دوست گرامی. بندگی حق، هدف آفرینش و جوهره هستی انسان و معنا دهنده زندگی و انسانیت او است؛ قرآن کریم می فرماید: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ؛ و جن و انسان را نیافریدم جز آنکه مرا بپرستند، یعنی کافی است که فقط بنده خدا باشید تا به همه کمالات نائل شوید.
این موضوع اهمیت و عظمت مقام عبودیت را نوید می دهد، تا جایی که می توان گفت: اصولا فلسفه اصلی نزول ادیان الهی و ارسال پیامبران، تربیت انسان با هدف ایجاد روحیه بندگی و عبودیت نسبت به خدای متعال است و این امر محقق نمی شود مگر با اطاعت و عبادت.
در سوره بینه نیز می فرماید: وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ؛ مردم هیچ ماموریتى ندارند جز اینکه خالصانه خدای را بپرستند و از پرستش هر چه غیر او است، پرهیز کنند. همین ماموریت واحد انسان را به تمام کمالات مطلوب می رساند.
از جمله دعاهاى امیر المؤمنین(ع) این بود: إلهی کَفى لی عِزّا أن أکونَ لَکَ عَبدا و کَفى بی فَخرا أن تَکونَ لی رَبّا؛ اى خداى من! همین عزّت مرا بس که بنده توأم، و همین افتخار مرا بس که تو پروردگار منى. اى خداى من! أنتَ کَما اُحِبُّ فَاجعَلنی کَما تُحِبُّ؛ همانگونه که من دوست دارم تو از آن منى، پس مرا به آنچه دوست دارى موفّق بدار.
تحقق روحیه بندگی در انسان و فاصله گرفتن از احساس خدایی امری نیست که ناگهان رخ دهد. تمام مراحل دین داری و سلوک دین برای آن است که آدمی به تدریج از این احساس ناروا فاصله بگیرد و کم کم احساس بندگی و عبودیت را در خویش تقویت نماید و در مقابل خدای متعال سر تسلیم فرود آورد و خاضع و خاشع گردد و به مقام بندگی برسد.
آدمی تنها از طریق وصول به مقام بندگی است که می توانید به مقام قرب الهی برسد و به هر مقدار که بنده سعی می کند با اطاعت و عبادت و تهذیب نفس از اخلاق فاسده و رذایل، روحیه بندگی را در خویش تقویت نماید، به همان میزان به خدای متعال نزدیک می شود و خداوند نیز از او راضی می گردد.
بنابراین تنها راه تقویت روحیه بندگی و عبودیت در انسان و رسیدن به مقام قرب و کسب رضایت الهی، اطاعت و فرمان برداری و داشتن روحیه تسلیم در برابر خدای متعال و قصد تقرب به او در تمامی اعمال است.
سالک در این مرحله از سلوک در پی آن است که با اظهار عبودیت و اطاعت محض از دستورات شرعی و انجام وظایف دینی، خدای متعال و ائمه اطهار (ع) را از خویش خشنود ساخته و خودش نیز به مقام رضایت و آرامش روانی و ایمانی برسد.
البته این پایان راه نیست؛ خدای متعال در اثر اطاعت (قرب فرایض) یعنی انجام واجبات و ترک محرمات، از بنده اش راضی می شود و او را از عذاب آخرت می رهاند و به بهشت می رساند، اما چنانچه سالک بخواهد به مرتبه بالاتری از مقام بندگی و قرب و محبت خداوند عروج کند و به نهایت شکوفایی و سعادت مندی برسد، لازم است بر تلاش خویش در اطاعت از مولی بیافزاید و خود را به مرتبه بالاتری از سلوک عبادی که شامل انجام عبادات و مستحبات بندگی (قرب نوافل) است، برساند.
نقش تربیتى و سازندگى؛ مهمترین علت عبادت همانگونه که گذشت اثر تربیتی آن است. اطاعت و عبادت و ارتباط با خدا در رشد کمالات انسانى، پرورش فضائل و مکارم اخلاقى و تنظیم مناسبات انسانى و اجتماعى نقش فوق العاده اى دارد. به طور نمونه در سوره حجر آمده: و اعبد ربک حتى یاتیک الیقین – و بندگی خدای کن تا به یقین برسی (حجر، 99) و می دانیم که یقین برترین مقام معرفتی انسان است.
خدا مولای ما است و ما بنده او هستیم و باید با اخلاق و روحیه بندگی خود را بسازیم و به او نزدیک شویم. اخلاق و روحیه بندگی برای درک صحیح روحیه بندگی و اخلاق بندگان خداوند، بهترین روش داشتن تصور صحیح از روحیه و اخلاق غلامان و کنیزان و خدمتکاران است. کسانی که به عنوان خدمتکار یا غلام و کنیز یا هر عنوان دیگری در خدمت انسانی هستند و او را مولای خود می دانند در این ارتباط منش و اخلاقی از خود بروز می دهند که می تواند در تعریف رابطه انسان با خالق و مولای عالم الگو و آموزنده باشد.
اولین مورد روحیه اطاعت است، یعنی این گروه دائما چشم و گوش به مولی دارند تا چه فرمانی بدهد و چه از آنها بخواهد، در انجام آن بکوشند و کاری جز برآوردن خواسته های مولی و تامین رضایت او ندارند، به قدری که تو گویی از خویش تهی شده و خواسته های خویش را نادیده می انگارند و یا اصولا خواسته ای برای خویش مد نظر ندارند و اراده خویش را فانی در اراده مولی کرده اند. چیزی که برای این گروه مهم است تنها و تنها رضایت مولی است و هنگامی به شادی می رسند که احساس کنند، مولی از آنها راضی و خوشنود است.
البته اخلاق خدمتکاری و به تعبیری بردگی دیگران مرحله فراتری نیز دارد و آن کسب محبت مولی است، یعنی برخی از خدمتگذاران، علاوه بر اطاعت از فرامین مولی و پس از فراغت از انجام اوامر او و تحصیل اطمینان از اینکه به وظایف بندگی خود عمل کرده و موفق به کسب رضایت مولی شده اند، به خواسته و اختیار خود به کارهایی مشغول می شوند و خدماتی به مولی عرضه می کنند که مورد امر حتمی مولی نیست و ترک این اعمال نارضایتی مولی را در پی ندارد، ولی می دانند که در صورت انجام آن امور، هرچه بیشتر به مولی نزدیک می شوند و نزد او عزیز و محبوب خواهند بود.
به تعبیر دیگر، این گروه، تنها به کسب رضایت مولی دلخوش نبوده، هدف برتری را در روش و منش خدمت به مولی تعقیب می کنند و آن کسب محبت مولی است، ازآن رو به صورت آتش به اختیار خدماتی به مولی خویش ارایه می دهند، که مولی بر انجام این اعمال ایشان را وظیفه مند نساخته و در صورت ترک آن مورد مواخذه نخواهند بود.
در این مرحله از مراحل بندگی و خدمت، بندگان با کرنش و تواضع و اظهار عبودیت وخدمت و حتی تملق گویی نسبت به مولای خویش در پی آن هستند تا از سایر خادمان و بندگان پیشی گیرند و خود را نزد مولی محبوب سازند و به مقام محبت مولی برسند.
تمام این مراحل و مناسک بندگی و عبودیت نسبت به مولای ظاهری و انسانی در رابطه با بندگی انسان با خدای عالم نیز قابل الگوسازی است.
روحیه بندگی، یعنی رسیدن به چنین حالت روانی که مومن مطیع و تسلیم اوامر و خواسته های خدای متعال باشد و دائم در پی آن رود که دریابد، خدای متعال او را از چه اموری برحذر داشته و انجام آنها را ممنوع نموده تا از آن امور حذر نماید، نکند تا با انجام این امور که تحت عنوان گناه و عصیانگری مطرح می شود، خداوند را از خویش خشمگین سازند.
همچنین دریابد که مولای حقیقی عالم از او چه عملی خواسته و بر آن فرمان داده تا فورا در انجام آن بکوشد، چه اموری را بر او واجب و او را نسبت به آنها وظیفه مند کرده تا در انجام آن وظایف همت گمارند.
به تعبیر مصداقی تر چه موقع بنده را به خواندن نماز و گرفتن روزه و انجام فریضه حج و رفتن به صحنه مبارزه و جهاد با دشمن و پرداخت زکات امر کرده تا در همان موقع، نماز بخواند و روزه بگیرد و حج بگذارد و به جهاد بروند و زکات بدهد. البته خواسته های مولای حقیقی عالم از بندگان خویش بسیار فراتر از مناسک عبادی است و در انجام وظایف بندگی، خدمت به خلق و کسب علم و مشارکت در امور جامعه و حفظ نظام اسلامی و مانند آن را نیز باید مد نظر قرار دهد تا به مقام رضایت خداوند برسد و خوشنودی حاصل کند.
منتهی همانگونه که در اخلاق بردگی توضیح آن گذشت، در کسب مقام و روحیه بندگی و اخلاق و منش بندگان خداوند نیز مرحله ای فراتر از انجام واجبات بندگی و کسب رضایت وجود دارد و آن کسب محبت مولای عالم از طریق انجام مستحبات و ترک مکروحات است، در حالی که مولا صریحا امر وجوبی بر آنها ندارد و چنانکه بنده این امور را ترک کند، مورد مواخذه نخواهد بود.
همچنین مبارزه با رذایل اخلاقی مانند کبر و عجب و خودپسندی و غرور و مانند آن در تقویت روحیه بندگی بسیار موثر است؛ زیرا این امور به هیچ وجه با اخلاق و روحیه بندگان خداوند سازگاری ندارد. بندگان خداوند نسبت به او متواضع و خاشع و خاضع اند و همواره فروتنانه به ذکر و یاد او مشغول و زبان به حمد و ثنای او می گشایند و هرگز در برابر خداوند و بندگان او کبر و خودپسندی ندارد و با همه خلق خدا مهربان اند و خدمت به خلق را خدمت به خداوند و مولای عالم می دانند.
این موضوع اهمیت و عظمت مقام عبودیت را نوید می دهد، تا جایی که می توان گفت: اصولا فلسفه اصلی نزول ادیان الهی و ارسال پیامبران، تربیت انسان با هدف ایجاد روحیه بندگی و عبودیت نسبت به خدای متعال است و این امر محقق نمی شود مگر با اطاعت و عبادت.
در سوره بینه نیز می فرماید: وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ؛ مردم هیچ ماموریتى ندارند جز اینکه خالصانه خدای را بپرستند و از پرستش هر چه غیر او است، پرهیز کنند. همین ماموریت واحد انسان را به تمام کمالات مطلوب می رساند.
از جمله دعاهاى امیر المؤمنین(ع) این بود: إلهی کَفى لی عِزّا أن أکونَ لَکَ عَبدا و کَفى بی فَخرا أن تَکونَ لی رَبّا؛ اى خداى من! همین عزّت مرا بس که بنده توأم، و همین افتخار مرا بس که تو پروردگار منى. اى خداى من! أنتَ کَما اُحِبُّ فَاجعَلنی کَما تُحِبُّ؛ همانگونه که من دوست دارم تو از آن منى، پس مرا به آنچه دوست دارى موفّق بدار.
تحقق روحیه بندگی در انسان و فاصله گرفتن از احساس خدایی امری نیست که ناگهان رخ دهد. تمام مراحل دین داری و سلوک دین برای آن است که آدمی به تدریج از این احساس ناروا فاصله بگیرد و کم کم احساس بندگی و عبودیت را در خویش تقویت نماید و در مقابل خدای متعال سر تسلیم فرود آورد و خاضع و خاشع گردد و به مقام بندگی برسد.
