دوست گرامی. بسیاری از جوانان مومن همواره سوال می کنند: چگونه سیروسلوک کنیم و سریع تر به خدا نزدیک شویم؟ حس کمال خواهی در همه انسانها وجود دارد و این افراد بر اساس فطرت و انگیزه الهی، خواستار وصول به مقامات معنوی و تعالی روحی هستند، ولی باید بدانند که برای موفقیت در این راه، تنها یک مشکل اساسی وجود دارد و آن خواهشهای نفس اماره و اسارت در خود است و تمامی اسارت های دیگر انسان، مانند اسارت دنیا و شیطان، به اسارت در خود، باز می گردد.
اگر یک انسان خداشناس و خداخواه بتواند از هوای نفس خویش بگذرد، بی شک به همه مقامات معنوی خواهد رسید، این یک شرط اساسی برای سلوک دینی است و بدون گذشتن از خود، هرگز نمیتوان به خدا رسید.
بنابراین مشکل اصلی انسان در سیروسلوک این است که نمی تواند از خواستههای نفسانی خویش بگذرد و از دوست داشتنهای هوسآلود خود صرف نظر نماید؛ خواستهها و دوست داشتنهایی که با خواستهها و دوست داشتنهای خدا و عقل سلیم، در تعارض است.
پس آزادی از نفس و رفع حجاب خودیت و منیت! شرط اصلی و کلی به خدا رسیدن و وصول به حق است و اگر سالک نتواند از هواهای نفسانی خود بگذرد و خدا را بر کشور وجود خویش حاکم نماید، موفقیتی بدست نخواهد آورد و هرگز به مقام بندگی و فناء فی الله نخواهد رسید.
برخی از اهل معرفت گفته اند: به خدا رسیدن دو گام دارد؛ از خود گذشتن و به حق پیوستن، ولی برخی گفته اند سیر و سلوک، یک گام بیشتر ندارد و آن گذشتن از خود است، همین که انسان از خودخواهی و خودپرستی و امیال و آرزوهای نفسانی خود، برای رضای خدا بگذرد، خواست و اراده خدا جایگزین خواهد شد، گذشتن از خود و به خدا پیوستن، دو روی یک سکهاند. به حق پیوستن ثمره از خود گذشتن است و لذا برخی گفته اند: از خود بگذر به حق رسیدی! یعنی سلوک یک قدم بیشتر ندارد، از خود که بگذری، خداوند جایگزین می شود و گویا به حق پیوستهای.
با این وصف می توان گفت: عنصر حقیقی دین در مقام عمل، تزکیه نفس و تخلیه از شرک و خودپرستی و رهایی از اسارتهای درونی است و سلوک عملی، بیشتر برای تحقق آزادی معنوی در درون آدمی توصیه شده است و عمدهترین کاری که سالک انجام میدهد، آزادسازی خود از سلطه بتهای درونی، نفس اماره، خودپرستی، خودخواهی، افراط و تفریط، امیال و خواستهها و تعلقات نفسانی است و حقیقت بندگی با آزادی از شرک و خودپرستی رخ میدهد.
اگر یک انسان خداشناس و خداخواه بتواند از هوای نفس خویش بگذرد، بی شک به همه مقامات معنوی خواهد رسید، این یک شرط اساسی برای سلوک دینی است و بدون گذشتن از خود، هرگز نمیتوان به خدا رسید.
بنابراین مشکل اصلی انسان در سیروسلوک این است که نمی تواند از خواستههای نفسانی خویش بگذرد و از دوست داشتنهای هوسآلود خود صرف نظر نماید؛ خواستهها و دوست داشتنهایی که با خواستهها و دوست داشتنهای خدا و عقل سلیم، در تعارض است.
پس آزادی از نفس و رفع حجاب خودیت و منیت! شرط اصلی و کلی به خدا رسیدن و وصول به حق است و اگر سالک نتواند از هواهای نفسانی خود بگذرد و خدا را بر کشور وجود خویش حاکم نماید، موفقیتی بدست نخواهد آورد و هرگز به مقام بندگی و فناء فی الله نخواهد رسید.
برخی از اهل معرفت گفته اند: به خدا رسیدن دو گام دارد؛ از خود گذشتن و به حق پیوستن، ولی برخی گفته اند سیر و سلوک، یک گام بیشتر ندارد و آن گذشتن از خود است، همین که انسان از خودخواهی و خودپرستی و امیال و آرزوهای نفسانی خود، برای رضای خدا بگذرد، خواست و اراده خدا جایگزین خواهد شد، گذشتن از خود و به خدا پیوستن، دو روی یک سکهاند. به حق پیوستن ثمره از خود گذشتن است و لذا برخی گفته اند: از خود بگذر به حق رسیدی! یعنی سلوک یک قدم بیشتر ندارد، از خود که بگذری، خداوند جایگزین می شود و گویا به حق پیوستهای.
با این وصف می توان گفت: عنصر حقیقی دین در مقام عمل، تزکیه نفس و تخلیه از شرک و خودپرستی و رهایی از اسارتهای درونی است و سلوک عملی، بیشتر برای تحقق آزادی معنوی در درون آدمی توصیه شده است و عمدهترین کاری که سالک انجام میدهد، آزادسازی خود از سلطه بتهای درونی، نفس اماره، خودپرستی، خودخواهی، افراط و تفریط، امیال و خواستهها و تعلقات نفسانی است و حقیقت بندگی با آزادی از شرک و خودپرستی رخ میدهد.