خانه » همه » مذهبی » عدم نص بر خلافت خلیفه اول

عدم نص بر خلافت خلیفه اول


عدم نص بر خلافت خلیفه اول

۱۳۹۳/۱۱/۱۱


۲۵۱ بازدید

نص بر خلافت خلفا در منابع اهل سنت چگونه است؟

مشهور اهل سنت معتقدند که نصّ صریح بر خلافت ابوبکر وجود ندارد بلکه برخی اصل وجود نصّ را منکرند، و کلمات آن ها بر این مسأله صراحت دارد. اینک برخی عبارات را نقل می کنیم:1 – عبدالقاهر بغدادی می گوید:لَیْسَ من النبى صلى الله عَلَیْهِ وَسلم نَص على امامة وَاحِد بِعَیْنِه خلاف قَول من زعم من الرافضة انه نَص على امامة على رضى الله عَنهُ نصا مَقْطُوعًا بِصِحَّتِهِالفرق بین الفرق وبیان الفرقة الناجیة ج1 ص340 المؤلف: عبد القاهر بن طاهر بن محمد بن عبد الله البغدادی التمیمی الأسفرایینی، أبو منصور (المتوفى: 429هـ)، الناشر: دار الآفاق الجدیدة – بیروت، الطبعة: الثانیة، 1977، عدد الأجزاء: 1.اهل سنت معتقدند که نصّی بر امامت هیچ یک از خلفا به طور خصوص وجود ندارد، بر خلاف قول رافضه که اعتقاد دارند بر امامت علی بن ابی طالب نصّی وجود دارد و بر صحّت آن قطع دارند.-2 ابوحامد غزالی می گوید:
أَن الإِمَام الْحق بعد رَسُول الله صلى الله عَلَیْهِ وَسلم أَبُو بکر ثمَّ عمر ثمَّ عُثْمَان ثمَّ عَلیّ رَضِی الله عَنْهُم وَلم یکن نَص رَسُول الله صلى الله عَلَیْهِ وَسلم على إِمَام أصلا إِذْ لَو کَانَ لَکَانَ أولى بالظهور من نَصبه آحَاد الْوُلَاة والأمراء على الْجنُود فِی الْبِلَاد وَلم یخف ذَلِک فَکیف خَفِی هَذَا وَإِن ظهر فَکیف اندرس حَتَّى لم ینْتَقل إِلَیْنَا فَلم یکن أَبُو بکر إِمَامًا إِلَّا بِالِاخْتِیَارِ والبیعة وَأما تَقْدِیر النَّص على غَیره فَهُوَ نسبه للصحابة کلهم إِلَى مُخَالفَة رَسُول الله
قواعد العقائد ج1 ص226 المؤلف: أبو حامد محمد بن محمد الغزالی الطوسی (المتوفى: 505هـ)، المحقق: موسى محمد علی، الناشر: عالم الکتب – لبنان، الطبعة: الثانیة، 1405هـ – 1985م، عدد الأجزاء: 1.
رسول خداصلی الله علیه وآله بر هیچ امامی نصّ نکرده است؛ زیرا اگر نصّی بود باید اولی به ظهور باشد از نصب حضرت بر هر یک از والیان و امیران خود؛ در حالی که نصّی که بر والیان خود داشته بر کسی پوشیده نیست ولی نصّ بر امامان معلوم نیست. و بر فرض که نصّی بوده چگونه بر ما مخفی شده و به دست ما نرسیده است؟ در نتیجه ابوبکر تنها از راه اختیار و بیعت، امام مردم است.
3- تفتازانی نیز در «شرح المقاصد» در بحث امامت می گوید:
المبحث الخامس الامام بعد رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم ؛ قال: المبحث الخامس- الإمام (بعد رسول اللّه (صلى اللّه علیه و سلّم) أبو بکر (رضی اللّه عنه). و قالت الشیعة: علی. لنا إجماع أهل الحل و العقد و إن کان من البعض بعض توقف…الحق بعد رسول اللّه (صلى اللّه علیه و سلّم) عندنا و عند المعتزلة و أکثر الفرق، أبو بکر. و عند الشیعة علی (رضی اللّه تعالى عنه). ..لنا وجوه:الأول – و هو العمدة، إجماع أهل الحل و العقد على ذلک
)شرح المقاصد، ج 5، ص 264(
«امام به حق بعد از رسول خداصلی الله علیه وآله نزد ما و معتزله و اکثر فرقه ها ابوبکر است، ولی نزد شیعه علی است. دلیل ما وجوهی است: وجه اوّل – که عمده همین است – اجماع اهل حلّ و عقد بر خلافت اوست»
4- نووی می گوید:
أَنَّ الْمُسْلِمِینَ أجمعوا علىأن الْخَلِیفَةَ إِذَا حَضَرَتْهُ مُقَدِّمَاتُ الْمَوْتِ وَقَبْلَ ذَلِکَ یَجُوزُ لَهُ الِاسْتِخْلَافُ وَیَجُوزُ لَهُ تَرْکُهُ فَإِنْ تَرَکَهُ فَقَدِ اقْتَدَى بِالنَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی هَذَا وَإِلَّا فَقَدِ اقْتَدَى بِأَبِی بَکْرٍ وَأَجْمَعُوا عَلَى انْعِقَادِ الْخِلَافَةِ بِالِاسْتِخْلَافِ وَعَلَى انْعِقَادِهَا بِعَقْدِ أَهْلِ الْحَلِّ وَالْعَقْدِ لِإِنْسَانٍ
«مسلمانان اجماع دارند بر این که خلیفه هنگامی که مقدمات و علائم مرگ در او ظاهر شد می تواند قبل از آن، خلیفه معین کند و نیز می تواند چنین کاری انجام ندهد. اگر ترک کند به پیامبر اقتدا کرده، و اگر انتخاب کند، ابوبکر را مقتدای خود در این عمل قرار داده است».
او نیز در ذیل حدیثی می گوید:
وَفِی هَذَا الْحَدِیثِ دَلِیلٌ أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَمْ یَنُصَّ عَلَى خَلِیفَةٍ
«این حدیث دلیل بر آن است که پیامبرصلی الله علیه وآله بر خلیفه ای نصّ نکرده است و بر این، اجماع اهل سنت و دیگران است»
المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج ج12 ص205 المؤلف: أبو زکریا محیی الدین یحیى بن شرف النووی (المتوفى: 676هـ) ، الناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، الطبعة: الثانیة، 1392، عدد الأجزاء: 18 (فی 9 مجلدات)
5 – ابن کثیر می گوید:
وَمَنْ تَأَمَّلَ مَا ذَکَرْنَاهُ ظَهَرَ لَهُ إِجْمَاعُ الصَّحَابَةِ – الْمُهَاجِرِینَ مِنْهُمْ وَالْأَنْصَارِ – عَلَى تَقْدِیمِ أَبِی بَکْرٍ، وَظَهَرَ بُرْهَانُ قَوْلِهِ عَلَیْهِ الصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ: «یَأْبَى اللَّهُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَّا أَبَا بَکْرٍ “.» وَظَهَرَ لَهُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَمْ یَنُصَّ عَلَى الْخِلَافَةِ عَیْنًا لِأَحَدٍ مِنَ النَّاسِ، لَا لِأَبِی بَکْرٍ کَمَا قَدْ زَعَمَهُ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ السُّنَّةِ، وَلَا لَعَلِّی کَمَا یَقُولُهُ طَائِفَةُ الرَّافِضَةِ،
«همانا رسول خداصلی الله علیه وآله به طور خصوص بر هیچ کسی از مردم نصّ خاصّی نداشته است نه بر ابوبکر آن گونه که طایفه ای از اهل سنت می گویند، و نه بر علی، آن گونه که طایفه ای از رافضه ادّعا می کنند»
البدایة والنهایة ج8 ص94 المؤلف: أبو الفداء إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی البصری ثم الدمشقی (المتوفى: 774هـ)، تحقیق: عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: دار هجر للطباعة والنشر والتوزیع والإعلان، الطبعة: الأولى، 1418 هـ – 1997 م، سنة النشر: 1424هـ / 2003م، عدد الأجزاء:21 (20 ومجلد فهارس)
مضافاً به این که روایاتی در تأیید این مطلب نقل کرده اند که پیامبر صلی الله علیه وآله نصّی بر خلافت هیچ کس نداشته است:
11 – (1823) حَدَّثَنَا أَبُو کُرَیْبٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَلَاءِ، حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ، قَالَ: حَضَرْتُ أَبِی حِینَ أُصِیبَ، فَأَثْنَوْا عَلَیْهِ، وَقَالُوا: جَزَاکَ اللهُ خَیْرًا، فَقَالَ: رَاغِبٌ وَرَاهِبٌ، قَالُوا: اسْتَخْلِفْ، فَقَالَ: «أَتَحَمَّلُ أَمْرَکُمْ حَیًّا وَمَیِّتًا، لَوَدِدْتُ أَنَّ حَظِّی مِنْهَا الْکَفَافُ، لَا عَلَیَّ وَلَا لِی، فَإِنْ أَسْتَخْلِفْ فَقَدِ اسْتَخْلَفَ مَنْ هُوَ خَیْرٌ مِنِّی – یَعْنِی أَبَا بَکْرٍ – وَإِنْ أَتْرُکْکُمْ فَقَدْ تَرَکَکُمْ مَنْ هُوَ خَیْرٌ مِنِّی، رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ»، قَالَ عَبْدُ اللهِ: فَعَرَفْتُ أَنَّهُ حِینَ ذَکَرَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ غَیْرُ مُسْتَخْلِفٍ
صحیح مسلم ج3 ص1454 المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشیری النیسابوری (المتوفى: 261هـ)، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقی، الناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، عدد الأجزاء: 5. صحیح البخاری ج1 ص134 المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، المحقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانیة بإضافة ترقیم ترقیم محمد فؤاد عبد الباقی)، الطبعة: الأولى، 1422هـ، عدد الأجزاء: 9.
محدثین اهل سنت به سند خود از عبداللَّه به عمر نقل کرده اند که به عمر گفته شد: آیا کسی را جانشین برای خود قرار نمی دهی؟ در جواب گفت: اگر خلیفه قرار دهم، کسی خلیفه قرار داد که از من بهتر بود؛ یعنی ابوبکر، و اگر چنین نکنم باز نیز کسی که از من بهتر بود چنین کرد؛ یعنی رسول خداصلی الله علیه وآله…
از این عبارات به خوبی استفاده می شود که بر خلافت ابوبکر نصّ وجود نداشته، و اگر برخی در صدد ذکر ادله ای نقلی بر خلافت ابوبکر برآمده اند از باب «الغریق یتشبّث بکل حشیش» است. یعنی شخص غریق به هر برگی برای نجات خود تمسک می کند.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد