خانه » همه » مذهبی » محدودیت

محدودیت


محدودیت

۱۳۹۴/۰۳/۰۶


۲۹۴ بازدید

اینها یعنى محدودیت!

زهرا مینایى 1. این که نتوانى موهایت را بریزى دورت و توى خیابان، وقتى باد مى آید، بپیچد لایشان، این که نتوانى با کوله پشتى، تاپ بپوشى، این که وقتى موهایت را رنگ مى کنى، کسى نمى فهمد، این که نتوانى کلاه رنگارنگ سرت کنى، این که مدل موهایت را تعداد معدودى آدم مى بینند، اینها یعنى محدودیت.
این که در تابستان به خاطر آن همه پارچه اى که دورت ریخته، از گرما خفه مى شوى، این که همین پارچه ها طورى توى دست و پایت است که توى بى آرتى یا مترو، نمى دانى چادرت را جمع کنى یا کیفت را بگیرى یا خودت را، این که توى باران مثل موش آب کشیده مى شوى و وزن لباس هایت چند برابر مى شود، این یعنى محدودیت.
2. این که به خاطر درس خواندن، نتوانى تلویزیون نگاه کنى یا بروى سینما یا بنشینى با خانواده ات به حرف زدن، این یعنى محدودیت. این که به خاطر حقوق دیگران، کلى توى صف بایستى و معطل شوى، یعنى محدودیت. این که براى این که چاق نشوى و بعد هم سکته نکنى و بمیرى، مجبورى کم غذا بخورى، یعنى محدودیت.
این که به خاطر این که دیگران را آزار ندهى، مجبورى یک روز در میان بروى حمام، یعنى محدودیت. این که مجبورى توى زندگى کار کنى، تا یک لقمه نان دربیاورى و وقتت به کارهاى طاقت فرسا مى گذرد، یعنى محدودیت. این که نتوانى ماشینت را هر جا که مى خواهى پارک کنى، یعنى محدودیت.
3. اطراف ما پر است از محدودیت. این، خاصیت زندگى اجتماعى است. رعایت حقوق دیگران، براى آدم ها محدودیت مى آورد. در واقع، در جهان اجتماعى، قوانین ما را محدود مى کنند؛ تا هر کارى که مى خواهیم، نتوانیم انجام دهیم. هنجارها و ارزش ها هم به صورت نانوشته، همین مکانیزم را انجام مى دهند و ضمانت اجرایى همه اینها هم اجبار اجتماعى است.
این قوانین از کجا مى آیند؟ در دنیاى مدرن، قوانین را یک عده آدمى که بهشان مى گویند نماینده مردم، مى نویسند. یک جورهاى غیر مستقیمى آنها ادعا دارند- مردم مى نویسند یا در واقع، اکثریت مردم؛ اما در دنیاى پیشامدرن، قوانین را پادشاهان تعیین مى کردند و مردم هم معمولا از آنها پیروى مى کردند؛ چون این، خاصیت زندگى اجتماعى است و اگر نمى خواستند از آنها پیروى کنند، مستلزم از دست دادن امنیتشان بود. همیشه داشتن امنیت، عنصر مهمى در تعیین شکل زندگى انتخابى مردم بوده است؛ اما زمان معصومین علیهم السلام- که طبیعتا الگوى زندگى اجتماعى کشور ماست- این قوانین بر اساس قرآن و سخنان معصومین علیهم السلام تعیین مى شدند.
4. اما این که محدودیت هاى دین را این روزها خیلى رنگى تر از دیگر محدودیت ها مى بینیم، شاید به خاطر دنیاى جدید باشد و گرنه، چرا کسى نمى گوید که من مى خواهم ماشینم را این جا پارک کنم و اختیار ماشینم را دارم و به کسى هم ربطى ندارد و بعد همه بهش جواب مى دهند که این قانون است و باید رعایت شود. دنیاى جدید، دنیایى است که در آن بر جدایى دین از حکومت و سکولاریسم، تاکید مى شود. مفهومى در حوزه خصوصى و فردگرایى، تئوریزه مى شود و همه اینها فکر و ذهن ما را شکل مى دهد. گفتمان غالب، گفتمانى است که رد یا قبول محدودیت هاى دین را به افراد مى سپارد و براى آن، هیچ اجبار اجتماعى تعیین نمى کند؛ گفتمانى که انسان را ملزم به رعایت قوانین اجتماعى بشرى مى کند؛ اما درباره قوانین الهى، سکوت اختیار کرده است؛ گفتمانى که ناخودآگاه از طریق فیلم ها و محصولات فرهنگى اش تبدیل مى شود به اسطوره هاى ذهن ما و موجب این مى شود که محدودیت هاى دین را ببینیم و ازشان سوال کنیم. گفتمان غالب، بدون این که بفهمیم، پندارهاى خود را به ما منتقل کرده، هر روز در ما تعارض بیشترى نسبت به دین ایجاد مى کند. این که جلوى آینه بایستیم و چهل و پنج دقیقه وقت، صرف کشیدن خط چشم کنیم، این که لباس هایى چنان تنگ بپوشیم که قادر به درست نفس کشیدن نباشیم، این که کفش هاى وحشتناک پاشنه بلند بپوشیم، این که بدبختى ها و هزینه عمل زیبایى دماغ را بپذیریم، محدودیت محسوب نمى شود؛ چون گفتمان غالب براى ما این امر را چیزى لذت بخش و مشروع تعریف کرده است؛ گفتمانى که دین را تبدیل به یک ابزار، براى حفظ انسجام اجتماعى مى کند و براى دین، آن موقعیتى را قائل نیست که در عصر پیامبر صلى الله علیه وآله وجود داشته است. این مى شود که هر روز بیشتر از قبل، محدودیت هاى دین را مى بینیم و محدودیت هاى قوانین و ارزش هاى گفتمان هاى غالب را نمى بینیم.
منبع: نشریه الکترونیکى چارقد

(به نقل از: نرم افزار گلشن فرهنگ و معرفت، ویژه نامه پرسمان، شماره 17)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد