام کرده اند.[۱۰]
میتوان چنین پاسخ گفت که: اگر کسی معتقد باشد سفیانی یکی از نشانههای حتمی ظهور است، لزوماً معتقد به صحت همه روایات این موضوع نیست؛ زیرا میتوان سفیانی را از نشانههای حتمی ظهور دانست و تعداد چشمگیری از جزئیات این حادثه که در روایات معتبر گزارش شده است را نیز پذیرفت و روایات ضعیف و روایاتی که ساخته و پرداختۀ طرفداران سفیانیهای تاریخی بوده است را کنار نهاد، اما نمیتوان به بهانۀ وجود این روایات ساختگی یا ضعیف، از روایات معتبر دیگر، نیز چشم پوشید و اصل وجود سفیانی و جزئیات آن در روایات معتبر شیعی را، انکار کرد.
سفیانی جعل بنی امیه در برابر بنی عباس
اشکال مهم دیگری که به روایات سفیانی، شده است، وجود روایات سفیانی را به نزاع و درگیری های بین بنی امیه و بنی عباس، ربط میدهند و عنوان می کنند که، امروزه با به هم خوردن معادلات قدرتها، چگونه میتوان منتظر فردی از بنیامیه و نسل ابوسفیان بود. [۱۱]
به این شبهه، اینگونه پاسخ داده شده است:
در جهان هستی، صدها مثال میتوان آورد که به نظر ابتدایی تحقق شان استبعاد دارد، اما باز هم تحقق یافتهاند. برای مثال، آیا حیات هزار و چند صد سالۀ و طول عمر امام مهدی یا غیبت امام مهدی علیه السلام استبعاد ندارند؟ بنابراین خروج فردی از نسل بنیامیه در نگاه برخی، شاید بعید باشد، اما به صرف استبعاد، نمیتوان آنها را نفی کرد. و اگر بخواهیم با انکار فرع (سفیانی از نسل بنی امیه)، به انکار اصل وجود سفیانی، برسیم، از نظر علمی شایسته نیست. نهایت اینکه فرع ابهام دارد اما اصل وجود سفیانی، با روایات متعدد معتبر، اثبات میشود. به عنوان مثال، هم اکنون برخی جریان های تکفیری جهان اسلام، در پوشش شعار احیاء خلافت اسلامی و با تمسک انحرافی به احادیث آخرالزمان، به عنوان داعش، بر بخشی از سرزمین های اسلامی، سیطره پیدا کردند و به دنبال احیاء حکومت بنی امیه و بنی عباس در منطقه شام، می باشند. علاوه بر اینکه عالمان بزرگی همچون آیتالله صافی گلپایگانی [۱۲] و آیتالله محمد صدر[۱۳]، خروج سفیانی در آخرالزمان را به دلیل وجود روایات فراوان، پذیرفتهاند.
بنابراین به این سوال که خروج سفیانی از نشانه های حتمی ظهور امام مهدی هست یا نه، اینگونه می توان پاسخ داد که:
در مجموع روایت علائم ظهور امام مهدی، از پنج نشانه به صورت ویژه و مستقل سخن به میان آمده است. اهمیت این نشانهها را میتوان هم از تعدد روایات مربوط به آنها و هم از جداسازی و بیان این نشانهها به شکل مستقل دریافت. شیخ صدوق در کتاب کمال الدین، با سلسه اسنادش از امام صادق علیه السلام در حدیث معتبر نقل کرده است:
قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْیَمَانِیُّ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الصَّیْحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیْدَاء.[۱۴]
پیش از قیام قائم پنج نشانه حتمی است: یمانی، سفیانی، صحیه آسمانی، شهادت نفس زکیه و خسف بیداء.
