تاویل؛ محکم و متشابه؛ فلسفه محکمات و متشابهات
۱۳۹۳/۰۹/۱۲
–
۳۹۰ بازدید
سلام منظور از تاویل و محکمات و مشبهات قرآن چیست
الف. تأویل:
تأویل یکی از اصلاحات علوم قرآن و تفسیر است. در معناى تأویل، آرا و نظریات گوناگونى ارائه شده است[1] که دو دیدگاه از سایر دیدگاه ها مناسب تر به نظر مى رسد:
1. دیدگاه علامه طباطبائى:
مشهور در بین قدما این بوده است که تأویل را همان تفسیر و مراد از کلام مى دانسته اند، در حالى که متأخران گفته اند: منظور از تأویل، معناى مخالفِ با ظاهر لفظ است و این عقیده، چنان شایع شده که تأویل بعد از آن که از جهت لغوى به معناى مطلق ارجاع یا مرجع بوده، حقیقت ثانوى در معناى مخالف با ظاهر لفظ گردیده است.[2]مرحوم علاّمه پس از نقل اقوال گوناگون و ردّ همه آنها چنین نتیجه مى گیرد:
«حق در تأویل این است که بگوییم: تأویل، واقعیتى است که مستند بیانات قرآن، اعم از حکم، حکمت یا موعظه قرار مى گیرد. تأویل براى همه آیات قرآن، چه محکمات و چه متشابهات وجود دارد و از قبیل مفاهیم و معانى نیست که الفاظ بر آن دلالت داشته باشد؛ بلکه تأویل از امور عینى است و فراتر از آن است که قالب هاى الفاظ، آن را فرا گیرد. خداوند، آن امور و حقایق عینى را فقط براى تقریب به اذهان ما به قید الفاظ و کلمات و عبارات مقیّد نموده است. این الفاظ، همانند مثل هایى هستند که با آوردن آنها انسان به معناى مورد نظر نزدیک مى شود. قرآن در تمام موارد استعمال لفظ تأویل، همان واقعیت عینى خارجى را در نظر گرفته است.[3]موارد استعمال و کاربرد تأویل از جمله در دو داستان حضرت موسى و خضر(ع)[4] و نیز در داستان حضرت یوسف(ع) و جز آن، شاهد بر این مدعا است؛[5] براى مثال در آغاز سوره یوسف، جریان خواب وى بدین صورت نقل مى گردد: (إِذْ قَالَ یُوسُفُ لاِبِیهِ یَـأَبَتِ إِنِّى رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِى سَـجِدِینَ)[6]؛ یاد کن زمانى را که یوسف به پدرش گفت: اى پدر! من [در خواب] یازده ستاره را با خورشید و ماه دیدم. دیدم[ آن ها] براى من سجده مى کنند. پس از گذشت سال ها و اتفاقات فراوانى که مى افتد، تأویل این رؤیا در پایان سوره این گونه گزارش مى شود: (وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا وَ قَالَ یَـأَبَتِ هَـذَا تَأْوِیلُ رُءْیَـىَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّى حَقًّا)[7] و پدر و مادرش را به تخت برنشانید، و [همه آنان] پیش او به سجده در افتادند و [یوسف]گفت: اى پدر، این است تعبیر خواب پیشین من، به یقین، پروردگارم آن را راست گردانید. در این جا آن چه یوسف(ع) در خواب دیده است به سجده پدر، مادر و برادرانش باز مى گردد. این تأویل و رجوع، از قبیل رجوع، مثال به ممثّل و واقعیت خارجى است.
2. نظریه استاد معرفت:
استاد معرفت(ره) عقیده دارد که تأویل «اصطلاحى» در دو معنا به کار رفته است:
1. توجیه متشابه؛ خواه این متشابه، کلام متشابهى باشد یا عملى که به شبهه و ریب انجامد.
این قسم از تأویل، مختص آیات متشابه است.
2. معناى ثانوى کلام؛ که از آن به بطن تعبیر مى گردد؛ در مقابل معناى اوّلى که از آن به «ظَهر» تعبیر مى شود. تأویل به این معنا اختصاصى به آیات متشابه نداشته بر همه قرآن سایه مى گستراند.[8]ایشان بر این باور است که اگر تأویل را عین خارجى بدانیم، مصداق را با تأویل خلط نموده ایم.[9]پاورقی:
[1] ر.ک: على اکبر بابایى و محمد کاظم شاکر، باطن و تأویل قرآن؛ محمد کاظم شاکر، روش هاى تأویل قرآن؛ على اکبر بابایى و دیگران، روش شناسى تفسیر قرآن، ص 25 ـ 34.
[2] المیزان، ج 3، ص 44.
[3] همان، ص 49.
[4] کهف، آیه 78.
[5] ر.ک: المیزان، ص 25 ـ 26.
[6] یوسف، آیه 4.
[7] همان، آیه 100.
[8] ر.ک: محمد هادى معرفت، التمهید فى علوم القرآن، ج 3، ص 28 ـ 34.
[9] ر.ک: حسین جوان آراسته، درسنامه علوم قرآن، ص 463 ـ 465.
جهت اطلاع بیشتر ر.ک:
مرکز فرهنگ قرآن –
www.maarefquran.com/maarefLibrary/…/1/19.htmTranslate this page
بنیاد دائره المعارف اسلامی –
www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid
ب. محکم و متشابه:
محکم و متشابه اصطلاح قرآنی و بر گرفته از آیه ی 7 سوره ی مبارکه ی آل عمران (3) است که می فرماید:
« هُوَ الَّذِى أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ ءَایَاتٌ محُّْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فىِ قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغَاءَ تَأْوِیلِهِ وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فىِ الْعِلْمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ کلُ ٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَ مَا یَذَّکَّرُ إِلَّا أُوْلُواْ الْأَلْبَابِ؛ او (خدای متعال) کسی است که این کتاب (قرآن ) را بر تو فرو فرستاد. پاره اى از آن، آیات محکمات است. که آنها اساس کتابند و پاره اى دیگر متشابهاتند. اما کسانى که در دلهایشان انحراف است براى فتنه جویى و طلب تأویل آن (به دلخواه خود)، از متشابه آن پیروى مى کنند، با آنکه تأویلش را جز خدا و ریشه داران در دانش کسى نمى داند.(آنان که ) مى گویند: «ما بدان ایمان آوردیم، همه (چه محکم و چه متشابه ) از جانب پروردگار ماست»، و جز خردمندان کسى متذکر نمى شود.
توضیح:
آیات قرآن بنابر محتوای آیه مذکور بر دو دسته هستند:
الف. آیاتی که مفهومشان چنان روشن است که جاى هیچگونه انکار و توجیه و سوء استفاده در آن نیست، و آنها را محکمات گویند .
ب. و آیاتی که به خاطر بالا بودن سطح مطلب یا گفتگو در باره عوالمى که از دسترس ما بیرون است مانند عالم غیب، و جهان رستاخیز و صفات خدا، چنان هستند که معنى نهایى و اسرار و کنه حقیقت آنها نیاز به سرمایه خاص علمى دارد که آنها را متشابهات گویند.
به بیانی دیگر می توان گفت: مراد از کلمه یا آیه محکمه، آن است که معناى آن واضح است و چند وجهى یا مبهم نیست. و به قول راغب اصفهانى چه از نظر لفظ چه از نظر معنى، شبهه در آن راه ندارد. مانند اکثر آیات تشریع ( آیات الاحکام ) و مواعظ و آداب و اخلاق قرآن. متشابه از تشابه است یعنى همانندى، و هم ریشه با شبهه و اشتباه است. و عبارت یا آیه متشابه ظاهرش بیانگر باطنش نیست.
شیخ طوسى مى نویسد: محکم آن است که به خاطر وضوحش بدون قرینه یا دلالت (خارجى) به صرف توجه به ظاهرش مراد از آن دانسته شود …. و متشابه آن است که با توجه به ظاهرش مراد از آن دانسته نشود، مگر آنکه قرینه اى(خارجى) بر آن افزوده شود که معناى مراد را برساند. (تفسیر تبیان، ذیل تفسیر آیه 7 سوره آل عمران).
بـه تـعـریـف دیگر متشابه لفظى است محتمل وجوه معانى که در معرض شک و شبهه است و لذا محتاج به تاویل است، و هم قابل تاویل صحیح است و هم تاویل فاسد.
در آیه 7 سوره آل عمران ، منظور از آیات محکمات، صراحت و اتقان آنها است، و مى خواهد بفرماید آیات محکم هیچ تشابهى در آنها نیست، و خواننده بدون تردید و اشتباه به معنایش پى مى برد و هر گونه احتمال خلاف را ازخود دور مى سازد، و معنایش این نیست که بعضى از آیات قرآن معنادار است، و بعضى دیگر سست و بى معنا است چون خداى عز و جل در سوره هود آیه اول، تمامى آیات قرآن را محکم و متقن خوانده، و فرموده: « کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ». بنا بر این مراد از« آیاتٌ مُحْکَماتٌ» آیاتى است که مفهوم آن به قدرى روشن است که جاى گفتگو و بحث در آن نیست، آیاتى همچون «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ؛ بگو او است خداى یگانه»، «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ؛ هیچ چیز همانند او نیست»،« اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ؛ خداوند آفریننده و آفریدگار همه چیز است»،« لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ؛ سهم ارث پسر معادل سهم دو دختر است»، و هزاران آیه مانند اینها که در باره عقاید و احکام و مواعظ و تواریخ، همه از محکمات مى باشند.
(محکمات) در آیه ی سوره ی مبارکه ی آل عمران (3) «امّ الکتاب» نامیده شده، یعنى اصل، مرجع، مفسر و توضیح دهنده آیات دیگر است.
کلمه «امّ» به حسب اصل لغت به معناى مرجعى است که چیزى و یا چیزهایى بدان رجوع مى کنند، و اگر مادر را امّ مى گویند به خاطر این است که ریشه خانواده و پناهگاه فرزندان در حوادث و مشکلات مى باشد و آیات محکم را نیز از همین جهت «امّ الکتاب» خوانده که مرجع آیات متشابه است، پس معلوم مى شود بعضى از آیات قرآن، یعنى متشابهات آن، به بعضى دیگر، یعنى آیات محکم، رجوع دارند، قرآن کریم مشتمل بر آیاتى است که مادر و مرجع آیات دیگر است، و اگر کلمه« امّ» را مفرد آورده، با اینکه آیات محکم متعدد است و جا داشت کلمه نامبرده را به صیغه جمع یعنى «امّهات» بیاورد، و بفرماید: «هنّ امّهات الکتاب»، براى این بود که بفرماید: آیات محکم در بین خود هیچ اختلافى ندارند بطورى که گویى یکى هستند.
واژه «متشابه» در اصل به معنى چیزى است که قسمت هاى مختلف آن، شبیه یکدیگر باشد، به همین جهت به جمله ها و کلماتى که معنى آنها پیچیده است و گاهى احتمالات مختلف درباره آن داده مى شود، « متشابه» مى گویند، و منظور از متشابهات قرآن همین است، یعنى آیاتى که معانى آن در بدو نظر پیچیده است، و در آغاز، احتمالات متعددى در آن مى رود، اگر چه با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها روشن است.
زیرا در ذیل آیه ی فوق مى خوانیم که افراد مغرض، همیشه آیات متشابه را دستاویز خود قرار مى دهند، بدیهى است آنها از آیاتى سوء استفاده مى کنند که در بدو نظر تاب تفسیرهاى متعددى دارد و این خود مى رساند که متشابه به آن معنى است که در بالا گفته شد.
براى نمونه آیات متشابه، قسمتى از آیات مربوط به صفات خدا و چگونگى معاد را مى توان ذکر کرد، مانند: « یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ؛ دست خدا بالاى دستهاى آنها است»، که درباره قدرت خداوند مى باشد. « وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ خداوند شنوا و دانا است» که اشاره به احاطه و علم خدا است. و مانند: « وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ؛ ترازوهاى عدالت را در روز رستاخیز قرار مى دهیم»، که در باره وسیله سنجش اعمال سخن مى گوید. بدیهى است نه خداوند دست (به معنى عضو مخصوص) دارد و نه گوش (به همین معنى) و نه ترازوى سنجش اعمال ذکر شده، شبیه ترازوهاى ماست، بلکه اینها اشاره به مفاهیم کلى قدرت، علم و وسیله سنجش مى باشد.
این نکته نیز لازم به یادآورى است که محکم و متشابه، به معنى دیگرى نیز در قرآن آمده است، در اول سوره ی هود مى خوانیم: « کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ» در این آیه تمام آیات قرآن، «محکم» قلمداد شده است، و منظور از آن ارتباط و به هم پیوستگى آیات قرآن است. و در آیه 23 سوره ی زمر مى خوانیم: «کِتاباً مُتَشابِهاً …؛ کتابى که تمام آیات آن، متشابه است». « متشابه» در اینجا یعنى همانند یکدیگر از نظر درستى و صحت و حقانیت. و مسلما منظور از این تشابه غیر از آن تشابه در آیه ی7 سوره مبارکه ی آل عمران است. منظور از این آنست که آیات این کتاب (چه محکمش و چه متشابهش) از این نظر که یک اسلوب بى نظیر دارند، و همه آنها در بیان حقایق و حکمت ها و هدایت به سوى حق صریح و اسلوبى متقن دارند، متشابه و نظیر هم هستند، و منظور از تشابه در آیه مورد بحث، (بدلیل این که، در مقابل محکم قرار گرفته، و نیز به قرینه این که، فرموده بیمار دلان تنها آیات متشابه را گرفته، جار و جنجال به پا مى کنند، و مى خواهند آنها را به دلخواه خود تاویل نمایند) این است که آیات متشابه طورى است که مقصود از آن براى فهم شنونده روشن نیست، و چنان نیست که شنونده به مجرد شنیدن آن، مراد از آن را درک کند، بلکه در این که منظور، فلان معنا است یا آن معناى دیگر تردید مى کند، و تردیدش بر طرف نمى شود تا آن که به آیات محکم رجوع نموده و به کمک آنها معناى آیات متشابه را مشخص کند، و در نتیجه همان آیات متشابه نیز محکم شود، پس آیات محکم به خودى خود محکم است، و آیات متشابه به وسیله آیات محکم، محکم مى شود.
مثلا آیه ی شریفه ی:« الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى؛ خداوند بر عرش استوا یافت » آیه ی متشابه است، چون معلوم نیست منظور از استوا یافتن و بر قرار شدن خدا بر عرش چیست؟ شنونده در اولین لحظه که آن را مى شنود در معنایش تردید مى کند، ولى وقتى مراجعه به آیه ی محکمه ی:« لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ؛ چیزی مثل و مانند او نیست»، مى کند، مى فهمد که قرار گرفتن خدا مانند قرار گرفتن سایر موجودات نیست و منظور از کلمه «استوا: بر قرار شدن» تسلط بر ملک و احاطه بر خلق است، نه روى تخت نشستن، و بر مکانى تکیه دادن، که کار موجودات جسمانى است، و چنین چیزى در مورد خداى سبحان محال است.
و باز نظیر آیه ی شریفه ی:«إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ؛ به سوی خدا می نگرنند» که وقتى شنونده آن را مى شنود، بلافاصله به ذهنش خطور مى کند که خدا هم، مانند اجسام دیدنى است، و وقتى به آیه ی محکمه ی:« لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ» مراجعه مى کند آن وقت مى فهمد که منظور از« نظر کردن» تماشا کردن با چشم مادى نیست.
از آنچه در باره محکم و متشابه گفتیم معلوم شد که یک انسان واقع بین و حقیقت جو براى فهم کلمات پروردگار، راهى جز این ندارد که همه آیات را در کنار هم بچیند و از آنها حقیقت را دریابد، و اگر در ظواهر پاره اى از آیات، در ابتداى نظر، ابهام و پیچیدگى بیابد، با توجه به آیات دیگر، آن ابهام و پیچیدگى را برطرف سازد و به کنه آن برسد.
ممکن است این سؤال مطرح شود با اینکه قرآن نور و روشنایى و سخن حق و آشکار است و براى هدایت عموم مردم آمده، چرا آیات متشابه دارد؟ چرا محتواى بعضى از آیات آن پیچیده است که موجب سوء استفاده ی فتنه انگیزها شود؟
این موضوع بسیار با اهمیتى است که شایان دقت است، بطور کلى ممکن است جهات ذیل، فلسفه وجود آیات متشابه در قرآن باشد:
1. الفاظ و عباراتى که در گفتگوهاى انسانها به کار مى رود تنها براى نیازمندیهاى روزمره به وجود آمده، و به همین دلیل، به محض اینکه از دایره زندگى محدود مادى بشر خارج مى شویم و مثلا سخن در باره آفریدگار که نامحدود از هر جهت است به میان مى آید، به روشنى مى بینیم که الفاظ ما قالب آن معانى نیست و ناچاریم کلماتى را به کار بریم که از جهات مختلفى نارسایى دارد، همین نارساییهاى کلمات، سرچشمه قسمت قابل توجهى از متشابهات قرآن است، آیات: « یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» یا« الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى » یا« إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ» از این نمونه است و نیز تعبیراتى همچون: « سمیع» و« بصیر» همه از قبیل مى باشد که با مراجعه به آیات محکم، تفسیر آنها به خوبى روشن مى شود.
2. بسیارى از حقایق مربوط به جهان دیگر، یا جهان ماوراى طبیعت است که از افق فکر ما دور است و ما به حکم محدود بودن در زندان زمان و مکان، قادر به درک عمق آنها نیستیم، این نارسایى افکار ما و بلند بودن افق آن معانى، سبب دیگرى براى تشابه قسمتى از آیات است، مانند بعضى از آیات مربوط به قیامت و امثال آن. و این درست به آن مى ماند که کسى بخواهد براى کودکى که در عالم جنین زندگى مى کند، مسائل این جهان را تشریح کند، اگر سخنى نگوید، کوتاهى کرده و اگر هم بگوید ناچار است مطالب را به صورت سر بسته ادا کند زیرا شنونده در آن شرایط، توانایى و استعداد بیشتر از این را ندارد.
3. یکى دیگر از اسرار وجود متشابه در قرآن، به کار انداختن افکار و اندیشه ها و به وجود آوردن جنبش و نهضت فکرى در مردم است، و این درست به مسائل فکرى پیچیده اى مى ماند که براى تقویت افکار اندیشمندان، طرح مى شود تا بیشتر به تفکر و اندیشه و دقت و بررسى در مسائل بپردازند.
4. نکته دیگرى که در ذکر متشابه در قرآن وجود دارد و اخبار اهل بیت (علیهم السلام) آن را تایید مى کند، این است که وجود این گونه آیات در قرآن، نیاز شدید مردم را به پیشوایان الهى و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اوصیاى او روشن مى سازد و سبب مى شود که مردم به حکم نیاز علمى به سراغ آنها بروند و رهبرى آنها را عملا به رسمیت بشناسند و از علوم دیگر و راهنماییهاى مختلف آنان نیز استفاده کنند، و این درست به آن مى ماند که در پاره اى از کتب درسى، شرح بعضى از مسائل به عهده معلم و استاد گذارده مى شود، تا شاگردان، رابطه خود را با استاد قطع نکنند و بر اثر این نیاز، در همه چیز از افکار او الهام بگیرند و در واقع قرآن، مصداق وصیت معروف پیامبرعزیز (صلی الله علیه و آله و سلم) است که فرمود: «انى تارک فیکم الثقلین کتاب اللَّه و اهل بیتى و انهما لن یتفرقا حتى یردا على الحوض ؛ دو چیز گرانمایه را در میان شما به یادگار مى گذارم: کتاب خدا و خاندانم و این دو هرگز از هم جدا نمى شوند تا در قیامت در کنار کوثر به من برسند».
5. مساله آزمایش افراد و شناخته شدن فتنه انگیزان از مؤمنان راستین نیز فلسفه دیگرى است که در آیه به آن اشاره شده است.
جمله ی «وَ ما یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ »، که در پایان آیه آمده، اشاره به این است که این حقایق را تنها اندیشمندان مى دانند، آنها هستند که مى فهمند چرا قرآن باید آیات محکم و متشابه داشته باشد، و آنها هستند که مى فهمند باید آیات متشابه را در کنار آیات محکم چید و اسرار آنها را کشف نمود، و لذا از امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) نقل شده که فرمود: «من رد متشابه القرآن الى محکمه هدى الى صراط مستقیم ؛ کسى که آیات متشابه را به آیات محکم باز گرداند به راه راست هدایت شده است».
یک انسان واقع بین و حقیقت جو براى فهم کلمات پروردگار، راهى جز این ندارد که همه آیات را در کنار هم بچیند و از آنها حقیقت را دریابد، و اگر در ظواهر پاره اى از آیات، در ابتداى نظر، ابهام و پیچیدگى بیابد، با توجه به آیات دیگر، آن ابهام و پیچیدگى را برطرف سازد و به کنه آن برسد.
در حقیقت، آیات محکم از یک نظر همچون شاهراههاى بزرگ و آیات متشابه همانند جاده هاى فرعى هستند، روشن است که اگر انسان در جاده هاى فرعى، احیانا سرگردان شود، سعى مى کند خود را به نخستین شاهراه برساند و از آنجا مسیر خود را اصلاح کرده و راه را پیدا کند.
جهت اطلاع بیشتر ر. ک:
– تفسیر نمونه و ترجمه ی تفسیر المیزان در تفسیر آیه ی 7 سوره ی آل عمران .
– متشابه القرآن، اثر قاضى عبدالجبار معتزلی همدانى ( م 415 ق ).
– حقائق التاویل اثر شریف رضى ( م 406 ق ) .
– جامع نهج البلاغة که فقط مجلد پنجم آن محفوظ مانده و به طبع رسیده است .
– تفسیر نعمانى که منسوب به شریف مرتضى ( م 436 ق ) هم هست .
– جلد 93 بحار الانوار بحث محکم و متشابه.
– متشابه القرآن و مختلفه تالیف ابن شهرآشوب مازندرانى ( م 588 ق ).
– اضواء على متشابهات الـقـرآن تـالـیف شیخ خلیل یاسین .
– التمهید فى علوم القرآن جلد3، تالیف استاد محمد هادى معرفت (ره).