۱۳۹۳/۱۰/۲۸
–
۳۰۳۸ بازدید
بهترین تجلی عبادت خداوند چیست؟ در چه صورتی میتوانیم در همه لحظه ها فقط خدا را عبادت کنیم و یاد کرده باشیم؟
بهترین تجلی عبادت خداوند ذکر و یاد خدا است در مقابل بدترین حالت که غفلت از یاد خدا می باشد. غفلت، یعنی یادت برود که تو بنده ای و خیال کنی خدایی و دچار توهم خود خداپنداری بشوی، احساس خدا بودن به تو دست بدهد و مطیع هواهای نفسانی خودت شوی و بنده بودن خود را فراموش کنی. ذکر و یاد خدا، یعنی یادت باشد که تو بنده ای و خدا داری، پس از لاک خودپرستی خارج شوی و لباس بندگی بپوشی، از عریکه الوهیت به زیر بیایی و بنده و مطیع فرمان خداوند شوی.
آنوقت اگر بنده شدی و از خدایی دست برداشتی و همواره با یاد خدا و بندگی خدا زندگی کردی، خدای متعال کاری می کند که قدرت خدایی پیدا کنی، احساس خدایی را از تو می گیرد و به جای آن به تو قدرت خدایی می دهد و می شوی خلیفه خدا در روی زمین!
تمام بدبختی ها و ظلم هایی که به انسان ها در طول تاریخ می شود به خاطر احساس خدایی و تفرعن بشر است. به خاطراین است که همه خیال می کنند فرعون هستند و ندای – انا ربکم الاعلی دارند.
غربی ها و رئیس جمهورهای امریکا مخصوصا روحیه تفرعن شان قوی تر است و لذا به همه عالم زور می گویند، خودشان را ابر قدرت می دانند. قدرت برتر بشر. در حالی که قدرت و عزت فقط از آن خدا و مومنین است، فقط خدا ابرقدرت است و اگر اراده کند مانند شوروی نابود می شوند.
ستم گران عالم ظلم می کنند چون یاد خدا نیستند و خود را خدای روی زمین می پندارند و هر کاری که دلشان بخواهد انجام می دهند، فکر نمی کنند که آنها بنده اند و باید مطیع خدای بزرگ عالم باشند.
گناه ناشی از همین غفلت از یاد خدا است، گناه ناشی از خودمحوری و خودپرستی و تفرعن درونی انسان است. نوعی ادعای خدایی در گناه کردن نهفته است، خدا است که هر کاری دلش بخواهد انجام می دهد، بنده حق ندارد هر کاری دلش خواست انجام دهد. بنده فقط به خواست مولی عمل می کند.
خدا دوست ندارد بنده هایش مشرک شوند و خیال کنند که خدا هستند، لذا گفته است من هر گناهی را که از روی غفلت های موردی انجام می شود، می بخشم، اما گناه شرک را نمی بخشم.
بنده ای که یاد خدا است و خود را بنده می داند، گناه نمی کند، سرکشی ندارد، سرخود نیست، سرخود عمل نمی کند، سرخود تصمیم نمی گیرد، مطیع محض است، روحیه بندگی دارد، می داند که او هیچکاره است و همه کاره مولی است.
خود را مالک چیزی نمی داند، مالک و خالق و مربی و همه کاره را خدا می داند. قدرت اراده و سلطه و حکومت از آن خدا است و ما فقط بنده ای بیش نیستیم که تحت اراده خدا زندگی می کنیم. متکبر و بزرگ خدا است و ما ذره ای بیش نیستیم.
انسان اگر به این حقیقت رسید آنگاه از غفلت خارج شده، همیشه در ذکر و یاد خدا بسر می برد و زندگی اش تمام بندگی می شود، با خدا انس می گیرد و نزدیک می شود و به کمال و سعادت مطلوب خود می رسد.
موضوع ذکر، همانگونه که اشاره شد، بسیار ریشه ای و پراهمیت است، اصل عبادت و بندگی انسان به این بستگی دارد که غافل نباشد و همواره ذاکر و یادآور جایگاه ربوبیت الهی و عبودیت خود باشد، سایر مصادیق عبادت و بندگی همه زیر مجموعه ذکر و یاد خدا هستند.
ذکر زبانی برای این است که انسان به این مرحله از ذکر عملی برسد و از غفلت خارج گردد. وقتی شما با زبان خود به یاد خدا هستی و اعتراف به ربوبیت الهی و عبودیت خود می کنی، کم کم این حالت به عمل سرایت می کند و زندگی ات سراسر ذکر می شود.
البته بالاترین مرحله، ذکر قلبی است که نتیجه مراحل قبلی است. وقتی انسان زندگی اش سراسر ذکر خدا شد، کم کم یاد خدا به قلبش رسوخ و تمام قلبش را فرامی گیرد و در باطن خود نیز همیشه دل اش نورانی به ذکر خدا است و عرش رحمان می شود.
باباطاهر می گوید:
خوشا آنان که اللّه یارشان بی به حمد و قل هو اللّه کارشان بی
خوشا آنان که دایم در نمازند بهشت جاودان بازارشان بی
یکی از جلوه های مهم ذکر، یادآور خدا بودن هنگام گناه است. کسی که همواره به یاد خدا است وقتی به گناهی برخورد می کند یاد خدا و فرمان الهی می افتد و وارد گناه نمی شود.
اهل ذکر واقعی کسی است که هنگام انجام وظایف بندگی از یاد خدا غفلت نمی کند و همواره وظایف خود را به موقع و با دقت برای کسب رضایت الهی انجام می دهد.
پیر طریقت گفت: سه چیز است که سعادت بنده در آن است: اشتغال زبان به ذکر حق، استغراق دل به محبت او و امتلاء سرّ از نظر حق. ذکر نه همه آن است که بر زبان داری، ذکر حقیقی آن است که در میان جان داری. توحید نه همه آن است که او را یگانه دانی، توحید حقیقی آن است که از غیر او بیگانه باشی.
برخی آثار و پی آمدهای غفلت و ذکر:
1- دوری از یاد خدا، زندگی پررنج و سختی فراوانی به همراه می آورد: در قرآن کریم می خوانیم: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکًا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی. (طه: 124) و هر آن کس از یاد من دوری کند، زندگی سختی در انتظارش خواهد بود و روز قیامت، وی نابینا محشور می شود.
به تعبیر سعدی:
هر که امروز نبیند اثر قدرت او غالب آن است که فرداش نبیند دیدار.
2- غفلت از یاد خدا، موجب هم نشینی با شیطان و نفوذ او در انسان خواهد شد: قرآن کریم می فرماید: وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطانًا فَهُوَ لَهُ قَرینٌ؛ هر آن که از یاد خدا روی گرداند شیطان همراه او خواهد شد. (زخرف: 36)
باید گفت سلاح شیطان برای گمراه کردن و وادار کردن مردم به فراموشی از یاد خدا و به طور کلی فراموش کردن خیر و مصلحت خودشان، همان نفوذ و تأثیر او در آنان از راه شهوت ها است. إِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ. (مائده: 91) شیطان می خواهد با شراب و قمار میان شما کینه و دشمنی افکند و شما را از یاد خدا و نماز باز دارد. آیا خویش را باز می دارید.
3- ذکر و یاد خدا به آدمی قوّت قلب و آرامش روحی می بخشد: حضرت علی (ع) می فرماید: مُداوَمَةُ الذِّکر قُوَّتُ الَارواحِ؛ استمرار ذکر به روح قوت می بخشد.
به تعبیر باباطاهر:
خداوندا به فریاد دلم رس کس بی کس تویی، مو مانده بی کس
همه گویند طاهر کس نداره خدا یار منه چه حاجت کس
می توان گفت میزان آرامش قلبی هر کس، متناسب با میزان توجه او به خدا است. اَلا بِذِکْرِ اللّه ِ تَطْمَئِنُّ الْقُلوُب؛ بدان که با یاد خدا دل ها آرام می گیرد. (رعد: 28)
دل های ذکرگویان، همچون کشتی بزرگ در دریای پرتلاطم زندگی، باصلابت و استوار اند و دل های غافل همچون زورق سبکی با نسیمی متزلزل می شوند.
4- ذکر خداوند، عامل زنده دلی و شادابی و نسخه شفابخش است: پیامبر اکرم (ص) می فرماید: بِذِکرِ اللّه تُحْیِی الْقُلوبُ و بِنسیانه مَوتُها؛ با ذکر خدا قلب زنده و شاداب می شود و با غفلت می میرد.
ملاک زندگانی واقعی یا حیات طیبه، توجه به خدا است. وقتی دل از یاد خدا غفلت می ورزد، رنجور می شود و مستعد بیماری های روحی و روانی می گردد. تنها درمان این بیماری های توان فرسا که بشر امروز را دچار افسردگی، اضطراب و بی هویتی کرده است، برگشت به معنویت و معطوف کردن دل ها به سوی درگاه خدا است.
5- ذکر، عاملی برای دستیابی به لذت های عمیق معنوی است: علاقه مندی انسان به لذت، جزو ذات او است، ولی تا زمانی که به لذت های معنوی دست نیافته، همه توانش را برای به دست آوردن لذت های مادی متمرکز می کند. او می پندارد لذتی بالاتر از آنها وجود ندارد، در حالی که لذت های مادی، واقعی نیستند و در حقیقت دفع ناراحتی هستند.
حضرت امام سجاد (ع) در مناجات ذاکرین صحیفه سجادیه – وَأسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ لَذَّة بِغَیْرِ ذِکْرِکَ، – لذت مناجات با خدا را با هیچ لذتی قابل مقایسه نمی داند و از هر لذتی جز شیرینی ذکر خداوند استغفار می کند.
6- ذکر، موجب بینایی و بصیرت انسان هنگام خطا و وسوسه شیطان می شود: حضرت علی (ع) می فرماید: یاد خدا سرمایه هر مؤمنی است که او را از شر شیطان حفظ می کند. (غررالحکم و دررالکلم، ح 5121)
چو بر اهل تقوی ز شیطان پست یکی وسوسه خود به دل برنشست
خدا را همان دم به یاد آورند چرا؟ چون به یزدان نکوباورند.
قرآن کریم هوشیاری اهل تقوا را در مقابل وسوسه شیطان، به وسیله ذکر می داند که موجبات بینایی و بصیرت آنان را فراهم می آورد.
7- ذکر خدا انسان را بر رفع عیوب توانا می سازد: کلید نیکو شدن قلب ذکر است- مولی علی (ع) فرمودند: اصل صلاح القلب اشتغاله بذکر الله، اصل و ریشه نیکو شدن قلب مشغول بودن آن به یاد خدا است. ( غرر الحکم، ص 4188)
پیوسته بودن ارتباط با خدا در قالب عبادت و ذکر، سبب دوری از معاصی و اصلاح عیب ها است، چرا که تکرار یاد خدا، سبب غفلت زدایی و توجه به عواقب امور خواهد شد.
مولوی چه نیک سروده:
ذکر حق پاک است و چون پاکی رسید رخت بربندد برون آید پلید.
می گریزد ضدها از ضدها شب گریزد چون برافروزد ضیاء
8- ذکر باعث جلب نظر خدا و هم نشینی با او می شود: قرآن می فرماید: فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ؛ یاد کنید مرا تا شما را یاد کنم. (بقره: 152)
از لوازم عشق و محبت میان دو فرد، بحث و گفت وگو و ابراز علاقه میان مُحِب و محبوب است. برای محب، چیزی بالاتر از جلب نظر محبوب نیست. در مقام توجه و علاقه مندی به خداوند، هر اندازه انسان برای به دست آوردن رضای خدا استقامت و تلاش کند، به همان اندازه آتش حب الهی در درونش افزون تر می شود و آثار توجه خدا به خود را ادراک و دریافت خواهد کرد.
به تعبیر حافظ:
گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
8- ذکر، عاملی برای رعایت عدالت و حقوق دیگران: عدالت دینی نقطه التقای دنیا و آخرت و ثمره پربرکت دیگری از عبادت و ذکر است. عدالت اجتماعی نیز در پرتو حذف خودخواهی های فردی و جمعی با جای گزینی فرمان های الهی تحقق می یابد.
ذکر و یاد خدا، همان بندگی، توحید، دین داری، خودسازی و سلوک است و اینها الفاظ و عبارت هایی هستند که معنا و حقیقت شان یکی است.
آنوقت اگر بنده شدی و از خدایی دست برداشتی و همواره با یاد خدا و بندگی خدا زندگی کردی، خدای متعال کاری می کند که قدرت خدایی پیدا کنی، احساس خدایی را از تو می گیرد و به جای آن به تو قدرت خدایی می دهد و می شوی خلیفه خدا در روی زمین!
تمام بدبختی ها و ظلم هایی که به انسان ها در طول تاریخ می شود به خاطر احساس خدایی و تفرعن بشر است. به خاطراین است که همه خیال می کنند فرعون هستند و ندای – انا ربکم الاعلی دارند.
غربی ها و رئیس جمهورهای امریکا مخصوصا روحیه تفرعن شان قوی تر است و لذا به همه عالم زور می گویند، خودشان را ابر قدرت می دانند. قدرت برتر بشر. در حالی که قدرت و عزت فقط از آن خدا و مومنین است، فقط خدا ابرقدرت است و اگر اراده کند مانند شوروی نابود می شوند.
ستم گران عالم ظلم می کنند چون یاد خدا نیستند و خود را خدای روی زمین می پندارند و هر کاری که دلشان بخواهد انجام می دهند، فکر نمی کنند که آنها بنده اند و باید مطیع خدای بزرگ عالم باشند.
گناه ناشی از همین غفلت از یاد خدا است، گناه ناشی از خودمحوری و خودپرستی و تفرعن درونی انسان است. نوعی ادعای خدایی در گناه کردن نهفته است، خدا است که هر کاری دلش بخواهد انجام می دهد، بنده حق ندارد هر کاری دلش خواست انجام دهد. بنده فقط به خواست مولی عمل می کند.
خدا دوست ندارد بنده هایش مشرک شوند و خیال کنند که خدا هستند، لذا گفته است من هر گناهی را که از روی غفلت های موردی انجام می شود، می بخشم، اما گناه شرک را نمی بخشم.
بنده ای که یاد خدا است و خود را بنده می داند، گناه نمی کند، سرکشی ندارد، سرخود نیست، سرخود عمل نمی کند، سرخود تصمیم نمی گیرد، مطیع محض است، روحیه بندگی دارد، می داند که او هیچکاره است و همه کاره مولی است.
خود را مالک چیزی نمی داند، مالک و خالق و مربی و همه کاره را خدا می داند. قدرت اراده و سلطه و حکومت از آن خدا است و ما فقط بنده ای بیش نیستیم که تحت اراده خدا زندگی می کنیم. متکبر و بزرگ خدا است و ما ذره ای بیش نیستیم.
انسان اگر به این حقیقت رسید آنگاه از غفلت خارج شده، همیشه در ذکر و یاد خدا بسر می برد و زندگی اش تمام بندگی می شود، با خدا انس می گیرد و نزدیک می شود و به کمال و سعادت مطلوب خود می رسد.
موضوع ذکر، همانگونه که اشاره شد، بسیار ریشه ای و پراهمیت است، اصل عبادت و بندگی انسان به این بستگی دارد که غافل نباشد و همواره ذاکر و یادآور جایگاه ربوبیت الهی و عبودیت خود باشد، سایر مصادیق عبادت و بندگی همه زیر مجموعه ذکر و یاد خدا هستند.
ذکر زبانی برای این است که انسان به این مرحله از ذکر عملی برسد و از غفلت خارج گردد. وقتی شما با زبان خود به یاد خدا هستی و اعتراف به ربوبیت الهی و عبودیت خود می کنی، کم کم این حالت به عمل سرایت می کند و زندگی ات سراسر ذکر می شود.
البته بالاترین مرحله، ذکر قلبی است که نتیجه مراحل قبلی است. وقتی انسان زندگی اش سراسر ذکر خدا شد، کم کم یاد خدا به قلبش رسوخ و تمام قلبش را فرامی گیرد و در باطن خود نیز همیشه دل اش نورانی به ذکر خدا است و عرش رحمان می شود.
باباطاهر می گوید:
خوشا آنان که اللّه یارشان بی به حمد و قل هو اللّه کارشان بی
خوشا آنان که دایم در نمازند بهشت جاودان بازارشان بی
یکی از جلوه های مهم ذکر، یادآور خدا بودن هنگام گناه است. کسی که همواره به یاد خدا است وقتی به گناهی برخورد می کند یاد خدا و فرمان الهی می افتد و وارد گناه نمی شود.
اهل ذکر واقعی کسی است که هنگام انجام وظایف بندگی از یاد خدا غفلت نمی کند و همواره وظایف خود را به موقع و با دقت برای کسب رضایت الهی انجام می دهد.
پیر طریقت گفت: سه چیز است که سعادت بنده در آن است: اشتغال زبان به ذکر حق، استغراق دل به محبت او و امتلاء سرّ از نظر حق. ذکر نه همه آن است که بر زبان داری، ذکر حقیقی آن است که در میان جان داری. توحید نه همه آن است که او را یگانه دانی، توحید حقیقی آن است که از غیر او بیگانه باشی.
برخی آثار و پی آمدهای غفلت و ذکر:
1- دوری از یاد خدا، زندگی پررنج و سختی فراوانی به همراه می آورد: در قرآن کریم می خوانیم: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکًا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی. (طه: 124) و هر آن کس از یاد من دوری کند، زندگی سختی در انتظارش خواهد بود و روز قیامت، وی نابینا محشور می شود.
به تعبیر سعدی:
هر که امروز نبیند اثر قدرت او غالب آن است که فرداش نبیند دیدار.
2- غفلت از یاد خدا، موجب هم نشینی با شیطان و نفوذ او در انسان خواهد شد: قرآن کریم می فرماید: وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطانًا فَهُوَ لَهُ قَرینٌ؛ هر آن که از یاد خدا روی گرداند شیطان همراه او خواهد شد. (زخرف: 36)
باید گفت سلاح شیطان برای گمراه کردن و وادار کردن مردم به فراموشی از یاد خدا و به طور کلی فراموش کردن خیر و مصلحت خودشان، همان نفوذ و تأثیر او در آنان از راه شهوت ها است. إِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ. (مائده: 91) شیطان می خواهد با شراب و قمار میان شما کینه و دشمنی افکند و شما را از یاد خدا و نماز باز دارد. آیا خویش را باز می دارید.
3- ذکر و یاد خدا به آدمی قوّت قلب و آرامش روحی می بخشد: حضرت علی (ع) می فرماید: مُداوَمَةُ الذِّکر قُوَّتُ الَارواحِ؛ استمرار ذکر به روح قوت می بخشد.
به تعبیر باباطاهر:
خداوندا به فریاد دلم رس کس بی کس تویی، مو مانده بی کس
همه گویند طاهر کس نداره خدا یار منه چه حاجت کس
می توان گفت میزان آرامش قلبی هر کس، متناسب با میزان توجه او به خدا است. اَلا بِذِکْرِ اللّه ِ تَطْمَئِنُّ الْقُلوُب؛ بدان که با یاد خدا دل ها آرام می گیرد. (رعد: 28)
دل های ذکرگویان، همچون کشتی بزرگ در دریای پرتلاطم زندگی، باصلابت و استوار اند و دل های غافل همچون زورق سبکی با نسیمی متزلزل می شوند.
4- ذکر خداوند، عامل زنده دلی و شادابی و نسخه شفابخش است: پیامبر اکرم (ص) می فرماید: بِذِکرِ اللّه تُحْیِی الْقُلوبُ و بِنسیانه مَوتُها؛ با ذکر خدا قلب زنده و شاداب می شود و با غفلت می میرد.
ملاک زندگانی واقعی یا حیات طیبه، توجه به خدا است. وقتی دل از یاد خدا غفلت می ورزد، رنجور می شود و مستعد بیماری های روحی و روانی می گردد. تنها درمان این بیماری های توان فرسا که بشر امروز را دچار افسردگی، اضطراب و بی هویتی کرده است، برگشت به معنویت و معطوف کردن دل ها به سوی درگاه خدا است.
5- ذکر، عاملی برای دستیابی به لذت های عمیق معنوی است: علاقه مندی انسان به لذت، جزو ذات او است، ولی تا زمانی که به لذت های معنوی دست نیافته، همه توانش را برای به دست آوردن لذت های مادی متمرکز می کند. او می پندارد لذتی بالاتر از آنها وجود ندارد، در حالی که لذت های مادی، واقعی نیستند و در حقیقت دفع ناراحتی هستند.
حضرت امام سجاد (ع) در مناجات ذاکرین صحیفه سجادیه – وَأسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ لَذَّة بِغَیْرِ ذِکْرِکَ، – لذت مناجات با خدا را با هیچ لذتی قابل مقایسه نمی داند و از هر لذتی جز شیرینی ذکر خداوند استغفار می کند.
6- ذکر، موجب بینایی و بصیرت انسان هنگام خطا و وسوسه شیطان می شود: حضرت علی (ع) می فرماید: یاد خدا سرمایه هر مؤمنی است که او را از شر شیطان حفظ می کند. (غررالحکم و دررالکلم، ح 5121)
چو بر اهل تقوی ز شیطان پست یکی وسوسه خود به دل برنشست
خدا را همان دم به یاد آورند چرا؟ چون به یزدان نکوباورند.
قرآن کریم هوشیاری اهل تقوا را در مقابل وسوسه شیطان، به وسیله ذکر می داند که موجبات بینایی و بصیرت آنان را فراهم می آورد.
7- ذکر خدا انسان را بر رفع عیوب توانا می سازد: کلید نیکو شدن قلب ذکر است- مولی علی (ع) فرمودند: اصل صلاح القلب اشتغاله بذکر الله، اصل و ریشه نیکو شدن قلب مشغول بودن آن به یاد خدا است. ( غرر الحکم، ص 4188)
پیوسته بودن ارتباط با خدا در قالب عبادت و ذکر، سبب دوری از معاصی و اصلاح عیب ها است، چرا که تکرار یاد خدا، سبب غفلت زدایی و توجه به عواقب امور خواهد شد.
مولوی چه نیک سروده:
ذکر حق پاک است و چون پاکی رسید رخت بربندد برون آید پلید.
می گریزد ضدها از ضدها شب گریزد چون برافروزد ضیاء
8- ذکر باعث جلب نظر خدا و هم نشینی با او می شود: قرآن می فرماید: فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ؛ یاد کنید مرا تا شما را یاد کنم. (بقره: 152)
از لوازم عشق و محبت میان دو فرد، بحث و گفت وگو و ابراز علاقه میان مُحِب و محبوب است. برای محب، چیزی بالاتر از جلب نظر محبوب نیست. در مقام توجه و علاقه مندی به خداوند، هر اندازه انسان برای به دست آوردن رضای خدا استقامت و تلاش کند، به همان اندازه آتش حب الهی در درونش افزون تر می شود و آثار توجه خدا به خود را ادراک و دریافت خواهد کرد.
به تعبیر حافظ:
گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
8- ذکر، عاملی برای رعایت عدالت و حقوق دیگران: عدالت دینی نقطه التقای دنیا و آخرت و ثمره پربرکت دیگری از عبادت و ذکر است. عدالت اجتماعی نیز در پرتو حذف خودخواهی های فردی و جمعی با جای گزینی فرمان های الهی تحقق می یابد.
ذکر و یاد خدا، همان بندگی، توحید، دین داری، خودسازی و سلوک است و اینها الفاظ و عبارت هایی هستند که معنا و حقیقت شان یکی است.