بنابراین روایات مربوط به سفیانی، بسیار فراوان است و به گفته محدثان، به حد تواتر[۱۵] می باشد. علاوه بر این، احادیث خسف و فرو رفتن لشکر اعزامی سفیانی به عربستان در منطقه بیداء در بین مکه و مدینه، نزدیک به حد تواتر[۱۶] می باشد. پس چگونه ممکن است خروج سفیانی در آخر الزمان، و در آستانه ظهور امام مهدی علیه السلام، محل تردید باشد اما بنا بر گفته محدثان شیعه و اهل سنت، سفیانی و خسف بیداء لشکر سفیانی، جزو احادیث متواتر اسلامی باشد. بنابراین دیدگاه گروه اندکی که معتقدند: سفیانی در طول تاریخ اسلام اتفاق افتاده، و مربوط به آینده و نشانه حتمی ظهور، نیست. طبق این فرض، تناقض در گفتار پیش خواهد آمد. زیرا چگونه سفیانی در گذشته رخ داده، اما خسف بیداء و فرو رفتن لشکر اعزامی سفیانی به عربستان، در منطقه بیداء، مربوط به آینده و نشانه حتمی ظهور و قیام، است و در هنگام ظهور حضرت مهدی علیه السلام، رخ خواهد داد؟ بنابراین، جای هیچ مناقشه ایی در باره اصل وجود سفیانی به عنوان نشانه حتمی ظهور و فرو رفتن لشکر اعزامی سفیانی به حجاز (خسف بیداء)، وجود ندارد. زیرا همانطور که ذکر شد، این موضوع از احادیث متواتر اسلامی و پذیرفته شده بین شیعه و اهل سنت، می باشد.[۱۷]
اوصاف سفیانی
نام سفیانی
در روایات متعددی که از سفیانی و حوادث مربوط به او سخن به میان آمده، در مقام اشاره به این شخصیت، بیشتر از دو واژه «سفیانی»[۱۸] و «ابنآکلۀالاکباد»[۱۹] (پسر زن جگرخوار) استفاده شده است. و از سوی دیگر، در برخی از روایات از امام معصوم درباره نام سفیانی، سؤال شده است.[۲۰]
در مجموع، روایات هشت نام را برای سفیانی برشمردهاند، پنج نام از غیرمعصوم است و تنها سه نام آن، از پیشوایان معصوم بیان شده و از میان این سه روایت، دو روایت آن از منابع اهل سنت است و تنها روایتی که نام سفیانی را عثمان میداند، در منابع حدیثی شیعه آمده است.
با این توصیف، ضعف سندی برخی از این روایات از یک سو، تأیید نشدن آنها به کمک قراین و شواهد از سوی دیگر، و تعارض آنها با یکدیگر، باعث بی اعتمادی به این روایات می شود، و بنابراین ما نمیتوانیم درباره نام سفیانی به صورت قاطعانه قضاوت کنیم.
البته دانستن نام سفیانی، چندان ثمری دربر ندارد. عبدالله بن ابی منصور نقل میکند: از امام جعفر صادق علیهالسلام پرسیدم که نام سفیانی چیست؟ حضرت فرمودند:
و ما تصنع باسمه إذا ملک کور الشام الخمس: دمشق، حمص، فلسطین، الاردن و قنسرین، فتوقعوا عند ذلک الفرج.[۲۱]
امام صادق فرمود: با نام سفیانی چکار داری؟ وقتی او مناطق پنجگانه شام شامل: دمشق، حِمص، فلسطین، اردن و قنّسرین را تصرف کرد، منتظر فرج باشید.
لقب سفیانی
برخی روایات که ابعاد مختلف جنایات سفیانی را شرح دادهاند، برای اشاره به این شخصیت علاوه بر سفیانی، از القاب متفاوتی بهره گرفتهاند؛ گرچه ممکن است در اصطلاح به آنها لقب گفته نشود. واژههای یاد شده، بدین قرارند: السفیانی، من ولد الشیخ، ابن صاحب الوصیات، من ولد صخر، من ولد ابیسفیان، من ولد معاویه، ابنآکلۀالاکباد، کلب و … که الشیخ و صاحب وصیت و صخر، همگی به ابوسفیان اشاره دارند و ابن آکله الاکباد و کلب (یعنی از قبیله بنی کلب) هم به هند جگر خوار که بعد از شهادت حمزه، عموی پیامبر، کبد وی را از شدت کینه به پیامبر و بنی هاشم، به دندان کشید، اشاره دارد.
نسب سفیانی
در روایات اسلامی نقل شده است که سفیانی از سوی پدر به بنیامیه و از سوی مادر به قبیله بنی کلب میرسد، چنانکه امام علی علیه السلام میفرماید:
… هو من بنیأمیّة، و أخواله کلب … .[۲۲]
… او از تبار بنیامیه و داییهایش از قبیلة کلب است … .
بر این اساس، روایات اتفاق دارند که سفیانی از نسل ابوسفیان است. چنان که شهرت او به سفیانی مؤید این مطلب می باشد. اما در مورد اینکه سفیانی از نسل کدامین فرزند ابوسفیان است، اقوال مختلفی نقل شده است.
علت پرداختن روایات به نسب او چیست؟ شاید علت طرح موضوع نسب سفیانی، توجه دادن افکار مسلمانان به این واقعیت باشد که روش سفیانی، همان روش ابوسفیان است و همچنانکه ابوسفیان تمام تلاش خود را برای مقابله با پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به کار گرفت، او نیز برای شکست دادن امام مهدی علیهالسلام همچون ابوسفیان و بنی امیه عمل خواهد کرد.
امام صادق علیه السلام در این خصوص فرموده اند:
إنا و آل أبی سفیان أهل بیتین تعادینا فی الله: قلنا صدق الله و قالوا کذب الله، قاتل أبوسفیان رسول الله صلیاللهعلیهوآله و قاتل معاویۀ علی بن ابیطالب علیهالسلام و قاتل یزید بن معاویۀ الحسین بن علی علیهالسلام و السفیانی یقاتل القائم.[۲۳]
ما و خاندان ابوسفیان، دو خانواده هستیم که به جهت خداوند با یکدیگر دشمنی کردیم. ما خداوند را تصدیق کردیم و آنها تکذیبش کردند. ابوسفیان با پیامبر جنگید و معاویه با علی بن ابیطالب علیهالسلام و یزید با حسین بن علی علیهالسلام. سفیانی نیز با قائم علیهالسلام خواهد جنگید.
اوصاف جسمانی سفیانی
شیخ صدوق در کتاب کمال الدین از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود:
إِنَّک لَوْ رَأَیْتَ السُّفْیَانِیَّ… أَشْقَرَ أَحْمَرَ أَزْرَقَ.[۲۴]
تو اگر سفیانی را ببینی… بور، سرخروی مایل به سفید و زاغ چشم است.
شیخ صدوق این حدیث را با شش واسطه از امام صادق روایت کرده که علمای رجال بر وثاقت همة آنها تصریح کردهاند. البته در روایات دیگری در منابع شیعه و اهل سنت برای سفیانی ویژگیهای دیگری نیز توصیف شده است. از جمله، در روایتی از امام علی علیه السلام نقل شده است:
یَخْرُجُ ابْنُ آکِلَةِ الْأَکْبَادِ مِنَ الْوَادِی الْیَابِسِ وَ هُوَ رَجُلٌ رَبْعَةٌ وَحْشُ الْوَجْهِ ضَخْمُ الْهَامَةِ بِوَجْهِهِ أَثَرُ جُدَرِیٍّ … .[۲۵]
فرزند هند جگرخوار از وادی یابس خروج میکند. او مردی میانه بالا، با صورتی وحشت انگیز، درشت سر، و آبلهرو است. اگر او را ببینی، گمان میبری یک چشم است … .
البته در منابع اهل سنت ویژگی های ظاهری دیگری نظیر: رجل ضخم الهامة، بعینه نکتة بیاض، دقیق الساعدین و الساقین، طویل العنق، شدید الصفرة به اثر العبادة، رجل ابیض، جعد الشعرة، حدیث السن، مدید الجسم، دقیق الوجه، جهوری الصوت، طویل الانف و ربعة من الرجال، برای سفیانی نقل شده است. لکن سند آنها به امام معصوم نمیرسد و منحصرا در منابع اهل سنت ذکر شده است و از طرفی توسط کسانی همچون کعب الاحبار نقل شده است که به جعل و تحریف احادیث شهرت داشت.
بنابراین، در مورد ویژگی های جسمی سفیانی، تنها حدیث مورد اعتماد، حدیث صحیح السند شیخ صدوق از امام صادق علیه السلام میباشد که نشانههای جسمانی وی را سرخ موی، بور و زاغ چشم برشمرده بود.
دین، مذهب و گرایش سفیانی
در روایات، حقیقت اسلام، از سفیانی نفی شده است. امام باقر علیه السلام نیز در اینباره میفرمایند:
السُّفْیَانِیُّ… لَمْ یَعْبُدِ اللَّهَ قَطُّ وَ لَمْ یَرَ مَکَّةَ وَ لَا الْمَدِینَةَ قَط… .[۲۶]
سفیانی … او هرگز خدا را نپرستیده است و هرگز وارد مکه و مدینه نشده است … .
البته روایات اسلامی، نشان مىدهند که سفیانى از حمایت غربی ها (روم) برخوردار است. در کتاب الغیبه شیخ طوسی نقل شده است:
یُقْبِلُ السُّفْیَانِیُّ مِنْ بِلَادِ الرُّومِ مُنْتَصِراً فِی عُنُقِهِ صَلِیبٌ وَ هُوَ صَاحِبُ الْقَوْمِ.[۲۷]
سفیانی در حالیکه رهبری قومی را بر عهده دارد مانند شخص نصرانی و صلیب به گردن، از بلاد روم میآید.
نشانه دیگر گرایش سفیانی، به غربىها این است که باقیمانده نیروهاى سفیانى، پس از شکست و کشته شدن او به سوى رومی ها و کشورهای غرب، مىگریزند.
در کتاب کافی مرحوم کلینی، از امام باقر علیه السلام، نقل شده است:
… قَالَ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ وَ بَعَثَ إِلَى بَنِی أُمَیَّةَ بِالشَّامِ فَهَرَبُوا إِلَى الرُّوم … .[۲۸]
وقتی حضرت مهدی علیه السلام، قیام می کنند لشکری را به سمت شام و برای جنگ با بنی امیه، می فرستند و آنها به سمت روم (غربی ها) فرار می کنند.
البته درباره گرایش های دینی سفیانی، یک مطلب بسیار قطعی وجود دارد، و آن عناد و تعصب شدید او بر ضد شیعیان امام علی علیه السلام است که در روایات معتبر گزارش شده است. از جمله در روایت از امام باقر علیه السلام نقل شده است:
… ُ فَإِنَّ حَنَقَهُ وَ شَرَهَهُ إِنَّمَا هِیَ عَلَى شِیعَتِنا … .[۲۹]
… خشم و کینه سفیانی تنها متوجه شیعیان ماست و تنها بر کشتن آنها حریص است … .
زمان خروج سفیانی
بدون تردید، برای خروج سفیانی، سال دقیق و مشخصی را نمی توان تعیین کرد؛ چرا که به دلیل پیوستگی این حادثه با ظهور امام مهدی علیه السلام، تعیین زمان برای آن به تعیین وقت برای ظهور امام مهدی علیه السلام خواهد انجامید. اما زمان این رخداد از برخی جهات به صورت مجمل، بیان شده است.
در روایتی از امام باقر علیه السلام نقل شده است:
السُّفْیَانِیُّ وَ الْقَائِمُ فِی سَنَةٍ وَاحِدَة.[۳۰]
سفیانی و قائم هر دو در یک سال نمایان میشوند.
از طرفی در روایات ذکر شده است که حضرت در عاشورای ماه محرم سالی که فرد است، ظهور می فرمایند.
در روایتی از امام باقر علیه السلام نقل شده است:
یَقُومُ الْقَائِمُ فِی وَتْرٍ مِنَ السِّنِین … .[۳۱]
قائم در سال فرد ظهور خواهد کرد … .
و نیز امام صادق علیه السلام نقل شده است:
لَا یَخْرُجُ الْقَائِمُ إِلَّا فِی وَتْرٍ مِنَ السِّنِینَ سَنَةَ إِحْدَى أَوْ ثَلَاثٍ أَوْ خَمْسٍ أَوْ سَبْعٍ أَوْ تِسْع .[۳۲]
حضرت مهدی علیه السلام، در سال فرد، که به یک، سه، پنج، هفت و نه ختم میشود، ظهور خواهند کرد.
و از طرفی خروج سفیانی هم شش ماه قبل از ظهور حضرت است.پس نتیجه می گیریم، سفیانی در ماه رجب سال زوج، خروج می کند.
مکان خروج سفیانی
درباره مکانی که سفیانی حرکت خود را از آنجا آغاز میکند، چند دسته روایت وجود دارد:
۱. روایاتی که قیام او را از سرزمین شام میدانند؛
از جمله شیخ صدوق در کتاب کمال الدین از امام باقر علیه السلام، نقل کرده است:
… و خُرُوجَ السُّفْیَانِیِ مِنَ الشَّام … .[۳۳]
… و سفیانی از منطقه شام، خروج می کند … .
… فَأَوَّلُ أَرْضٍ تَخْرَبُ أَرْضُ الشَّامِ ثُمَّ یَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِکَ عَلَى ثَلَاثِ رَایَاتٍ رَایَةِ الْأَصْهَبِ وَ رَایَةِ الْأَبْقَعِ وَ رَایَةِ السُّفْیَانِی … . [۳۴]
… اول منطقه شام، تخریب می شود، در این هنگام سه پرچم با هم اختلاف دارند: اصهب، ابقع و سفیانی …
۲. روایاتی که حرکت او را از وادی یابس (سرزمین خشک و بی آب و علف) میداند؛
از جمله امام سجاد علیه السلام فرموده اند:
… یَخْرُجُ السُّفْیَانِیُ الْمَلْعُونُ مِنَ الْوَادِی الْیَابِس … .[۳۵]
… سفیانی ملعون از وادی یابس قیام میکند … .
محتوای روایات بایکدیگر قابل جمع است. امام علی علیه السلام در اینباره فرموده اند:
السفیانی … یخرج من ناحیۀ مدینۀ دمشق فی واد یقال له وادی الیابس … .[۳۶]
سفیانی … از منطقه ای از شهر دمشق قیام می کند؛ از سرزمینی که به آن وادی یابس گویند … .
دمشق در آن زمان پایتخت سرزمین شام بوده که خود سرزمین شام، به سوریه فعلی و اردن و بخشی از لبنان اطلاق میشود.
در کتب معاجم، وادی یابس، نزدیک دمشق و یا به منطقه ایی در حوران و درعا، نزدیک اردن اطلاق شده است.
البته توجه به این نکته ضروری است که منظور از منطقه شام، تنها کشور سوریه فعلی نیست، بلکه شام قدیم بسیار پهناورتر از سوریه فعلی بوده است و چنانکه در کتابهای مربوط ذکر شده، منطقه شام، پنج منطقه را در بر میگرفته که عبارتند از دمشق، حمص، قنسرین، فلسطین و اردن.[۳۷]
رنگ پرچم سفیانی
در منابع حدیثی شیعه و اهل سنت، رنگ پرچم سفیانی، سرخ رنگ معرفی شده است.
از امیر المومنین علیه السلام ضمن روایتی طولانی نقل شده است:
… خُرُوجُ السُّفْیَانِیِّ بِرَایَةٍ حَمْرَاءَ أَمِیرُهَا رَجُلٌ مِنْ بَنِی کَلْب … .[۳۸]
… خروج سفیانی با پرچم سرخ و فرمانده آن مردی از قبیله بنی کلب است … .
و نیز از منابع اهل سنت در ضمن روایتی طولانی از امام علی علیه السلام نقل شده است:
… فیخرج فی یوم الجمعة فیصعد منبر دمشق، و هو أول منبر یصعده … و رایة السفیانی حمراء … .[۳۹]
… سفیانی در روز جمعه خروج میکند و بعد بر فراز منبر دمشق قرار میگیرد … و رنگ پرچم وی سرخ رنگ است … .
و علامه مجلسی در بحارالانوار نقل کرده است:
… یخرج رجل من ولد صخر، فیبدل الرایات السود بالحمر… .[۴۰]
… شخصی از نسل صخر (لقب ابوسفیان) خروج میکند و پرچمهای سیاه را به پرچمهای سرخ مبدل میسازد … .
صخر، نام ابوسفیان پدر معاویه و موسس سلسله جنایت پیشه بنی امیه است.
از این روایت، و تبدیل پرچم های سیاه به پرچم سرخ سفیانی، برداشت میشود که پرچم های سیاه در منطقه شام، در نهایت به اطاعت و بیعت با سفیانی، درخواهند آمد.
مدت اقدمات سفیانی
مجموعه اقدامات سفیانی از آغاز حرکت تا زمان کشته شدن او، پانزده ماه به طول می انجامد. شش ماه آن را می جنگد، وقتی بر مناطق و سرزمینهای پنج گانه شام، مسلط شد، آنگاه، نه ماه هم بر این مناطق، حکومت می کند.
امام صادق علیه السلام در روایت معتبری فرموده اند:
السُّفْیَانِیُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِی رَجَبٍ وَ مِنْ أَوَّلِ خُرُوجِهِ إِلَى آخِرِهِ خَمْسَةَ عَشَرَ شَهْراً سِتَّةُ أَشْهُرٍ یُقَاتِلُ فِیهَا فَإِذَا مَلَکَ الْکُوَرَ الْخَمْسَ مَلَکَ تِسْعَةَ أَشْهُرٍ وَ لَمْ یَزِدْ عَلَیْهَا یَوْماً.[۴۱]
سفیانی از علایم حتمی و قطعی است و در ماه رجب خروج می کند. از ابتدای حرکت او تا آخر کارش، پانزده ماه به طول میانجامد. شش ماه آن را به جنگ و نبرد میگذراند و چون سرزمینهای پنجگانه را به تصرف خود درآورد، نه ماه بر این مناطق حکومت می کند و یک روز هم بر این مدت اضافه نمیشود.
سیر قیام سفیانی
دامنه تخریب و ویرانگری لشکر سفیانی، تمام منطقه دمشق در سوریه تا بغداد در کشور عراق، را شامل می شود. بویژه سفیانی برای ویرانی کوفه به عنوان مرکز حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السلام و مدینه شهر پیامبر اکرم، تلاش بیشتری خواهد کرد. مفضل بن عمر از اصحاب امام صادق علیه السلام، از قول ایشان در توصیف گزارش یکی از یاران سفیانی به جهانیان، چنین نقل می کند:
… فِی جَیْشِ السُّفْیَانِی وَ خَرَّبْنَا الدُّنْیَا مِنْ دِمَشْقَ إِلَى الزَّوْرَاءِ وَ تَرَکْنَاهَا جَمَّاءَ وَ خَرَّبْنَا الْکُوفَةَ وَ خَرَّبْنَا الْمَدِینَة … .[۴۲]
… ما، لشکر سفیانی، دنیا را از دمشق تا بغداد، ویران کردیم و کوفه و مدینه را هم ویران ساختیم …
سپاه سفیانى از مدینه به قصد پیکار با حق و قتل حجت خدا، حضرت مهدی و تخریب کعبه و کشتار اهل حرم به سمت مکه، خارج مى شود. اما وقتی قصد حمله به شهر مکه و تخریب کعبه را دارند، در منطقه بیداء، بین مکه و مدینه، لشکر سفیانی در زمین فرو می روند و خسف بیداء لشکر سفیانی، اتفاق می افتد. در آن سال ها، امنیت و آرامش از کشور عراق، سلب شده است. سفیانى پس از شکست در عراق و حجاز، به شام و فلسطین باز مىگردد تا در بزرگترین نبرد خود با حضرت مهدى، یعنى نبرد بزرگ فتح قدس به مصاف بپردازد. در روایتی طولانی از امام باقر علیه السلام نقل شده است که بعد از خسف بیداء لشکر سفیانی، حضرت مهدی علیه السلام بعد از حضور در کوفه عراق، با سپاه خود بسوى سرزمین شام لشکرکشى مىکند و در مرج عذراء، منطقه ایی در دمشق، اردو مىزنند. سفیانی نیز نیروهاى خود را از منطقه شام و دمشق، خارج کرده و به طرف فلسطین، عقبنشینی میکند. تا یکی دیگر از بزرگترین جنگ های آخرالزمان، جنگ طبریه در فلسطین، بین لشکریان امام مهدی و لشکریان سفیانی که از پشتیبانی رومی ها و یهود، برخوردار هستند، رخ میدهد. پیروز این جنگ، سپاه امام مهدی خواهد بود و پیروزمندانه، وارد قدس خواهند شد و فلسطین برای همیشه آزاد خواهد شد. انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا.
