۱۳۹۳/۱۰/۲۸
–
۱۰۰۹ بازدید
نظر بنده این است که انسان نیازی به دعا کردن ندارد، چون اولا خدا نیازهای مومن را می داند و ثانیا خودش روش بنده پروری را بلد است، موافقید؟
خدای متعال نیازهای ما را می داند و بر رفع آنها توانا است اما این باعث نمی شود که ما با دعا به او توجه نکنیم و از فواید بی شمار دعا و مناجات خود را محروم نماییم. دعا بهترین و موثر ترین عبادتی است که موجب ایجاد روحیه بندگی و نزدیکی انسان به خدا می شود. رفع نیازهای مادی هم در دعا هست، اما این در حاشیه است.
هدف نهایی از دعا ذکر و یاد خدا و قرب الهی است که فلسفه وجودی انسان ها نیز بر همین مبنا استوار می باشد – ما خلقت الجنّ و الانس الّا لیعبدون – جن و انس را خلق نکردم مگر برای عبادت. ذاریات 56).
دعا از این جهت که عبادت است؛ بلکه افضل العبادات است، باعث قرب و نزدیکی به خداوند می گردد و روی گردانی ازآن از روی تکبر موجب داخل شدن در آتش قهر و غضب الهی خواهد شد.
کبریایی و عظمت مخصوص خدای متعال است و لذا چنانچه عبد در مقابل او تکبر ورزد و از دعا و درخواست از خدای متعال و اظهار عبودیت، اجتناب کند گرفتار عذاب می شود. وَ قالَ رَبُّکُمْ اُدْعُونی اَسْتَجِبْ لَکُمْ اِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ – پروردگار شما چنین می گوید: مرا بخوانید تا اجابت گویم شما را، همانا کسانی که از عبادت من سر کشی کنند پس به زودی با خواری داخل جهنم می شوند. (60 سوره ی غافر)
در این آیه، خداوند نفرموده است «یَستَکبِرُونَ عَن دُعایِى»، بلکه رسماً دعا را به عنوان عبادت معرفى مى کند و آن را از لوازم بندگى مى داند؛ تهدید به آتش دوزخ که براى ترک کننده نیایش آمده متناسب با ترک عبادت است نه ترک دعا.
ممکن است این سؤال به ذهن خطور کند که چگونه اگر انسان چیزى از خدا بخواهد، او را عبادت کرده است؟ براى روشن شدن این سؤال، باید حقیقت عبادت روشن شود.
حقیقت عبادت این است که انسان خود را بنده و مملوک خدا و فقیر محض بداند، براى خود مالکیت و اراده مستقلّى در مقابل خدا قایل نباشد، بلکه خود و دارایى خود را از آن خدا بداند؛ بطور کامل تسلیم اراده او باشد، به عبد بودن خود در مقابل پروردگار اعتراف کند و همه چیز را از خدا بداند و او را مبدا تمامی نعمت ها و فیض ها بشناسد و از روى اختیار، اطاعت و فقر و نیاز خود را در مقابل خدا اظهار بدارد.
به عبارت دیگر، در برابر خدا اظهار کند که تو خدایى و من بنده توام، تو عزیزى و من ذلیلم، تو مالکى و من مملوکم، تو ربّى و من مربوبم، تو غنی هستی و من فقیرم. خدایا، من بنده ام، عبودیت شأن من است و تو مالک من هستى.
عبادت در واقع اظهار اطاعت و نیاز نسبت به خدای بی نیاز است، خواه با توجه قلبى، خواه با اظهار زبانى یا نشان دادن با اعضا و جوارح. رکوع و سجود نیز اگر عبادت به حساب مى آیند به این دلیل است که بیانگر این حالت قلبى هستند و حقیقت آن اظهار ذلّت و نیاز و اطاعت در مقابل عظمت بیکران الهى است. ذکر زبانى و دعا نیز گویاى همین حقیقت است.
اصل همه عبادات و روح آنها همین توجّه قلبى است و حرکات بدنی و ذکر زبانى جلوه این حقیقت است. دعا نشان دهنده اعتقاد به مالکیت، ربوبیت، عزّت و قدرت الهى است.
کسى که دست خویش را به درگاه الهى دراز، گردن خود را کج و سر خود را خم مى نماید، روى به خاک مى ساید و اشک از دیدگان سرازیر مى کند و با دعاى خود از او حاجت مى خواهد، در عمل نهایت شکستگى و تذلّل خود را در برابر عظمت الهى نشان مى دهد؛ خود را فقیر، ضعیف، ذلیل و بیچاره و خدا را غنى، قوّى، عزیز و قادر مى بیند و با این حالت خود اعتراف به عبودیت خود مى کند.
باید دعا کنیم و فقط از خدا بخواهیم چون همه وجود و داشته هایمان از خدا است و هر چه می خواهیم هم در ید قدرت او است و غیر خدا چیزی از خودش ندارد تا به ما بدهد.
بنابراین گرچه دعا در ظاهر درخواست رفع نیازهاى مادّى و معنوى است، ولى در واقع، فلسفه اصلی دعا، اعتراف به بندگى، فقر و عجز انسان است.
دعا امرى است قلبى و زبان فقط از آنچه در دل است حکایت مى کند، پس دعا باید از دل و جان انسان برآید و تلفّظ برخى کلمات با زبان، بدون هیچگونه توجّه قلبى، دعا به حساب نمى آید، دعا باید با خواست جدّى قلبى همراه باشد. (بر درگاه دوست/ ص 19 و 20).
در روایت شریفی از پیامبراکرم (ص) نقل شده است که: الدُّعاءُ مُخُّ الْعِبادَةِ – دعا به منزله مغز همه عبادات است. (بحار /ج93/ص300/ر37).
امیرمؤمنان علی (ع) می فرماید: أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الْأَرْضِ الدُّعَاءُ – محبوب ترین کارها در نزد خداوند در روی زمین دعا است . (کافی/ج4/ص213).
دعا نزد خداوند کریم محبوبترین اعمال است و کسی که دعا می کند نیز در پیشگاه خدا از محبوب ترین بندگان می گردد و چون محبوب او گردید، لطف و عنایت الهی شامل حال او می گردد و باعث نزدیکی او به خداوند کریم می شود.
امام صادق (ع) در این رابطه می فرماید: عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّکُمْ لَا تَقَرَّبُونَ بِمِثْلِهِ – بر شما باد به (ملازمت) دعـاء زیرا بـه هیچ چیز مانند آن به خدا نزدیک نشوید. (کافی/ج4/ص225).
حقیقت دعا توجه به بارگاه معبود است و براى مؤمنان نوعى معراج روحى و معنوى به حساب مى آید، لذا حقیقت و روح دعا، توجه قلبى انسان به خداوند عالم است و قوّت این توجه به میزان معرفت و محبت انسان به خداوند بستگى دارد. از این رو، باید پیش از دعا و هنگام دعا به صفات خداوند توجّه داشت.
همچنین دعا عبادتی است که به روح انسان آرامشی عمیق می بخشد،
اثرات دعا و راز و نیاز با خداوند به قدری در روح و روان انسان چشمگیر است که این موضوع از دید روانشناسان غربی نیز مخفی نمانده است.
دیل کارنگی روانشناس مشهور آمریکایی می نویسد: امروز جدیدترین علم ها همان چیزهایی را تعلیم می دهد که پیامبران تعلیم می دادند. چرا ؟ به علّت این که پزشکان روحی دریافته اند که دعا و نیایش و نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین؛ تشویش، هیجان و ترس را که موجب بیشتر ناخوشی های ما است را برطرف می سازد.
در آمریکا به طور متوسط در هر 35 دقیقه، یک نفر خودکشی و در هر دو دقیقه، یک نفر دیوانه می شود که اگر این مردم از تسکین خاطر و آرامشی که دین و عبادت به آدمی می بخشد نصیبی داشتند، ممکن بود از اغلب این خودکشی ها و بسیاری از دیوانگی ها جلوگیری شود. (آرامش در پرتو نیایش، رحیم کارگر).
قرآن بسیار زیبا این حقیقت را بیان داشته و می فرماید: کسانی که ایمان آوردند، قلب هایشان با یاد خدا آرام می گیرد. آگاه باشید که تنها یاد خدا، آرام بخش دل ها است. (رعد آیه 28)
کارل گوستاو یونگ، روانشناس معاصر می گوید: در طول سی سال گذشته، افراد زیادی از ملیّت های مختلف جهان متمدن، با من مشورت کردند و من صدها تن از بیماران را معالجه و درمان کرده ام، اما از میان بیمارانی که در نیمه دوم عمر خود به سر می بردند (یعنی از 35 سالگی به بعد) حتی یک بیمار را ندیدم که اساسا مشکلش نیاز به یک گرایش دینی در زندگی نباشد. به جرئت می توانم بگویم که تک تک آنها به این دلیل قربانی بیماری روانی شده بودند که آن چیزی را که ادیان موجود در هر زمانی به پیروان خود می دهند، فاقد بودند و فرد فرد آنها تنها وقتی که به دین و آموزه های دینی بازگشته بودند، به طور کامل درمان شدند. (قرآن و روانشناسی، محمد عثمان نجاتی، ص 366).
برای اطلاعات بیشتر می توانید به کتب زیر مراجعه نمایید:
– قرآن و روانشناسی (دکتر محمد عثمان نجاتی / ترجمه:عباس عرب)
– تحلیل روانشناختی نیایش (محمود صادقی جانبهان)
– روانشناسی دین از دیدگاه ویلیام جیمز (ترجمه: دکتر مسعود آذربایجانی)
هدف نهایی از دعا ذکر و یاد خدا و قرب الهی است که فلسفه وجودی انسان ها نیز بر همین مبنا استوار می باشد – ما خلقت الجنّ و الانس الّا لیعبدون – جن و انس را خلق نکردم مگر برای عبادت. ذاریات 56).
دعا از این جهت که عبادت است؛ بلکه افضل العبادات است، باعث قرب و نزدیکی به خداوند می گردد و روی گردانی ازآن از روی تکبر موجب داخل شدن در آتش قهر و غضب الهی خواهد شد.
کبریایی و عظمت مخصوص خدای متعال است و لذا چنانچه عبد در مقابل او تکبر ورزد و از دعا و درخواست از خدای متعال و اظهار عبودیت، اجتناب کند گرفتار عذاب می شود. وَ قالَ رَبُّکُمْ اُدْعُونی اَسْتَجِبْ لَکُمْ اِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ – پروردگار شما چنین می گوید: مرا بخوانید تا اجابت گویم شما را، همانا کسانی که از عبادت من سر کشی کنند پس به زودی با خواری داخل جهنم می شوند. (60 سوره ی غافر)
در این آیه، خداوند نفرموده است «یَستَکبِرُونَ عَن دُعایِى»، بلکه رسماً دعا را به عنوان عبادت معرفى مى کند و آن را از لوازم بندگى مى داند؛ تهدید به آتش دوزخ که براى ترک کننده نیایش آمده متناسب با ترک عبادت است نه ترک دعا.
ممکن است این سؤال به ذهن خطور کند که چگونه اگر انسان چیزى از خدا بخواهد، او را عبادت کرده است؟ براى روشن شدن این سؤال، باید حقیقت عبادت روشن شود.
حقیقت عبادت این است که انسان خود را بنده و مملوک خدا و فقیر محض بداند، براى خود مالکیت و اراده مستقلّى در مقابل خدا قایل نباشد، بلکه خود و دارایى خود را از آن خدا بداند؛ بطور کامل تسلیم اراده او باشد، به عبد بودن خود در مقابل پروردگار اعتراف کند و همه چیز را از خدا بداند و او را مبدا تمامی نعمت ها و فیض ها بشناسد و از روى اختیار، اطاعت و فقر و نیاز خود را در مقابل خدا اظهار بدارد.
به عبارت دیگر، در برابر خدا اظهار کند که تو خدایى و من بنده توام، تو عزیزى و من ذلیلم، تو مالکى و من مملوکم، تو ربّى و من مربوبم، تو غنی هستی و من فقیرم. خدایا، من بنده ام، عبودیت شأن من است و تو مالک من هستى.
عبادت در واقع اظهار اطاعت و نیاز نسبت به خدای بی نیاز است، خواه با توجه قلبى، خواه با اظهار زبانى یا نشان دادن با اعضا و جوارح. رکوع و سجود نیز اگر عبادت به حساب مى آیند به این دلیل است که بیانگر این حالت قلبى هستند و حقیقت آن اظهار ذلّت و نیاز و اطاعت در مقابل عظمت بیکران الهى است. ذکر زبانى و دعا نیز گویاى همین حقیقت است.
اصل همه عبادات و روح آنها همین توجّه قلبى است و حرکات بدنی و ذکر زبانى جلوه این حقیقت است. دعا نشان دهنده اعتقاد به مالکیت، ربوبیت، عزّت و قدرت الهى است.
کسى که دست خویش را به درگاه الهى دراز، گردن خود را کج و سر خود را خم مى نماید، روى به خاک مى ساید و اشک از دیدگان سرازیر مى کند و با دعاى خود از او حاجت مى خواهد، در عمل نهایت شکستگى و تذلّل خود را در برابر عظمت الهى نشان مى دهد؛ خود را فقیر، ضعیف، ذلیل و بیچاره و خدا را غنى، قوّى، عزیز و قادر مى بیند و با این حالت خود اعتراف به عبودیت خود مى کند.
باید دعا کنیم و فقط از خدا بخواهیم چون همه وجود و داشته هایمان از خدا است و هر چه می خواهیم هم در ید قدرت او است و غیر خدا چیزی از خودش ندارد تا به ما بدهد.
بنابراین گرچه دعا در ظاهر درخواست رفع نیازهاى مادّى و معنوى است، ولى در واقع، فلسفه اصلی دعا، اعتراف به بندگى، فقر و عجز انسان است.
دعا امرى است قلبى و زبان فقط از آنچه در دل است حکایت مى کند، پس دعا باید از دل و جان انسان برآید و تلفّظ برخى کلمات با زبان، بدون هیچگونه توجّه قلبى، دعا به حساب نمى آید، دعا باید با خواست جدّى قلبى همراه باشد. (بر درگاه دوست/ ص 19 و 20).
در روایت شریفی از پیامبراکرم (ص) نقل شده است که: الدُّعاءُ مُخُّ الْعِبادَةِ – دعا به منزله مغز همه عبادات است. (بحار /ج93/ص300/ر37).
امیرمؤمنان علی (ع) می فرماید: أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الْأَرْضِ الدُّعَاءُ – محبوب ترین کارها در نزد خداوند در روی زمین دعا است . (کافی/ج4/ص213).
دعا نزد خداوند کریم محبوبترین اعمال است و کسی که دعا می کند نیز در پیشگاه خدا از محبوب ترین بندگان می گردد و چون محبوب او گردید، لطف و عنایت الهی شامل حال او می گردد و باعث نزدیکی او به خداوند کریم می شود.
امام صادق (ع) در این رابطه می فرماید: عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّکُمْ لَا تَقَرَّبُونَ بِمِثْلِهِ – بر شما باد به (ملازمت) دعـاء زیرا بـه هیچ چیز مانند آن به خدا نزدیک نشوید. (کافی/ج4/ص225).
حقیقت دعا توجه به بارگاه معبود است و براى مؤمنان نوعى معراج روحى و معنوى به حساب مى آید، لذا حقیقت و روح دعا، توجه قلبى انسان به خداوند عالم است و قوّت این توجه به میزان معرفت و محبت انسان به خداوند بستگى دارد. از این رو، باید پیش از دعا و هنگام دعا به صفات خداوند توجّه داشت.
همچنین دعا عبادتی است که به روح انسان آرامشی عمیق می بخشد،
اثرات دعا و راز و نیاز با خداوند به قدری در روح و روان انسان چشمگیر است که این موضوع از دید روانشناسان غربی نیز مخفی نمانده است.
دیل کارنگی روانشناس مشهور آمریکایی می نویسد: امروز جدیدترین علم ها همان چیزهایی را تعلیم می دهد که پیامبران تعلیم می دادند. چرا ؟ به علّت این که پزشکان روحی دریافته اند که دعا و نیایش و نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین؛ تشویش، هیجان و ترس را که موجب بیشتر ناخوشی های ما است را برطرف می سازد.
در آمریکا به طور متوسط در هر 35 دقیقه، یک نفر خودکشی و در هر دو دقیقه، یک نفر دیوانه می شود که اگر این مردم از تسکین خاطر و آرامشی که دین و عبادت به آدمی می بخشد نصیبی داشتند، ممکن بود از اغلب این خودکشی ها و بسیاری از دیوانگی ها جلوگیری شود. (آرامش در پرتو نیایش، رحیم کارگر).
قرآن بسیار زیبا این حقیقت را بیان داشته و می فرماید: کسانی که ایمان آوردند، قلب هایشان با یاد خدا آرام می گیرد. آگاه باشید که تنها یاد خدا، آرام بخش دل ها است. (رعد آیه 28)
کارل گوستاو یونگ، روانشناس معاصر می گوید: در طول سی سال گذشته، افراد زیادی از ملیّت های مختلف جهان متمدن، با من مشورت کردند و من صدها تن از بیماران را معالجه و درمان کرده ام، اما از میان بیمارانی که در نیمه دوم عمر خود به سر می بردند (یعنی از 35 سالگی به بعد) حتی یک بیمار را ندیدم که اساسا مشکلش نیاز به یک گرایش دینی در زندگی نباشد. به جرئت می توانم بگویم که تک تک آنها به این دلیل قربانی بیماری روانی شده بودند که آن چیزی را که ادیان موجود در هر زمانی به پیروان خود می دهند، فاقد بودند و فرد فرد آنها تنها وقتی که به دین و آموزه های دینی بازگشته بودند، به طور کامل درمان شدند. (قرآن و روانشناسی، محمد عثمان نجاتی، ص 366).
برای اطلاعات بیشتر می توانید به کتب زیر مراجعه نمایید:
– قرآن و روانشناسی (دکتر محمد عثمان نجاتی / ترجمه:عباس عرب)
– تحلیل روانشناختی نیایش (محمود صادقی جانبهان)
– روانشناسی دین از دیدگاه ویلیام جیمز (ترجمه: دکتر مسعود آذربایجانی)