۱۳۹۴/۰۱/۱۶
–
۳۰۰ بازدید
جایگاه دعا کردن و عبادت در قرآن و حدیث چگونه است؟
صراحت بندگان خدا را به دعا فرا مى خواند.
قرآن در بیان حقایق، سبکى ویژه دارد؛ سبکى که تا کنون و براى همیشه، کسى را یاراى ارائه همانندى
براى آن نبوده است. در سبک بیان قرآن، نکاتى فراوان به چشم مى خورد که رعایت همه
آنها در متن، جهتى از اعجاز این متن آسمانى و کلام الهى را به نمایش مى گزارد. [2]
یکى از این نکات، آن است که قرآن کریم، گاهى موضوعى را مورد بحث قرار مى دهد؛ سپس درباره
آن، نکته یا نکاتى را مطرح مى کند؛ اما این نکته را در قالب قانونى عام و فراگیر
بیان مى دارد و در این صورت، هم جزء و کل را نشان مى دهد و هم حکم را منحصر در
موردى نگه نمى دارد و آن را تعمیم مى دهد؛ به عنوان مثال، این نوع طرح مطلب را در
آیه
«اولى الأمر»
مى توان مشاهده کرد؛ بدین صورت که پس از فرمان اطاعت از ایشان، بیان مى دارد که اگر
درباره اولى الأمر دچار تنازع شدید، حل و فصل آن را به خدا و رسول خدا
صلى الله علیه وآله
بازگردانید و اگر به خدا و روز قیامت
ایمان دارید، در این باره از قرآن کریم و رهنمودهاى پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله
بهره گیرید که این راه براى شما، بهترین و نیکوترین مرجع براى حل اختلاف است. [3]
ملاحظه
مى شود که در آیه مذکور براى حلّ اختلاف، به جاى اولى الأمر، از واژه «رسول»
استفاده شده است؛ یعنى اگر شما درباره اولى الأمر یا به طور کلى در هر مسئله اى
دچار تنازع شدید، آن را به خدا و رسول صلى الله علیه وآله بازگردانید و از این
طریق، رفع مشکل کنید.
مثال
دیگرى از این موضوع را در گفت وگوى مشرکان با حضرت ابراهیم علیه السلام مى توان
دید. گویا آنها حضرت ابراهیم علیه السلام را از خشم خدایان خود مى ترسانند و آن
حضرت در جواب مى گوید: چگونه من باید از خشم خدایان شما بترسم و شما نباید از خشم
خداى جهان بترسید که از پیش خود براى او شریکانى تراشیده اید؟
قرآن سپس
مى فرماید: آنان که ایمان آورده و ایمان خود را به ظلم- و شرک- نیالوده اند، در
امنیت به سر مى برند و ایمنى تنها از آن آنهاست و هم آنان رهیافته اند». [4]
در آیه
فوق، به جاى کلمه «شرک»، واژه «ظلم» به کار رفته است و این نشان مى دهد که شرک، ظلم
است و قانون نیز به صورت عام بیان شده است.
بنابراین، روشن مى شود که «دعا» در زمره عبادات قرار دارد و در حقیقت، عبارت، شاید
این چنین معنى مى دهد: «کسانى که از خواندن من و دعا کردن در پیش گاه من، استکبار
بورزند …» و به جاى آن فرموده: «آنان که از عبادت من کبر بورزند …» و این
جاى گزینى «عبادت» به جاى «دعا»، نشان مى دهد که دعا، عبادت است و خواندن پروردگار
بزرگ، حتى براى نیازهاى زندگى.
با توجه
به این نکته، به آیه مطرح شده بازمى گردیم و نکات زیر را مورد توجه قرار مى دهیم:
1.
دعوت به دعا ؛ «وَ قالَ رَبُّکُم ادْعُونى»؛ در حقیقت، خداى رحمان بندگان خود را
به اظهار حاجت فرامى خواند و از آنان مى خواهد که دست نیاز به سوى بى نیاز بردارند
و آن چه مى خواهند، از او بخواهند.
2.
تضمین اجابت ؛ «أسْتَجِبْ لَکُم»؛ به صورت شرط و جزا بیان مى دارد که اگر شما
مرا بخوانید، شما را اجابت مى کنم. این، یک وعده الهى است و وعده الهى، قطعى و
مسلّم است که « لا
یُخْلِفُ اللهُ وَعْدَهُ ». [5]
در
این جا ممکن است این پرسش مطرح شود که چرا برخى از دعاها به اجابت نمى رسند؟ در این
زمینه نکات زیر باید مورد توجه قرار گیرد:
الف.
ممکن است دعا و خواندن، در واقع محقق نشود؛ زیرا خواندن رحمان، امرى قلبى است و
زبان هم باید در خدمت قلب، کمال دعا را محقق سازد؛ چنان که فرموده اند: «خداى
رحمان، دعایى را که از قلب غافل و از لَهو سرچشمه گیرد، مستجاب نخواهد کرد». در
حقیقت، درخواست غافلانه، دعا و خواندن نیست و برعکس، دعاى خالص، هرگز رد نخواهد شد؛
چنان که در حدیث آمده است: هرگاه فردى از شما بخواهد که چیزى از پروردگارش نخواهد،
مگر آن که به او عطا کند، پس باید از همه مردم مأیوس شود». [6]
ب.
باید در معناى اجابت، دقت کرد. معنى اجابت، آن است که وقتى بنده خدا دست به سوى
او برمى دارد و درخواست مى کند، از طرف خداى رحمان، پاسخ داده شود و معناى پاسخ
دادن، توجه کردن به درخواست اوست؛ تا طبق مصالح برآورده شود.
اجابت
تنها این نیست که همان گونه که ما مى خواهیم، درجا و بدون فوت وقت، واقع شود؛ البته
این گونه اجابت، اجابتى کاملًا روشن و مشهود است؛ اما اگر خداى رحمان پاسخ بنده را
و اجابت درخواست او را به آینده موکول کرد، تا مصالحى انجام گیرد، باز هم او را
اجابت کرده است؛ حتى اگر حاجت وى را به نحوى که او بخواهد، مصلحت نداند و به
گونه اى دیگر برآورده کند، باز هم اجابت محقق شده است؛ هم چنان که پدر براى فرزند
چنین است و درخواست هاى وى را به شکل هاى مختلفى برآورده مى کند؛ مثلًا گاهى درجا
خواسته او را فراهم مى کند و گاهى به او مى فهماند که آن چه مى خواهد، به ضرر اوست
و به شکل دیگرى به درخواست فرزندش توجه مى کند.
با این
نگاه، باید گفت که هر دستى که خالصانه بالا رود، از سوى خداى رحمان، تهى
برنمى گردد؛ هرچند بر حسب ظاهر اجابت را نبینیم.
3.
آنها که دعا نمى کنند ؛ «إنَّ الّذینَ یَسْتَکْبِروُنَ عَنْ عِبادَتى»؛
در
عبارت فوق، دو نکته مطرح شده است: الف. استکبار در عبادت؛ گویا کسانى هستند که خود
را بزرگ تر از آن
مى بینند که در پیشگاه خداى رحمان، حالت بندگى به خود گیرند و براى خود عار
مى دانند که از احکام خدا، پیروى کنند و خود را پاى بند به دین او نشان دهند. ب.
دعا برترین عبادات؛ دعا در زمره بهترین عبادات دانسته شده، زیرا بحث آیه درباره دعا
است؛ ولى بیان مطلب با عبارت «عبادتى» آمده است که نشان مى دهد دعا، عبادت پروردگار
است. این مطلب در این حدیث امام باقر علیه السلام به صراحت آمده است:
امام
باقرعلیه السلام مى فرماید: خداى عزوجل مى فرماید: همانا آنان که از عبادت من تکبر
ورزند، به زودى با حالتى سرافکنده و خوار، به دوزخ درآیند. آن حضرت سپس فرمود: در
این جا منظور از عبادت، دعاست و برترین عبادت، دعاست. [7]
4.
جهنم جایگاه مستکبران : سَیَدْخُلُونَ جَهَنّمَ داخِرینَ؛
در این
عبارت قرآنى، دو کیفر براى مستکبران در پیشگاه خداى رحمان ذکر شده است؛ الف.
جهنم؛ کسانى که با حالت استکبار در برابر خدا و دین خدا قرار گیرند، کیفرشان جهنم
خواهد بود. در میان بندگان خدا، جمعى به حقایق الهى ایمان مى آورند و در برابر او،
خضوع و خشوع دارند؛ اما در عمل، کوتاهى مى کنند. درباره آنان، امید رحمت پروردگار،
وجود دارد؛ اما کسانى که خود را بزرگ تر از آن مى بینند که به گفته پیامبران الهى
تن دهند، اینان را امیدى براى صلاح و رستگارى نیست؛ چنان که فرعون از مستکبران بود
و مى گفت: «آیا ما به موسى و هارون که بشرى مثل خود ما هستند، ایمان بیاوریم و حال
آن که قوم آنها برده ما هستند»؟
ب.
خوارى و ذلّت مستکبران؛ افراد یا جریان هاى استکبارى، در عالم آخرت، کیفر استکبار
خود را در حالت ذلّت و زبونى خواهند دید و مستکبران در پیشگاه الهى، ذلتى ابدى
خواهند داشت. نکته قابل توجه این که دعا هم همین حکم را دارد؛ زیرا دعا در زمره
عبادات و بلکه افضل آنها شمرده شده است. پس بنده اى که خود را نیازمند به عرض حاجت
در پیشگاه خدا نبیند، دو زیان مى بیند؛ زیان حرمان از عنایات ربوبى که بر اثر دعاى
بنده رخ مى دهد و زیان در آخرت از جهت ذلت و عذاب؛ در حالى که دعاکنندگان، از جانب
خداى کریم مشمول لطف واقع مى شوند و طعم توجه و عنایت او را مى چشند و اضافه بر آن،
توشه آخرت مى اندوزند و بالاتر از همه، به جوار قرب او راه مى یابند. [8]
[1]
غافر، آیة 60.
[2]
ر. ک: میرباقرى، ظاهر قرآن، باطن قرآن.
[3]
نساء، آیة 59.
[4]
انعام، آیة 82.
[5]
روم، آیة 6.
[6]
مصباح الشریعه، باب دعا.
[7]
کلینى، الکافى، ج 2، ص 466؛ عاملى، وسائل الشیعه، ج 7، ص
23؛ علامه حلى، عده الداعى، ص 39.
[8]
نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها (معاونت
آموزشى و پژوهشى استادان و دروس معارف اسلامى)، ویژه نامه پرسمان، 23جلد،
مؤسسه فرهنگى و هنرى ابناء الرسول (ص) – تهران، چاپ: اول، 1392.
(به نقل از: نرم
افزار گلشن فرهنگ و معرفت، ویژه نامه پرسمان، شماره 21)