خانه » همه » مذهبی » آيا تمام معارف که از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و اهلبيت ـ عليهم السلام ـ رسيده است، مردم در زمان پيامبر از آن آگاهي داشتند؟ اگر در زمان غيبت امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ فقهاء خود احکام را استخراج مي کنند اين شبهه ايجاد مي شود که بعد از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هم مردم عادي (فقها) مي توانستند اين وظيفه را انجام دهند و غيبت امامان مي توانست از همان ابتداء شروع شود!؟

آيا تمام معارف که از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و اهلبيت ـ عليهم السلام ـ رسيده است، مردم در زمان پيامبر از آن آگاهي داشتند؟ اگر در زمان غيبت امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ فقهاء خود احکام را استخراج مي کنند اين شبهه ايجاد مي شود که بعد از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هم مردم عادي (فقها) مي توانستند اين وظيفه را انجام دهند و غيبت امامان مي توانست از همان ابتداء شروع شود!؟

با توجه به اين که سئوال مورد نظر چند بخش دارد پاسخ آن در ضمن تبيين چند نکته مختصر و فشرده تقديم مي گردد.
الف) معارفي که از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در زمان حيات پربار آن بزرگوار انتشار يافته به دو بخش تقسيم مي گردد: يک قسمت از معارف که به صورت وحي آسماني بوده و اين بخش از معارف همين قرآني است که فعلاً ما در اختيار داريم و مسلمانان در زمان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نيز از آن آگاهي داشته اند. و يک قسمت از معارف که به صورت نقل حديث، روايت و کارهايي که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ که بيانگر حکمي از احکام الهي بوده، صادر شده و توسط افراد مختلفي و خصوصاً اصحاب و ياران مخصوص پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ثبت و ضبط و به شکل حديث در قالب (سنت) به نسل هاي بعدي منتقل گرديده است. از اين بخش از معارف نيز عده اي از مسلمانان آگاهي داشته اند. اگر چه نمي توان ادعا کرد که همه و يا اکثر مسلمانان از آن باخبر بوده اند. زيرا زمينه نشر اين گونه معارف در زمان آن حضرت به طور گسترده در اثر محدوديت امکانات و احياناً عدم وجود افراد دانشمند و با سواد، وجود نداشته است. به ويژه که حکام و خلفاء بعد از پيامبر سعي زيادي در نابودي احاديث و سيره نبوي نموده اند.
در خصوص قرآن عنايتي خاص از ناحيه مسلمانان و اولياء دين، در حفظ آن از هر گونه تحريف و آسيبي، صورت گرفته و يک اراده و تصميم عام بر حفظ آن وجود داشته و لذا هم در زمان پيامبر و هم بعد از آن مسلمانان در فراگيري آن کوشش نموده و شايد مسلماني را نتوان پيدا کرد که از قرآن بي خبر باشد و لو ممکن است از معارف آن بهره اي نبرده باشد.
ب) وجود امام و حضور او بعد از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در ميان مردم، بخش تکميلي دين محسوب مي شود و قرآن به صراحت از آن به اکمال دين و اتمام نعمت ياد نموده است:
«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا …؛[1] امروز (که به عقيده شيعه و برخي اهل سنت روز غدير خم و خلافت علي ـ عليه السلام ـ است) دين را براي شما کامل و نعمت را بر شما به اتمام رساندم».
جاي ترديد نيست معارفي که به صورت قرآن و يا احاديث نبوي و نيز افعال رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ که از آن حضرت به يادگار مانده، اکثراً کلي و در مقام بيان کليات احکام دين است. زيرا رسول مکرم اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در دوران کوتاه حضورش در ميان مسلمانان فرصت تبيين و تفسير و تأويل همه احکام را پيدا نکرد و لذا اين امر خطير يعني تبيين و تشريح احکام الهي که به شکل کلي به صورت قرآن و سنت نبوي است به عهده امام و خليفه معصوم پيامبر مي باشد و حضور امام ـ عليه السلام ـ براي تبيين جزئيات احکام و تطبيق آن بر اساس نياز مردم و مقتضاي زمان لازم و ضروري است. و بدون حضور امام ـ عليه السلام ـ ، اتمام اين بناي رفيع که توسط معمار اصلي آن يعني رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بنا نهاده شده و پي ريزي گرديده امکان پذير نخواهد بود.
بنابراين غيبت امام ـ عليه السلام ـ که امت اسلامي نياز شديد به حضور او دارند در شرايط عادي و در صورت امکان حضور، امري معقول نخواهد بود و غيبت امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ گذشته از حکمت هاي پنهاني که ممکن است داشته باشد، در شرايط کاملاً اضطراري و در زماني به وقوع پيوست که حضور امام به صورت علني در ميان مردم امکان نداشت و اين در حالي بود که وجود مقدس آن بزرگوار آخرين ذخيره الهي در روي زمين بود و حفظ آن وجود مقدس براي بقاء حيات و هدايت در زمين به هر شکلي لازم است و لو در پرده غيبت و محروميت مردم از استفاده مستقيم از آن حضرت باشد و غيبت امامان معصوم قبل از امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ با توجه به اين که بعد از هر امامي امام ديگري جاي او را مي گرفت و حتي با شهادت امامي امام بعدي جاي او را پر مي کرد، دليل قابل توجهي ندارد و در خصوص امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ چنين چيزي وجود نداشت و سنّت الهي و اراده تغيير ناپذير او بر اين استوار گرديده که وجود مقدس امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ آخرين امام و ذخيره الهي در زمين باشد و لذا حفظ آن وجود مقدس و ادامه بقاء حيات در زمين اقتضاء مي کند که در صورت عدم امکان حضور، غيبت تحقق يابد تا نسل امامت و راه هدايت منقطع نگردد.
ج) همان گونه که غيبت امام ـ عليه السلام ـ در شرايط عادي و امکان حضور قابل توجيه نيست، جانشيني فقهاء و علماء بزرگوار نيز در شرايط عادي و امکان دسترسي مستقيم مردم به امام معصوم ـ عليه السلام ـ ، دليل قانع کننده اي ندارد.
بنابراين علما و فقهاء بزرگوار با اجازه امام ـ عليه السلام ـ که فرمود: «هر کس از فقهاء که حافظ دين و نگهدارنده نفس خود (داراي ملکه تقوا) و مخالفت خواسته هاي نفساني… باشد پس عوام (مردم عادي) از او تقليد نمايند»[2] و در شرايطي که دسترسي مستقيم به امام معصوم وجود ندارد اقدام به اجتهاد بر اساس مباني اساسي و استنباط احکام از منابع ديني که همان قرآن و سنت است مي نمايد و هيچ گاه نمي تواند و در شرايط عادي کسي نمي تواند ادعا بکند که فقهاء جاي امامان معصوم و خلفاء الهي را مي توانند بگيرند. بلکه در شرايطي که دست رسي مردم به امام معصوم ـ عليه السلام ـ امکان ندارد و مردم و مسلمانان بر اساس تعاليم ديني نمي توانند بلاتکليف باشند، بايد به علماء مراجعه نمايند و علماء هم همان گونه که بيان شد وظيفه دارند در زمان غيبت امام ـ عليه السلام ـ براي حفظ دين و ديانت به اندازه توان و با کمک گرفتن از منابع ديني معتبر، در رفع حوائج ديني مردم تلاش نمايند. و اين هيچگاه به معناي اين نخواهد بود که حالا که علماء در زمان غيبت نايب عام و جانشين امام هستند، در زمان حضور امام و امکان حضور او هم مي توانند جاي آن بزرگواران را بگيرند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ الرسائل الفقهية، وحيد بهبهاني.
2ـ عوايد الايام، محقق نراقي.
3ـ ولايت فقيه، امام خميني.

پي نوشت ها:
[1] . مائدة / 3.
[2] . بهبهاني، وحيد، الرسائل الفقهية، ص43؛ محقق نراقي، عوايد الايام، ص542.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد