دوست گرامی. نفس پرستی ضد خداپرستی است و باعث می شود انسان به جای انجام وظایف الهی به هواهای نفسانی خود عمل کند و خدا را به فراموشی بسپارد. توضیحاتی درباره نفس پرستی آمده که توجه شما را به آن جلب می نماییم:
خودپرستی یا نفس پرستی
خودخواهی مراتبی دارد که بالاترین مرتبه آن خودپرستی است. خودپرستی نفرتانگیزترین و خطرناکترین نوع شرک خفی و ریشه اغلب مفاسد معنوی و اجتماعی انسان است که اگر با این صفت زشت مبارزه نشود تدریجاً شدّت مییابد و به حدّی میرسد که انسان نفس امارّه خود را معبود خود قرار میدهد و مطیع خواستههایش میگردد. قرآن در آیاتی چند به این بیماری روحی که سرمنشأ همه مفاسد و موانع رشد است اشاره نموده و میفرماید: أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن یَهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ؛ آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی (بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پردهای افکنده است؟! با این حال چه کسی میتواند غیر از خدا او را هدایت کند؟! آیا متذکّر نمیشوید؟
مگر عبادت جز این است که انسان در برابر معبود خویش کرنش و خضوع کند و بدون چونوچرا تسلیم فرمانش باشد، کسی که هوی و هوس خود را بر همه ابعاد وجودی خویش حاکم کند و تابع نفس باشد، خودپرست است و این نوعی بتپرستی است که در هرزمانی به شکلی مطرح بوده است،
خودپرستی در آموزههای دینی تحت عناوینی همچون نفسپرستی، هواپرستی، منیت و انانیت و مانند آن مطرح شده است و خودپرست، به کسی گفته میشود که در انتخابها و کارهای خود، انگیزههای نفسانی را بر انگیزههای الهی ترجیح میدهد و محور تمام افکار و رفتار او رضایت نفس و دوست داشتنهای خود مجازی و هواهای نفسانی و تعلقات دنیوی است، در مقابل خداپرست که همواره در انتخابها و فعالیتهای خود، انگیزههای الهی را مد نظر دارد و بر انگیزههای نفسانی خویش ترجیح میدهد و محور تمام افکار و رفتار او قرب به خدا و رضایت و محبت او است.
مولوی گفته:
مادر بتها بت نفس شماست
زان که آن بت مار و این بت اژدهاست
بت شکستن سهل باشد نیک سهل
سهل دیدن نفس را جهل است جهل
صورت نفس ار بجویی ای پسر
قصهی دوزخ بخوان با هفت در
بتها موجوداتی بیخاصیتاند؛ ولی بت هوی و هوس اغواء کننده و سوقدهنده بهسوی انواع گناه و انحراف است. مؤثرترین راه نفوذ شیطان هوی پرستی است، چراکه شیطان تا پایگاهی در درون انسان نداشته باشد نمیتواند وسوسه گری کند. لذا پیامبر (ص) دراینباره فرمود: ما عُبِدَ تَحْتَ السَّماء الهٌ ابْغَضُ الی اللَّهِ مِنَ الْهَوی؛ هرگز در زیر آسمان، معبودی مبغوض تر نزد خدا، از هوای نفسپرستش نشده است.
نه هر ایزد پرست ایزد پرست است
چو خود را قبله سازد خودپرست است
ز خود بگذشتن است ایزد پرستی
ندارد روز با شب هم نشستی
خدا از بندگان آن را گزیند
که درراه خدا خود را نبیند
البته بى شک در وجود انسان، غرائز و امیال گوناگونى است که همه آنها براى ادامه حیات او ضرورت دارد: خشم و غضب، علاقه به خویشتن، علاقه به مال و زندگى مادى و امثال اینها، و بدون تردید دستگاه آفرینش همه اینها را براى همان هدف تکاملى آفریده است.
اما مهم این است که گاه اینها از حد تجاوز مىکنند و پا را از گلیمشان فراتر مىنهند و از صورت یک ابزار مطیع در دست عقل در مىآیند و بناى طغیان و یاغىگرى مىگذارند، عقل را زندانى کرده و بر کل وجود انسان حاکم مىشوند و زمام اختیار او را در دست مىگیرند.
این همان چیزى است که از آن به” هوا پرستى” تعبیر مىکنند که از تمام انواع بت پرستى خطرناکتر است، بلکه بت پرستى نیز از آن ریشه مىگیرد.
بى جهت نیست که پیامبر گرامى اسلام (ص) بت” هوى” را برترین و بدترین بتها شمرده است در آنجا که مىفرماید: ما تحت ظل السماء من اله یعبد من دون اللَّه اعظم عند اللَّه من هوى متبع؛ در زیر آسمان هیچ بتى بزرگتر در نزد خدا از هوى و هوسى که از آن پیروى کنند وجود ندارد.
هوی پرستی موجب تاریکی جان گشته و آدمی را از درک حقیقت و تشخیص راه سعادت بازمیدارد. پیامبر گرامی (ص) فرمودند:
إنّ أخْوَفَ ما أخافُ عَلى اُمّتِی الهَوى و طُولُ الأملِ ؛ أمّا الهوى فَإنّهُ یَصُدُّ عَنِ الحقِّ ، و أمّا طُولُ الأملِ فَیُنْسی الآخِرَةَ؛
بدانید که آنچه مرا بیش از همه نگران امّتم کرده است دو خصلت است: خواهشهاى نفس و آرزوى دراز؛ زیرا هوا و هوس، آدمى را از حق باز مى دارد و آرزوى دراز، آخرت را از یاد مى برد.
خودپرستی موجب بیماری دل و نابینایی درون و ناشنوایی گوش باطن میشود و آدم خودپرست، هم از هدف غافل میماند و هم مسیر رشد خویش را گم خواهد کرد و لذا قرآن در زمینه میفرماید:
وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی فَیضِلَّک عَنْ سَبِیلِ اللَّه؛ از هوای نفس پیروی منما که تو را از راه خدا منحرف میسازد و بنابراین هر جا گمراهی است پای هوای نفس در میان است.
هوای نفس و خودپرستی، امری درونی است که در مصادیق خاصی نمود بیرونی مییابد، مانند لذتگرایی افراطی، زنبارگی و شهوت دوستی، پرخوری و شکمپرستی، عصبانیت و پرخاشگری، خودخواهی، خودمحوری، خودپسندی، تکبر و خودبزرگبینی و مانند آن.
خودپرستی یا نفس پرستی
خودخواهی مراتبی دارد که بالاترین مرتبه آن خودپرستی است. خودپرستی نفرتانگیزترین و خطرناکترین نوع شرک خفی و ریشه اغلب مفاسد معنوی و اجتماعی انسان است که اگر با این صفت زشت مبارزه نشود تدریجاً شدّت مییابد و به حدّی میرسد که انسان نفس امارّه خود را معبود خود قرار میدهد و مطیع خواستههایش میگردد. قرآن در آیاتی چند به این بیماری روحی که سرمنشأ همه مفاسد و موانع رشد است اشاره نموده و میفرماید: أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن یَهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ؛ آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی (بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پردهای افکنده است؟! با این حال چه کسی میتواند غیر از خدا او را هدایت کند؟! آیا متذکّر نمیشوید؟
مگر عبادت جز این است که انسان در برابر معبود خویش کرنش و خضوع کند و بدون چونوچرا تسلیم فرمانش باشد، کسی که هوی و هوس خود را بر همه ابعاد وجودی خویش حاکم کند و تابع نفس باشد، خودپرست است و این نوعی بتپرستی است که در هرزمانی به شکلی مطرح بوده است،
خودپرستی در آموزههای دینی تحت عناوینی همچون نفسپرستی، هواپرستی، منیت و انانیت و مانند آن مطرح شده است و خودپرست، به کسی گفته میشود که در انتخابها و کارهای خود، انگیزههای نفسانی را بر انگیزههای الهی ترجیح میدهد و محور تمام افکار و رفتار او رضایت نفس و دوست داشتنهای خود مجازی و هواهای نفسانی و تعلقات دنیوی است، در مقابل خداپرست که همواره در انتخابها و فعالیتهای خود، انگیزههای الهی را مد نظر دارد و بر انگیزههای نفسانی خویش ترجیح میدهد و محور تمام افکار و رفتار او قرب به خدا و رضایت و محبت او است.
مولوی گفته:
مادر بتها بت نفس شماست
زان که آن بت مار و این بت اژدهاست
بت شکستن سهل باشد نیک سهل
سهل دیدن نفس را جهل است جهل
صورت نفس ار بجویی ای پسر
قصهی دوزخ بخوان با هفت در
بتها موجوداتی بیخاصیتاند؛ ولی بت هوی و هوس اغواء کننده و سوقدهنده بهسوی انواع گناه و انحراف است. مؤثرترین راه نفوذ شیطان هوی پرستی است، چراکه شیطان تا پایگاهی در درون انسان نداشته باشد نمیتواند وسوسه گری کند. لذا پیامبر (ص) دراینباره فرمود: ما عُبِدَ تَحْتَ السَّماء الهٌ ابْغَضُ الی اللَّهِ مِنَ الْهَوی؛ هرگز در زیر آسمان، معبودی مبغوض تر نزد خدا، از هوای نفسپرستش نشده است.
نه هر ایزد پرست ایزد پرست است
چو خود را قبله سازد خودپرست است
ز خود بگذشتن است ایزد پرستی
ندارد روز با شب هم نشستی
خدا از بندگان آن را گزیند
که درراه خدا خود را نبیند
البته بى شک در وجود انسان، غرائز و امیال گوناگونى است که همه آنها براى ادامه حیات او ضرورت دارد: خشم و غضب، علاقه به خویشتن، علاقه به مال و زندگى مادى و امثال اینها، و بدون تردید دستگاه آفرینش همه اینها را براى همان هدف تکاملى آفریده است.
اما مهم این است که گاه اینها از حد تجاوز مىکنند و پا را از گلیمشان فراتر مىنهند و از صورت یک ابزار مطیع در دست عقل در مىآیند و بناى طغیان و یاغىگرى مىگذارند، عقل را زندانى کرده و بر کل وجود انسان حاکم مىشوند و زمام اختیار او را در دست مىگیرند.
این همان چیزى است که از آن به” هوا پرستى” تعبیر مىکنند که از تمام انواع بت پرستى خطرناکتر است، بلکه بت پرستى نیز از آن ریشه مىگیرد.
بى جهت نیست که پیامبر گرامى اسلام (ص) بت” هوى” را برترین و بدترین بتها شمرده است در آنجا که مىفرماید: ما تحت ظل السماء من اله یعبد من دون اللَّه اعظم عند اللَّه من هوى متبع؛ در زیر آسمان هیچ بتى بزرگتر در نزد خدا از هوى و هوسى که از آن پیروى کنند وجود ندارد.
هوی پرستی موجب تاریکی جان گشته و آدمی را از درک حقیقت و تشخیص راه سعادت بازمیدارد. پیامبر گرامی (ص) فرمودند:
إنّ أخْوَفَ ما أخافُ عَلى اُمّتِی الهَوى و طُولُ الأملِ ؛ أمّا الهوى فَإنّهُ یَصُدُّ عَنِ الحقِّ ، و أمّا طُولُ الأملِ فَیُنْسی الآخِرَةَ؛
بدانید که آنچه مرا بیش از همه نگران امّتم کرده است دو خصلت است: خواهشهاى نفس و آرزوى دراز؛ زیرا هوا و هوس، آدمى را از حق باز مى دارد و آرزوى دراز، آخرت را از یاد مى برد.
خودپرستی موجب بیماری دل و نابینایی درون و ناشنوایی گوش باطن میشود و آدم خودپرست، هم از هدف غافل میماند و هم مسیر رشد خویش را گم خواهد کرد و لذا قرآن در زمینه میفرماید:
وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی فَیضِلَّک عَنْ سَبِیلِ اللَّه؛ از هوای نفس پیروی منما که تو را از راه خدا منحرف میسازد و بنابراین هر جا گمراهی است پای هوای نفس در میان است.
هوای نفس و خودپرستی، امری درونی است که در مصادیق خاصی نمود بیرونی مییابد، مانند لذتگرایی افراطی، زنبارگی و شهوت دوستی، پرخوری و شکمپرستی، عصبانیت و پرخاشگری، خودخواهی، خودمحوری، خودپسندی، تکبر و خودبزرگبینی و مانند آن.