۱۳۹۳/۱۰/۲۸
–
۱۳۴۸ بازدید
توفیق یعنی چه و انسان موفق به چه کسی می گویند؟
توفیق از نظر لغوی به معنای «سازش افکندن، موافقت دادن، موافق گردانیدن اسباب، دست یافتن به کاری، کارسازی، و تأییدالهی است. (فرهنگ فارسی، (شش جلدی)، دکتر محمّد معین، تهران، امیر کبیر، نهم، 1375، ج 1، ص1168) و در اصطلاح یعنی، خداوند که مسبّب الاسباب است، اسباب را به گونه ای موافق مصلحت انسان قرار دهد.
به عبارت دیگر: توفیق عبارت از این است که خدا اسباب را به نحوی منظّم کند که شرایط انجام عمل صالح برای بنده فراهم گردد و موانع آن مرتفع شود.
در مقابل توفیق، خذلان قرار دارد. گاهی خدای متعال فردی را دچار خذلان می کند. خذلان نیز بی توفیقی، سلب توفیق و از میان بردن مقدّمات و زمینه ها و اسباب برای وصول به مقصود است.
خداوند می فرماید: وَإنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ (آل عمران/ 160) اگر خداوند از شما سلب توفیق نماید و یاری تان نکند، پس کیست آن که شما را پس از او یاری دهد؟!
دلیل اینکه تنها از خدای متعال توفیق عمل می خواهیم این است که تنها توفیق دهنده خدا است و تنها او می تواند همه ی اسباب و مقدّمات لازم را در اختیار بشر قرار دهد و از غیر او چنین کاری ساخته نیست.
لذا یکی از مفسّرین می نویسد: مقصود از «إیَّاکَ نَسْتَعِینُ» (حمد/ 5) این است که خدایا! فقط از تو توفیق و کمک بر عبادت می خواهم و معنای توفیق، درست کردن «همه» وسایل و اسباب آن چیزی است که انسان در پیدایش و ادامه زندگی انسانی نیاز به آنها دارد و از این جهت کسی که دیگری را بر کاری کمک می کند، نمی گویند: به او توفیق داد؛ زیرا او می تواند تنها یک سبب باشد و یک قسمت کار را درست کند، اما جمع همه اسباب و مقدّمات از قدرت افراد خارج و منحصر به خدا است. (ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ابو علی فضل بن حسن طبرسی، گروه مترجمان، تهران، فراهانی، 1360، ج 1، ص 44.)
توفیق خواستن از خدای متعال یک اعتقاد و عمل توحیدی است و مومن می داند که قدرت و موفقیت از خدا است و بدون توکل و تکیه بر قدرت الهی شکست حتمی خواهد بود و لذا به توانایی های خود مغرور نمی شود.
امام جواد (ع) می فرماید: اَلْمُؤمِنُ یَحْتَاجُ إلَی تَوْفِیقٍ مِنَ اللهِ…؛ (تحف العقول، ج دوم، ص457.) مؤمن به توفیق الهی محتاج است.
همچنین مردی به امام کاظم (ع) عرض کرد: مگر من قادر به انجام تکالیفم نمی باشم؟ فرمود: «قدرت از نظر تو چیست؟» وی گفت: «توان بر کار.» فرمود: «آری، توان به تو داده شده است، اگر کمک نیز به تو شود.» مرد گفت: «مرادتان از کمک چیست؟» فرمود: «توفیق.» وی گفت: «توفیق چه اثری دارد؟» فرمود: «اگر موفّق بودی [و توفیق داشتی]، کار را انجام می دهی. چه بسا یک کافر توانش از تو بیشتر است، ولی چون توفیق ندارد، به انجام کار نیک دست نیابد.» سپس فرمود: «به من خبر بده چه کسی این نیرو (و توان) را در تو خلق کرده است؟» گفت: «خدای تبارک و تعالی؟» امام پرسید: «آیا با آن نیرو (و توان) ـ بدون کمک خدای تبارک و تعالی ـ می توانی ضرر را از خودت دفع و نفع را به سوی خود جلب کنی؟» گفت: «نه.» امام فرمود: »پس آنچه را نمی توانی، ادّعا نکن» و سپس فرمود: «این [ادّعا] کجا و سخن بنده صالح خدا کجا که می گوید: توفیق من نیست مگر از جانب خداوند.» (بحارالانوار، علاّمه مجلسی، لبنان، بیروت، مؤسّسة الوفاء، 1404 ق، ج 5، ص 42، ح 68.)
پس انسان ها، به نیروی خدادادی مجهّزاند، ولی نباید به خود مغرور شوند و توانایی های خود را برای موفقیت کافی بدانند و لذا لازم است از خدا توفیق بخواهند و استعانت بجویند تا قادر به انجام کارهای خوب و دوری از کارهای بد باشند و بدانند که اگر خدا توفیق ندهد موفقیتی در کار نخواهد بود.
انسان موفّق و ناموفّق کیست؟
عبد الله بن فضل هاشمی، از امام صادق (ع) روایت کرده که به آن حضرت عرضه داشتم: با در نظر داشتن این که علل و اسباب در کارِ ما مؤثّرند، خدای تعالی در یک جا از قول شعیب حکایت کرده که گفت: «وَمَا تَوفِیقِی إِلَّا بِاللهِ»؛ ( هود / 88 ) «و توفیق من جز از ناحیه خدا نیست.»
و در جایی دیگر خودش فرموده: «إِن یَنصرْکُمُ اللَّهُ فَلا غَالِب لَکُمْ وَ إِن یخْذُلْکُمْ فَمَن ذَا الَّذِى یَنصرُکُم مِّن بَعْدِهِ وَ عَلى اللَّهِ فَلْیَتَوَکلِ الْمُؤْمِنُونَ»؛ (آل عمران / 160) «اگر خدا شما را یاری کند، چیره ای بر شما نخواهد بود و اگر یاری تان نکند، چه کسی پس از او شما را یاری خواهد کرد؟» معنای اینها چیست؟
امام (ع) در جواب فرمود: وقتی بنده خدا از آنچه که خدا به او امر کرده، اطاعت کند، عملش موافق امر خدای عزّ و جلّ است و به این جهت آن عبد را موفّق می نامند (چون کارش موافق امر خدای عزّ و جلّ است) و هر گاه بنده خدا بخواهد داخل پاره ای از گناهان شود و خدای تعالی بین او و آن گناه حایل گردد و در نتیجه، بنده آن گناه را مرتکب نشود، ترک گناهش به توفیق خدای تعالی صورت گرفته، و هر زمان که او را به حال خود بگذارد و بین او و معصیت حایل نشود و در نتیجه مرتکب گناه گردد، در آن صورت خدا او را یاری نکرده و موفّق ننموده است، (چون کارش موافق دستور خدا انجام نشده). (ترجمه تفسیر المیزان، ج 10، ص 563 و 564)
بنابراین موفّق واقعی کسی است که مطیع خداوند باشد و شکست خورده و ناموفقِ واقعی، کسی است که از فرمان خداوند سرپیچی نماید.
باید به یاری خدا تکیه کنیم و بدانیم که او سبب ساز موفّقیّت هامان است و به او توکّل کنیم تا توفیق مان روزافزون شود و در لغزشگاه های بحران زا مصون بمانیم
به عبارت دیگر: توفیق عبارت از این است که خدا اسباب را به نحوی منظّم کند که شرایط انجام عمل صالح برای بنده فراهم گردد و موانع آن مرتفع شود.
در مقابل توفیق، خذلان قرار دارد. گاهی خدای متعال فردی را دچار خذلان می کند. خذلان نیز بی توفیقی، سلب توفیق و از میان بردن مقدّمات و زمینه ها و اسباب برای وصول به مقصود است.
خداوند می فرماید: وَإنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ (آل عمران/ 160) اگر خداوند از شما سلب توفیق نماید و یاری تان نکند، پس کیست آن که شما را پس از او یاری دهد؟!
دلیل اینکه تنها از خدای متعال توفیق عمل می خواهیم این است که تنها توفیق دهنده خدا است و تنها او می تواند همه ی اسباب و مقدّمات لازم را در اختیار بشر قرار دهد و از غیر او چنین کاری ساخته نیست.
لذا یکی از مفسّرین می نویسد: مقصود از «إیَّاکَ نَسْتَعِینُ» (حمد/ 5) این است که خدایا! فقط از تو توفیق و کمک بر عبادت می خواهم و معنای توفیق، درست کردن «همه» وسایل و اسباب آن چیزی است که انسان در پیدایش و ادامه زندگی انسانی نیاز به آنها دارد و از این جهت کسی که دیگری را بر کاری کمک می کند، نمی گویند: به او توفیق داد؛ زیرا او می تواند تنها یک سبب باشد و یک قسمت کار را درست کند، اما جمع همه اسباب و مقدّمات از قدرت افراد خارج و منحصر به خدا است. (ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ابو علی فضل بن حسن طبرسی، گروه مترجمان، تهران، فراهانی، 1360، ج 1، ص 44.)
توفیق خواستن از خدای متعال یک اعتقاد و عمل توحیدی است و مومن می داند که قدرت و موفقیت از خدا است و بدون توکل و تکیه بر قدرت الهی شکست حتمی خواهد بود و لذا به توانایی های خود مغرور نمی شود.
امام جواد (ع) می فرماید: اَلْمُؤمِنُ یَحْتَاجُ إلَی تَوْفِیقٍ مِنَ اللهِ…؛ (تحف العقول، ج دوم، ص457.) مؤمن به توفیق الهی محتاج است.
همچنین مردی به امام کاظم (ع) عرض کرد: مگر من قادر به انجام تکالیفم نمی باشم؟ فرمود: «قدرت از نظر تو چیست؟» وی گفت: «توان بر کار.» فرمود: «آری، توان به تو داده شده است، اگر کمک نیز به تو شود.» مرد گفت: «مرادتان از کمک چیست؟» فرمود: «توفیق.» وی گفت: «توفیق چه اثری دارد؟» فرمود: «اگر موفّق بودی [و توفیق داشتی]، کار را انجام می دهی. چه بسا یک کافر توانش از تو بیشتر است، ولی چون توفیق ندارد، به انجام کار نیک دست نیابد.» سپس فرمود: «به من خبر بده چه کسی این نیرو (و توان) را در تو خلق کرده است؟» گفت: «خدای تبارک و تعالی؟» امام پرسید: «آیا با آن نیرو (و توان) ـ بدون کمک خدای تبارک و تعالی ـ می توانی ضرر را از خودت دفع و نفع را به سوی خود جلب کنی؟» گفت: «نه.» امام فرمود: »پس آنچه را نمی توانی، ادّعا نکن» و سپس فرمود: «این [ادّعا] کجا و سخن بنده صالح خدا کجا که می گوید: توفیق من نیست مگر از جانب خداوند.» (بحارالانوار، علاّمه مجلسی، لبنان، بیروت، مؤسّسة الوفاء، 1404 ق، ج 5، ص 42، ح 68.)
پس انسان ها، به نیروی خدادادی مجهّزاند، ولی نباید به خود مغرور شوند و توانایی های خود را برای موفقیت کافی بدانند و لذا لازم است از خدا توفیق بخواهند و استعانت بجویند تا قادر به انجام کارهای خوب و دوری از کارهای بد باشند و بدانند که اگر خدا توفیق ندهد موفقیتی در کار نخواهد بود.
انسان موفّق و ناموفّق کیست؟
عبد الله بن فضل هاشمی، از امام صادق (ع) روایت کرده که به آن حضرت عرضه داشتم: با در نظر داشتن این که علل و اسباب در کارِ ما مؤثّرند، خدای تعالی در یک جا از قول شعیب حکایت کرده که گفت: «وَمَا تَوفِیقِی إِلَّا بِاللهِ»؛ ( هود / 88 ) «و توفیق من جز از ناحیه خدا نیست.»
و در جایی دیگر خودش فرموده: «إِن یَنصرْکُمُ اللَّهُ فَلا غَالِب لَکُمْ وَ إِن یخْذُلْکُمْ فَمَن ذَا الَّذِى یَنصرُکُم مِّن بَعْدِهِ وَ عَلى اللَّهِ فَلْیَتَوَکلِ الْمُؤْمِنُونَ»؛ (آل عمران / 160) «اگر خدا شما را یاری کند، چیره ای بر شما نخواهد بود و اگر یاری تان نکند، چه کسی پس از او شما را یاری خواهد کرد؟» معنای اینها چیست؟
امام (ع) در جواب فرمود: وقتی بنده خدا از آنچه که خدا به او امر کرده، اطاعت کند، عملش موافق امر خدای عزّ و جلّ است و به این جهت آن عبد را موفّق می نامند (چون کارش موافق امر خدای عزّ و جلّ است) و هر گاه بنده خدا بخواهد داخل پاره ای از گناهان شود و خدای تعالی بین او و آن گناه حایل گردد و در نتیجه، بنده آن گناه را مرتکب نشود، ترک گناهش به توفیق خدای تعالی صورت گرفته، و هر زمان که او را به حال خود بگذارد و بین او و معصیت حایل نشود و در نتیجه مرتکب گناه گردد، در آن صورت خدا او را یاری نکرده و موفّق ننموده است، (چون کارش موافق دستور خدا انجام نشده). (ترجمه تفسیر المیزان، ج 10، ص 563 و 564)
بنابراین موفّق واقعی کسی است که مطیع خداوند باشد و شکست خورده و ناموفقِ واقعی، کسی است که از فرمان خداوند سرپیچی نماید.
باید به یاری خدا تکیه کنیم و بدانیم که او سبب ساز موفّقیّت هامان است و به او توکّل کنیم تا توفیق مان روزافزون شود و در لغزشگاه های بحران زا مصون بمانیم