خانه » همه » مذهبی » راهکارهای تربیتی زمینه ساز ظهور۲

راهکارهای تربیتی زمینه ساز ظهور۲


راهکارهای تربیتی زمینه ساز ظهور۲

۱۳۹۴/۰۱/۲۸


۸۹ بازدید

راهکارهای تربیتی زمینه ساز ظهور

مهدویت و تربیت از این جهت ارتباطى نزدیک و پیوندى عمیق با هم دارند که تربیت صحیح، زمینه‌ ساز ظهور حضرت ولیّ عصر(عج) است که مى‌تواند با پرورش نیروهاى مخلص و معتقد به مهدویت، زمینۀ قیام آن حضرت را فراهم کند.

خبرگزاری فارس: راهکارهای تربیتی زمینه ساز ظهور

بخش دوم و پایانی

۴. آسیب شناسی با هدف آسیب زدایی

راهکارهای تربیتی زمینه ساز ظهور

مهدویت و تربیت از این جهت ارتباطى نزدیک و پیوندى عمیق با هم دارند که تربیت صحیح، زمینه‌ ساز ظهور حضرت ولیّ عصر(عج) است که مى‌تواند با پرورش نیروهاى مخلص و معتقد به مهدویت، زمینۀ قیام آن حضرت را فراهم کند.

خبرگزاری فارس: راهکارهای تربیتی زمینه ساز ظهور

بخش دوم و پایانی

4. آسیب شناسی با هدف آسیب زدایی

در عصر حاضر که جامعۀ ما به شکل روزافزونی به موضوع انتظار و ظهور روی آورده است، ضرورت شناسایی آسیب ها، آفت ها و برداشت های نادرست، بیش از هر زمان دیگر احساس می شود و لازم است ضمن ترویج و توسعۀ فرهنگ انتظار، آموزش داده شود که چه اموری مهدوی نیست. چه بسیار اندیشه های نادرست در زمینۀ مهدویت و زمینه های ظهور که به مهدویت آسیب می زنند و باید آسیب زدایی کرد و راه های مقابله با آن ها را آموزش داد. اکنون به تعدادی از راهکارهای مقابله ای با آسیب ها پرداخته می شود:

الف) مرزشناسی

از جمله راهبردهای در تربیت مهدوی، «مرزشناسی»است و حاکی از آن است که باید در جریان طبیعی زندگی، در رویارویی با بدی ها و نادرستی ها، توانایی تبیین و تفکیک میان خوبی و بدی یا درستی و نادرستی را به صورت مدلّل در متربیان فراهم آورد و به این ترتیب، زمینۀ مهار گرایش های آنان به بدی و نادرستی را مهیا کرد. مرزشناسی با تقوای حضور ملازم است، نه با تقوای پرهیز. بر این اساس، بهره وری از مهدویت در امر تربیت، در دو صورت آسیب زا خواهد بود؛ هنگامی که فهم ما از این اصل اعتقادی و عمل ما در پرتو آن، به صورت حصاربندی جلوه گر شود و هنگامی که موضع ما نسبت به آن، به حصارشکنی بینجامد.

در شکل نخست از آسیب زایی، تصور و برداشتی ایستا از مهدویت و انتظار مهدی(عج) وجود دارد؛ به این معنا که دو صف حق و باطل، هر یک با پیروان خود، برقرارند تا زمانی که ظهور رخ دهد و باطل مضمحل شود. در این فاصله، پیروان حق باید بریده و برکنار از پیروان باطل، «انتظار» بکشند تا لحظۀ وقوع واقعه فرارسد. در این تصور، دوران غیبت، به مثابۀ «اتاق انتظار» است که باید در آن به دور از اهل باطل نشست و منتظر بود تا صاحب امر بیاید و کار را یکسره کند. تلاش افراد در این جا برای دور نگاه داشتن و مصون داشتن خود و دیگران، از اهل باطل است.

پیامد چنین فهمی از مهدویت، به صورت تربیت قرنطینه ای آشکار می گردد که در آن می کوشند افراد را با کنار کشیدن از معرکه، همراه با انتظاری انفعالی، مصون نگاه دارند. این پیامد تربیتی، گونه ای آسیب زا از تربیت را نشان می دهد؛ زیرا منطق حصاربندی بر آن حاکم است که عبارت از افزایش آسیب پذیری فرد از طریق دور نگاه داشتن وی از مواجهه است. اما این آسیب زایی، خود از کژفهمی نسبت به مهدویت نشأت یافته است (باقری، 1380: 229 – 231).

شکل دوم از آسیب زایی، حصارشکنی است که در مقابل حصاربندی قرار دارد. در حالی که در حصاربندی، مرزهای آهنین می گذارند، در حصارشکنی، هر مرزی را برمی دارند و بی مرزی را حاکم می کنند. حاصل این امر، بروز التقاط های ناهمخوان میان اندیشه های حق و باطل است. آسیب زایی حصارشکنی در تربیت مهدوی این است که درست و نادرست، یک جا خوراک افراد تحت تربیت می شود و این خوراک ناجور، نه تنها رشدی را سبب نخواهد شد، چه بسا مسمومیت و هلاکت در پی داشته باشد.

نمونۀ این بی مرزی و التقاط در عرصۀ مهدویت، آن است که کسانی معتقد شوند مهدی اسم خاصی برای فرد معینی نیست، بلکه نمادی کلی برای اشاره به چیرگی نهایی حق و عدالت بر باطل و بیدادگری است و مصداق این نماد می تواند هر کسی باشد. در روایات مربوط به مهدویت، این گونه حصارشکنی به دیدۀ منفی نگریسته شده است. بنابراین، در روایات بسیاری بر این نکته تأکید شده است که مهدی(عج) نام شخص معینی است. برای مثال، از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمود:

مهدی مردی از عترت من است که برای [برپایی] سنت من می جنگد، چنان که من برای وحی جنگیدم. (صافی گلپایگانی، 1378: 232)

نه تنها بر این نکته تأکید شده است که باید به مهدی چون نام خاص فرد معینی اعتقاد ورزید، که خداوند رسالت حاکمیت بخشیدن به حق و عدالت را به عهدۀ وی گذاشته است، بلکه به طور کلی باید در دوران غیبت، دین و آموزه های اصیل آن را بازشناخت و بر آن پای ورزی کرد. این امر نیز نشان گر نادرستی مرزشکنی و درآمیختن حق و باطل در دوران غیبت است.

این مرزشناسی شامل مواردی از این قبیل است: شناخت مهدی(عج) چون شخصی معین، شناخت رسالت وی در برپایی حق و عدالت، شناخت حقانیت آموزه های دین اسلام که وی آن را به جهانیان عرضه خواهد نمود، آشنایی با جریان های فکری مختلف که سودای برقرار ساختن حق و عدالت در جوامع بشری و نیز توانایی بازشناسی میزان درستی و نادرستی آن ها و توانایی در میان گذاشتن محققانۀ باورهای خود با آن ها را در سر دارند.

پیرو مهدی(عج) با تربیت شدن برای زیستن در چنین محیطی باز، از انتظار انفعالی ظهور وی به دور خواهد بود و در اثر ارتباط سازنده با جریان های فکری دیگر، انتظاری پویا را نسبت به ظهور، آشکار خواهد ساخت. انتظار پویا به معنای فراهم ساختن فعالانۀ زمینه های ظهور است (باقری، 1380: 231 – 233).

ب) پرورش عقل ورزی در متربیان

از آن جا که آموزه های دینی و از جمله مهدویت مبتنی بر ادراکات عقلی است، پرورش عقل ورزی در متربیان، سبب می گردد مسائل مهدوی به خوبی تفهیم شود، ایمان به مهدویت در آنان تقویت گردد، وظایف خود را در زمینه سازی ظهور، به شایستگی درک کنند و برای عملیاتی کردن آن، بسترهای لازم را فراهم سازند. آسیب شناسی و آسیب زدایی از آموزه های مهدوی، با رشد عقلانی مردم میسر است. از این روست که در قرآن کریم و احادیث بر لزوم عقل ورزی و تقویت و افزایش توانمندی های عقلانی بسیار تأکید شده است. امام علی(ع) می فرماید:

العقل غریزه تزید بالعلم و التجارب؛ (آمدی تمیمی، 1373: ج2، 32)

عقل استعدادى طبیعى است که با علم و تجربه افزایش پیدا مى کند.

افزایش توانمندی های عقل به وسیلۀ علم و تجربه است. پرورش خرد سبب می شود افراد حقایق هستی، اهداف زندگی، درستی و نادرستی راه ها را بیابند و فضایل را که در عقل متکامل است، در خویش رشد دهند و از جهل و نادانی ها و ضد ارزش ها فاصله گیرند. تربیت جامعه و تزیین آن به 75 ویژگی عقل و مقابله کردن با 75 صفت ضد آن[1] از وظایف زمینه سازان حکومت ولیّ عصر(عج) است. این پرورش و تعالی عقلی است که زمینه را برای پذیرش ولایت مهدی، ایمان و صالح عمل کردن فراهم می سازد[2].

وجود عقل در وجود انسان یکی از نعمت های بزرگی است که خداوند متعال در وجود انسان به ودیعت نهاده است و وجه تمایز انسان با سایر موجودات همین عقل و تفکر انسان است (مطهری، 1372: 87). از جمله ویژگی های یک انسان شایسته این است که از این نعمت الهی کمال استفاده و بهره وری را نماید تا بدین وسیله خود را به سعادت برساند.

یکی از علل مهمی که انسان ها راه شقاوت و گمراهی را می پیمایند این است که از نیروی عقل خود استفاده نمی کنند و هویٰ و هوس را بر آن مقدم می دارند و در نتیجه قدردان این نعمت الهی نیستند و خود را به نازل ترین درجۀ حیوانیت می رسانند، چنان که قرآن کریم کسانی را که از نیروی عقل خود غفلت می کنند و با هواپرستی و شیفتگی به دنیا، در مسیر هلاکت قرار می گیرند، بدترین موجودات معرفی می نماید و چنین می فرماید:

(إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لَایَعْقِلُونَ)؛ (انفال: 22)

قطعاً بدترین جنبندگان نزد خدا، کران و لالان [معنوی] هستند که نمى اندیشند.

بی گمان توجه به عقل و منطق، از جمله ویژگی های اساسی دین مقدس اسلام است و دستورات و احکام اسلامی نیز با عقل سلیم بشری مطابقت کامل دارد. در اسلام نمی توانیم هیچ حکم الهی را بیابیم که با عقل و منطق ناسازگار باشد. در تربیت انسان نیز یکی از اصول تربیتی اسلام، همین است که تمامی فرایند تربیت باید با عقل مطابق باشد و چیزهایی که بر ضد قوانین عقلی و برای حیات و سعادت انسان خطرساز باشد، همانند برخی از دستورات و احکام به ظاهر دینی جهان غرب و مکاتب انحرافی لیبرالیست _ دموکرات و مانند آن، از حیطۀ دستورات تربیتی اسلام خارج اند (فرمهینی فراهانی، 1390: 97 – 102).

انطباق کامل فرایند تربیت انسان با عقل و توجه و عنایت کامل به این گوهر ناب موجود در انسان در آموزش و پرورش بشر، یکی از دستاوردهای بزرگ نظام تربیتی مهدوی به شمار می رود، به طوری که در دوران ظهور، عقل محوری در تربیت انسان (با پشتوانۀ دین و شریعت) به اوج خود می رسد و در چنین شرایطی است که بهترین و کاربردی ترین شیوه ها و راهکارهای تربیتی به روی بشر باز خواهد شد و دستاوردهای عقلی بشری با تمام ظرفیت های موجود به جای اتلاف در راه های غیر ضروری و مضر، در راه سعادت و تکامل و تربیت صحیح انسان ها هزینه می شود، چنان که امام باقر(ع) دربارۀ گرایش به عقل و منطق و شکوفایی عقلی بشری در مکتب تربیتی مهدوی چنین فرموده است:

إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ یَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهِ عُقُولَهُمْ وَ أَکْمَلَ بِهِ أَخْلَاقَهُم ؛ (مجلسی، 1403: ج52، 336)

زمانی که قائم ما قیام کند، دست خود را بر سر مردم می گذارد و بدان وسیله عقل آنان را شکوفا ساخته و اخلاقشان را الهی می سازد.

البته نباید فراموش کرد که اگر در تربیت اسلامی و مهدوی، از عقل ورزی و گرایش به آن در همۀ ابعاد تربیت، سخن به میان می آید، منظور همان عقل و منطق و تدبیری است که انسان ها به سبب آن، با خدا رابطه ای عمیق برقرار می سازند و تسلیم اوامر اویند و از راه بندگی و عمل به آموزه های دینی مسیر سعادت را می پیمایند؛ چنان که امام صادق(ع) دربارۀ معنای واقعی عقل محوری اسلامی چنین می فرماید:

الْعَقْلُ … مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ؛ (کلینی، 1391: ج1، 11)

عقل چیزی است که خداوند با آن عبادت می شود و بهشت های [اخروی] با آن به دست می آید.

ج) عدم کمال گرایی غیرواقع گرا و سهل انگاری

کمال گرایی غیر واقع گرا این است که از همۀ پیروان حضرت مهدی(عج) انتظار واحدی داشته باشیم و بخواهیم افراد ضعیف الایمان هم با همۀ مشکلاتی که دارند، برای زمینه سازی اقدام کنند. توضیح مطلب آن است که مهدی(عج) عهده دار رسالتی سخت و سترگ است. تلاش گسترده در سطح جهان برای زدودن ظلم و بی عدالتی و نشاندن حق و عدالت بر اریکۀ قدرت، کاری به غایت دشوار است؛ زیرا مستلزم بازستاندن قدرت از دست مدعیان دروغین و جسور آن خواهد بود.

از این رو امام مهدی(عج) با مقاومت های بسیاری روبه رو خواهد شد و ناگزیر، جنگی جانکاه در پیش خواهد داشت. خداوند چنین مقدر نکرده است که آن حضرت این رسالت را به تنهایی و تنها با مدد غیبی به انجام رساند، بلکه نظر بر آن بوده است که بشر در گیرودار این رخداد عظیم، خود نیز تحول یابد و در تعیین سرنوشت تاریخی خویش نقش آفرینی کند. به هر روی، کسانی خواهند توانست خود را برای این یاوری آماده کنند که ظرفیتی عظیم در خویش سراغ گیرند. از همین رو صفات برجسته ای برای یاوران مهدی(عج) ذکر شده است، چنان که از امام صادق(ع) در وصف شجاعت آنان آمده است:

… وَ رِجَالٌ کَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِیدِ؛ (مجلسی، 1403: ج13، 180)

… و مردانی که گویی دل های شان پاره های پولاد است.

هم چنین ابوالجارود به نقل از امام باقر(ع) گوید:

إِذَا سَمِعْتُمْ بِهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ؛ (نعمانی، 1376: 222)

چون شنیدید ظهور کرده است، نزد او بروید، اگرچه کشان کشان بر روی برف و یخ باشد.

این بیان حاکی از آن است که یاران امام، چنان نستوه اند که اگر لازم باشد خود را به این نحو نیز به وی برسانند، به آن مبادرت خواهند کرد. در نظر بودن چنین غایت بلندی در مسئلۀ مهدویت، زمینه ساز آسیب تربیتی کمال گرایی غیرواقع گرا می گردد. این آسیب چنین آشکار می گردد که مربیان، بدون توجه به وسع فهمی و عملی افراد، آنان را از همان ابتدا به فتح این قلۀ عظیم فرابخوانند.

آسیب این گونه کمال گرایی، به صورت اعراض کلی فرد از مقصد و مقصود آشکار می گردد و این در جریان تربیت، نقض غرض خواهد بود؛ زیرا فراخواندن افراد به کمال، برای آن است که آنان از وضعیت کنونی خویش، به سوی نقطه ای فراتر حرکت کنند. اما هنگامی که این امر به صورت غیرواقع بینانه صورت گیرد، فرد را از اصل حرکت منصرف می سازد. مربی باید بداند که هر کسی برای آن ساخته نشده است که بتواند یاور خاص مهدی(عج) باشد و نمی توان همگان را در این حرکت، به قلّه نشاند. با این حال، چنین نیست که این گونه افراد، جایی در کاروان بلنددامنۀ نصرت مهدی(عج) نداشته باشند.

آسیب، سهل انگاری در مقابل کمال گرایی غیرواقع گراست. سهل انگاری در قلمرو مهدویت، این گونه آشکار می گردد که جایی برای آن در ذهن و ضمیر فرد فراهم نیاید و به تبع آن، نقشی برای آن در تحول شخصیتی وی وجود نداشته باشد. به عبارت دیگر، در این قطب، مسئلۀ مهدویت در منظومۀ تربیت دینی، به کنج تغافل یا غفلت می افتد و هیچ نقشی برای آن در جریان تربیت دینی در نظر گرفته نمی شود (باقری، 1380: 234 – 238).

راهکار این آسیب در تربیت مهدوی، آسان گیری است. آسان گیری از معایب هر دو شکل کمال گرایی غیرواقع گرا و سهل انگاری به دور است؛ زیرا در عین حال که در آن به کمال نظر هست، وسع فرد نادیده گرفته نمی شود و در عین حال که در آن، سهولت در کار است، غفلت در میان نیست. در تربیت مهدوی باید آسان گیری را چون یکی از شاخص ها در نظر گرفت. در آسان گیری، باید نخست به حدود وسع فهمی و عملی فرد توجه نمود و آن گاه با نظر به این حدود، حرکت وی را تسهیل کرد.

امام علی(ع) در حدیثی از امام مهدی(عج) یاد کرده است و خطاب به حذیفه بن یمان می فرماید:

یَا حُذَیْفَه! لَا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِمَا لَا یَعْلَمُونَ فَیَطْغَوْا وَ یَکْفُرُوا إِنَّ مِنَ الْعِلْمِ صَعْباً شَدِیداً مَحْمِلُهُ لَوْ حَمَّلْتَهُ الْجِبَالَ عَجَزَتْ عَنْ حَمْلِهِ إِنَّ عِلْمَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ سَیُنْکَرُ وَ یُبْطَلُ وَ تُقْتَلُ رُوَاتُهُ؛ (نعمانی، 1376: 203)

ای حذیفه، با مردم آن چه را نمی توانند بدانند (نمی فهمند) نگو؛ که سرکشی کنند و کفر ورزند. همانا برخی از دانش ها سخت و گران بار است که اگر کوه ها آن را بر دوش کشند، از تحمّل آن ناتوانند. به زودی علوم ما اهل بیت انکار می شود و باطل خوانده می شود و راویان آن کشته می شوند.

د) تبیین آن چه مهدویت نیست (حقیقت پذیری)

گرایش به مقدس جلوه دادن هر ادعایی در ارتباط با امام عصر(عج) و پذیرش افرادی که مدعی رویت و ارتباط هستند و معنوی و ماورایی تلقی کردن آنان، از جمله آسیب های تربیتی زمینۀ ظهور است. این نوع نگرش خرافه پردازی است. خرافه پردازی هنگامی است که حقایق ماورای طبیعی مهدویت، دستخوش عوام زدگی می گردد و سوداگران و خامی عامیان، بستر مناسبی برای خرافه پردازی فراهم می آورد.

هرچند امکان رؤیت امام زمان(عج) یا رؤیاهای مربوط به آن حضرت در اصل، منتفی نیست و برخی از اخبار، حاکی از دیدن آن حضرت توسط بعضی از بزرگان بوده است، اما اندک نیست داستان های بی اساسی که به این مسئله پرداخته اند (هاشمى شهیدى، 1384: 182 – 185). آسیب زدایی این آسیب به این است که مربیان تربیت مهدوی خود، گرایش عوامانه به پذیرش این اباطیل نداشته باشند و با چنین روی آوری های اعتقادی خلاف حقیقت، روشن گری و مقابله نمایند.

همچنین تفیسر های مادی از مهدویت و انکار حقیقت معنوی و الهی آن، از آسیب های تربیتی زمینه ساز ظهور به شمار می رود. این آسیب از آن جاست که امور، همواره اموری طبیعی نگریسته می شوند و ردپای هر امر ماورای طبیعی در آن ها محو می گردد. نمونۀ این نوع نگرش، تفسیر ابن خلدون از اخبار مربوط به مهدی(عج) است. وی کوشیده است بر اساس دیدگاه فلسفی خود در باب جامعۀ بشری، مهدویت را تفسیر کند.

از نظر وی، عصبیت، اساس حکومت و نظام اجتماعی بشری را می سازد و بر این اساس، می گوید چون عصبیّت فاطمی و به طور کلی، عصبیت قریش از میان رفته و بعید است که فردی به دنیا آمده باشد و عمر بسیار طولانی کند، ظهور مهدی(عج) از خاندان فاطمه3 و به پاداشتن حکومتی مقتدر و جهانی را ممکن ندانسته است. از این رو، وی به این تفسیر روی می آورد که مراد از ظهور مهدی، پیدایش حکومتی مبتنی بر اتحاد قبایل سادات اطراف مدینه و حجاز است (حضرمی، 1345: 726).

راهکار زدودن این آسیب در تربیت مهدوی، پذیرش حقیقتی ماورایی است که ارادۀ خدا بر آن تعلق گرفته و روایات بسیاری که فریقین دربارۀ مشخصات دقیق حضرت مهدی از رسول گرامی اسلام(ص) نقل کرده اند و این که مهدی از نسل دختر رسول الله(ص) فاطمه3[3] و فرزند چندم هریک از ائمه از علی و حسین تا حسن عسکری: است؛ و او غیبت صغرا و کبرا دارد، این آسیب زدایی جایی برای چنین تفسیرهای مادی گرایان باقی نمی گذارد.

هـ ) ظلم ستیزی و نه ظلم پذیری

از آسیب های تربیت زمینه ساز ظهور، آموزش مهدویت به صورتی است که با سیاست های حکومت های جائرانۀ زمانه هماهنگ است. مانند این که تا ظلم زیاد نشود امام زمان(عج) نمی آید. از این رو نه تنها باید تا زمان ظهور دست روی دست گذاشت و با هیچ ستمگری مبارزه نکرد، بلکه باید به اشاعۀ ستم دامن زد.

چنین محتوای آموزشی از مهدویت، سبب می شود نسل جدید و جوان با مهدویت ارتباط برقرار نکند و احساس شود که مهدویت برای نسل جدید کارایی ندارد. همچنین وقتی حکومت امام زمان(عج) برچینندۀ حکومت های دموکراسی معرفی می شود، نسل جدید که بر اساس آموزش ها در مدارس، دموکراسی را بهترین حکومت ها می داند و هیچ حکومتی برتر از آن برایش تعریف نگردیده است، نه تنها با مهدویت ارتباط مثبت برقرار نمی سازد، بلکه در برابر آن جبهه گیری می کند.

