آیت الله خامنه ای و ولایت مطلقه فقیه؟
۱۳۹۴/۰۱/۱۵
–
۱۰۰۶ بازدید
دانشجوی محترم ضمن تشکر ازتماس مجدد شما با این مرکز ، برای پاسخگویی به سوال شما ابتدا لازم است در مورد ولایت مطلقه وتفاوت آن با ولایت فقیه توضیحی داده شود : «ولایت فقیه» تعبیر عامى است که به «مطلق» و «مقید» تقسیم پذیر است. بنابراین «ولایت مطلقه فقیه»، از نظر مفهومى یکى از اقسام «ولایت فقیه» شناخته مى شود. البته معنایى که به طور معمول امروز، از کاربرد واژه «ولایت فقیه» استفاده مى شود، همان «ولایت مطلقه فقیه» است و با آن تفاوتى ندارد. راز این مسأله، در توضیح معناى آن آشکار خواهد شد. ولایت مطلقه فقیه در فقه شیعه به دو معنا استعمال مى شود: ۱. ولایت فقیه، منحصر به ولایت بر قضا، محجورین و …
دانشجوی محترم ضمن تشکر ازتماس مجدد شما با این مرکز ، برای پاسخگویی به سوال شما ابتدا لازم است در مورد ولایت مطلقه وتفاوت آن با ولایت فقیه توضیحی داده شود : «ولایت فقیه» تعبیر عامى است که به «مطلق» و «مقید» تقسیم پذیر است. بنابراین «ولایت مطلقه فقیه»، از نظر مفهومى یکى از اقسام «ولایت فقیه» شناخته مى شود. البته معنایى که به طور معمول امروز، از کاربرد واژه «ولایت فقیه» استفاده مى شود، همان «ولایت مطلقه فقیه» است و با آن تفاوتى ندارد. راز این مسأله، در توضیح معناى آن آشکار خواهد شد. ولایت مطلقه فقیه در فقه شیعه به دو معنا استعمال مى شود: 1. ولایت فقیه، منحصر به ولایت بر قضا، محجورین و … نیست؛ بلکه شامل زعامت و رهبرى سیاسى و اجتماعى نیز مى شود. 2. اختیارات «ولى امر» در زمامدارى منحصر به اجراى احکام اولیه و ثانویه نیست؛ به عبارت دیگر وظیفه او، رهبرى جامعه به گونه اى است که مصالح جامعه، در پرتو هدایت هاى الهى، به خوبى تأمین شود و نیازمندى هاى متنوّع و تغییرپذیر جامعه، در شرایط مختلف تفویت نشود و جامعه از رشد و ترقى باز نماند. از این رو اگر در شرایط ویژه اى، یکى از مصالح و نیازمندى هاى جامعه با یکى از احکام اولیه در تزاحم قرار گرفت؛ در چنین صورتى «ولى فقیه» باید بین آن دو مقایسه کند. پس اگر مسأله اى که با حکم اولى در «تزاحم» قرار گرفته، داراى مصلحتى برتر براى جامعه باشد؛ در این صورت ولى فقیه مى تواند، آن حکم اولیه را موقتاً تعطیل کند و مصلحت برتر جامعه را بر آن مقدم بدارد. به عنوان مثال در فقه اسلامى، تخریب مسجد حرام است. اکنون اگر به تخریب مسجدى جهت خیابان کشى حاجت افتاد، چه باید کرد؟ دیدگاه مخالف «ولایت مطلقه» بر آن است که صرف مصلحت اهم اجتماعى، مجوز تخریب مسجد نیست و تا زمانى که کار به ضرورت نرسد، نمى توان دست به این کار زد؛ لیکن بر اساس نظریه «ولایت مطلقه»، لازم نیست حکومت اسلامى آن قدر صبر کند که براى جامعه، مشکلات زیادى فراهم شود و کارد به استخوان برسد؛ آن گاه از سر ناچارى و براى خروج از بن بست و انفجار اجتماعى، مسجد را تخریب کرد؛ بلکه در این صورت همیشه از قافله ى تمدن عقب خواهیم ماند و همواره در مشکلات دست و پا خواهیم زد و شارع مقدس، به چنین چیزى راضى نیست. از طرفی ولایتی که در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی ره به عنوان بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی مطرح شده و مبنای قوانین نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است ولایت مطلقه فقیه می باشد که در جای خود به صورت مفصل از آن بحث شده است و به همین دلیل نیز ولایتی که برای حضرت آیت الله خامنه ای اثبات می شود همین نوع از ولایت فقیه یعنی ولایت مطلقه فقیه با هر دو معنایی که گفته شد می باشد ، در نتیجه می توان گفت مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای به صورت عملی به ولایت مطلقه فقیه اعتقاد و پایبندی خود را اثبات کرده اند ، چنانکه شاگردی امام خمینی ره و حضور در نهضت بزرگ امام خمینی و نیز حضور پرشور و فعال در ساخت نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه ، همه و همه حاکی از اعتقاد راسخ ایشان به این اصل می باشد تا جایی که حضرت امام خمینی ره طی نامه ای به ایشان ، بر این اعتقاد معظم له مهر تاییدی زدند : «. اینجانب که از سالهاى قبل از انقلاب با جنابعالى ارتباط نزدیک داشته ام و همان ارتباط بحمداللَّه تعالى تاکنون باقى است، جنابعالى را یکى از بازوهاى تواناى جمهورى اسلامى مى دانم و شما را چون برادرى که آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن هستید و از مبانى فقهى مربوط به ولایت مطلقه فقیه جداً جانبدارى مى کنید، مى دانم »(صحیفه امام ، ج20 ، ص 455) اما به لحاظ تئوریک نیز مقام معظم رهبری در مکتوبات و یا سخنرانی های خود ، به بحث ولایت مطلقه فقیه تاکید داشته اند و مباحثی در این زمینه مطرح نموده اند به عنوان مثال ایشان در توضیح و تبیین «ولایت مطلقه فقیه» چنین می فرمایند : «مراد از ولایت مطلقه فقیه جامع الشرایط این است که دین حنیف اسلام که آخرین دین آسمانى است و تا روز قیامت استمرار دارد دین حکومت و اداره امور جامعه است، لذا همه طبقات جامعه اسلامى ناگزیر از داشتن ولى امر و حاکم و رهبر هستند تا امت اسلامى را از شر دشمنان اسلام و مسلمین حفظ نماید، و از نظام جامعه اسلامى پاسدارى نموده و عدالت را در آن برقرار و از ظلم و تعدّى قوى بر ضعیف جلوگیرى نماید، و وسائل پیشرفت و شکوفائى فرهنگى، سیاسى و اجتماعى را تأمین کند. این کار در مرحله اجرا ممکن است با مطامع و منافع و آزادى بعضى از اشخاص منافات داشته باشد، حاکم مسلمانان پس از این که وظیفه خطیر رهبرى را طبق موازین شرعى به عهده گرفت، باید در هر مورد که لازم بداند تصمیمات مقتضى بر اساس فقه اسلامى اتخاذ کند و دستورات لازم را صادر نماید. تصمیمات و اختیارات ولى فقیه در مواردى که مربوط به مصالح عمومى اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امّت مقدّم و حاکم است، »(اجوبه الاستفتائات ، س63 ، ص13) ایشان همچنین در فرمایشات متعدد دیگری به ابعاد مختلف ولایت مطلقه فقیه پرداخته اند از جمله اینکه همواره تلاش کرده اند تا به شبهاتی که در این زمینه توسط بدخواهان و دشمنان نظام اسلامی مطرح می شود پاسخ گویند که در پایان این پاسخ به دو مورد از این پاسخ ها اشاره می کنیم : «بعضیها خیال میکنند که این «ولایت مطلقهی فقیه» که در قانون اساسی آمده، معنایش این است که رهبری مطلقالعنان است و هر کار که دلش بخواهد، میتواند بکند! معنای ولایت مطلقه این نیست. رهبری بایستی موبهمو قوانین را اجرا کند و به آنها احترام بگذارد. منتها در مواردی اگر مسؤولان و دستاندرکاران امور بخواهند قانونی را که معتبر است موبهمو عمل کنند، دچار مشکل میشوند. قانون بشری همینطور است. قانون اساسی راه چارهای را باز کرده و گفته آنجایی که مسؤولان امور در اجرای فلان قانون مالیاتی یا سیاست خارجی، بازرگانی، صنعتی و دانشگاهی دچار مضیقه میشوند و هیچکار نمیتوانند بکنند – مجلس هم اینطور نیست که امروز شما چیزی را ببرید و فردا تصویب کنند و به شما جواب دهند – رهبری مرجع است. زمان امام هم همینطور بود. بنده خودم آنوقت رئیس جمهور بودم و جایی که مضیقههایی داشتیم، به امام نامه مینوشتیم و ایشان اجازه میدادند. بعد از امام، دولت قبلی و دولت فعلی گاهی راجع به مسائل گوناگون نامه مینویسند که در اینجا مضیقه وجود دارد، شما اجازه بدهید که این بخش از قانون نقض شود. رهبری بررسی و دقّت میکند و اگر احساس کرد که بناگزیر باید اینکار را بکند، آن را انجام میدهد. جاهایی هم که بهصورت معضل مهمّ کشوری است، به مجمع تشخیص مصلحت ارجاع میشود. این معنای ولایت مطلقه است، والّا رهبر، رئیس جمهور، وزرا و نمایندگان، همه در مقابل قانون تسلیمند و باید تسلیم باشند.»(دیدار با جمعی از دانشجویان قزوین ، http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=5703 ) «یک جملهای را امام بیان کردند: ولایت مطلقهی فقیه. یک عدهای با مغالطه خواستند این قضیه را به نحوی مشوب کنند و یک معنای غلط و تفسیر غلطی بدهند. گفتند معنای ولایت مطلقه این است که رهبری در نظام جمهوری اسلامی، مطلق از همهی قوانین است؛ مثل یک اسبِ مهار کنده شدهای، هر جا بخواهد، هر کار بخواهد، میتواند بکند. مسئله این نبود، این نیست. امام بزرگوار خودش از همه بیشتر به رعایت قوانین، به رعایت اصول، به رعایت مبانی، به رعایت جزئیات احکام شرعی مقید بود؛ و این وظیفهی رهبری است.»(بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه ، http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=17597 )