*دولتهای ایران پس از انقلاب اسلامی،علی اکبر علی اکبری بایگی و حسین رمادان، تهران:جمهور ایران، 1396
*تحولات سیاسی-اجتماعی در جمهوری اسلامی ایران (۱۳۵۷ـ ۱۳۹۶)، یحیی فوزی ،تهران: سمت
*جریان شناسی سیاسی در ایران معاصر، علی دارابی، تهران : پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
*جریان شناسی سیاسی ایران معاصر، دکتر آیت مظفری ، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، 1390 .
*جریان شناسی سیاسی، پرسشها و پاسخهای دانشجویی ، ش 50، علی مجتبی زاده و محمدعلی لیالی ، نشر معارف،1393.
برای آشنایی با اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری به منابع زیر مراجعه شود:
*بیانات و سخنرانی های رهبری در موضوعات مختلف
* منظومه فکری حضرت آیتالله العظمی خامنهای، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
نظام بینشی شامل منطق فهم اسلام، خداشناسی توحیدی، ولایتشناسی، اسلام شناسی، جهانشناسی اسلامی و انسانشناسی اسلامی. نظامهای منشی و رفتاری شامل نظام معنویت اسلامی، اخلاق اسلامی، نظام تربیتی اسلام و نظام عبادی اسلام . نظامهای اجتماعی اسلام شامل نظام فرهنگ اسلامی، نظام علمی اسلام، نظام مدیریت اسلامی، نظام سیاست اسلامی، نظام اقتصاد اسلامی، نظام حقوق اسلامی، نظام امنیتی ـ دفاعی اسلام و اهداف اجتماعی اسلام شامل استقلال اسلامی، عدالت اسلامی و پیشرفت اسلامی
*اندیشه سیاسی آیتالله سید علی خامنهای، سجاد رستمیپور، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
*اندیشه های سیاسی مقام معظم رهبری، احمد عارفخانی قم: مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، 1387
*اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری (مجموعه مقالات)،قم: زمزم هدایت
همچنین می توانید از مطالب و موضوعات متنوع در مورد اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری که در سایت پرسمان این مجموعه درج شده است، بهره مند شوید. آدرس:www.porseman.com
موضوع سیاسی و اندیشه سیاسی، بخش شخصیت ها، قسمت مربوط به مقام معظم رهبری
در ادامه نگاهی گذرا به دولتهای پس از انقلاب اسلامی خواهیم داشت.
پس از پیروزی انقلاب تا به امروز شش دوره را طی کردهایم؛
دوره ابتدای انقلاب است. دورهای که انقلاب اسلامی تازه به پیروزی رسیده است، اما هنوز نظام مستقری وجود ندارد که بتوان بر اساس آن کشور را اداره کرد. دولت موقت به سرپرستی مهندس بازرگان و دولت بنیصدر در این دوره ارزیابی میشوند. در این دوره ما شاهد این هستیم که برخی گروههای سیاسی که قبل از انقلاب مبارزاتی داشتند، حالا میخواهند منافعشان تأمین گردد و سهمی در حاکمیت داشته باشند. در این دوره علیرغم برخی کارشکنیهای که بعضاً از سوی مسئولین اجرایی وقت و حامیان لیبرال مسلک ایشان صورت میگرفت، با درایت امام و یاران انقلاب و همکاری و بصیرت مردم، کارهای اساسی مهمی صورت میگیرد که تا حدی موجب استقرار انقلاب و نظام اسلامی میشود. برگزاری رفراندوم تعیین نظام، تدوین و تصویب قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی، برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی، تشکیل قوهقضاییه و … بدین ترتیب در این دوره با وجود تعارضات و بحرانهای مختلف در کشور نظام ثباتی کلی پیدا میکند ولی در کنار آن ما شاهد وجود نگرشهایی غیرهمسو با اهداف انقلاب از سوی مجریان دولتی هستیم. تضادهای فکری اعضای دولت موقت با اهداف فرهنگی انقلاب اسلامی و جنبههای ضداستکباری انقلاب، اختلافات عمیق میان نیروهای انقلاب و بنیصدر در اصول انقلاب نشان دهنده این امر است که در این دوره دولتها چندان نتوانستند اهداف انقلاب را جامه عمل بپوشانند و اگر نبود درایت و تیزبینی رهبر انقلاب و بصیرت مردم شاید، اصل انقلاب با چالش مواجه شده بود.
دوره دوم در محدودهی سالهای 1360 تا 1368 قرار دارد. در این دوره مشکلات و درگیریهای داخلی تا حدود زیادی از بین رفته است، اما با یک جنگ خارجی تمام عیار مواجهیم؛ جنگی که از سال 59 تا 1367به طول میانجامد و طی 8 سال کیان انقلاب و نظام اسلامی را مورد تهدید قرار میدهد. بروز جنگ در این دوره مشکلات و الزامات خاصی را به دنبال دارد.
اما دومین دولت طی این دوره با ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنه ای و نخستوزیری مهندس موسوی مقارن بود، بیش ترین دغدغه مسوولان کشور در این مقطع متوجه این امر بود که بحث جنگ به خوبی مدیریت شود و در مرحله بعد اوضاع داخلی کشور هم به سمت آرامش نسبی سوق پیدا کند. این دوران که ، با افول تدریجی فعالیت گروهک ها در داخل و نیز تغییر ورق جنگ پس از تجاوز رژیم بعث عراق به مرزهای کشورمان همراه شد، مسایل داخلی تا حدود بسیار زیادی تحت الشعاع جنگ واقع شده بود زیرا اختلاف جناح های داخلی در مقابل تجاوز دشمن خارجی تا حدودی رنگ می باخت و از سوی دیگر دولت ومردم با همه توان در جهت پیشبرد جبهه های حق علیه باطل و مسایل مربوط به آن قرار داشتند.
با توجه به عامل جنگ درتحلیل تحولات این دوره باید گفت: دغدغه جنگ تحمیلی مانع از پیشبرد جدی و تمام و کمال اهداف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در داخل کشور می شد؛ از این رو طبیعی بود که نباید چندان انتظار عملکردهای خوب اقتصادی و فرهنگی در داخل را داشت. از نکات قابل توجه در این دوره، اختلاف سلیقه و تفکر میان رئیس جمهور و نخست وزیر بود که البته با رهنمودهای حضرت امام (رحمتاللهعلیه) چندان اثری در مدیریت کلان کشور و به ویژه مساله جنگ نمی گذاشت. با این همه گرچه نمی شود به طور قاطع به اظهار نظر پیرامون وضع اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه پرداخت؛ اما ذکر همین مساله کافی است که در دوران جنگ وجود روحیه خدمت رسانی، پرهیز از اشرافی گری و دنیا طلبی مانع از آن می شد که زمینه بدگمانی مردم به مسوولان فراهم شود که همین مساله بسیار ارزشمند بود. اگرچه نظراتی وجود دارد که با استفاده از همین ظرفیتهای معنوی ایجاد شده، نظام اسلامی میتوانست قدمهای مؤثرتری را در راستای اهداف فرهنگی خود بردارد.
از تابستان سال 68 وارد دورهی سوم میشویم. دورهای که در پی رحلت جانسوز بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران شروع میشود. از این جهت یکی از مقاطع حساس انقلاب اسلامی است. این دوره به دلیل فعالیتهایی که در جهت بازسازی آثار تخریبی جنگ صورت گرفت، به نام دوران سازندگی مشهور شد. در این مقطع به دلیل خاتمه یافتن جنگ و آرامش نسبی حاکم بر جامعه، این فرصت پیدا شد که برای پیشرفت و توسعهی کشور برنامهریزی کنیم تا به آرمانهای برآمده از انقلاب اسلامی جامهی عمل بپوشانیم. تدوین و اجرای برنامههای پنجساله نمونهای از این امر است.
در این دوران، دولت میباید بسیاری از زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی کشور را که در اثر جنگ متحمل خسارتهای سنگین شده بود ترمیم و بازسازی و حتی زیرساختهایی را که اساساً نداشتیم ایجاد کند. اگرچه فضای موجود این ظرفیت را داشت که انقلاب در بخشهای مختلف روند تکاملی خود را به سرعت طی کند ولی تمرکز انحصاری دولت بر روی بحثهای توسعهی اقتصادی مانع این امر شد. و از آنجا که معتقد بود مشکل اساسی در دورهی جنگ، شکلگیری اقتصاد دولتی بوده است، مبنای کار را تعدیل اقتصادی و خصوصیسازی قرار داد که «بحران عدالت» را به وجود آورد. بحرانی ناشی از توجه انحصاری به رشد و توسعهی اقتصادی. به هر حال به دنبال اقدامات دولت، بسیاری از طبقات پایین جامعه واقعاً در تنگنا قرار گرفتند. یعنی با وجود این که اقدامات قابل توجهی در زمینه زیرساختهای کشور صورت گرفت اما منافعش شامل تمامی اعضای جامعه نشد؛ و اگر در کنار توسعهی اقتصادی به عدالت و فرهنگ نیز توجه میشد نتایج مطلوبتری را به دنبال داشت.
سلطه نگرشهای اقتصادی دولت، در سیاست های خارجی نیز ملموس بود، چرا که سیاست توسعه یکجانبه اقتصادی، اصل تنش زدایی در سیاست خارجی را نیز به همراه داشت. سیاستی که باعث میشد برخی اهداف فرهنگی انقلاب اسلامی تحتالشعاع قرار گیرد. سیاستهای توسعهای این دولت که البته یک توسعه نامتوازن و سرمایه محور را نشانه می رفت، علاوه بر آن که ساختار اقتصادی کشور را تا حد زیادی تغییر داد، متاسفانه بر حوزه های فرهنگی و اجتماعی هم اثرات نامطلوبی به جای گذاشت. ترویج فرهنگ مصرف گرا و تجمل پرست، عدم توجه کافی به عدالت اقتصادی و اجتماعی و حتی عدالت سیاسی، فراموشی نسبی آرمان های دهه اول انقلاب در زمینه استقلال و عدالت و به ویژه مساله صدور انقلاب به جهان به بهانه سیاست تنش زدایی، نتایج خواسته یا ناخواسته این دوران است.
فاصله گرفتن دولت سازندگی از تفکرات انقلابی، عدالت محور و … باعث شد نوعی شکاف فرهنگی و فکری در جامعه ایجاد شود که اثرات آن همچنان در کشور وجود دارد. یکی از مسایل قابل توجه در این دوران، شکل گیری تفکر مدیریت لیبرال دمکرات در عرصه اقتصاد کشور بود. این تفکر در روند خود از حوزه اقتصاد فراتر رفته و در برخی موارد به حوزههای سیاسی و فرهنگی نیز سرایت کرد. تفکر و فرهنگی که همخوانی چندانی با آرمانهای انقلاب اسلامی نمیتوانست داشته باشد. در نهایت میتوان گفت دولت سازندگی اگر چه توانست در عرصه بازسازی خرابیهای جنگ و فراهم کردن زیر ساختهای اقتصادی کارنامه قابل قبولی از خود بر جای گذارد، اما در عرصه فرهنگی کارنامه موفقی نداشت.
دوره چهارم، «دوره اصلاحات» نامیده شده است که از سال 1376، با انتخابات دوم خرداد، آغاز میشود و به نوعی قرینهی دورهی سازندگی است. بدین معنا که دورهی سازندگی بیشتر رویکرد و صبغهی اقتصادی و اجتماعی داشت و این دوره بیشتر رویکرد سیاسی و فرهنگی را اتخاذ کرده بود. اما به نظر میآید روشها تا حدی یکسان است. در دورهی اصلاحات تمرکز دولت بر روی آرمان «توسعه سیاسی» است و عدالت و استقلال در حوزههای سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی مورد غفلت واقع میشود. لذا بعد از روی کار آمدن دولت آقای خاتمی چرخ سازندگی تا حدودی از سرعت میافتد و در عوض بازار سیاست کاملاً داغ و پررونق میگردد و بحثهای سیاسی به شکل افراطی در جامعه مطرح میشود. از این رو به بهانههای آزادی و جامعه مدنی بسیاری از مسائل حیاتی تحتالشعاع قرار میگیرد. متأسفانه به دلیل رویکرد افراطی به موضوعات سیاسی ، دولت هم از عدالت غافل شد و هم از سازندگی و توسعهی اقتصادی و هم از بسیاری از آرمانهای فرهنگی انقلاب اسلامی.
اساسا نخبگان جبهه دوم خرداد مشکل اصلی مردم را در کمبود دموکراسی و ضعف جامعه مدنی میدانستند. شکلگیری حوادثی چون کوی دانشگاه، کنفرانس برلین، ترور سعید حجاریان و … از جمله نتایجی است که در اثر عملکرد این دولت به وجود آمده است. اقدامات دولت اصلاحات در حوزه فرهنگ بسیار قابل تأمل است به طوری که واکنش علما، مراجع تقلید و بسیاری دلسوزان انقلاب را به دنبال داشت. فراموشی مسئله تهاجم فرهنگی در سایه سیاست تساهل و تسامح، بیتوجهی به معنویات و … همه و همه ناشی از تداوم سیاستهای لیبرالی بود که از دولت سازندگی شروع و در این دولت نیز جریان داشت. دوری شدید مسئولان و مدیران این دولت از تفکر دولت اسلامی از یک سو و نفوذ افراد بیگانه با مبانی انقلاب به ویژه در عرصه اندیشهای و فکری در لایههای این دولت از سوی دیگر مانع از این شد که دولت برآمده از احساسات میلیونی ایرانیان بتواند منشا اثر و خدمات جدی در عرصه فرهنگی و حتی اقتصادی باشد.
اما پنجمین دوره از تیر ماه 1384 شروع شده است. با آمدن آقای دکتر احمدینژاد ما وارد دورهای شدیم که شعار یا عنوانش «اصولگرایی عدالتمحور» است. این دوره را شاید بتوان بازتاب و واکنشی نسبت به دورههای گذشته دانست؛ چراکه به حق در بدنه اصلی جامعه این ذهنیت به وجود آمده بود که ما از چارچوبهای اصیل انقلاب خارج و دچار انحراف شدهایم و به همین دلیل باید به تجدید نظر و بازسازی افکار و اندیشهها و رویکردهای گذشته بپردازیم. ما در این دوره با دو مشکل اساسی مواجه هستیم؛ اول، تشدید احساس بیعدالتی و تبعیضی که از دورههای قبل شروع شده بود و ریشه در مسایل اقتصادی داشت و دوم اینکه ایستادگی دولت بر سر «استقلال سیاسی» مورد تردید قرار گرفت. بهویژه وقتی که بحث پرونده هستهای مطرح شد این احساس در جامعه بوجود آمد که دولت میخواهد کوتاه بیاید و این برای مردم قابل قبول نبود، چراکه مردم ما نسبت به آرمانهای اصلی انقلاب حساس بوده و هستند، یعنی دستیابی به شعارهای اصلی انقلاب؛ استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی به صورت جامع برای مردم حائز اهمیت است.
نگاه دولت نهم و در ادامه دولت دهم توجه به نقش مردم به صورت ملموستر در رسیدن به اهداف انقلاب و توجه به حاکمیت نگاههای ارزشی انقلاب بر مدیریت کشور بود. از جمله مسائل قابل ذکر در این دولت توجه به مؤلفه عدالت در بسیاری از جنبهها به خصوص از جنبه اقتصادی بود که شاید خلاف روالی بود که در دورههای قبل پایهگذاری شده بود. مقابله جدی با مفاسد اقتصادی از دیگر دستاوردهای عملکردی این دولت بوده که نتایج آن در بسیاری از حوزهها قابل ردیابی است. این امر نشان دهنده این است که ما هرچه قدر به آرمانهای اصلی انقلاب نزدیک شدهایم کارآمدیهای دولتها نیز ارزشمندتر بوده و بالعکس هرچه از این آرمانها فاصله گرفتهایم مشکلات جامعه نیز از جنبههای مختلف افزونتر بوده است.
پس از این بیان کوتاه تاریخی با در نظر گرفتن این پنج دورهای که بعد از پیروزی انقلاب طی کردهایم بهتر میتوانیم به ارزیابی عملکردها بپردازیم. به نظر میآید که در میان این دورههای زمانی پس از پیروزی انقلاب، دستیابی ما به اهداف فرهنگی انقلاب بسیار کند بوده و در برخی مقاطع حالتی معکوس نیز داشته است. مقولهای که در بیانات مقام معظم رهبری و بسیاری از دلسوزان انقلاب نیز مورد توجه بسیار است و دارای اهمیت دوچندان، و وجه تمایز و سرآمدی انقلاب و نظام ما با جهان مدرن. چراکه بیتوجهی به این مقوله نوعی گسست فرهنگی در نسلهای آتی را به دنبال خواهد داشت. این مسئله را شاید بتوان نتیجهی برخی ضعفهای عملکردی در حوزه فرهنگ دانست که با شدت و ضعف در دورههای مختلف قابل ردیابی است. امید است مطالب مطرح شده مفید باشد.
«عملکرد دولت سازندگی »
پس از پایان یافتن جنگ , یکی از اولویت های کشور , بازسازی کشور و ترمیم زیر ساخت ها و خسارت های ناشی از جنگ تحمیلی بود , بر این اساس , دولت , بازسازی ویرانیهای جنگ و توسعه اقتصادی را در اولویت کاری خود قرار داد و برنامههای داخلی خود را بر پایه سیاست تعدیل و ، توسعه صادرات (در مقابل جایگزینی واردات) خصوصی سازی و جذب سرمایههای خارجی بنیان نهاد و سیاست خارجیاش را بر تنش زدایی استوار ساخت .(جمعی از نویسندگان , انقلاب اسلامی , قم, نشر معارف, 1384, ص 197) «عملکرد اقتصادی دولت سازندگی » اقدامات دولت در بازسازی کشور و ایجاد زیر ساخت های اقتصادی و فرهنگی در کشور که در قالب برنامه های اول و دوم در سالهای ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی انجام شد پیامدهای مثبت و منفی مختلفی را در عرصه های سیاسی , اقتصادی , فرهنگی کشور به جای گذارد .
اجرای برنامه توسعه اول در این دوران , علاوه بر رونق بخشیدن به فعالیتهای اقتصادی , باعث ایجاد تحرک در سرمایه گذاری , تولید و اشتغال و تأمین رشد متوسط سالیانه 3/7درصد تولید ناخالص داخلی شد و بازسازی خسارت خرابیهای جنگ تا حدی ترمیم گردید اما اجرای برنامه تعدیل اقتصادی و خصوصی سازی به تدریج با موانع متعددی مواجه شد و و جود برخی موانع ساختاری , قانونی و همچنین پیامدهای تورمی برنامه و تبعات فرهنگی و اجتماعی آن به تدریج فشارهای متقاطعی را بردولت سازندگی وارد آورد در برنامه دوم توسعه تلاش شد که این آثار منفی برطرف شودو بدین منظور برنامه تثبیت اقتصادی جایگزین سیاست تعدیل اقتصادی شد ولی علی رغم تلاش های صورت گرفته , برنامه دوم توسعه از جهت ساختاری و ماهیت تفاوت زیادی با برنامه اول نداشت و به نوعی ادامه آن محسوب می شد و در این برنامه نیز رشد و توسعه اقتصادی به عنوان اصلی ترین هدف در نظر گرفته شده بود و با مقوله عدالت اجتماعی در عمل حاشیه ای برخورد شد و عملاً برنامه های اول و دوم توجه اصلی و اولویت را به رشد اقتصادی در مقابل عدالت اجتماعی داده شد .
با وجود آن که یکی از شعارهای کلیدی دولت سازندگی ، تلاش برای خصوصی سازی در عرصه اقتصاد بود ،امادر عمل سیاستهای این دولت نه تنها منتج به این مساله نشد بلکه بر عکس به حجیمتر شدن بدنه دولت در عرصه اقتصاد انجامید. رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار مسوولان و دست اندر کاران سیاستهای اصل 44 با ایشان به نوعی به همین موضوع اشاره کردند و فرمودند: روند گسترش بیش از حد مالکیتهای دولتی در دهههای دوم و سوم نیز با افزایش فراوان شرکتهای دولتی و خودداری از واگذاری بنگاههای دولتی به مردم ادامه یافت و در نتیجه مالکیتهای دولتی بر خلاف اصل 44 قانون اساسی، در عمل روز به روز گستردهتر شد و درآمدهایی که باید در خدمت رونق تولید و گردش صحیح ثروت در کشور قرار میگرفت، صرف کارهای اسراف آمیز و بیهوده شد و اقتصاد کشور لطمه دید. (ماهنامه بیداری اسلامی، ش 6، اسفند 85، ص 5 )
در مجموع در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی کوشش های بسیار زیاد , سرمایه گذاریهای وسیع و ساخت و سازهای فراوانی صورت گرفت و گامهای قابل توجهی در جهت بازسازی مشکلات ناشی از جنگ، نوسازی و توسعه اقتصادی کشور برداشته شد و سیاست های اقتصادی دولت سازندگی موجب تحرک اقتصادی قابل توجهی در کشور گردید در عین حال این حرکت با ناکامیها و مشکلاتی روبرو بود که از جمله می توان به تک بعدی بودن روند توسعه , عدم هماهنگی توسعه سیاسی با توسعه اقتصادی , بی توجهی به عدالت اجتماعی و برخورد حاشیه ای با آن , تأثیر پذیری از برنامه های صندوق بین المللی پول , افزایش واردات و بدهی خارجی , طولانی شدن مدت طرح های عمرانی و اتلاف هزینه ها , عدم نظارت بر اجرای طرحها و عدم کنترل تورم اشاره نمود . ( فوزی یحیی , تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران , تهران , مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره , 1384, ج 2, ص 239- 267- 270)
در این دوره , دگرگونی بزرگ ساختاری در بنیادهای اجتماعی و فرهنگی کشور به وقوع پیوست گسترش مدارس و دانشگاهها , تحول در شبکه ارتباطی درون شهری و ایجاد پیوند مستقیم میان شهرها و روستاها , افزایش گسترده شهرها و تبدیل جامعه روستایی موجود به جامعه ای نیمه شهری یا شبه شهری , گسترش وسایل و امکانات ارتباطی و…. موجب شد اما متاسفانه این تحولات بزرگ , به دلیل نگرش تک بعدی دولت سازندگی به توسعه و اولویت اقتصاد , مشکلات اجتماعی و فرهنگی زیادی را برای کشور به دنبال داشت که از جمله می توان به مهاجرت ازروستاها , شکاف طبقاتی و ترویج روحیه مصرف گرایی و تجمل گرایی و کم رنگ شدن ارزش های انقلابی و بی توجهی نسبت به مسائل فرهنگی و غفلت ازتهاجم فرهنگی غرب و…
« عملکرد سیاست خارجی دولت سازندگی »
سیاست خارجی در دولت سازندگی دچار تحول زیادی شد . در این مقطع , عواملی همچون پایان یافتن جنگ , ضرورت بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ , نیاز به استفاده از امکانات و سرمایه گذاری های خارجی , موجب گردید تا جهت گیری های جدیدی در سیاست خارجی کشور صورت بگیرد و تلاش زیادی برای خارج نمودن کشور از انزوای بین المللی شد و در همین راستا سیاست تنش زدایی به عنوان رویکرد سیاست خارجی کشور برگزیده شد و تلاش زیادی برای عادی سازی روابط با بازیگران منطقه ای و بین المللی صورت گرفت . براین اساس, مهم ترین اولویت های سیاست خارجی این دوره عبارت است از ؛ تنش زدایی , کوشش در راستای عادی سازی روابط با عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی , همکاری با کشورهای حوزه آسیای مرکزی و قفقاز . یورش عراق به کویت نیز در بر حق قلمداد شدن مواضع سیاست خارجی ایران و جذب کشورهای عربی نقش مهمی ایفا کرد . روابط ایران و اروپا در این دوره , افت و خیزهای زیادی داشت به ویژه در قضیه کتاب آیات شیطانی و واکنش سریع و صریح امام ره در مرتد خواندن سلمان رشدی , روابط کشورمان با اروپا وارد مرحله جدیدتری شد . انگلستان رسماً روابط خود را با ایران قطع کرد . موضوع دیگری که روابط کشورمان با اروپا را تحت تأثیر قرارداد , ماجرای دادگاه میکونوس آلمان بود که به تیرگی روابط با اروپا انجامید .( جمعی از نویسندگان , انقلاب اسلامی , قم, نشر معارف, 1384, ص 200)
با روی کار آمدن آقای خاتمی نگرش جدیدی بر فضای کشور حاکم شد رویکرد کلی و تفکر حاکم براین دولت , توسعه سیاسی وفرهنگی بود و بر این باور استوار بود که لازمه دستیابی به توسعه , فراهم شدن توسعه سیاسی و ارتقا فرهنگ آن در کشور است بر این اساس , دولت آقای خاتمی با شعار محوری توسعه سیاسی و اصلاحات پا به عرصه اجرایی کشور گذارد .و همین رویکرد برعملکرد این دولت در بخش های مختلف سایه افکند .
اقتصاد ایران در سال 76 از مشکلات متعددی رنج می برد که در قالب تشدید بیماریهای ساختاری و رکود اقتصادی تجلی یافت . از سال 74 و به دنبال تغییراتی که در آن زمان در خط مشیهای اقتصادی دولت پیش آمد , عملاً استراتژیهای اعلام شده در برنامه دوم توسعه اقتصادی کنار گذاشته شد و از همین زمان رکود اقتصادی آغاز گردید که توقف رشد سرمایه گذاری خصوصی نشان دهنده همین مسأله بود . اگر چه در سال 75 با افزایش قیمت نفت و افزایش درآمدهای دولت تا حدودزیادی روند نزولی رشد فعالیت های اقتصادی را جبران کرد اما تحولات سیاسی و اجتماعی سال های 75-76 از یکسو و کاهش سریع قیمت نفت در بازارهای جهانی از نیمه دوم سال 76 از سوی دیگر موجب شد که روند رکود فعالیتهای اقتصادی عمیق تر شود .
به منظور حل مشکلات ساختاری اقتصاد کشور با شروع کار دولت جدید و مواجهه با بحران کاهش شدید درآمدهای نفتی , بررسی هایی برای چگونگی سازماندهی نارساییهای جدید اقتصاد کشور تحت عنوان ساماندهی اقتصادی کشور , آغاز گردید . که حاصل آن تصویب طرح « سیاست های کلی نظام در ساماندهی اقتصادی کشور بود . اما در عین حال عملکرد اقتصادی این دولت مجموعه ای از موفقیت ها و کاستی ها را به دنبال داشت که در مجموع می توان تنظیم برنامه سوم توسعه با گرایش روشن به خصوصی سازی و کاهش تصدی دولت در فعالیت های اقتصادی و آماده سازی اقتصادی، طرح نسبتاً موفق یکسان سازی نرخ ارز و تمهید حساب ذخیره ارزی برای اجتناب از اثر نوسانات درآمد نفت بر اقتصاد, شروع فعالیت بخش خصوصی در بانکداری و بیمه، توسعه بازار سرمایه و آغاز فعالیت بورس های کشاورزی و صنایع و بازار بورس استان ها، توسعه بی سابقه بخش نفت و گاز به خصوص پتروشیمی و رشد بخش صنعت و کشاورزی را از مهم ترین دستاوردهای اقتصادی دولت آقای خاتمی به شمارآورد.
در مقابل عدم توفیق در رعایت انضباط مالی علیرغم سیاست های اعلام شده دولت در برنامه پنج ساله سوم توسعه و برنامه های بودجه – که منجر به تورم و کاهش ارزش ریال شد – و تضییع منابع بخش عمومی به دلیل طولانی تر شدن دوره بهره برداری از طرح های عمرانی.عدم توفیق در آزادسازی واقعی اقتصاد و کاهش تصدی دولت و نیز تشویق سرمایه گذاری های خارجی.عدم توفیق در طرح، پیشنهاد، تصویب و اجرای قوانین و مقررات آزادسازی و خصوصی سازی اقتصاد و ارتقای کارایی بخش عمومی.عدم توفیق در هدفمند کردن یارانه ها و اجرای یک نظام متناسب انتقالی را می توان از کاستی های برنامه های اقتصادی دولت اصلاحات برشمرد . ( www.iraneconomics.net/fa/articles.asp?id=1012)
در مجموع به دلیل در اولویت نبودن توسعه اقتصادی، شاهد تحول جدی برای پیشرفت و زدودن مشکلات اقتصادی نمی باشیم.
از تحولات فرهنگی و اجتماعی این دوره باید به گسترش و تنوع سریع در مطبوعات , تلاش در جهت تبیین مفاهیمی همچون آزادی , مردم سالاری , رابطه دین و مردم سالاری , جامعه مدنی و اصلاحات و مشارکت عمومی و… وتوجه به احزاب و گروههای سیاسی و در یک جمله باز شدن فضای سیاسی , فرهنگی و اجتماعی کشوراشاره نمود که متأسفانه به دلیل حاکمیت و نفوذ تفکرات لیبرالی و سکولار و غیر ارزشی بر عرصه فرهنگ کشور وسیاست تسامح و تساهل فرهنگی , شاهد مشکلات و نابسامانی های زیادی در این عرصه بودیم و عملاً شاهد ازهم گسیخته شدن فرهنگ دینی و ارزش های اسلامی و انقلابی و حرکت در مسیر اهداف دشمنان نظام در تهاجم فرهنگی بودیم . هجوم سیل آسای مطبوعات کشور به ارزش های اسلامی و انقلابی و شکل گیری روزنامه های زنجیره ای و رسوخ افراد بد سابقه و با تفکرات ضد دینی در عرصه فرهنگی کشور از یک سو و شکل گیری جنجال های حزبی و جناحی و سرگرم شدن به این گونه مسائل غیر ضروری و غفلت از مسائل اصلی جامعه از سوی دیگر موجب شرایط نا مناسب فرهنگی و اجتماعی در کشور شد که حوادثی مانند قتل های زنجیره ای , حادثه کوی دانشگاه , جنجال مجلس ششم و… از نقاط تاریک این دوران به شمار می رود .
با روی کار آمدن دولت خاتمی , روند تنش زدایی در سیاست خارجی کشور که در دوران سازندگی آغاز شده بود , سرعت بیشتری گرفت . دولت اصلاحات با تکیه بر توسعه سیاسی در داخل و به کارگیری مفاهیمی چون تشنج زدایی و گفتگوی تمدن ها در خارج , چهره سیاسی جدیدی از ایران را نزد افکار عمومی جهان ارائه کرد و تلاش نمود تا در این مسیر گام بردارد . هر چند طرح نظریه گفتگوی تمدن ها چهره صلح طلبانه ای از ایران را در معرض دید جهانیان قرار داد و سال 2001 از سوی سازمان ملل به عنوان سال گفتگوی تمدن ها نامیده شد اما در عین حال وقوع حادثه 11 سپتامبر و به دنبال آن حمله نظامی آمریکا به افغانستان و عراق نشان داد که گفتگوی تمدن ها امری آرمانی است و یا دست کم در شرایط و فضای حاکم بر جهان نمی توان توفقیات سریع آن را امیدوار بود . طرح مسأله مذاکره با آمریکا و کاهش تنش میان دو کشور چه در داخل و چه در خارج در این دوره به صورت جدی مطرح شد که البته با توجه به اصرار آمریکا بر سیاست های خصمانه بر علیه کشور ما و عزم رهبری نظام و مردم برای حفظ آرمانها و ارزش های انقلاب , زمزمه های برخی جریان های سیاسی داخلی در این زمینه , راهی بجایی نبرد . مسأله دیگر در سیاست خارجی کشور مسأله پرونده هسته ای کشور بود که تحت تأثیر نگرش تنش زدایی حاکم بر این دولت به سمت تعامل و اعتماد سازی پیش رفت که هر چند اصل مساله تعامل و اعتماد سازی مساله ای در این برهه لازم بود اما درعمل به دلیل زیاده خواهی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی و انفعال بیش از حد از سوی مسئولین اجرایی کشور ما به نتیجه مناسبی نیانجامید و موجب زیاده خواهی بیشتر این کشورها شد.
« عملکرد دولت اصول گرا» :
دولت آقای احمدی نژاد با رویکرد احیای ارزش ها و اصول اسلامی و انقلابی در عرصه های مختلف کشور به میدان آمد و همین رویکرد و تفکر, برتمامی عملکرد دولت حاکم بوده و تاثیرات قابل توجهی را بر کشور به همراه داشته است .
« عملکرد اقتصادی دولت اصول گرا» :
شاخصه محوری اقتصادی دولت اصول گرا , نشانه گرفتن موضوع فراموش شده در دولت های قبلی بود , که همان عدالت اجتماعی و ترسیم اقتصاد عدالت محور به جای اقتصاد رشد محور بود و در این میان دولت آقای احمدی نژاد اقدامات ارزشمندی را انجام داد که از جمله می توان به مسأله تمرکز زدایی , سفرهای استانی و توجه به مشکلات نقاط مختلف کشور , تلاش بی وقفه و پرکاری , تلاش در جهت تحقق عدالت اجتماعی و رفع تبعیض ها و کاهش فاصله طبقاتی , جهت گیری در خصوص حل مشکلات مسکن و اشتغال و تصمیمات مناسب در این خصوص و توجه به بخش های صنعت و گسترش خدمات دولتی , تلاش برای اجرای اصل 44 قانون اساسی و خصوصی سازی و کاهش حجم دولت , رویکرد کاهش هزینه در بخش های دولتی و تلاش پیگیر در جهت هدفمند کردن یارانه ها وتوجه ویژه به بخش پژوهش و تحقیقات در کشور و… اشاره نمود هرچند این تلاش ها با نارساییها و کاستی هایی از جمله بی برنامگی در برخی موارد , شتاب زدگی در پاره ای از برنامه ها , کم توجهی به ساختارهای اقتصادی , انضباطی مالی دولت و افزایش تورم همراه بوده است .
«عملکرد فرهنگی و اجتماعی دولت اصول گرا»:
این دولت برخلاف دولت های قبلی نگرش ارزشی به مسائل فرهنگی داشته و توجه ویژه به فرهنگ و اختصاص بخشی از سفرهای استانی به مسائل هنری و فرهنگی وافزایش بودجه های مراکز فرهنگی از اقدامات فرهنگی این دولت محسوب می گردد . در بخش اجتماعی نیز تلاش می شد تا از هر گونه جنجال در عرصه اجتماعی و درگیریهای حزبی جلوگیری به عمل آید به طوری که ویژگی دولت اصول گرا در بخش عمده ای از هر دو دوره , بی توجهی به سرگرمی های سیاسی و معطوف شدن به حل مشکلات اساسی مردم بوده است ، هر چند در اواخر عمر این دولت برخی حاشیه سازی ها که دولت مستقیما در برخی از آنها دخالت داشت باعث شد تا عملا چنین هدفی کاملا محقق نشده و درگیری ها و جار و جنجال ها به گونه ای دیگر عرصه عمومی کشور را درگیر خود سازد .
با روی کار آمدن دولت اصول گرا چرخش قابل توجه و تغییر اساسی در سیاست خارجی بوجود آمد و بر خلاف دوره قبل که ایران از موضع ضعف و در پاره ای موارد منفعلانه با مسائل مختلف به ویژه پرونده هسته ای کشور برخورد می نمود دولت اصول گرا اقتدار و صلابت کشور را در عرصه خارجی نمایان ساخت و بر مواضع اصولی و ارزشی نظام که در دوره قبل کم رنگ دنبال می شد , تاکید نمود , مقابله با بی عدالتی ها در عرصه بین المللی و اعتراض به ساختار غیر عادلانه سازمان بین الملل و مخالفت با زیاده خواهیهای آمریکا در سطح جهان و به چالش کشیدن رژیم صهیونیستی در عرصه جهانی و اصرار و تاکید بر حق مسلم ایران در دستیابی به انرژی هسته ای و کوتاه نیامدن در برابر فشارها و تهدیدات و در یک جمله احیای مجدد دیدگاهها و مواضع انقلابی و ارزشی نظام در سطح بین المللی را می توان از دستاوردهای سیاست خارجی این دولت برشمرد . هر چند اتخاذ چنین سیاست خارجی , خشم قدرتهای استکباری به ویژه آمریکا را به دنبال داشته و این کشور و برخی از کشورهای اروپایی به اعمال فشار بر علیه کشور ما پرداخته اند اما در عین حال باید اذعان نمود که ایستادگی بر اصول و ارزش های اسلامی و انقلابی , هزینه های لازم را به دنبال خواهد داشت . هر چند به نظر می رسد با اتخاذ برخی روش ها می شد از برخی فشارها و یا حساسیت ها در عرصه بین المللی جلوگیری نمود یا از حجم آن کاست .
«عملکرد دولت تدبیر و امید»
دولت آقای روحانی در سال 92 با شعار اعتدال توانست سکان دستگاه اجرایی را به دست بگیرد و در دور اول ریاست جمهوری اقدامات مثبتی انجام داد از جمله اجرای طرح تحول سلامت و بهبود کیفیت و ارتقای سطح خدمات پزشکی و کاهش قابل توجه هزینه دارو و درمان، تثبیت نسبی وضعیت اقتصادی کشور و کنترل تورم، تحول در عرصه سیاست خارجی در راستای خنثی کردن تبلیغات منفی علیه کشور و ارایه چهره صلح طلبانه که در راستای آن رویکرد جدیدی در مذاکرات هسته ای دنبال شد که به برجام منتهی شد.
از عملکردهای ضعیف این دولت می توان به این موارد اشاره کرد.
-عدم رعایت اعتدال در انتخاب مسئولان؛متأسفانه آقای روحانی بر خلاف شعار اعتدال ، درعمل انتخاب برخی وزرا و مسئولان به چنین تعهدی پایبند نبود و گرایش های سیاسی را دخالت داد و همین مسأله در آغاز به کار دولت ، برخی ابهامات و نگرانی ها را نسبت به گرایش این دولت به همراه داشت . متأسفانه عزل و نصب ها در سطوح مدیریتی بیشتر بر اساس سلایق و گرایش های سیاسی صورت گرفت که با شعار اعتدال و عدم دخالت گرایش های سیاسی در انتخاب مسئولان و مدیران ، همخوانی نداشت.
-پرداختن به حواشی و سیاه نمایی نسبت به دولت گذشته ؛گرچه دولت آقای احمدی نژاد مانند دولت های گذشته با نقاط ضعف و عملکردهای منفی ای همراه بود، اما متأسفانه شاهد نوعی بزرگ نمایی و سیاه نمایی در مورد عملکرد آن توسط دولت یازدهم بودیم که همراه با موج گسترده تبلیغات رسانه ای هدفدار همراه بود و این مسأله این ذهنیت را در افکار عمومی به هراه دارد که دولت یازدهم به جای پرداختن به وظایف و مسئولیت های خود و برطرف نمودن مشکلات اقتصادی کشور به حواشی می پردازد. رعایت اعتدال در نقد منصفانه و به اندازه از دولت گذشته از این دولت بسیار شایسته تر بود .
-ادامه روند مشکلات اقتصادی کشور و عدم ارایه راهکارهای کارآمد و مؤثر برای رونق تولیدات داخلی و حمایت از آن از دیگر نقاط ضعف دولت یازدهم است . متأسفانه دردولت یازدهم با وجود شعار حمایت از تولیدات داخلی و اختصاص سهم تولید از درآمدهای حاصل از هدفمندی یارانه ها که در دولت قبل نیز بدان عمل نشده بود، شاهد اقدام قابل توجه و تحرک مؤثری در این زمینه نیستیم .
– بی برنامه گی اقتصادی و افزایش گرانی و تورم به گونه ای که مردم احساس می کنند، دولت امور را به حال خود رها نموده است.
-افزایش سرسام آور قیمت مسکن که به دلیل بی توجهی به مسأله مسکن و عدم ارایه راهکاری عملی در این زمینه شکل گرفت.
– گره زدن حل مشکلات اقتصادی کشور به مسائلی همچون برجام و انتخابات آمریکا ؛ گرچه تلاش برای حل پرونده هسته ای و لغو تحریم ها در جای خود اقدامی لازم بود ، اما این مسأله نباید موجب کم توجهی به مشکلات اقتصادی کشورو برنامه ریزی برای حل آن با تکیه بر توان و ظرفیت داخلی کشور که تأکید همواره مقام معظم رهبری به دولت بوده است ، می شد و مجموعه مسئولان و دستگاههای دولتی باید توجه جدی به اقتصاد مقاومتی به عنوان راهکار حل مشکلات کشور می نمودند و تمام توان و تلاش خویش را برای تحقق و اجرای آن به کار می بستند ، اما متأسفانه شاهد اقدام عملی و مؤثری در این زمینه نیستیم .
-کم تحملی و عدم ظرفیت انتقاد ؛ با وجود اینکه آقای روحانی بارها از انتقاد نسبت به دولت حمایت نموده اند، اما در عمل چندان با انتقادها و منتقدان دولت برخورد مناسبی نداشته و از سعه صدر و تحمل مناسبی که مورد انتظار است در این زمینه برخوردار نبوده اند .
– کاهش حجم اقدامات عمرانی کشور و عدم اقدام جدی در اشتغال زایی ؛ بر خلاف دولت گذشته که شاهد رشد چشمگیر خدمات عمرانی و پروژه های مختلف در کشور بودیم ، در این دولت ، شاهد کاهش اقدامات عمرانی دولت هستیم که البته در مواردی با هدف کاهش فشار اقتصادی بر مردم و کاستن از هزینه های دولت صورت گرفته است .
-کاهش رشد علمی کشور و سیاسی ؛ یکی از نقاط ضعف دولت یازدهم ، کاهش رشد و شتاب علمی کشور و سیاسی کاری در دانشگاههاست. متأسفانه رشد علمی کشور که طی چندین سال اخیر با شتاب خوبی افزایش پیدا کرده بود و جایگاه کشور را تولید علم در جهان بهبود بخشیده بود و نوید بخش افق های روشنی برای کشور بود ، در این دولت کاهش پیدا کرد و موج سیاسی کاری دانشگاهها را فرا گرفت و شاهد عزل و نصب های هدفدار و سیاسی در دانشگاهها بودیم.
-کم توجهی به مقوله فرهنگ؛ متأسفانه در عرصه فرهنگ در دولت یازدهم شاهد ظهور رگه هایی از نگاه فرهنگی دولت اصلاحات هستیم که به هیچ وجه مناسب دولتی که اعتدال و تدبیر را به عنوان شعار و سر لوحه برنامه خود قرار داده است ، نیست . برخی از اقدامات منفی دولت یازدهم به ویژه میدان یافتن بعضی جریان های افراطی که به دلیل عملکرد خود در انزوا قرار گرفته بودند و تلاش می کنند با سوء استفاده از فضای به دست آمده ، جایگاه و موقعیتی برای خود ایجاد نموده و اهداف خود را دنبال کنند ، دغدغه و نگرانی نیروهای ارزشی را نسبت به ارزش های اسلامی و انقلابی به همراه داشته است که این دغدغه و نگرانی ها ، دغدغه های مقدس و قابل احترامی است که ناشی از کم توجهی و کمرنگ شدن برخی ارزش ها و فاصله گرفتن از گفتمان اصیل انقلاب است و ربطی به این دولت و آن دولت نداشته گرچه در برخی دولت ها که نشانه هایی از بی مهری ها نسبت به ارزش ها دیده می شود این دغدغه ها پر رنگ تر می شود.