برای پیش گیری متربیان از ابتلا به این آسیب و تصحیح و تکمیل اطلاعات نسل جدید تحت تأثیر تهاجم فرهنگی و آموزش های انحرافی از مهدویت، باید به آموزش درست از مهدویت پرداخت و تببین کرد که چون فطرت آدمی بر بیزاری از ستمگری سرشته شده است و آموزه های اسلامی که همۀ نمودهای فطرت آدمی است بر تبرّی از ستم و ستمگری تأکید ورزیده است[4]. خدا و اولیای دین، هرگز بر اشاعۀ ظلم رضایت نداده اند، بلکه مبارزه با ستم و ستمگر را در هر سطوحی که ممکن باشد واجب و ضروری دانسته اند[5] و همۀ مؤمنان موظف شده اند به اندازۀ توان خویش امکانات مبارزه با ظلم را فراهم سازند و مبارزه با ظلم به عنوان برترین جهاد در راه خدا یاد شده است[6].

در فرهنگ دینی، ظالم «عدوّالله» است و تبرّی و مقابله با دشمن خدا از مهم ترین وظایف مؤمنان تربیت شده بر اساس تربیت اسلامی به شمار می رود (مجلسی، 1403: ج99، 131). همچنین از مسئولیت های بسیار بزرگ حضرت ولیّ عصر(عج) مبارزه با ظلم و مقابله با حکومت های جائر است[7]. وی برای تحقق این هدف والای ارزشی و الهی و حاکمیت عدالت منطبق با کتاب خدا[8] و با بسیج مردمی و امدادهای الهی، درصدد براندازی همه حکومت هایی است که آشکارا یا پنهانی و چه بسا با عناوین حکومتی همچون عدالت و دموکراسی، ستم روا می دارند.

از آموزش های زمینه ساز ظهور، شفاف سازی نسبت به حکومت های به اصطلاح دموکراسی معاصر است. متربّی باید بداند که دموکراسی حاکم بر جهان غرب از جمله حکومت های جائر است که بر اساس سیاست های استکباری و با تخدیر اذهان عمومی و با شیوه های مدرن و غیرمستقیم و با هدف استثمار و بهره کشی سردمداران سرمایه داری، به تضییع حقوق تودۀ مردم در کشورهای خود و در سراسر جهان می پردازند. قیام مهدوی برای مقابله با این سیاست ها، و ستمگری هاست و هر حکومت یا گروهی که ستمگری نداشته باشد و به حقوق مردم احترام گذارد مورد تأیید حکومت عدالت محور مهدوی است.

و) پذیرش حکومت عدل مهدوی و نه تحریم هر حکومت

از آسیب های تربیت مهدوی این است که باور به حکومت عدل حضرت ولیّ عصر(عج) با تحریم هر حکومتی پیش از آن، ملازم دانسته شود و اعتقاد بر این استوار گردد که پیش از حکومت مهدی(عج) هیچ حکومتی نمی تواند حکومت عدل باشد و هیچ کس حق حکومت ندارد. چه بسا این آسیب برآمده از تفسیری نادرست از برخی از روایات مربوط به مهدویت است. برای مثال، مالک بن اعین از امام باقر(ع) نقل می کند که فرمود:

کُلُّ رَایَه تُرْفَعُ [أَوْ قَالَ تَخْرُجُ] قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ (ع) صَاحِبُهَا طَاغُوتٌ؛ (نعمانی، 1376: 115)

هر پرچمی که پیش از پرچم حضرت قائم(عج) برافراشته گردد صاحب آن طاغوت است.

از این روایت چنین برداشت کرده اند که پیش از قیام مهدی(عج) هیچ حکومت عدلی برقرار شدنی نیست؛ در حالی که گرچه حکومت حضرت مهدی(عج) مَثَل اعلای عدالت است، اما پیش از او هر حکومت عدلی که برپا می شود، به هر میزان که از عدل برخوردار است، به این مثل اعلیٰ می تواند نزدیک باشد و به اندازۀ عدالتش از مقبولیت و مشروعیت برخوردار گردد. افزون بر این، مقصود این روایت آن است که هر کس با ادعای امامت و ایفای نقش مهدی(عج) قیام کند، او طاغوت است. از این رو، امام جعفر صادق(ع) می فرماید:

وَ مَنِ ادَّعَى الْإِمَامَه مِنَ اللهِ وَ لَیْسَ بِإِمَامٍ فَهُوَ کَافِرٌ؛ (همو: 116)

هر کس مقام ما (امامت) را ادعا کند، کافر [یا مشرک] است.

بر این اساس، تفسیر و ترویج مهدویت، به این عنوان که هر حکومتی پیش از حکومت مهدی(عج) طاغوت است، فهمی آسیب زا از مهدویت به شمار می آید. پیامد عملی چنین فهمی، تلاش نکردن برای برقراری حکومت عادلانه، پیش از ظهور امام مهدی(عج) است و حاصل عملی آن، تمکین نسبت به هر گونه حکومت جورپیشه خواهد بود.

نتیجه

انتظار به معنای زمینه سازی برای ظهور است و رسالت منتظران، تحقق جامعه ای است که زمینه ساز ظهور امام(عج) باشد. تربیت زمینه ساز، تربیتی است که چنین جامعه ای را می سازد و شرایط لازم برای پذیرش ولایت و حاکمیت حضرت مهدی(عج) را در فرد و جامعه فراهم می آورد. البته تربیت زمینه ساز همان تربیت اسلامی است و عنوان زمینه ساز فقط بر جایگاه امام در تربیت تأکید دارد. در مبانی و گزینش اهداف، محوریت امام مورد توجه و تأکید قرار می گیرد.

بنابراین مهدویت و تربیت از این جهت ارتباطى نزدیک و پیوندى عمیق با هم دارند که تربیت صحیح، زمینه ساز ظهور حضرت ولیّ عصر(عج) است که مى تواند با پرورش نیروهاى مخلص و معتقد به مهدویت، زمینۀ قیام آن حضرت را فراهم کند؛ از این رو قرار گرفتن در زمرۀ اصحاب امام زمان(عج) تربیت اسلامى و قرآنى مى خواهد که بر اساس آن، اندیشه، اخلاق و رفتار صحیح را به جامعه ارائه دهد تا افراد صالحى از میان اجتماع پدید آیند و صلاحیت یارى ایشان را کسب کنند.

چنین کارى نیازمند برنامه ریزى و اجرای راهکارهای تربیتى تمهید شرایط رشد شخصیت افراد، معرفی تجربیات و الگوهای برتر مهدوی، فرهنگ سازی مهدوی و آسیب شناسی با هدف آسیب زدایی و رفع موانع پرورش معنوى از جامعه است تا زمینۀ رشد روحى افراد فراهم گردد و بدین وسیله به تدریج زمینۀ ظهور مهدى(عج) آماده شود.

راهکارهای تربیتی برای زمینه سازی ظهور فراوان است که در این پژوهش به بررسی و معرفی راهکارهای چهارگانۀ مطرح شده در آیات و احادیث پرداخته شد. با توجه به این راهکارهای چهار گانه، پیشنهاد می شود کارشناسان و متولیان امور فرهنگی _ تربیتی که در رأس هرم عوامل فرهنگ سازی دینی هستند، بکوشند مجموعه خواسته های سرشتی خداخواهی، کمال، آرامش، اخلاق انسانی، عزت مندی، جاویدطلبی، نوع دوستی و گوهرهای ناشناخته را به خوبی شناسایی و استخراج کرده و راه های عملی شدن آن را در جامعه معرفی نمایند تا شاهد آن باشیم که نیروهای بالقوۀ بسیاری که در آموزه های وحیانی دین خاتم وجود دارند در مسیر ساختن انسان و جامعۀ مهدوی به فعلیت درآیند.

پی نوشت ها:

[1]. اشاره به حدیث جنود عقل و جهل است (کلینی، 1391: ج1). [2]. امام حسن(ع) : یَدِینُ لَهُ عَرْضُ الْبِلَادِ وَ طُولُهَا لَا یَبْقَى کَافِرٌ إِلَّا آمَنَ بِهِ وَ لَا طَالِحٌ إِلَّا صَلَحَ. (طبرسی، 1413: 283) [3]. امام محمد باقر(ع) : الْمَهْدِی رَجلٌ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ. (نعمانی، 1376: 187)

.[4] بَرِئْتُ إِلَى اللهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ أَشْیاعِهِمْ وَ أَتْباعِهِمْ وَ أَوْلِیائِهِم… یا أَباعَبْدِاللهِ إِنّى أَتَقَرَّبُ إِلى اللهِ وَ إِلى رَسُولِهِ وَ إِلى أمیرِالْمُؤْمِنینَ وَ إِلى فاطِمَةَ وَ إِلَى الْحَسَنِ … وَ بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ أَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ وَ أَبْرَءُ إِلَى اللهِ وَ إِلى رَسُولِهِ مِمَّنْ أَسَسَّ أَساسَ ذلِکَ وَ بَنى عَلَیْهِ بُنْیانَهُ وَ جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَیْکُمْ وَ على أَشْیاعِکُمْ. (مجلسی، 1403: ج98، 294)

[5]. پیامبر اکرم(ص) : اتَّقُوا الظُّلْمَ فَإِنَّهُ ظُلُمَاتُ یَوْمِ الْقِیَامَةِ. (کلینی، 1391: ج2، 332) [6]. رسول خدا(ص) : أَفْضَلُ الْجِهَادِ مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهُمُّ بِظُلْمِ أَحَدٍ. (برقی، 1413: ج1، 192) [7]. ثُمَّ الْمُنْتَظَرُ بَعْدَهُ اسْمُهُ اسْمُ النَّبِیِّ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ یَفْعَلُهُ وَ یَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یَجْتَنِبُهُ… یَکْشِفُ اللهُ بِهِ الظُّلَمَ وَ یَجْلُو بِهِ الشَّکَّ وَ الْعَمَى یَرْعَى الذِّئْبُ فِی أَیَّامِهِ مَعَ الْغَنَمِ. (مجلسی، 1403: ج 36، 219) [8]. یَدْعُوهُمْ إِلَى کِتَابِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ. (همو: ج51، 53)

منابع

_ آمدی تمیمی، عبدالواحد، غرر الحکم و درر الکلم، شرح: محمدتقی خوانساری، تهران، دانشگاه تهران، 1373ش.

_ اهوازی، حسین بن سعید، المؤمن، قم، مدرسه امام مهدی(عج) ، 1404ق.

_ آیتی، نصرت الله، «مفهوم شناسی اصطلاحی جامعۀ زمینه ساز»، فصل نامۀ مشرق موعود، ش20، قم، مؤسسۀ آینده روشن، زمستان 1390ش.

_ باقری، خسرو، «آسیب شناسی تربیتی مهدویت»، فصل نامۀ انتظار موعود، سال اول، ش1، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) ، 1380ش.

_ برقی، احمد بن محمد، المحاسن، تحقیق: مهدی رجایی، قم، مجمع جهانی اهل بیت:، 1403ق.

_ پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، تهران، سازمان انتشارات جاویدان، 1364ش.

_ توانا، محمدعلی؛ مولوی نسب، ملیحه، «وضعیت پست مدرنیسم و ارزش ها: نسبت سنجی هستی شناسی و معرفت شناسی پست مدرنیسم با تعلیم و تربیت اسلامی»، دوفصل نامۀ اسلام و پژوهش های تربیتی، سال چهارم، ش2، قم، مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی;، 1391ش.

_ حرّانی (ابن شعبه)، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات اسلامیه،1404ق.

_ حضرمی (ابن خلدون)، عبدالرحمن بن محمد، مقدمه، ترجمه: محمد پروین گنابادی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ دوم، 1345ش.

_ حیدری، کمال، التربیه الروحیه: بحوث فی جهاد النفس، تهران، دار الفراق، 1382ش.

_ خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، تهران، انتشارات اسلامی، 1368ش.

_ درایتی، محمدحسین؛ محمودی، ضیاءالدین، الاصول السته عشر من الاصول الاولیه، قم، مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، 1343ش.

_ سهرابی، فرامرز، مهدویت و فلسفۀ تاریخ، قم، مؤسسۀ آینده روشن، 1389ش.

_ شریف رضی، محمّد بن حسین، نهج البلاغه، ترجمه: محمّد دشتی، قم، انتشارات جمال، 1387ش.

_ صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر فی امام الثانی عشر(عج) ، قم، مؤسسه سیده المعصومه3، چاپ اول، 1378ش.

_ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، تحقیق: ابراهیم بهادری و محمّد هادی به، تهران، دارالاسوه، 1413ق.

_ طوسی، محمّد بن حسن، الغیبه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، 1381ش.

_ فرمهینی فراهانی، محسن، تربیت در نهج البلاغه، تهران، آییژ، چاپ اول، 1390ش.

_ فرید تنکابنی، مرتضی، الحدیث، قم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1372ش.

_ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، مؤسسه دارالکتاب،1404ق.

_ کاوندی، زینب؛ صفورایی پاریزی، محمدمهدی، «عزت نفس، احترامی به ملکوت خویشتن با نگاهی از دریچۀ روان شناسی و دین»، فصل نامۀ طهورا (مطالعات زنان و خانواده)، سال پنجم، ش12، قم، جامعه المصطفی العالمیه، 1391ش.

_ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1391ق.

_ متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تحقیق: حسن روزق، تصحیح: صفوه السقاء، بیروت، مکتبه التراث الاسلامی، 1397ق.

_ مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق.

_ محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، 1379ش.

_ مطهری، مرتضی، مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی (مجموعه آثار)، تهران، صدرا، 1372ش.

_ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ترجمه: علی اکبر غفاری، تهران، مکتبه الصدوق، چاپ اول، 1376ش.

_ هاشمی شهیدی، اسدالله، ظهور حضرت مهدی(عج) از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، قم، مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، 1384ش.

_ هوشیار، محمدباقر، اصول آموزش و پرورش، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1335ش.

منبع: فصلنامه مشرق موعود – شماره 26

انتهای متن/

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد