جواب سوال ۱) اولاـ بهتر بود اصل مقاله را ارسال می کردید و یا منابع مورد استفاده آن را .ثانیاـ بسیاری از مطالبی که در باره اسلام ، قرآن ، پیامبر(ص) ، تاریخ اسلام و اصحاب پیامبر(ص) از جمله جناب سلمان در فضای مجازی مطرح می شود صحیح نیست. جناب سلمان از اصحاب پیامبر(ص) و خلفا و امیر مومنان علی(ع) است و نقش مهمی در تحولات عصر پیامبر(ص) و خلفا دارد . او در کنار پیامبر(ص) جایگاه مهمی داشت که پیامبر(ص) او را سلمان محمدی نامید و در باره او فرمود “السلمان منا اهل البیت” لذا وقتی پیامبر اسلام(ص) چنین از سلمان در زمانهای مختلف تعریف و تمجید کرده است دیگر نیازی به فضیلت تراشی دیگران از جمله یمنی ها ندارد .نقش او در جنگ اعراب و ایران ، نبرد مدائن ، استانداری مدائن ، نقش او در فتوحات، و…. برجسته می شود .
گاهی به نام اعراب و گاهی به نام ایران و ایرانیان، شبهات بسیاری بر علیه جناب سلمان توسط دشمنان در فضای مجازی مطرح می شود .
شبهات تا آنجا پیش می رود که برخی قرآن را کلام سلمان می دانند که بر پیامبر(ص) قرائت می کرد!! وحتی گاهی از خیانت جناب سلمان به ایرانیان سخن میگویند.
اصل گزارش حضور سلمان در حمله اعراب به ایران هم محل تردید است. اما در صورت پذیرش حضور سلمان در فتوحات ، قطعا سلمان فارسی نقش اساسی، فرماندهی و دستوردهنده در هجوم اعراب مسلمان به ایران نداشته است.
در باره کوچ ایرانیان توسط سلمان و جایگزینی اعراب یمنی در مدائن توسط سلمان در منابع تاریخی چیزی وجود ندارد، مردم مدائن ایرانی و فارس، عراقی و عرب بودند نه یمنی .
ثالثاـ اینها از مجعولات تاریخی است که سندیت ندارد حضور سلمان در مدائن به آشنایی ایرانیان با دین مبین اسلام که مد نظر اهل بیت(ع) است کمک قابل توجهی نمود و حتی در جنگ بین اعراب با ایرانیان که با اجازه امام علی(ع) در آن شرکت کرد مانع کشته شدن بیشتر ایرانیان شد و شاید جرقه اولیه شیعه شدن ایرانیان توسط سلمان فارسی زده شده باشد.
جواب سوال ۲) این حرف به هیچ وجه درست و مستند نیست و با منش و شخصیت سلمان سازگاری ندارد.
اصل استاندار بودن سلمان بر مدائن مورد اتفاق است اما اینکه سلمان از ابتدای انتصاب فرمانروایی در مدائن تا پایان عمر خود در این منصب قرار داشته است؟ نقل های تاریخی درباره تعداد سال های فرمانروایی سلمان مغشوش است؛ برخی گفته اند در چند نوبت مسئولیت فرمانروایی مدائن را برعهده داشته و برخی دیگر گفته اند به طور مستمر در این منصب قرار داشته است.
اما آنچه مسلم است سلمان در مدائن از دنیا رفته و اگر فاقد مسئولیت در مدائن بود، معنایی نداشت در مدائن بماند و باید به مدینه نزد امیرالمومنین(ع) بازمی گشت و میتوان از این مسئله برداشت کرد که سلمان هنگام رحلتش، فرمانروای مدائن بوده است.
عقل سلیم حکم می کرد قدرت بزرگی که دارای تمدن دیرینه ای است، به سبب غنای فرهنگی و تمدن باسابقه، نتواند مهاجمان را در خود هضم کند و براین اساس احتمال قیام و انقلاب هایی برای رهایی از دست کسانی که بر آنها سلطه پیدا کرده اند، وجود داشت؛ اما اگر بتوان از خود همان مردم، کسی که مورد اعتماد و از جنس، نژاد، زبان و فرهنگ آن قوم باشد، حاکم کرد از احتمال قیام ها و انقلاب ها کاسته می شود.
بهترین گزینه ممکن برای فرمانروایی پایتخت یک قدرت بزرگ یعنی ایران ساسانی، سلمان فارسی بود چرا که او از خود این مردم است، به فرهنگ آنها آشناست، زبان آنها را می داند و مردم از کسی که از خود آنها باشد، بهتر تبعیت خواهند کرد تا فردی عرب که هم از نظر نژادی و فرهنگی و هم از حیث زبان و سخن گفتن با مردم بیگانه است، بر این اساس خلیفه دوم با علم بر اینکه سلمان فارسی صحابی وفادار به امیرالمومنین(ع) است، او را به عنوان فرمانروای مدائن انتخاب می کند. (ابن سعد، طبقات الکبری،ج ۴ / ۷۹ – ۸۰) تاریخ طبری، ج ۴، ص ۱۲؛ ترجمه اخبار الطوال دینوری ، ص ۱۶۰ – ۱۶۱
سلمان از اصحاب علی ع بود و در هر کاری با او مشورت می کرد و در پذیرش استانداری مدائن با علی ع مشورت و رضایت علی ع استانداری مدائن را پذیرفت .
سلمان فارسی، در زمان عمر بن خطاب از جانب خلیفه استاندار مدائن شد. سلمان برای قبول این کار از امیرالمومنین(ع) اجازه گرفت و سپس آن را قبول کرد. او تا لحظه مرگ والی آن شهر بود.سهم سلمان از بیت المال در سِمَت استانداری مدائن، پنج هزار درهم بوده است که آن را صدقه میداده و با زنبیل بافی از دسترنج خودش ارتزاق میکرده است.
ایشان بدلیل حمایت از ولایت مغضوب خلفا بود و انتسابشان به حکومت مدائن از سر ناچاری خلیفه دوم و با اذن حضرت علی (ع) برای رفع مشکل مردم بوده است.
با استانداری سلمان بر مدائن ، ایرانیان استقبال چشمگیری کردند و با احترام ایرانیان مواجه شد .
در استانداری مدائن ، رفتار مردم با او رفتار با یک خائن به نوامیس و عزتشان نبوده ؛ بلکه در جایگاه تکریم ایشان حتی در برابرش به خاک می افتادند که وی ایشان را نهی می نمود. چون سلمان به حوالی مداین رسید، مردم به استقبالش شتافتند و خواستند که او را در کاخ سفید مسکن دهند؛ اما او نپذیرفت و گفت: من در میان مردم و در محل رفت و آمد آنان (در بازار شهر) ساکن میشوم تا در دسترش همه باشم و هرگاه کسی شکایتی یا مشکلی دارد، بتواند به آسانی مرا ببیند. زمانی هم که به امارت رسید، در بازار شهر دکانی اجاره کرد تا از نزدیک شاهد مشکلات مردم باشد و گره از از مشکلاتشان بگشاید. ( ابن سعد، طبقات الکبری،ج ۴ / ۷۹ – ۸۰)
او تمام فقیران، کارگران و اهل حرفهها و فنون را فراخواند و گفت: شما را برای امر مهمی فراخواندهام؛ بدانید که اسلام تکاثر و جمعآوری افراطی اموال را منع کرده است. ای صنعتگران! شما را دعوت کردم که بگویم من از شما حمایت میکنم و درب دکانم بر روی شما گشوده است. از اهل هر حرفه و فنی میخواهم که نمایندهای برای خود برگزیند تا هرگاه مسئلهای یا مظلمهای پیش آمد، به بزرگ آن حرفه مراجعه کند. خداوند دوست دارد که انسان از محصول تلاش خود بهره برد ولی من تمام دریافتی خود از بیتالمال را که پنجهزار درهم است، به محرومان و بینوایان میدهم و خود سبد میبافم و از ثمره کارم بهرهبرداری میکنم. صدای مردم از هر جانب بلند شد که این روشی شگفت است! ای امیر! اینها را تاکنون نشنیده بودیم. سلمان گفت: این اسلام راستین است .( تاریخ طبری ج ۴ ص ۱۴ )
با اینکه منابع تاریخی از زندگانی بسیار سادهی سلمان در مدائن سخن گفتند، اینکه وی در عصر حکومتش لباس پشمینه میپوشید و نان جو میخورد و در نهایت سادگی سلوک میکرد. جالب است بدانیم که سلمان در عصر حکومتش بر مدائن، محافظ و نگهبان نظامی نداشت! و اگر کسی قصد کشتن او را میکرد، چه بسا به راحتی میتوانست چنین کند. وی چنان سادهزیست و زاهد بود که بعضاً مردم او را نمیشناختند و از او کار میکشیدند (با این گمان که او کارگر است)..حال در چنین وضعیتی، نبودند کسانی که قصد جان او را کنند؟! احترام فوقالعادهی مردم به او به همراه حیات زاهدانهی او نشانگر این است که مردمان ایرانی نه تنها وی را خائن نمیدانستند، بلکه او را به عنوان انسانی متعالی و اهل معرفت و نماد اسلام راستین قلمداد میکردند.
برای مطالعه بیشتر کتابهای بسیاری درباره زندگی و عملکرد و جایگاه سلمان فارسی نوشته شده است از جمله:
– سلمان فارسی، سید جعفر مرتضی عاملی.
– سلمان الفارسی عرض و تحلیل، محمدجواد آلالفقیه.
– نفس الرحمان فی فضائل سلمان (رض)، میرزا حسین نوری طبرسی.
– سلمان فارسی، عباس ملکی.
– سلمان فارسی استاندار مداین، احمد صادقی اردستانی.
– امیر مدائن: زندگینامه سلمان فارسی، حسن باقیزاده (صادقی).
– سلمان فارسی.. از سپاهان تا مدائن، ترجمه نفس الرحمان فی فضائل سلمان، سید حسن افتخارزاده.
– سلمان؛ پیشاهنگ رابطه اسلام و ایران، محمد محمدی اشتهاردی.
– سلمان فارسی -اولین شماره از مجموعه آشنایی با اسوهها- نوشته جواد محدثی که چاپ هشتم آن در سال ١٣٩٤ش از سوی انتشارات بوستان کتاب قم در ٧٢ص منتشر شده است.
گاهی به نام اعراب و گاهی به نام ایران و ایرانیان، شبهات بسیاری بر علیه جناب سلمان توسط دشمنان در فضای مجازی مطرح می شود .
شبهات تا آنجا پیش می رود که برخی قرآن را کلام سلمان می دانند که بر پیامبر(ص) قرائت می کرد!! وحتی گاهی از خیانت جناب سلمان به ایرانیان سخن میگویند.
اصل گزارش حضور سلمان در حمله اعراب به ایران هم محل تردید است. اما در صورت پذیرش حضور سلمان در فتوحات ، قطعا سلمان فارسی نقش اساسی، فرماندهی و دستوردهنده در هجوم اعراب مسلمان به ایران نداشته است.
در باره کوچ ایرانیان توسط سلمان و جایگزینی اعراب یمنی در مدائن توسط سلمان در منابع تاریخی چیزی وجود ندارد، مردم مدائن ایرانی و فارس، عراقی و عرب بودند نه یمنی .
ثالثاـ اینها از مجعولات تاریخی است که سندیت ندارد حضور سلمان در مدائن به آشنایی ایرانیان با دین مبین اسلام که مد نظر اهل بیت(ع) است کمک قابل توجهی نمود و حتی در جنگ بین اعراب با ایرانیان که با اجازه امام علی(ع) در آن شرکت کرد مانع کشته شدن بیشتر ایرانیان شد و شاید جرقه اولیه شیعه شدن ایرانیان توسط سلمان فارسی زده شده باشد.
جواب سوال ۲) این حرف به هیچ وجه درست و مستند نیست و با منش و شخصیت سلمان سازگاری ندارد.
اصل استاندار بودن سلمان بر مدائن مورد اتفاق است اما اینکه سلمان از ابتدای انتصاب فرمانروایی در مدائن تا پایان عمر خود در این منصب قرار داشته است؟ نقل های تاریخی درباره تعداد سال های فرمانروایی سلمان مغشوش است؛ برخی گفته اند در چند نوبت مسئولیت فرمانروایی مدائن را برعهده داشته و برخی دیگر گفته اند به طور مستمر در این منصب قرار داشته است.
اما آنچه مسلم است سلمان در مدائن از دنیا رفته و اگر فاقد مسئولیت در مدائن بود، معنایی نداشت در مدائن بماند و باید به مدینه نزد امیرالمومنین(ع) بازمی گشت و میتوان از این مسئله برداشت کرد که سلمان هنگام رحلتش، فرمانروای مدائن بوده است.
عقل سلیم حکم می کرد قدرت بزرگی که دارای تمدن دیرینه ای است، به سبب غنای فرهنگی و تمدن باسابقه، نتواند مهاجمان را در خود هضم کند و براین اساس احتمال قیام و انقلاب هایی برای رهایی از دست کسانی که بر آنها سلطه پیدا کرده اند، وجود داشت؛ اما اگر بتوان از خود همان مردم، کسی که مورد اعتماد و از جنس، نژاد، زبان و فرهنگ آن قوم باشد، حاکم کرد از احتمال قیام ها و انقلاب ها کاسته می شود.
بهترین گزینه ممکن برای فرمانروایی پایتخت یک قدرت بزرگ یعنی ایران ساسانی، سلمان فارسی بود چرا که او از خود این مردم است، به فرهنگ آنها آشناست، زبان آنها را می داند و مردم از کسی که از خود آنها باشد، بهتر تبعیت خواهند کرد تا فردی عرب که هم از نظر نژادی و فرهنگی و هم از حیث زبان و سخن گفتن با مردم بیگانه است، بر این اساس خلیفه دوم با علم بر اینکه سلمان فارسی صحابی وفادار به امیرالمومنین(ع) است، او را به عنوان فرمانروای مدائن انتخاب می کند. (ابن سعد، طبقات الکبری،ج ۴ / ۷۹ – ۸۰) تاریخ طبری، ج ۴، ص ۱۲؛ ترجمه اخبار الطوال دینوری ، ص ۱۶۰ – ۱۶۱
سلمان از اصحاب علی ع بود و در هر کاری با او مشورت می کرد و در پذیرش استانداری مدائن با علی ع مشورت و رضایت علی ع استانداری مدائن را پذیرفت .
سلمان فارسی، در زمان عمر بن خطاب از جانب خلیفه استاندار مدائن شد. سلمان برای قبول این کار از امیرالمومنین(ع) اجازه گرفت و سپس آن را قبول کرد. او تا لحظه مرگ والی آن شهر بود.سهم سلمان از بیت المال در سِمَت استانداری مدائن، پنج هزار درهم بوده است که آن را صدقه میداده و با زنبیل بافی از دسترنج خودش ارتزاق میکرده است.
ایشان بدلیل حمایت از ولایت مغضوب خلفا بود و انتسابشان به حکومت مدائن از سر ناچاری خلیفه دوم و با اذن حضرت علی (ع) برای رفع مشکل مردم بوده است.
با استانداری سلمان بر مدائن ، ایرانیان استقبال چشمگیری کردند و با احترام ایرانیان مواجه شد .
در استانداری مدائن ، رفتار مردم با او رفتار با یک خائن به نوامیس و عزتشان نبوده ؛ بلکه در جایگاه تکریم ایشان حتی در برابرش به خاک می افتادند که وی ایشان را نهی می نمود. چون سلمان به حوالی مداین رسید، مردم به استقبالش شتافتند و خواستند که او را در کاخ سفید مسکن دهند؛ اما او نپذیرفت و گفت: من در میان مردم و در محل رفت و آمد آنان (در بازار شهر) ساکن میشوم تا در دسترش همه باشم و هرگاه کسی شکایتی یا مشکلی دارد، بتواند به آسانی مرا ببیند. زمانی هم که به امارت رسید، در بازار شهر دکانی اجاره کرد تا از نزدیک شاهد مشکلات مردم باشد و گره از از مشکلاتشان بگشاید. ( ابن سعد، طبقات الکبری،ج ۴ / ۷۹ – ۸۰)
او تمام فقیران، کارگران و اهل حرفهها و فنون را فراخواند و گفت: شما را برای امر مهمی فراخواندهام؛ بدانید که اسلام تکاثر و جمعآوری افراطی اموال را منع کرده است. ای صنعتگران! شما را دعوت کردم که بگویم من از شما حمایت میکنم و درب دکانم بر روی شما گشوده است. از اهل هر حرفه و فنی میخواهم که نمایندهای برای خود برگزیند تا هرگاه مسئلهای یا مظلمهای پیش آمد، به بزرگ آن حرفه مراجعه کند. خداوند دوست دارد که انسان از محصول تلاش خود بهره برد ولی من تمام دریافتی خود از بیتالمال را که پنجهزار درهم است، به محرومان و بینوایان میدهم و خود سبد میبافم و از ثمره کارم بهرهبرداری میکنم. صدای مردم از هر جانب بلند شد که این روشی شگفت است! ای امیر! اینها را تاکنون نشنیده بودیم. سلمان گفت: این اسلام راستین است .( تاریخ طبری ج ۴ ص ۱۴ )
با اینکه منابع تاریخی از زندگانی بسیار سادهی سلمان در مدائن سخن گفتند، اینکه وی در عصر حکومتش لباس پشمینه میپوشید و نان جو میخورد و در نهایت سادگی سلوک میکرد. جالب است بدانیم که سلمان در عصر حکومتش بر مدائن، محافظ و نگهبان نظامی نداشت! و اگر کسی قصد کشتن او را میکرد، چه بسا به راحتی میتوانست چنین کند. وی چنان سادهزیست و زاهد بود که بعضاً مردم او را نمیشناختند و از او کار میکشیدند (با این گمان که او کارگر است)..حال در چنین وضعیتی، نبودند کسانی که قصد جان او را کنند؟! احترام فوقالعادهی مردم به او به همراه حیات زاهدانهی او نشانگر این است که مردمان ایرانی نه تنها وی را خائن نمیدانستند، بلکه او را به عنوان انسانی متعالی و اهل معرفت و نماد اسلام راستین قلمداد میکردند.
برای مطالعه بیشتر کتابهای بسیاری درباره زندگی و عملکرد و جایگاه سلمان فارسی نوشته شده است از جمله:
– سلمان فارسی، سید جعفر مرتضی عاملی.
– سلمان الفارسی عرض و تحلیل، محمدجواد آلالفقیه.
– نفس الرحمان فی فضائل سلمان (رض)، میرزا حسین نوری طبرسی.
– سلمان فارسی، عباس ملکی.
– سلمان فارسی استاندار مداین، احمد صادقی اردستانی.
– امیر مدائن: زندگینامه سلمان فارسی، حسن باقیزاده (صادقی).
– سلمان فارسی.. از سپاهان تا مدائن، ترجمه نفس الرحمان فی فضائل سلمان، سید حسن افتخارزاده.
– سلمان؛ پیشاهنگ رابطه اسلام و ایران، محمد محمدی اشتهاردی.
– سلمان فارسی -اولین شماره از مجموعه آشنایی با اسوهها- نوشته جواد محدثی که چاپ هشتم آن در سال ١٣٩٤ش از سوی انتشارات بوستان کتاب قم در ٧٢ص منتشر شده است.