آدمی تنها از طریق وصول به مقام بندگی است که می توانید به مقام قرب الهی برسد و به هر مقدار که بنده سعی می کند با اطاعت و عبادت و تهذیب نفس از اخلاق فاسده و رذایل، روحیه بندگی را در خویش تقویت نماید، به همان میزان به خدای متعال نزدیک می شود و خداوند نیز از او راضی می گردد.
بنابراین تنها راه تقویت روحیه بندگی و عبودیت در انسان و رسیدن به مقام قرب و کسب رضایت الهی، اطاعت و فرمان برداری و داشتن روحیه تسلیم در برابر خدای متعال و قصد تقرب به او در تمامی اعمال است.
سالک در این مرحله از سلوک در پی آن است که با اظهار عبودیت و اطاعت محض از دستورات شرعی و انجام وظایف دینی، خدای متعال و ائمه اطهار (ع) را از خویش خشنود ساخته و خودش نیز به مقام رضایت و آرامش روانی و ایمانی برسد.
البته این پایان راه نیست؛ خدای متعال در اثر اطاعت (قرب فرایض) یعنی انجام واجبات و ترک محرمات، از بنده اش راضی می شود و او را از عذاب آخرت می رهاند و به بهشت می رساند، اما چنانچه سالک بخواهد به مرتبه بالاتری از مقام بندگی و قرب و محبت خداوند عروج کند و به نهایت شکوفایی و سعادت مندی برسد، لازم است بر تلاش خویش در اطاعت از مولی بیافزاید و خود را به مرتبه بالاتری از سلوک عبادی که شامل انجام عبادات و مستحبات بندگی (قرب نوافل) است، برساند.
نقش تربیتى و سازندگى؛ مهمترین علت عبادت همانگونه که گذشت اثر تربیتی آن است. اطاعت و عبادت و ارتباط با خدا در رشد کمالات انسانى، پرورش فضائل و مکارم اخلاقى و تنظیم مناسبات انسانى و اجتماعى نقش فوق العاده اى دارد. به طور نمونه در سوره حجر آمده: و اعبد ربک حتى یاتیک الیقین – و بندگی خدای کن تا به یقین برسی (حجر، 99) و می دانیم که یقین برترین مقام معرفتی انسان است.
خدا مولای ما است و ما بنده او هستیم و باید با اخلاق و روحیه بندگی خود را بسازیم و به او نزدیک شویم. اخلاق و روحیه بندگی برای درک صحیح روحیه بندگی و اخلاق بندگان خداوند، بهترین روش داشتن تصور صحیح از روحیه و اخلاق غلامان و کنیزان و خدمتکاران است. کسانی که به عنوان خدمتکار یا غلام و کنیز یا هر عنوان دیگری در خدمت انسانی هستند و او را مولای خود می دانند در این ارتباط منش و اخلاقی از خود بروز می دهند که می تواند در تعریف رابطه انسان با خالق و مولای عالم الگو و آموزنده باشد.
اولین مورد روحیه اطاعت است، یعنی این گروه دائما چشم و گوش به مولی دارند تا چه فرمانی بدهد و چه از آنها بخواهد، در انجام آن بکوشند و کاری جز برآوردن خواسته های مولی و تامین رضایت او ندارند، به قدری که تو گویی از خویش تهی شده و خواسته های خویش را نادیده می انگارند و یا اصولا خواسته ای برای خویش مد نظر ندارند و اراده خویش را فانی در اراده مولی کرده اند. چیزی که برای این گروه مهم است تنها و تنها رضایت مولی است و هنگامی به شادی می رسند که احساس کنند، مولی از آنها راضی و خوشنود است.
البته اخلاق خدمتکاری و به تعبیری بردگی دیگران مرحله فراتری نیز دارد و آن کسب محبت مولی است، یعنی برخی از خدمتگذاران، علاوه بر اطاعت از فرامین مولی و پس از فراغت از انجام اوامر او و تحصیل اطمینان از اینکه به وظایف بندگی خود عمل کرده و موفق به کسب رضایت مولی شده اند، به خواسته و اختیار خود به کارهایی مشغول می شوند و خدماتی به مولی عرضه می کنند که مورد امر حتمی مولی نیست و ترک این اعمال نارضایتی مولی را در پی ندارد، ولی می دانند که در صورت انجام آن امور، هرچه بیشتر به مولی نزدیک می شوند و نزد او عزیز و محبوب خواهند بود.
به تعبیر دیگر، این گروه، تنها به کسب رضایت مولی دلخوش نبوده، هدف برتری را در روش و منش خدمت به مولی تعقیب می کنند و آن کسب محبت مولی است، ازآن رو به صورت آتش به اختیار خدماتی به مولی خویش ارایه می دهند، که مولی بر انجام این اعمال ایشان را وظیفه مند نساخته و در صورت ترک آن مورد مواخذه نخواهند بود.
در این مرحله از مراحل بندگی و خدمت، بندگان با کرنش و تواضع و اظهار عبودیت وخدمت و حتی تملق گویی نسبت به مولای خویش در پی آن هستند تا از سایر خادمان و بندگان پیشی گیرند و خود را نزد مولی محبوب سازند و به مقام محبت مولی برسند.
تمام این مراحل و مناسک بندگی و عبودیت نسبت به مولای ظاهری و انسانی در رابطه با بندگی انسان با خدای عالم نیز قابل الگوسازی است.
روحیه بندگی، یعنی رسیدن به چنین حالت روانی که مومن مطیع و تسلیم اوامر و خواسته های خدای متعال باشد و دائم در پی آن رود که دریابد، خدای متعال او را از چه اموری برحذر داشته و انجام آنها را ممنوع نموده تا از آن امور حذر نماید، نکند تا با انجام این امور که تحت عنوان گناه و عصیانگری مطرح می شود، خداوند را از خویش خشمگین سازند.
همچنین دریابد که مولای حقیقی عالم از او چه عملی خواسته و بر آن فرمان داده تا فورا در انجام آن بکوشد، چه اموری را بر او واجب و او را نسبت به آنها وظیفه مند کرده تا در انجام آن وظایف همت گمارند.
به تعبیر مصداقی تر چه موقع بنده را به خواندن نماز و گرفتن روزه و انجام فریضه حج و رفتن به صحنه مبارزه و جهاد با دشمن و پرداخت زکات امر کرده تا در همان موقع، نماز بخواند و روزه بگیرد و حج بگذارد و به جهاد بروند و زکات بدهد. البته خواسته های مولای حقیقی عالم از بندگان خویش بسیار فراتر از مناسک عبادی است و در انجام وظایف بندگی، خدمت به خلق و کسب علم و مشارکت در امور جامعه و حفظ نظام اسلامی و مانند آن را نیز باید مد نظر قرار دهد تا به مقام رضایت خداوند برسد و خوشنودی حاصل کند.
منتهی همانگونه که در اخلاق بردگی توضیح آن گذشت، در کسب مقام و روحیه بندگی و اخلاق و منش بندگان خداوند نیز مرحله ای فراتر از انجام واجبات بندگی و کسب رضایت وجود دارد و آن کسب محبت مولای عالم از طریق انجام مستحبات و ترک مکروحات است، در حالی که مولا صریحا امر وجوبی بر آنها ندارد و چنانکه بنده این امور را ترک کند، مورد مواخذه نخواهد بود.
همچنین مبارزه با رذایل اخلاقی مانند کبر و عجب و خودپسندی و غرور و مانند آن در تقویت روحیه بندگی بسیار موثر است؛ زیرا این امور به هیچ وجه با اخلاق و روحیه بندگان خداوند سازگاری ندارد. بندگان خداوند نسبت به او متواضع و خاشع و خاضع اند و همواره فروتنانه به ذکر و یاد او مشغول و زبان به حمد و ثنای او می گشایند و هرگز در برابر خداوند و بندگان او کبر و خودپسندی ندارد و با همه خلق خدا مهربان اند و خدمت به خلق را خدمت به خداوند و مولای عالم می دانند.