خانه » همه » مذهبی » با توجه به آيه 170 سوره آل عمران که خداوند به مردم مي گويد اي مردم پيامبري که انتظار او را داشتيد حق را ازطرف پروردگار آورده به او ايمان بياوريد. سؤال: در کجاي قرآن گفته شده بعد از حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ پيامبر، امام، يا شخص ديگري خواهد آمد و مردم موظف هستند انتظار آمدن او را داشته و از او پيروي کنند با عنايت به آيه 50 سوره انعام که پيامبر ما مي گويد اي مردم من بدون اجازه خداوند از غيب خبر ندارم اگر خداوند چنين وعده اي داده و پيامبر به مردم ابلاغ کرده است، آدرس قرآني آن را مرقوم فرمائيد خلاصه مردم شيعه منتظر آمدن امام دوازدهم هستند به نام حضرت مهدي فرزند امام حسن عسکري آيا اين انتظار را خداوند وعده داده است؟

با توجه به آيه 170 سوره آل عمران که خداوند به مردم مي گويد اي مردم پيامبري که انتظار او را داشتيد حق را ازطرف پروردگار آورده به او ايمان بياوريد. سؤال: در کجاي قرآن گفته شده بعد از حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ پيامبر، امام، يا شخص ديگري خواهد آمد و مردم موظف هستند انتظار آمدن او را داشته و از او پيروي کنند با عنايت به آيه 50 سوره انعام که پيامبر ما مي گويد اي مردم من بدون اجازه خداوند از غيب خبر ندارم اگر خداوند چنين وعده اي داده و پيامبر به مردم ابلاغ کرده است، آدرس قرآني آن را مرقوم فرمائيد خلاصه مردم شيعه منتظر آمدن امام دوازدهم هستند به نام حضرت مهدي فرزند امام حسن عسکري آيا اين انتظار را خداوند وعده داده است؟

در اينکه مديريت جامعه پس از پيامبر گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به شخصيت والايي نيازمند است جاي گفتگو نيست و هر انسان منصفي بر اين اصل داوري مي کند و قرآن نيز در آيات مختلفي به اين امر خطير اشاره کرده است.
از جمله آيات قرآني که به مسأله امامت پرداخته مي توان به آيه کريمه 59 سوره نور اشاره کرد: «يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و أطيعوا الرسول و اولي الامر منکم؛ اي کساني که ايمان آورده ايد اطاعت کنيد خدا را و اطاعت کنيد پيامبر خدا و صاحبان امر را».[1]بديهي است افرادي که مومنين اين گونه به طور مطلق مأمور به اطاعت از آنان مي باشند بايد معصوم و مصون از خطاء و اشتباه باشند و چنانکه مسلّم است در بين فرقه هاي اسلامي، شيعه قائل به عصمت امام است.
علاوه بر اين آية، تفاسير و احاديث معتبري نيز دلالت دارند که مراد از آيه کريمه (اطيعوالله ….) و آيات ديگري که در اين مورد در کتب مفصل بيان شده است ائمه اثني عشر ـ عليهم السلام ـ است و در اين کتب و تفاسير به نام مبارک آن بزرگواران هم تصريح شده است و تعداد ايشان را 12 نفر معرفي نموده که اوّلين آنها حضرت علي ـ عليه السلام ـ و آخرين آنها حضرت مهدي موعود (عج) مي باشد.[2]امّا در خصوص ظهور حضرت مهدي (عج) و شيوه و چگونگي حکومت ايشان آيات متعددي در قرآن وجود دارد که توجه به مضمون و رواياتي که در اين خصوص از ائمه اطهار وارد شده است که وعده الهي را بر چنين روزي روشن ساخته و ما را مأمور به انتظار صالحانه به اين امر کرده است.
که به برخي از اين آيات اشاره مي کنيم.
1. «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنکمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَکنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِکونَ بِي شَيْئًا وَمَن کفَرَ بَعْدَ ذَلِک فَأُوْلَئِک هُمُ الْفَاسِقُونَ؛ خداوند متعال آن دسته از شما مردم را که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام دادند وعده داده که قطعا ايشان را حکمران روي زمين خواهد کرد همان گونه که به پيشينيان آنها خلافت روي زمين را بخشيد و ديني را که براي آن پسنديده پا برجا خواهد ساخت و خوف ايشان را تبديل به ايمني خواهد کرد…».[3]وعده هاي که دراين آيه از جانب خدا به انسان هاي صالح که اعمال شايسته انجام داده، شده امور سه گانه است:   الف) استخلاف في الارض؛
 ب) تمکين دين؛
 ج) تبديل خوف به امنيت.
نبي اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: خواهد آمد روزي که عهد ذلّت و خواري ظالمان و منافقان و ملحدان است و روز عزت و رفعت و عبادت و بندگي مؤمنان و آن روز، روز ظهور مهدي است که از تمام مراتب دين چيزي نباشد که نداند و يا داند و نفرمايد.[4]از حضرت امام محمد باقر ـ عليه السلام ـ در تفسير اين آيه آمده است که فرمود: اين آيه اشاره به قيام قائم (عج) است.[5]2. «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ کلِّهِ وَلَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ؛ او کسي است که رسولش را با هدايت و آيين حقّ فرستاد تا او را بر همه آيين ها غالب گرداند هر چند مشرکان ناخوش دارند».[6]قابل توجه اينکه اين آيه، بعد از آيه «يريدون أن يطفئوا نورالله بافواههم و يأبي الله إلّا أن يتّم نوره و لو کره الکافرون»
«آنها مي خواهند نور خدا را با دهان خويش خاموش کنند ولي خدا جز اين نمي خواهد که نور خود را کامل کند هر چند کافران کراهت داشته باشند». قرار گرفته است.
در اينکه منظور از پيروزي اسلام بر تمام اديان چيست؟ مفسران احتمالات زيادي داده اند:
«فخر رازي پنج تفسير در اينجا ذکر مي کند که پاسخي است بر اين سئوال:
1. منظور، غلبه نسبي و موضعي است چرا که اسلام در هر منطقه اي بر هر دين و آييني پيروز شده است.
2. منظور، پيروزي بر اديان در جزيرة العرب است.
3. منظور، آگاه ساختن پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از جميع اديان الهي است.
4. منظور، پيروزي و غلبه منطقي است، يعني خداوند منطق اسلام را بر ساير اديان پيروز مي گرداند.
5. منظور، پيروزي نهايي بر تمام اديان و مذاهب به هنگام نزول (عيسي ـ عليه السلام ـ ) و قيام مهدي ـ عليه السلام ـ است که اسلام جهان گير خواهد شد.
بي شک تفسير آيه به پيروزي منطقي آن هم به صورت وعده اي براي آينده، مفهوم درستي ندارد زيرا پيروزي منطقي اسلام از همان آغاز آشکار بود به علاوه مادّه «ظهور» و «اظهار» (ليظهره علي الدين کلّه) به طوري که از موارد استعمال آن در قرآن مجيد استفاده مي شود،[7] به معناي غلبه خارجي و عيني است.
اين غلبه مراحل مختلفي دارد که يک مرحله آن، در عصر پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ واقع شد و مرحله وسيع تر آن در قرون بعد و مرحله نهايي به هنگام قيام مهدي (عج) حاصل مي شود چرا که اين آيه شريفه سخن از غلبه اسلام بر تمام اديان بدون هيچ قيد و شرط مي گويد و غلبه مطلق و بي قيد و شرط در صورتي به طور کامل تحقق مي يابد که سراسر روي زمين را فرا گيرد همان گونه که در روايت پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آمده است که فرمود: «هيچ خانه اي بر صفحه روي زمين باقي نمي ماند، نه خانه هايي که از سنگ و گل ساخته شده و نه خيمه هايي که از کرک و مو بافته اند ـ مگر اينکه خداوند کلمه اسلام را در آن وارد مي کند».[8]همين معني از امام صادق ـ عليه السلام ـ در تفسير آيه فوق نقل شده است فرمود: به خدا سوگند هنوز مضمون اين آيه در مرحله نهايي تحقق نيافته است و تنها زماني تحقق مي پذيرد که حضرت قائم ـ عليه السلام ـ خروج کند و به هنگامي که او قيام کند کافري نسبت به خداوند در تمام جهان باقي نمي ماند.
3. «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکونَ فِتْنَةٌ وَيَکونَ الدِّينُ کلُّهُ لِلّه فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛ و با آنان بجنگيد تا فتنه اي بر جاي نماند و دين يکسره از آن خدا گردد».[9]محمّد بن مسلم مي گويد به امام باقر ـ عليه السلام ـ عرض کردم تأويل اين سخن پروردگار متعال که در سوره انفال مي فرمايد: «و قاتلوهم حتّي….» چيست؟ حضرت فرمودند: هنوز تأويل اين آيه نيامده است پس زماني که تأويل آن فرا رسد با کافران پيکار شود و مشرکان کشته شوند تا به توحيد و خداي يگانه ايمان آورند و مشرکي باقي نماند و اين به هنگام ظهور قائم اهل بيت ـ عليه السلام ـ است.[10]4. «وَلَقَدْ کتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ـ إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغًا لِّقَوْمٍ عَابِدِينَ؛ به تحقيق در زبور از پس تورات نوشتيم که مسلما زمين را بندگان صالح من به ارث خواهند برد به يقين در اين سخن پيام رسايي است براي قومي که بندگان خدايند».[11]آيه شريفه از سرنوشت نهايي زمين خبر مي دهد که بندگان صالح، آن را به ارث خواهند برد.نکته قابل تأمل در آيه بالا اين است که در تورات حضرت موسي ـ عليه السلام ـ و زبور حضرت داوود از اين حکومت ياد شده است در حالي که اين دو پيامبر الهي خودشان از انبيائي بوده اند که حکومت داشتند با اين حال به آنها خبر از حکومت صالحان بر روي زمين داده شده است (آن هم با اين همه تأکيد) مطلب ياد شده اين حقيقت را روشن مي کند که اين وعده الهي حکومت ديگري است و آن حکومت بر کلّ زمين است که کلمة «الارض» هم اشاره به همين معنا مي باشد.
در تفسير مجمع البيان در ذيل آيه فوق از امام باقر ـ عليه السلام ـ نقل مي کند که: امام مي فرمايند: «هم اصحاب المهدي في آخر الزمان».[12]5. «بقية الله خير لکم ان کنتم مومنين».[13]از اين آيات و آيات بسيار ديگر که با استشهاد از روايات در شأن حضرت صاحب الامر (عج) نازل شده است. دنيا روزي را در پيش دارد که حکومت جهان به دست صالحان خواهد افتاد و شر و فساد به کلّي از عالم انساني رخت خواهد بست. که اين همان وعده خداوند به ظهور دوازدهمين وصيّ خاتم الانبياء ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي باشد، که شيعيان در انتظار چنين روزي به سر مي برند. [14]چنانکه رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در بشارت به اصحابش مي فرمايند: «أبشرکم بالمهدي يملا الارض قسطا کما ملئت ظلما و جورا».[15]در خاتمه لازم است به چند نکته کوتاه اشاره نماييم:
1- اعتقاد به منجي و مهدويت علاوه بر شيعيان، مورد اعتقاد تمام فرق اسلامي است که در اکثر آنها به ظهور چنين فردي وعده داده شده است و در برخي از فرق، اعتقاد به مهدويت از لحاظ محتويات و مباني اعتقادي خيلي نزديک به اعتقادات اهل تشيع مي باشد.
2- عدم ذکر نام امامان بالخصوص در مورد ظهور حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ لازم نيست تمام اعتقادات وارد در قرآن باشد چه بسا مباني و مسائل عقيدتي زيادي وجود دارد که در طول سال ها باعث بحث و نظر و در برخي موارد باعث خونريزي هاي زيادي شده که تاريخ خود معترف به اين مسائل مي باشد ولي در قرآن به صورت کامل به آنها پرداخته نشده است اگر چه آنها را به صورت کلي و ضمني مي توان از قرآن استفاده کرد و بيشتر مباحث اعتقادي را مي توان در سنت معصومين ـ عليهم السلام ـ و فرمايشات شان و هم چنين با استفاده از استدلالات عقلي به دست آورد.[16]

نتيجه گيري:
با توجه به آيات ذکر شده و دهها آيه ديگر چنين استفاده مي شود که خداوند متعال به پيامبرش ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و امّت آخرالزمان ظهور فردي از سلالة حضرت رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را داده که با ظهور خود جهان را پر از عدل خواهد نمود.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ سيماي مهدويت در قرآن، محمد جواد مولوي نيا، انتشارات امام عصر (عج).
2ـ سيماي حکومت در قرآن (شناختي تازه از امام زمان عج) احسان دژبرد، انتشارات مهر قائم.
3ـ مهدي در قرآن، سيد محمد عابدين زاده.
4ـ مهدي انقلابي بزرگ، آيت الله مکارم شيرازي.

پي نوشت ها:
[1]. نور / 59.
[2]. طباطبائي، سيد محمد حسين، ترجمه الميزان، ترجمه موسوي همداني، قم، دفتر انتشارات مدرسين حوزه علميه، 1374ش، ذيل تفسير آيه 59 سوره نور؛ ناصر، مکارم شيرازي و همکاران، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلاميه،1374ش، ذيل تفسير آيه 59 سوره نور؛ سلطان الواعظين شيرازي، شبهاي پيشاور، تهران، دارالکتب الاسلاميه، ص991ـ992.
[3]. نور / 55.
[4]. ميرزا حسين نوري، نجم الثاقب، تهران، انتشارات علميه اسلاميه، چاپ اول، ص128.
[5]. مکارم شيرازي، ناصر، مهدي انقلابي بزرگ، ص124.
[6]. توبه / 33.
[7]. آياتي مثل، آيه 8 سوره توبه، آيه 20 سوره کهف.
[8]. شيخ طبرسي، مجمع البيان، ترجمه مترجمان، تحقيق رضا ستوده، تهران، انتشارات فراهاني، چاپ اول، 1360ش، ذيل تفسير آيه 33 توبه.
[9]. انفال / 39.
[10]. صافي گلپايگاني، لطف الله، منتخب الاثر، قم، انتشارات مکتب المؤلف، ص290، باب 34.
[11]. الانبياء / 105 ـ 106.
[12]. شيخ طبرسي، تفسير مجمع البيان، انتشارات فراهاني، ذيل تفسير آيه 105 سوره انبياء.
[13]. هود / 86.
[14]. مي توان به آيات زير اشاره کرد: بقره /  3، 148، 155، 249؛ قصص / 5؛ توبه / 33؛ حجر / 36ـ 38 ـ 87؛ طه / 135 ـ 155، 110؛ ق / 41 ـ 42؛ و حدود 100 آيه مي باشد.
[15]. احمد بن حنبل، مسند، ج3، ص37؛ مجلسي، محمد باقر، بيروت، موسسه الوفاء، ج51، ص81.
[16]. سبحاني، جعفر، راهنماي حقيقت، قم، انتشارات نسل جوان، ص150 به بعد (در مورد ذکر نام امامان در قرآن).

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد