۱۳۹۳/۱۱/۰۹
–
۴۵۵۴ بازدید
با سلام
پرسشگر گرامی سؤال شما نشاندهنده روح پاک و دغدغههای ارزشمندتان است. این را به شما تبریک عرض میکنیم و خوشحالیم که با فردی چون شما ارتباط برقرار نمودهایم.
دوست عزیز؛
با سلام
پرسشگر گرامی سؤال شما نشاندهنده روح پاک و دغدغههای ارزشمندتان است. این را به شما تبریک عرض میکنیم و خوشحالیم که با فردی چون شما ارتباط برقرار نمودهایم.
دوست عزیز؛
خداوند به طرق مختلف، راه درست را از غلط به انسان نشان میدهد و با انزال آیات خود و فرستادن رسولان و ائمهی طاهرین (صلوات الله علیهم اجمعین) اشتباهات انسان را به او گوشزد میکند. در حقیقت را جبران اشتباهات گذشته، برای هر کسی مشخص و معلوم است. مهم این است که انسان آستین همت خویش را بالا زده، با پای خویش، خطاهای خود را اصلاح نماید.
توضیح مطلب:
انسان باید ملاکهایی در دست داشته باشد تا با آن ملاکها اندیشههای درست را از نادرست تشخیص دهد و راهها و اعمال صحیح را از ناصحیح بشناسد. برای آشنایی با این ملاکها باید به اعتقادات دینی توجه کرد و و بینش را دقیقا، بر اساس نگاهی که خدا نسبت به انسان و هستی و جامعه دارد که نگاهی واقعی و بر اساس تمام جنبهها و ابعاد زندگی انسان است، بنیان نهاد.
این در مرحله بینش و معرفت بود. اما در مرحله عمل، باید به احکام و دستورالعملها مراجعه نمود و به واجبات دین و محرمات آن توجه داشت. با دقت در این دو مرحلۀ علم و عمل، و بینش و حرکت، انسان هیچ گاه اسیر راههای غلط و نادرست نمیشود و همیشه راه را از چاه تشخیص خواهد داد. بنابراین هنگام مواجهه با یک راه غلط و اشتباه، باید ابتدا فکر کرد و میزان هماهنگی آن را با باورهای دین و احکام و دستورالعملهای دین سنجید. بعد در مورد آن تصمیم گرفت. با این دید و با این دقت و با راه رفتن بر اساس اصول و عمل به احکام، هیچ مشکلی نخواهید داشت و هیچ گاه بر سر دو راهی نخواهید ماند؛ که خدا خود در قرآن وعده داده که: «یا ایها الذین آمنوا إن تتقوا الله یجعل لکم فرقانا»؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر تقوا پیشه کنید، خدا برای شما نیروی تشخیص حق از باطل قرار میدهد.(سوره انفال، آیه29).
اما سوال اینجاست که تقوای الهی به چه معناست و چگونه میتوان به آن رسید؟ در پاسخ به این سوال باید گفت تقوای الهی به معنای رعایت حرمت پروردگار است. بر طبق فرمایشات عرفای بنامی چون آیت الله بهجت رحمة الله علیه تقوا به معنای انجام واجبات و ترک محرمات در قدم اول است. کسی که بتواند تقوای الهی را با فراگیری واجبات خود و عمل به آن ها و فراگیری محرمات الهی و ترک آن ها رعایت کند قدم بزرگی را در تقوا بردارد.
البته در ابتدای کار عمل به همین واجباتی که از آن مطلع است و ترک محرماتی که به آن علم دارد نیز قدم بزرگی است؛ چنان که در حدیث آمده است: «من عمل بما علم، علمه الله ما لم یعلم» ( کسی که عمل به دانسته هایش کند پروردگار ندانسته ها را نیز به او میآموزد) اگر بخواهیم عوامانه چنین حدیثی را معنا کنیم باید بگوییم خداوند میشود استاد چنین شخصی و چه استادی از خداوند بهتر.
به بیان دیگر، خداوند همهی انسان ها را بوسیلهی عقل، فطرت و انبیاء (علیهم السلام) هدایت نموده است و هرگاه انسان، بر خلاف هدایتهای فطرت و عقل و توصیههای انبیاء و اولیای الهی حرکت کند، میتواند دوباره به سمت خداوند برگشته، از مسیر خطا، به جادهی هدایت الهی گام بردارد.
از نظر اسلام تمامی اعمال انسان خالی از احکام پنجگانه نیست. واجب، حرام، مستحب، مکروه، مباح. یعنی هر کاری که ما انجام میدهیم یا واجب است یا حرام یا مستحب یا مکروه و یا اگر هیچکدام از این احکام را نداشته باشد، مباح است؛ یعنی انجام و ترک آن در اختیار خود او است و دین، نظر خاصی درباره اش ندارد.
اگر کسی بخواهد در تمامی افکار و رفتار به وظیفه خود عمل کند و از گناه و خطا بدور باشد، کافی است که احکام شرعی را درباره هر یک از این احکام پنجگانه بشناسد و در حد توان و امکانات، خود را موظف نماید تا به آنها عمل نماید.
پس در قدم اول باید شناخت خود را در قلمروهای مختلف اعتقادات (هستی شناختی، خدا شناسی، انسان شناسی و دین شناسی) احکام (با یاری رساله مرجع تقلیدتان) و اخلاق (کتب مختلف موجود) تقویت نمایید، تا بتوانید در حواثی که سر راهتان قرار میگیرد، راه را از چاه تشخیص دهید.
خداوند متعال، در کنار فطرت و عقل، از راه لطف و احسان، راهنماهایی برای بشریت قرار داده است. انسانهایی که ملاک و مدار حق و راه مستقیم هستند و آنها ما را در لحظه لحظه زندگی به سرمنزل مقصود رهنمون می شوند و ما نیز می توانیم با اختیار خود در همه شؤون زندگی شخصی و اجتماعی خود از آنها فرمانبرداری کنیم و با راهنمایی و سرپرستی آنها راه مستقیم را به سلامت – تا انتها – بپیماییم؛ که اگر چنین کنیم یقینا رستگار و سعادتمند می شویم و به کمال مطلوب خود می رسیم و این سر این مطلب است که ما حداقل روزی 10 بار از خداوند متعال درخواست می کنیم «اهدنا الصراط المستقیم» زیرا ما در همه لحاظ زندگی خود نیازمندیم که به راه راست رهنمون و هدایت شویم و این هدایت در همه شؤون اجتماعی و فردی ما جریان دارد و این مهم تنها در سایه ولایت ائمه اطهار (سلام الله علیهم) امکان پذیر است.
همچنین اگر هدف زندگی مشخص باشد, راه رسیدن به هدف هم مشخص خواهد شد و پاسخ سوال شما روشن می شود. قرآن کریم هدف زندگی انسان را عبادت و اطاعت خدا معرفی کرده است. و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت. کمال نفس انسان هم که رسیدن به نفس مطمئنه و راضیه و مرضیه است, از طریق همین عبودیت خدا حاصل می شود, منتهی برای تحقق این مقام باید ابتدا نفس را از هوا و هوس پاک و تخلیه کرد و خود را از اسارت شیطان و نفس اماره نجات داد تا راه عبودیت حق تعالی باز شود.
در حقیقت بهترین راهکار زندگی صحیح این است که قرآن مى فرماید: “و من یطع اللَّه و الرسول، کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند (در روز رستاخیز) همنشین کسانى خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آن ها تمام کرده(و آن ها عبارتند) از: پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آن ها رفیقان خوبى هستند”(1). این آیه با صراحت مى گوید: کسانى که در عمل از خدا و پیامبرش اطاعت کنند و واجبات الهى را انجام دهند و از محرّمات دورى کنند، سعادتمند هستند. و در قیامت و بهشت همنشین پیامبران الهى خواهند بود, یعنی سعادت دنیا و آخرتشان تامین خواهد شد.
درشان نزول این آیه آمده است: یکى از صحابه پیامبر (ص) به نام “ثوبان” که نسبت به حضرت محبت و علاقه شدیدى داشت، روزى با حال پریشان خدمتش رسید، بر حضرت محمد(ص) از سبب ناراحتى او پرسید، عرض کرد: زمانى که از شما دور مى شوم و شما را نمى بینم، ناراحت مى شوم. امروز در این فکر فرو رفته بودم که فرداى قیامت اگر اهل بهشت باشم، مسلّماً در مقام و جایگاه شما نخواهم بود، بنابراین شما را هرگز نخواهم دید، اما اگر اهل بهشت نباشم تکلیفم روشن است, بنابر این در هر حال از درک حضور شما محروم خواهم شد. با این حال چرا افسرده نباشم. در این حال آیه بالا نازل شد و به این گونه اشخاص بشارت داد که افراد مطیع پروردگار، در بهشت همنشین پیامبران و بزرگان خدا خواهند بود. (2) چنان که امام حسین(ع) در روز عاشورإ؛ به عمرو بن قرظه فرمود: “تو پیش از من به بهشت مى روى، سلامم را به رسول خدا (ص) برسان”(3)
رستگارى حقیقى و همنشینى با پیامبر اسلام (ص) براى هر کسى میسر است و هر فرد حتى بى سواد و روستایى مى تواند به این مقام برسد، فقط یک شرط دارد و آن با تقوا شدن است. تقوا عبارت است از این که: انسان از گناهان دورى کند و واجبات را انجام دهد، گر چه حتى یک نماز مستحبى نخوانده باشد و یک ذکر و وِردى هم نگفته باشد. مى توانید فقط با انجام واجبات و ترک گناهان همان چیزى که خود را بر آن قادر مى دانیم به مقامات عالى دست یابید و از افراد مورد نظر نیز بالاتر بروید، و در سرای آخرت همنشین رسول گرامى اسلام باشید. انشاء اللَّه.
قرآن در آیه دیگر رعایت تقوا را منشأ رستگارى و فوز عظیم دانسته و فرمود: “اى مؤمنان، با تقوا باشید و همیشه سخن حق گویید، تا خدا اعمال شما را به لطف خود اصلاح فرماید و از گناهان شما در گذرد و هر که خدا و رسول را اطاعت کند، البته به سعادت و پیروزى بزرگ نایل گردیده است”.(4)
تقوا مایه سعادت انسان است و قرآن و نهج البلاغه و ائمه اطهار (ع) روى آن تاکید فراوان کرده اند، از حضرت صادق(ع) در مورد تقوا پرسیدند، حضرت فرمود: “تقوا و عبادت این است که خداوند در جاهایى که امر کرده، تو را گم نکند (یعنى واجبات را انجام دهى )و در جاهایى که نهى کرده تو را نبیند (یعنى گناهان را ترک کنى).(5)
على (ع)فرمود: “المتقى من التقى الذنوب که متقى کسى است که از گناهان پرهیز کند.”(6)
————————-
پینوشتها:
1 – نساء (4)، آیه 69.
2 – تفسیر نمونه، ج 3، ص 459.
3 – بحارالانوار، ج 45، ص 23.
4 – احزاب (33) آیه 71.
5 و 6 – محمد محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، واژه تقوا، شماره 22470 -22472.
پرسشگر گرامی سؤال شما نشاندهنده روح پاک و دغدغههای ارزشمندتان است. این را به شما تبریک عرض میکنیم و خوشحالیم که با فردی چون شما ارتباط برقرار نمودهایم.
دوست عزیز؛
خداوند به طرق مختلف، راه درست را از غلط به انسان نشان میدهد و با انزال آیات خود و فرستادن رسولان و ائمهی طاهرین (صلوات الله علیهم اجمعین) اشتباهات انسان را به او گوشزد میکند. در حقیقت را جبران اشتباهات گذشته، برای هر کسی مشخص و معلوم است. مهم این است که انسان آستین همت خویش را بالا زده، با پای خویش، خطاهای خود را اصلاح نماید.
توضیح مطلب:
انسان باید ملاکهایی در دست داشته باشد تا با آن ملاکها اندیشههای درست را از نادرست تشخیص دهد و راهها و اعمال صحیح را از ناصحیح بشناسد. برای آشنایی با این ملاکها باید به اعتقادات دینی توجه کرد و و بینش را دقیقا، بر اساس نگاهی که خدا نسبت به انسان و هستی و جامعه دارد که نگاهی واقعی و بر اساس تمام جنبهها و ابعاد زندگی انسان است، بنیان نهاد.
این در مرحله بینش و معرفت بود. اما در مرحله عمل، باید به احکام و دستورالعملها مراجعه نمود و به واجبات دین و محرمات آن توجه داشت. با دقت در این دو مرحلۀ علم و عمل، و بینش و حرکت، انسان هیچ گاه اسیر راههای غلط و نادرست نمیشود و همیشه راه را از چاه تشخیص خواهد داد. بنابراین هنگام مواجهه با یک راه غلط و اشتباه، باید ابتدا فکر کرد و میزان هماهنگی آن را با باورهای دین و احکام و دستورالعملهای دین سنجید. بعد در مورد آن تصمیم گرفت. با این دید و با این دقت و با راه رفتن بر اساس اصول و عمل به احکام، هیچ مشکلی نخواهید داشت و هیچ گاه بر سر دو راهی نخواهید ماند؛ که خدا خود در قرآن وعده داده که: «یا ایها الذین آمنوا إن تتقوا الله یجعل لکم فرقانا»؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر تقوا پیشه کنید، خدا برای شما نیروی تشخیص حق از باطل قرار میدهد.(سوره انفال، آیه29).
اما سوال اینجاست که تقوای الهی به چه معناست و چگونه میتوان به آن رسید؟ در پاسخ به این سوال باید گفت تقوای الهی به معنای رعایت حرمت پروردگار است. بر طبق فرمایشات عرفای بنامی چون آیت الله بهجت رحمة الله علیه تقوا به معنای انجام واجبات و ترک محرمات در قدم اول است. کسی که بتواند تقوای الهی را با فراگیری واجبات خود و عمل به آن ها و فراگیری محرمات الهی و ترک آن ها رعایت کند قدم بزرگی را در تقوا بردارد.
البته در ابتدای کار عمل به همین واجباتی که از آن مطلع است و ترک محرماتی که به آن علم دارد نیز قدم بزرگی است؛ چنان که در حدیث آمده است: «من عمل بما علم، علمه الله ما لم یعلم» ( کسی که عمل به دانسته هایش کند پروردگار ندانسته ها را نیز به او میآموزد) اگر بخواهیم عوامانه چنین حدیثی را معنا کنیم باید بگوییم خداوند میشود استاد چنین شخصی و چه استادی از خداوند بهتر.
به بیان دیگر، خداوند همهی انسان ها را بوسیلهی عقل، فطرت و انبیاء (علیهم السلام) هدایت نموده است و هرگاه انسان، بر خلاف هدایتهای فطرت و عقل و توصیههای انبیاء و اولیای الهی حرکت کند، میتواند دوباره به سمت خداوند برگشته، از مسیر خطا، به جادهی هدایت الهی گام بردارد.
از نظر اسلام تمامی اعمال انسان خالی از احکام پنجگانه نیست. واجب، حرام، مستحب، مکروه، مباح. یعنی هر کاری که ما انجام میدهیم یا واجب است یا حرام یا مستحب یا مکروه و یا اگر هیچکدام از این احکام را نداشته باشد، مباح است؛ یعنی انجام و ترک آن در اختیار خود او است و دین، نظر خاصی درباره اش ندارد.
اگر کسی بخواهد در تمامی افکار و رفتار به وظیفه خود عمل کند و از گناه و خطا بدور باشد، کافی است که احکام شرعی را درباره هر یک از این احکام پنجگانه بشناسد و در حد توان و امکانات، خود را موظف نماید تا به آنها عمل نماید.
پس در قدم اول باید شناخت خود را در قلمروهای مختلف اعتقادات (هستی شناختی، خدا شناسی، انسان شناسی و دین شناسی) احکام (با یاری رساله مرجع تقلیدتان) و اخلاق (کتب مختلف موجود) تقویت نمایید، تا بتوانید در حواثی که سر راهتان قرار میگیرد، راه را از چاه تشخیص دهید.
خداوند متعال، در کنار فطرت و عقل، از راه لطف و احسان، راهنماهایی برای بشریت قرار داده است. انسانهایی که ملاک و مدار حق و راه مستقیم هستند و آنها ما را در لحظه لحظه زندگی به سرمنزل مقصود رهنمون می شوند و ما نیز می توانیم با اختیار خود در همه شؤون زندگی شخصی و اجتماعی خود از آنها فرمانبرداری کنیم و با راهنمایی و سرپرستی آنها راه مستقیم را به سلامت – تا انتها – بپیماییم؛ که اگر چنین کنیم یقینا رستگار و سعادتمند می شویم و به کمال مطلوب خود می رسیم و این سر این مطلب است که ما حداقل روزی 10 بار از خداوند متعال درخواست می کنیم «اهدنا الصراط المستقیم» زیرا ما در همه لحاظ زندگی خود نیازمندیم که به راه راست رهنمون و هدایت شویم و این هدایت در همه شؤون اجتماعی و فردی ما جریان دارد و این مهم تنها در سایه ولایت ائمه اطهار (سلام الله علیهم) امکان پذیر است.
همچنین اگر هدف زندگی مشخص باشد, راه رسیدن به هدف هم مشخص خواهد شد و پاسخ سوال شما روشن می شود. قرآن کریم هدف زندگی انسان را عبادت و اطاعت خدا معرفی کرده است. و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت. کمال نفس انسان هم که رسیدن به نفس مطمئنه و راضیه و مرضیه است, از طریق همین عبودیت خدا حاصل می شود, منتهی برای تحقق این مقام باید ابتدا نفس را از هوا و هوس پاک و تخلیه کرد و خود را از اسارت شیطان و نفس اماره نجات داد تا راه عبودیت حق تعالی باز شود.
در حقیقت بهترین راهکار زندگی صحیح این است که قرآن مى فرماید: “و من یطع اللَّه و الرسول، کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند (در روز رستاخیز) همنشین کسانى خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آن ها تمام کرده(و آن ها عبارتند) از: پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آن ها رفیقان خوبى هستند”(1). این آیه با صراحت مى گوید: کسانى که در عمل از خدا و پیامبرش اطاعت کنند و واجبات الهى را انجام دهند و از محرّمات دورى کنند، سعادتمند هستند. و در قیامت و بهشت همنشین پیامبران الهى خواهند بود, یعنی سعادت دنیا و آخرتشان تامین خواهد شد.
درشان نزول این آیه آمده است: یکى از صحابه پیامبر (ص) به نام “ثوبان” که نسبت به حضرت محبت و علاقه شدیدى داشت، روزى با حال پریشان خدمتش رسید، بر حضرت محمد(ص) از سبب ناراحتى او پرسید، عرض کرد: زمانى که از شما دور مى شوم و شما را نمى بینم، ناراحت مى شوم. امروز در این فکر فرو رفته بودم که فرداى قیامت اگر اهل بهشت باشم، مسلّماً در مقام و جایگاه شما نخواهم بود، بنابراین شما را هرگز نخواهم دید، اما اگر اهل بهشت نباشم تکلیفم روشن است, بنابر این در هر حال از درک حضور شما محروم خواهم شد. با این حال چرا افسرده نباشم. در این حال آیه بالا نازل شد و به این گونه اشخاص بشارت داد که افراد مطیع پروردگار، در بهشت همنشین پیامبران و بزرگان خدا خواهند بود. (2) چنان که امام حسین(ع) در روز عاشورإ؛ به عمرو بن قرظه فرمود: “تو پیش از من به بهشت مى روى، سلامم را به رسول خدا (ص) برسان”(3)
رستگارى حقیقى و همنشینى با پیامبر اسلام (ص) براى هر کسى میسر است و هر فرد حتى بى سواد و روستایى مى تواند به این مقام برسد، فقط یک شرط دارد و آن با تقوا شدن است. تقوا عبارت است از این که: انسان از گناهان دورى کند و واجبات را انجام دهد، گر چه حتى یک نماز مستحبى نخوانده باشد و یک ذکر و وِردى هم نگفته باشد. مى توانید فقط با انجام واجبات و ترک گناهان همان چیزى که خود را بر آن قادر مى دانیم به مقامات عالى دست یابید و از افراد مورد نظر نیز بالاتر بروید، و در سرای آخرت همنشین رسول گرامى اسلام باشید. انشاء اللَّه.
قرآن در آیه دیگر رعایت تقوا را منشأ رستگارى و فوز عظیم دانسته و فرمود: “اى مؤمنان، با تقوا باشید و همیشه سخن حق گویید، تا خدا اعمال شما را به لطف خود اصلاح فرماید و از گناهان شما در گذرد و هر که خدا و رسول را اطاعت کند، البته به سعادت و پیروزى بزرگ نایل گردیده است”.(4)
تقوا مایه سعادت انسان است و قرآن و نهج البلاغه و ائمه اطهار (ع) روى آن تاکید فراوان کرده اند، از حضرت صادق(ع) در مورد تقوا پرسیدند، حضرت فرمود: “تقوا و عبادت این است که خداوند در جاهایى که امر کرده، تو را گم نکند (یعنى واجبات را انجام دهى )و در جاهایى که نهى کرده تو را نبیند (یعنى گناهان را ترک کنى).(5)
على (ع)فرمود: “المتقى من التقى الذنوب که متقى کسى است که از گناهان پرهیز کند.”(6)
————————-
پینوشتها:
1 – نساء (4)، آیه 69.
2 – تفسیر نمونه، ج 3، ص 459.
3 – بحارالانوار، ج 45، ص 23.
4 – احزاب (33) آیه 71.
5 و 6 – محمد محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، واژه تقوا، شماره 22470 -22472.