طلسمات

خانه » همه » مذهبی » اهداف راهبردی جنگ ساختگی آمریکا علیه داعش

اهداف راهبردی جنگ ساختگی آمریکا علیه داعش


اهداف راهبردی جنگ ساختگی آمریکا علیه داعش

۱۳۹۳/۱۲/۰۹


۵۱ بازدید

اهداف راهبردی جنگ ساختگی آمریکا علیه داعش

شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۳

اهداف راهبردی جنگ ساختگی آمریکا علیه داعش

شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۳

اصطلاح fake war یا همان جنگ ساختگی، اصطلاح جدیدی در مسائل امنیت بین الملل نیست. اطلاق ساختگی یا دروغین بودن یک جنگ زمانی به کار می‌رود که بازیگر یا بازیگران اصلی برنامه ریز برای ایجاد آن جنگ، اهدافی جز آنچه در تبلیغات و سیاست‌های اعلامیشان برای توجیه و اقنای افکار عمومی داخلی و بین المللی بیان می‌کنند را دنبال نمایند. مصادیق اینگونه جنگ‌ها کم نیست، اما در شرایط کنونی مقامات عراقی مجدداً این واژه را برای نشان دادن اهداف آمریکایی‌ها از رهبری ائتلاف ضد داعش به کار برده‌اند. این در حالی است که مبارزه علیه داعش به آزمون اصلی استراتژی دولت اوباما برای توقف روند گسترش گروه‌های تروریستی در خاورمیانه تبدیل شده است.

نظرها و تحلیل‌ها

بسیاری از نظریه پردازان، روزنامه نگاران و مقامات سیاسی، امنیتی کشورهای منطقه یا حتی غربی‌ها به تفصیل به شرح اهداف پنهان آمریکا و متحدانش در شکل دهی ائتلاف ضد داعش و به راه انداختن یک جنگ ساختگی علیه این گروه تروریستی پرداخته‌اند که به چند مورد از آن‌ها در ادامه اشاره شده است.

از جمله این افراد، دین هندرسون، یک خبرنگار سرشناس امریکایی است که چندی پیش در نشریه «وترنز تودی» این گونه استدلال کرد که طرح پنتاگون برای تسلیح و آموزش تروریست‌های میانه‌رو در سوریه به منظور جنگ علیه داعش کاملاً ساختگی و در واقع با هدف ایجاد یک پایگاه برای آژانس اطلاعات مرکزی امریکا در خاورمیانه طرح ریزی شده است. وی اساساً ماهیت وجودی داعش را تلاشی برای ایجاد این پایگاه دانست تا به واسطه آن سیا، موساد و دستگاه جاسوسی انگلیس قادر به اقدام آزادانه در سوریه، عراق، یا شاید در آینده در ایران باشند.

در همین رابطه، عبدالباری عطوان روزنامه نگار سرشناس عرب در روزنامه رأی الیوم می‌نویسد که مداخله ساختگی آمریکا و چیزی که وی از آن یک “سیرک رسانه ای گمراه کننده” نام می‌برد، با هدف سلطه بر منابع مالی و اقتصادی کشورهای عربی برنامه ریزی شده است، چراکه بیشتر هزینه‌های مالی حمله علیه داعش بر عهده کشورهای عربی است. این اظهارات، در ادامه همان نظریه ای است که اعتقاد دارد آمریکایی‌ها تمامی جنگ‌هایشان را فرصتی مغتنم می‌شمارند تا از آن به سود منافعشان بهره ببرند. اکنون هم این فرصت طلایی با جنگ ساختگی ضدداعش برای سلطه بر بیش از سه تریلیون دلار از اموال کشورهای عربی منطقه در صندوق‌ها و بانک‌های خارجی بوجود آمده است. سابقه این موضوع به نظریات “هنری کسینجر” در دهه ۱۹۷۰ پیرامون بازگرداندن درآمدهای نفتی و تشکیل نیروهای واکنش سریع آمریکا برای تأمین این مساله باز می‌گردد.

روزنامه آمریکایی «واشنگتن پست» نیز در گزارشی به قلم «دیوید ایگناتیوس» اقدام «باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا در ارائه طرح خود برای کاهش قدرت و نهایتاً تخریب داعش را اقدامی دیرهنگام دانست، آن هم در زمانی که علی رغم حملات هوایی ائتلاف، افراط گرایان داعش همچنان به کسب دستاوردهای زمینی خود ادامه می‌دهند. ایگناتیوس دلیل ساختگی بودن طرح اوباما را لحاظ نکردن یک استراتژی پایدار از سوی دولت دانست که به شکل مطلوبی بازسازی ارتش عراق و کمک به ارتش آزاد سوریه را مدنظر قرار داده باشد. در این صورت، حتی می‌توان بدون به کارگیری تعداد چشمگیری از نیروهای زمینی آمریکا داعش را زمین گیر کرد.

اسکات ریکارد، زبان‌شناس اطلاعاتی سابق امریکا هم معتقد است چنین جنگی وسیله ای در اختیار امریکا به عنوان یکی از اصلی‌ترین بازیگران نقش آفرین در ناآرامی‌های سوریه است. برگزاری برنامه‌های مخفیانه آموزشی در پایگاه‌هایی در اردن و ترکیه در سایه جنگ علیه شورشیان به روشنی از عملیات سیا برای مداخله در امور سوریه حکایت دارد. وی این سؤال را مطرح می‌کند که چگونه می‌توان باور کرد تقویت مخالفان در سوریه به عنوان راهی برای مقابله با داعش در استراتژی آمریکایی‌ها دیده شود و در عین حال آن‌ها ادعا داشته باشند که همزمان در جستجوی یک راه حل سیاسی برای بحران سوریه هستند؟

خمیس التونی روزنامه نگار عمانی نیز در روزنامه الوطن دیدگاهی مشابه اسکات ریکارد دارد. وی معتقد است استراتژی آمریکا علیه داعش، اساساً بر پایه منافع و ملاحظات راهبردی اسرائیل ترتیب داده شده که تروریسم را جهت خدمت به منافع خود از طریق ضربه زدن به محور مقاومت و ویرانی سوریه و عراق تشویق می‌کند. این نویسنده به این موضوع اعتقاد دارد که اسرائیل در جستجوی پیوند میان طرح‌های خود و طرح‌هایی که ائتلاف آمریکایی برای آن تلاش می‌کند، است. در واقع تحلیل وی بر این موضوع تاکید دارد که آشوب و تروریسم، همان چیزهایی است که طرح اسرائیلی-آمریکایی درصدد است به وسیله آن نقشه جغرافیایی منطقه را تغییر دهد؛ بنابراین، ضربه زدن به محور مقاومت، جلوگیری از ارتباط و پیوند میان طرف‌های آن و کنترل روند تسلیح و حمایت از مقاومت و سوریه، نتیجه منطقی طرح دوسویه نتانیاهو-اوباما خواهد بود.

رویای بازگشت به منطقه

بسیاری از تحلیلگران هدف واقعی آمریکا از رهبری یک جنگ جدید در حاورمیانه را بازگشت و حضور پایدار نیروهایشان در این منطقه حساس ارزیابی می‌کنند. پایگاه المصدر نیوز عراق در این باره می‌نویسد: منابع وابسته به دستگاه اطلاعاتی آمریکا تعداد تروریست‌های داعش را در عراق ۳۰ هزار نفر برآورده کرده‌اند و سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا این تعداد تروریست نیاز به ائتلاف بین المللی دارد؟ اگر آمریکا مایل به نابودی داعش است چرا ارتش عراق را تجهیز نمی‌کند که به شکل اولی برای دفاع از این کشور بر نیروهای خارجی مقدم است؟ آیا به جای شکل دهی ائتلاف بین المللی بهتر نیست که اقدامی برای خشکاندن منابع مالی و تسلیحاتی تروریست‌ها صورت گیرد و کشورهای حامی داعش مجازات شوند؟

این پایگاه بیان می‌کند که هدف از شکل گیری ائتلاف به رهبری آمریکا بازگشت این کشور به منطقه به ویژه عراق و سوریه به بهانه مبارزه با داعش است به ویژه اینکه آمریکا پس از توافقنامه امنیتی از عراق خارج شده است. به اعتقاد نویسنده آمریکا که از در بیرون رانده شده به دنبال ورود به عراق از پنجره است و هدف آمریکا از حضور مجدد در عراق، این بار تجزیه این کشور و اجرای طرح جو بایدن خواهد بود که اساس آن بر تقسیم عراق مبتنی بر دیدگاه‌های طایفه ای است.

خارج کردن ایران و روسیه از محور مبارزه

برخی دیگر از صاحب نظران عرصه بین الملل در بیان ساختگی بودن جنگ علیه داعش به خارج کردن روسیه، ایران و سوریه از استراتژی اوباما اشاره می‌کنند که باعث شده این استراتژی ناقص و «خنده دار» به نظر برسد آن‌ها معتقدند اگر آمریکایی‌ها واقعاً به دنبال ریشه کن کردن داعش هستند چرا این سه کشور که هر یک از بازیگران اصلی و جدی جنگ با داعش هستند، از راهبرد آمریکایی کنار گذاشته شده‌اند؟

به اعتقاد برخی‌ها، شاید یکی از دلایل این چشم پوشی عامدانه زمینه سازی برای بازگشت مجدد به منطقه با هدف جلوگیری از شدت گرفتن نفوذ ایران به عنوان محور اصلی مقاومت باشد. در نظر داشته باشیم که به اعتقاد هنری کیسینجر به دلیل اینکه ایران نفوذی قدرتمندتر از گذشته در خاورمیانه [غرب آسیا و شمال آفریقا] پیدا کرده است، این واقعیت از نقطه‌نظر راهبردی جایگاه بسیار مهمی برای ایران ایجاد می‌کند، در نتیجه این کشور مسئله‌ای جدی‌تر از داعش برای آمریکاست.

به هر صورت دیدگاه‌هایی که به آن‌ها پرداخته شد در وهله نخست از این مساله سرچشمه می‌گیرند که مسائل پنهان و پیچیده ای بر ماهیت داعش و این که چگونه به وجود آمد و به این سرعت رشد کرد، سایه انداخته و باعث شده تا ناظران هنوز هم با حیرت به این گروه بنگرند. اختلاف در تحلیل‌ها و اظهارنظرهایی که پیرامون نحوه مواجهه جامعه بین الملی و به ویژه غرب به رهبری آمریکا با داعش منتشر می‌شود، در واقع ناشی از ابهام در چگونگی شکل گیری این گروه و اهدافش است. با این وجود، حتی تحلیگران غربی نیز اذعان دارنذ که ردپای منافع اقتصادی، نمایش چهره بشردوستانه، نگرانی از سرایت بحران به متحدین آمریکا، رویای حضور نظامی در منطقه، ایجاد نظم جدید منطقه‌ای، نگرانی از نفوذ ایران و مداخله در امور عراق و سوریه در جنگ ساختگی علیه داعش وجود دارد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد