۱۳۹۳/۱۱/۱۸
–
۷۲ بازدید
چالش های سبک زندگی پس از گذشت ۳۶ از انقلاب اسلامی
گفتگو با دکتر محمد صادق کوشکی
کسانی بودند که اوایل انقلاب ریش داشتند و عموما همسرانشان هم چادری بودند که از اواسط دهه شصت ریششان کوتاه شد و چادر همسرانشان کم کم شل شد و به تدریج دخترانشان در اوایل دهه هفتاد با مانتو و پوششی بازتر وارد عرصه اجتماع شدند.
گفتگو با دکتر محمد صادق کوشکی
کسانی بودند که اوایل انقلاب ریش داشتند و عموما همسرانشان هم چادری بودند که از اواسط دهه شصت ریششان کوتاه شد و چادر همسرانشان کم کم شل شد و به تدریج دخترانشان در اوایل دهه هفتاد با مانتو و پوششی بازتر وارد عرصه اجتماع شدند.
اشاره:مفهوم سبک زندگی یکی از مهمترین مباحثی است که در سال های اخیر توجه بسیاری از جامعه شناسان و تحلیل گران را به خود جلب کرده است.اینکه سبک زندگی چه میزان می تواند فکرها و کنش های سیاسی را به خود جلب کند از جمله مباحث مهم در این موضوع می باشد.درواقع این جامعه شناسان و تحلیل گران با اشاره به اینکه مفهوم سبک زندگی نمی تواند به تنهایی مورد بررسی قرار گیرد و باید در یک بطن و بافت خاص اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد این موضوع را از یک تحلیل ساده اجتماعی به یک امر سیاسی ارتقا داده اند و نشان می دهند که به چه میزان یک سبک زندگی خاص می تواند یک فکر و عمل سیاسی مشخص را در پی داشته باشد.
انقلاب اسلامی ایران به واسطه فروپاشی الگوهای سبک زندگی رژیم پهلوی از جمله نظام های پیش رو در ایجاد سبک زندگی است که به هرگونه وابستگی فکری و سیاسی پشت کرده و با تکیه بر تعالیم اسلامی الگوهای جدیدی را در پی داشته است.
سبک زندگی ایرانی و اسلامی و اینکه چه آْسیب های آن را تهدید می کند موضوعی است که مرکز اسناد انقلاب اسلامی با صادق کوشکی کارشناس و تحلیل گر مسائل ایران در میان گذاشته که در ادامه می توانید مشروح این گفتگو را مطالعه بفرمایید.
سبک زندگی ایران قبل از انقلاب چگونه بود؟
ایران در سالهای قبل از انقلاب در یک حالت سرگشتگی به سر می برد؛ بخش های از جامعه کاملا سنتی بودند که با ارزشها و سبک های زندگی قدیمی یعنی سنتی زندگی می کردند سبک زندگی سنتی یعنی زندگی برآمده از ارزش های دینی و آداب رسومی که در طول تاریخ شکل گرفته به طور مثال می گویم آداب و رسوم ایرانی مانند نوروز یا عاداتی که درباره عزا و عروسی و دیگر مراسمات وجود دارد.
بخش دیگر از جامعه تصمیم گرفته بود به طور کامل غربی شود و به این نتیجه رسیده بودند که یک الگو تمدنی بیشتر در دنیا وجود ندارد و آن هم تمدن غربی است که از قضا بیشتر این افراد حامیان رژیم پهلوی بودند به عبارت دیگر رژیم پهلوی را به عنوان سر پل و گذاری است که ما را به لیبرال دموکراسی غرب می رساند به این دلیل که اینها تنها تمدن اصیل و واقعی را تمدن غرب می دانستند به همین خاطر این افراد از همه هنجارها و اصول و ارزش های تمدن غربی حمایت می کردند و تا جای که می توانستند در ایران اجرا می کردند .
همسر آقای ریچارد هلمز سفیر سابق آمریکا در ایران مدتی در سالهای 40 در ایران زندگی می کرد و کتاب خاطراتی را چاپ کرده است عنوان می کند تهران شهر عجیبی است چرا که با فاصله دو چهار راه از خیابان تخت جمشید(طالقانی امروزی) شما می توانید یک شهر کاملا سنتی را مشاهده کنید که همه زنان با چادر و حجاب سنتی در حال رفت و آمد هستند اما هم زمان دو چهار راه بالاتر از تخت جمشید یعنی میدان هفت تیر فعلی شما می توانید یک شهر کاملا غربی را ببنید که تمام مولفات یک زندگی جدید غربی را دارد مانند زنان بی حجاب و آرایش گاه های متعلق به آن حتی آرایشگاه هی وجود دارد که سگ های این خانم را آرایش کند و آخرین مد لباس های اروپا و آمریکا در این میدان توزیع می شود به همین جهت از تهران به عنوان یک شهر عجیب و غریب یاد می کند.
یک گروه سومی هم وجود داشت که سرگشته بین این دو امر هنجاری هستند یعنی جوانان خانوده های سنتی نسلی را تشکیل دادند که یک مقدار دلباخته ارزش های لیبرالی شدند اما کاملا دست از ارزش های سنتی بر نداشتند برای نمونه کسانی که چهر یک فرد متشرع سنتی را نداشت اما دلبستگی محرم را داشتند بخشی از زندگی شان شبیه سنتی ها و بخشی دیگر شبیه مدرنها بود.
انقلاب اسلامی در سبک زندگی غربی چه تحولی ایجاد کرد؟
این سه مولفه از سبک زندگی غربی در دوران قبل از انقلاب اسلامی بود که توضیح داده شد انقلاب که صورت گرفت سنتی ها استقبال کردند غربی ها یا از ایران رفتند و اگر هم در ایران ماندند کانون های مقاومت علیه سبک زندگی اسلامی را تشکیل دادند برای مثال تا مدتی یعنی تا اوایل دهه 60 به طول کامل حجاب را نپذیرفتند اما جریان سوم یعنی جریان سرگشته تمایل پیدا کردند به سبک زندگی اسلامی که متاثر از فضای انقلابی کشور بود.
این یک انتخاب شخصی از سوی این جریان سوم بود؟
این مسئله بیشتر برای تغییر نگاه به سبک زندگی و حاکمیت گفتمان همه جانبه انقلاب اسلامی بر تمام جوانب زنگی بود باید توجه داشت در آن زمان اگر کسی با ماشین مدل بالا رفت و آمد می کرد و یا اگر کراوات می زد از لحاظ جامعه این شخص منفور بود چرا که این زندگی را نماد طاغوتی بودن می دانستند به همین خاطر بسیاری کراوات داشتند اما نمی زند و از زندگی اشرافی فاصله می گرفتند در آن زمان برگزاری عروسی در مساجد یک عادت پسندیده در میان جوانان بود.
اما هرچه که از فضای انقلاب فاصله گرفتیم میزان پایبندی به ارزش های اسلامی در سبک زندگی کاهش پیدا کرد.آن بخش از جامعه که اعتقاد به سبک زندگی غربی داشت محکم سر جای خود ایستاده بود بخشی از این افرادی که سرگشته بودند که اول انقلاب سوار موج انقلاب بودند اینها به مرور حس کردند موج پیش برنده زندگی امروزی سبک زندگی غربی است اسم این موج را هم جهانی سازی گذاشتند که در حال تصرف کل جهان است و مخالف ارزشهای اسلامی و انقلابی است.
نقطه این تغییر را می توان نوروز 1365 دانست که این نوروز را به طور نمادین می توان مورد توجه قرار داد.بخش زیادی از قدرت در دست همین افراد سرگشته ای بود که تحصیل کرده و از خانواده های مذهبی بودند که به تدریج گرایش غربی بودن بر آنها غلبه کرد قدرت و رسانه هم دست این افراد بود.
مشخصا این افراد چه کسانی بودند؟
این افراد کسانی بودند که اوایل انقلاب ریش داشتند و عموما همسرانشان هم چادری بودند که از اواسط دهه شصت ریششان کوتاه تر شد و چادر همسرانشان کم کم شل شد و به تدریج دخترانشان در اوایل دهه هفتاد با مانتو و پوششی بازتر وارد عرصه اجتماع شدند که عروسی این دختران در اواسط دهه هشتاد از عروسی شاهزداگان چیزی کم نداشت.باید توجه کرد بیشتر پشتوانه مالی این چنین سبک زندگی از پول بیت المال به دست آمده بود.
درواقع باید توجه کرد این افراد بودند که به اسم علمی بودن برای نسل جدید انقلاب الگوهای سبک زندگی غربی ارائه کردند.به همین دلیل می بینید که نسل جدید سوم و چهارم تمایل کمتری به سبک زندگی انقلابی و اسلامی دارد.همین نیروها که رسانه و قدرت را در دست داشتند با همین نگاه روستاها را به شهر تبدیل می کردند و این زندگی مدرن و شهری را در روستاها هم رواج میدادند که اسم این کار را عمران و آبادی می گذاشتند.درواقع این حرکت را می توان گرایشی آرام و خزنده به سوی تمدن غرب قلمداد کرد.
علما و مراجع مذهبی هم به این افراد اعتماد داشتند چرا که اعتقاد داشتند این افراد از خانواده های مذهبی هستند وقتی بیدار شدند که این جریان نسل سوم و چهارم انقلاب را به سمت لیبرالیسم کشانده بودند و مشاهده کردند بچه های دبیرستانی و ابتدایی دیگر هیچ شناختی از زندگی ایرانی و اسلامی ندارند.
پس اینکه عنوان می شود 36 سال حکومت در دست روحانیت بوده به چه معناست؟
این دکور و رویه سطحی ماجرا است واقعیت قضیه این نیست.کار مملکت به دست کارشناسان و برنامه ریزان بوده است که به وسیله همان تکنوکرات ها که به آنها اشاره شد اراده می شده است همان تکنوکرات های که قبل از انقلاب دو دل و سرگشته بودند و بعد از انقلاب در اواسط دهه 60 به زندگی غربی تمایل پیدا کردند نا با این اسم بلکه با اسم زندگی علمی به ترویج این زندگی پرداختند مثلا گفته شده که لباس های سیاه و خاکستری که در مدارس به کار برده می شود ایجاد افسردگی می کند بچه باید شاد باشند و در ادامه آزاد سازی رنگ پوشش را ایجاد کردند.به این ترتیب با اتخاد نهادهای هنجار ساز این مسئولان زندگی غربی و لیبرالی را گسترش دادند و نه سبک زندگی ایرانی و اسلامی و این در نهایت می تواند وضع الان ما بعد از گذار 36 سال از انقلاب اسلامی دانست.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی 18 بهمن 1393