لازم به ذکر است، روند حرکت سفیانی کاملاً شبیه حرکت بنی امیه در مقابل حضرت علی، امام حسن و امام حسین میباشد. معاویه در زمان حضرت امیر سلطه خود بر منطقه شام را عملیاتی نمود، در زمان امام حسن ، سلطه بر عراق و در زمان یزید ملعون سلطه بر حجاز را رقم خورد. تفاوت در روند حرکت سفیانی و معاویه، تفاوت در جایگاه ایرانیان در این دو مقطع تاریخی میباشد. در زمان بنی امیه و صدر اسلام، ایرانیان در پایینترین سطح قدرت قرار میگیرند تا در معادلات منطقه دخالت نکنند و اعراب امتحان خود را پس دهند. اما در آخرالزمان، ایرانیان به اوج قدرت تاریخی خود میرسند و مهمترین نقش را در معادلات منطقه ایفا مینمایند و باعث موفقیت و پیروزی نهضت زمینه ساز ظهور میگردند.
فرجام سفیانی
سفیانی بعد از پانزده ماه، قتل و کشتار در منطقه شام، عراق و حجاز، در فلسطین به حیات ننگین او خاتمه داده می شود.
منابع حدیثی شیعه غالبا، به هلاکت و نابودی لشکر سفیانی و قتل او اشاره می کنند بدون اینکه به محل قتل سفیانی اشاره کنند اما در منابع حدیثی اهل سنت، به محل قتل سفیانی نیز اشاره شده است. از جمله امام علی علیه السلام فرمودهاند:
… یَهْلِکَ اللَّهُ أَصْحَابَ السُّفْیَانِیِّ کُلَّهُمْ وَ لَا یَبْقَى عَلَى الْأَرْضِ غَیْرُهُ وَحْدَهُ، فَیَأْخُذُهُ الْمَهْدِیُ فَیَذْبَحُه … .[۴۳]
… خداوند تمام سپاه سفیانی را نابود میکند و هیچکسی از آنها جز سفیانی، روی زمین باقی نمی ماند. در این حال، مهدی علیهالسلام او را میگیرد و به قتل می رساند … .
وظایف شیعیان در مواجهه با سفیانی
در روایات اسلامی، در آستانه شورش سفیانی به شیعیان دستور داده شده است که از منطقه شام و سوریه هجرت کنند و به مناطق امن و خارج از منطقه شام، بویژه به مکه بروند.
در روایتی به شیعیان اجازه داده شده است که هنگام خروج سفیانی که در ماه رجب اتفاق میافتد، شیعیان تا ماه رمضان فرصت دارند هجرت خود را به تاخیر بیندازند و به مناطق امنی همچون مکه بروند.
وَ کَفَى بِالسُّفْیَانِیِّ نَقِمَةً لَکُمْ مِنْ عَدُوِّکُمْ وَ هُوَ مِنَ الْعَلَامَاتِ لَکُمْ مَعَ أَنَّ الْفَاسِقَ لَوْ قَدْ خَرَجَ لَمَکَثْتُمْ شَهْراً أَوْ شَهْرَیْنِ بَعْدَ خُرُوجِهِ لَمْ یَکُنْ عَلَیْکُمْ بَأْسٌ حَتَّى یَقْتُلَ خَلْقاً کَثِیراً دُونَکُمْ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ فَکَیْفَ نَصْنَعُ بِالْعِیَالِ إِذَا کَانَ ذَلِکَ قَالَ یَتَغَیَّبُ الرِّجَالُ مِنْکُمْ عَنْهُ فَإِنَّ حَنَقَهُ وَ شَرَهَهُ إِنَّمَا هِیَ عَلَى شِیعَتِنَا وَ أَمَّا النِّسَاءُ فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ بَأْسٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى قِیلَ فَإِلَى أَیْنَ مَخْرَجُ الرِّجَالِ وَ یَهْرُبُونَ مِنْهُ فَقَالَ مَنْ أَرَادَ مِنْهُمْ أَنْ یَخْرُجَ، یَخْرُجْ إِلَى الْمَدِینَةِ أَوْ إِلَى مَکَّةَ أَوْ إِلَى بَعْضِ الْبُلْدَانِ ثُمَّ قَالَ مَا تَصْنَعُونَ بِالْمَدِینَةِ وَ إِنَّمَا یَقْصِدُ جَیْشُ الْفَاسِقِ إِلَیْهَا وَ لَکِنْ عَلَیْکُمْ بِمَکَّةَ فَإِنَّهَا مَجْمَعُکُمْ وَ إِنَّمَا فِتْنَتُهُ حَمْلُ امْرَأَةٍ تِسْعَةُ أَشْهُرٍ وَ لَا یَجُوزُهَا إِنْ شَاءَ اللَّه .[۴۴]
سفیانی برای عذاب دشمنان شما بس است و از جمله نشانههایی برای شماست (برای فهم نزدیکی ظهور) علیرغم اینکه این فاسق شورش کرده، شما یک یا دو ماه پس از خروج او از جای خود تکان نخورید. ناراحتی به شما نخواهد رسید تا جمع زیادی از غیر شما( غیر شیعیان) را بکشد. برخی اصحاب پرسیدند وقتی اینگونه شد برای خانواده و عیال چه تدبیری بیندیشیم؛ امام فرمود مردان خود را از او مخفی کنید. عقده و کینه او متوجه شیعیان ماست اما بر زنان باکی نیست انشاءالله. پرسیده ششد بس مردان به کجا فرار کنند امام فرمود شیعیانی که میخواهند از دست سفیانی بگریزند به مدینه یا مکه یا دیگر شهرها(غیر از منطقه شام و عراق) بروند. سپس فرمودند: البته به مدینه نروید؛ زیرا سپاه مرد فاسق (سفیانی) به آن جا حمله خواهد کرد، بلکه بر شما باد به مکه؛ چرا که آنجا محل اجتماع شماست.
از این روایت برداشت می شود که حمله سفیانی به شیعیان در شام، در ماه رمضان، دو ماه بعد از خروج وی آغاز شود.
و نیز امام صادق علیهالسلام در حدیث معتبری فرمودند:
إذا کان رجب فاقبلوا علی اسم الله عزوجل و إن أحببتم أن تتأخّروا إلی شعبان فلاضیر و إن أحببتم أن تصوموا فی أهالیکم فلعلّ ذلک أن یکون أقوی و کفاکم بالسفیانی علامۀ.[۴۵]
چون رجب فرارسید با نام خدا حرکت کنید. اگر خواستید تا شعبان صبر کنید، مانعی ندارد، و باز اگر مایل بودید ماه رمضان را در نزد خانواده خود باشید، شاید برایتان بهتر باشد، و سفیانی به عنوان علامتی برای شما (برای نزدیک بودن ظهور)، بس خواهد بود.
البته در روایتی، خداوند متعال گروهی از شیعیان اهل شام، را از شر همراهی با سفیانی، استثناء کرده است.
امام علی علیه السلام در اینباره میفرمایند:
یَخْرُجُ بِالشَّامِ فَیَنْقَادُ لَهُ أَهْلُ الشَّامِ إِلَّا طَوَائِفُ مِنَ الْمُقِیمِینَ عَلَى الْحَقِّ یَعْصِمُهُمُ اللَّهُ مِنَ الْخُرُوجِ مَعَه … .[۴۶]
مردم شام از سفیانی اطاعت میکنند بجز دستههایی از پویندگان راه حق که خداوند آنها را از شر خروج و همراهی با سفیانی حفظ میکند … .
بی شک، طبق فرموده پیامبر، مصداق عبارت “طوائف من المقیمین علی الحق” در روایت، شیعیان و پیروان امیرالمومنین، علی بن ابیطالب، می باشند و در حال حاضر، تنها شیعیان منطقه شام، شیعیان لبنان و حزب الله، می باشد که ان شاء الله در هنگام خروج سفیانی، از شر همراهی و بیعت با لشکریان سفیانی و جببه کفر و شیطان، در امان می مانند. همانطور که پیداست.
جمع بندی
بنابراین روایات مربوط به سفیانی، بسیار فراوان است و به گفته محدثان، به حد تواتر[۱۵۲] می باشد. علاوه بر این، احادیث خسف و فرو رفتن لشکر اعزامی سفیانی به عربستان در منطقه بیداء در بین مکه و مدینه، نزدیک به حد تواتر[۱۶۲] می باشد. پس چگونه ممکن است خروج سفیانی در آخر الزمان، و در آستانه ظهور امام مهدی علیه السلام، محل تردید باشد اما بنا بر گفته محدثان شیعه و اهل سنت، سفیانی و خسف بیداء لشکر سفیانی، جزو احادیث متواتر اسلامی باشد. بنابراین دیدگاه گروه اندکی که معتقدند: سفیانی در طول تاریخ اسلام اتفاق افتاده، و مربوط به آینده و نشانه حتمی ظهور، نیست. طبق این فرض، تناقض در گفتار پیش خواهد آمد. زیرا چگونه سفیانی در گذشته رخ داده، اما خسف بیداء و فرو رفتن لشکر اعزامی سفیانی به عربستان، در منطقه بیداء، مربوط به آینده و نشانه حتمی ظهور و قیام، است و در هنگام ظهور حضرت مهدی علیه السلام، رخ خواهد داد؟ بنابراین، جای هیچ مناقشه ایی در باره اصل وجود سفیانی به عنوان نشانه حتمی ظهور و فرو رفتن لشکر اعزامی سفیانی به حجاز (خسف بیداء)، وجود ندارد. زیرا همانطور که ذکر شد، این موضوع از احادیث متواتر اسلامی و پذیرفته شده بین شیعه و اهل سنت، می باشد.[۱۷۲]
سفیانی، به عنوان یک شخص از نسل ابوسفیان و معاویه، اولین نشانه حتمی ظهور، بعد از جنگ های فراوان، بر منطقه شام (سوریه و …)، مسلط خواهد شد و بعد از حمله به عراق و حجاز (عربستان)، در نهایت سپاه او در زمین بیداء (منطقه ایی بین مکه و مدینه)، فرو خواهد رفت و ستاره بخت سفیانی، رو به افول می رود تا اینکه در نبرد و جنگ طبریه در فلسطین، برای آزادسازی قدس بین لشکریان امام مهدی با لشکر سفیانی که پشتیبانی و حمایت همپیمانان رومی (غربی) و یهودی خویش دارد، شکست خواهد خورد و به قتل می رسد و به این ترتیب، دشمن اصلی مهدویت و امام عصر، از بین خواهد و لشکریان امام مهدی، پیروزمندانه، وارد قدس خواهند شد و مسجد الاقصی و قبله اول مسلیمن، آزاد خواهد شد.
——————————————–
پی نوشت ها:
۱. حمیری، قرب الاسناد، ص۳۷۴، ح۱۳۲۹.
۲. شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۶۵۰.
۳. سوره انعام، آیه ۲.
۴. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۹.
۵. نعمانی، الغیبۀ، ص ۴۱۶.
۶. نعمانی، الغیبۀ، ص ۴۲۱.
۷. نعمانی،الغیبة، ترجمه فهرى، ص: ۳۳۲
۸. مصطفی صادقی، تحلیل تاریخی نشانههای ظهور، ص۲۰۲.
۹. مصطفی صادقی، تحلیل تاریخی نشانههای ظهور، ص۲۰۲.
۱۰. مصطفی صادقی، تحلیل تاریخی نشانههای ظهور، ص۱۸۳.
۱۱. مصطفی صادقی، تحلیل تاریخی نشانههای ظهور، ص۲۰۴
۱۲. صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج۳، ص۸۸.
۱۳. محمد صدر، تاریخ الغیبة الکبری، ص۵۱۹.
۱۴. صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۶۵۰.
۱۵. نعمانی، الغیبۀ، ص ۲۸۲. صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج ۳، ص ۸۸.
۱۶. متقی هندی، البرهان فی علامات المهدی، ص۱۱۲.
۱۷. صادقی، تحلیل تاریخی نشانههای ظهور، ص۲۰۴.
۱۸. علی کورانی، معجم احادیث الامام المهدی علیهالسلام، ج ۳، ص ۸۸.
۱۹. نعمانی، الغیبۀ، ص ۴۲۴، باب ۱۸، ح ۱۶.
۲۰. شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۵۵۷.
۲۱. شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۲۵۱، ح ۱۱.
۲۲. سید بن طاووس، التشریف بالمنن، ص ۲۹۶.
۲۳. علی کورانی، معجم احادیث الامام المهدی، ج ۳، ص ۴۶۷.
۲۴. شیخ صدوق، کمالالدین، ج۲، ص۶۵۱.
۲۵. شیخ صدوق، کمالالدین، ج۲، ص۶۵۱.
۲۶. نعمانی، الغیبه، ص۳۰۶.
۲۷. شیخ طوسی، الغیبه، ص۴۶۳.
۲۸. کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۵۱.
۲۹. نعمانی، الغیبۀ، ص ۳۰۱.
۳۰. نعمانی، الغیبۀ، ص۲۶۷.
۳۱. نعمانی، الغیبۀ، ص ۲۶۲.
۳۲. شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۹.
۳۳. شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۱، ص ۳۲۷ و ۳۳۱.
۳۴. نعمانی، الغیبۀ، ص۲۸۰. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص ۴۴۲.
۳۵. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص ۴۴۴.
۳۶. مقدسی شافعی، عقد الدرر فی أخبار المنتظر، ص ۱۰۸.
۳۷. معجم البلدان، ج۱، ص۱۰۳.
۳۸. مجلسی، بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۷۳.
۳۹. مقدسی شافعی، عقد الدرر فی أخبار المنتظر، ص ۱۲۸.
۴۰. مجلسی، بحار الانوار، ج۵۱، ص۱۶۳.
۴۱. نعمانی، الغیبۀ، ص ۳۰۰.
۴۲. مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۰.
۴۳. ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص ۲۹۶.
۴۴. نعمانی، الغیبه، ص۳۰۰.
۴۵. کلینی، الکافی، ج۸، ص ۲۶۴.
۴۶. نعمانی، الغیبه، ص۳۰۵.