طلسمات

خانه » همه » مذهبی » ارکان حکومت پهلوی؟

ارکان حکومت پهلوی؟


ارکان حکومت پهلوی؟

۱۳۹۳/۰۹/۱۰


۱۱۹۳ بازدید

« نقش ساواک در حکومت پهلوی » ساواک یا همان سازمان اطلاعات و امنیت کشور، نام آشنایی برای مبارزان انقلابی و حتی نسل های بعدی است. اختناق، استبداد و بازداشت های گسترده ای که ساواک بین سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۷ در کشور ایجاد کرده بود، فرصت هر نوع فعالیت را از مخالفان حکومت سلب می کرد و شکنجه های وحشیانه ی ساواک بعد از دستگیری، رعب و وحشت فراوانی را در فضای جامعه حاکم کرده بود. تشکیل ساواک هم مانند بسیاری دیگر از اقدامات حکومت پهلوی، در ابتدا خاستگاهی خارج از مرز های ایران داشت و بیشتر پاسخگوی منافع دولت های بیگانه بود که البته بعد از تأسیس آن کمک شایانی به شاه برای سرکوب مخالفان داخلی اش کرد.

« نقش ساواک در حکومت پهلوی » ساواک یا همان سازمان اطلاعات و امنیت کشور، نام آشنایی برای مبارزان انقلابی و حتی نسل های بعدی است. اختناق، استبداد و بازداشت های گسترده ای که ساواک بین سالهای 1335 تا 1357 در کشور ایجاد کرده بود، فرصت هر نوع فعالیت را از مخالفان حکومت سلب می کرد و شکنجه های وحشیانه ی ساواک بعد از دستگیری، رعب و وحشت فراوانی را در فضای جامعه حاکم کرده بود. تشکیل ساواک هم مانند بسیاری دیگر از اقدامات حکومت پهلوی، در ابتدا خاستگاهی خارج از مرز های ایران داشت و بیشتر پاسخگوی منافع دولت های بیگانه بود که البته بعد از تأسیس آن کمک شایانی به شاه برای سرکوب مخالفان داخلی اش کرد. طرح تشکیل ساواک در ابتدا توسط دولت مردان هیات حاکمه کشور مطرح نشد؛ حسین فردوست از نزدیکان شاه و رئیس دفتر ویژه اطلاعات، تشکیل ساواک را به سیا و آمریکا نسبت می دهد و معتقد است این سازمان در راستای توسعه ی شبکه های اطلاعاتی- امنیتی منطقه ای سیا تشکیل شده است. ویلیام سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران هم بر این موضوع صحه می گذارد و می گوید: «در سال 1957 سازمان سیا طرح و چارچوب تشکیلاتی یک سازمان جدید اطلاعاتی را به شاه داد و خود در تأسیس و سازمان دادن به آن مشارکت کرد. این تشکیلات که به نام سازمان اطلاعات و امنیت کشور نامیده می شد به زودی به نام مخفف آن یعنی ساواک شهرت یافت.» انگیزه آمریکا از تأسیس ساواک انگیزه اصلی آمریکا برای تاسیس سازمان جاسوسی در ایران، همسایگی ایران با اتحاد جماهیر شوروی بود. آمریکا برای عقب نیفادن از رقابت اطلاعاتی اش با شوروی در طول جنگ سرد، متوجه فقدان یک سازمان جاسوسی قدرتمند و وابسته به خود را در منطقه شده بود و برای همین پس از کودتای 28 مرداد به سرعت تلاش کرد با وابستگی هرچه بیشتر حکومت پهلوی به خود، این احساس نیاز را در مقامات ایرانی نیز ایجاد کند. دلایل داخلی تأسیس ساواک دلایل داخلی تشکیل ساواک، از علل و دلایل خارجی شکل گیری آن قابل تفکیک نیست. مجموعه علل و عواملی که بر شکل گیری سیاست و رویکرد خارجی حکومت اثر گذار بود با سلسله تحولات سیاسی – اجتماعی داخلی پیوند نزدیکی داشت. از آنجا که رویکرد کلی سیاست داخلی در راستای اهداف و استراتژی منطقه ای و جهانی در حال شکل گیری غرب و به ویژه آمریکا بود تشکیل نهاد ها و سازمانهایی نظیر ساواک نیز نمی توانست جدای از این مجموعه تحولات صورت گیرد. سرکوب مخالفان داخلی، فقط خواسته ی شاه نبود بلکه این اقدامات برای کشورهای غربی که تأمین منافع خود را در بقای حکومت پهلوی می دیدند نیز حائز اهمیت بود. شاه در قسمتی از کتاب پاسخ به تاریخ تشکیل ساواک را برای جلوگیری از اقدامات براندازانه می داند که پس از کودتای 28 مرداد 1332 در حال شکل گیری بود. : «ایجاد ساواک، به منظور مبازه با فعالیت های براندازی خارجی و داخلی علیه استقلال و تمامیت ارضی ایران بود. مسئولیت بنیانگذاری ساواک در سال 1332 به سپهبد تیمور بختیار تفویض شد. وی در این کار از «سیا» کمک خواست. تعداد زیای از کارمندان ساواک برای طی دوره های آموزشی به آمریکا رفتند و در اداره ی مرکزی سیا به کار آموزی پرداختند.» این سلسله عوامل باعث شد که نهایتاً در تاریخ 11 مهر ماه 1335، طرح تشکبل ساواک در هیات وزیران به تصویب برسد و مقرر شود که 35 تن از افسران و درجه داران ستاد ارتش جهت سازماندهی و اداره ی ساواک در مرحله اول به کار گرفته شوند. هم زمان با تشکیل ساواک، واحد های اطلاعاتی دیگری نیز فعال بودند که نتوانسته بودند نتایج دلخواه را برای شاه و آمریکا رقم بزند. فرمانداری نظامی تهران، ژاندارمری، سازمان اطلاعاتی کوک، رکن 2 ارتش، گارد جاویدان، دفتر ویژه اطلاعات و سازمان بازرسی شاهنشاهی بعد از تشکیل ساواک نیز به فعالیت های خود ادامه دادند. سازمان اطلاعاتی کوک سازمان اطلاعاتی کوک که تشکیل آن از ابتکارات رکن 2 ارتش بود ، هویتی مخفی داشت و هدف آن مقابله با گسترش کمونیسم و حزب توده در شهرهای شمالی کشور بود که به تدریج حیطه ی فعالیت آن گسترش یافت و مراقبت و کنترل طرفداران مصدق و جبهه ی ملی را نیز بر عهده گرفت ولی عمده فعالیت این سازمان در راستای تقویت شاه و دربار در برابر مخالفان سیاسی بود. دفتر ویژه اطلاعات دفتر ویژه اطلاعات نیز که فکر تأسیس آن از جانب انگستان و ام آی 6 پیشنهاد شده بود، دو سه سالی پس از ساواک فعالیت رسمی خود را آغاز کرد. شاه در سفر خود به انگستان در سال 1338، بعد از بیان مشکلات خود در جمع بندی گزارشات اطلاعاتی فراوانی که به دستش می رسید، با پیشنهاد ملکه انگستان برای تأسیس این دفتر مواجه شد و قرار بر این شد تا شاه فردی را برای آموزش های لازم به انگستان بفرستد. به همین منظور شاه، حسین فردوست، دوست دوران کودکی اش را روانه انگستان کرد که او موفق شد طی مدت 4 ماه آموزشهای لازم را نزد ماموران ام آی 6 فرا گیرد و به کشور بازگردد. وظیفه اصلی این دفتر تلخیص و جمع بندی تمام گزارشهای اطلااتی امنیتی سازمان های اطلاعاتی موازی بود که برای شاه ارسال می شد. فردوست تا پایان دوران سلطنت محمد رضا بر این دفتر ریاست می کرد و جز شخص شاه از هیچ سازمان یا مقامی فرمانبرداری نداشت. فردوست علاوه بر فعالیت در دفتر ویژه ی اطلاعات، در دوران ریاست پاکروان بر ساواک به عنوان قائم مقام این سازمان منصوب شد. نقش سیا در تأسیس ساواک پس از تأسیس ساواک، «سیا» نقش فراوانی در سازماندهی و آموزش نیروهای این سازمان داشت. در اولین فرصت، کارشناسان و آموزشگران سیا به ایران آمدند و در مسائل مختلف اطلاعاتی و امنیتی به تربیت نیروهای ساواک پرداختند. در میان آموزشهای سیا، چگونگی برخورد اطلاعاتی- امنیتی با ک.گ.ب و نیرو های پیدا و پنهان آن در ایران اهمیت بیشتری داشت. این آموزش ها محدود به ایران نشد و بارها نیروهای ساواک برای آموزش به آمریکا اعزام شدند تا در پایگاههای مجهز آن سازمان با روشهای پیشرفته اطلاعاتتی- جاسوسی و عملیاتی آشنا شوند. تعداد زیادی از اعضای ساواک در آمریکا و تحت نظر سیا آموزش دیدند ارتباط و پیروی ساواک از سیا به گونه ای بود که نشریه ی فرانسوی « کوریه دو پلی تیک اترانژر» در این رابطه می نویسد: « پلیس مخفی سابق ساواک نه تنها در کشور خود بلکه در تمام کشورهای خارجی و در مرحله ی اول در ایلات متحده ی آمریکا نیز به فعالیت های گسترده مشغول بود و در این فعالیت ها از پشتیبانی کامل سرویس ویژه آمریکا برخوردار بود. از زمان ایجاد ساواک که شهرت بدی یافته، سازمان سیاسی آمریکا به تربیت عمال آن و تجهیز سرویسهایش پرداخته بود. بعداً مستشاران سازمان سیا در ایران مستقیماً بر فعالیتهای ساواک نظارت می کردند. مدتی پیش از سقوط شاه وزارت خارجه ی آمریکا اذعان کرد که در اواخر سال گذشته 164 کارگزار ساواک در آموزشگاه سازمان در ایالت ویرجینای امریکا مشغول آموزش بودند. هر ساله 400 ساواکی از آمریکا فارغ التحصیل می شدند.» سیا تا پایان دوران پهلوی در ایران آزادانه فعالیت می کرد و در مواردی نیز برخی قوانین جاری در کشور را نقض می کرد و حتی شاه هفته ای یک بار ( و دقیقاً رأس ساعت 9 صبح روز دوشنبه) با نماینده ی سیا در ایران ملاقات می کرد. در این جلسات دو طرف به مبادله ی نقطه نظرات خود می پرداختند و نماینده ی سیا، سرهنگ یاتسویچ، توصیه ها و پیشنهادات سیا را به شاه منتقل می کرد. مهم ترین دلیل گسترش فعالیت و حضور سیا در ایران، رقابت و مبارزه اطلاعاتی- جاسوسی با شوروی و ک.گ.ب بود. مرز ها شمالی ایران موقعیت مناسبی را برای جاسوسی بر ضد شوروی فراهم می کرد. به همین دلیل سیا اقدام به نصب و راه اندازی دستگاههای عظیم و مدرن جاسوسی اطلاعاتی و استراق سمع در نقاطی از قلمرو شمالی ایران کرد که مهم ترین آنها در شهر های صفی‌آباد بهشهر، کبکان خراسان و پارس‌آباد مغان قرار داشتند. علاوه بر این در شهر های جنوبی مانند چابهار و بندر عباس هم تجهیزات استراق سمع و جاسوسی نصب شده بود. موساد و ساواک سیا بعد از تلاش های ابتدایی که در تأسیس و سازماندهی ساواک انجام داد، اقدامات فراوانی برای اتصال ساواک و موساد انجام داد و در تلاش بود تا بسیاری از مسئولیت های خود در ایران و خاورمیانه را به موساد واگذار کند. با گسترش روابط موساد و ساواک کمربند امنیتی آمریکا در برابر شوروی، در منطقه ی استراتژیک خاورمیانه استحکام بیشتری می یافت. پیوند های امنیتی بین ایران و اسرائیل در سال 1960 یعنی زمانی آغاز گردید که ظاهراً به تشویق آمریکا تعدادی از افسران امنیتی اسرایل برای آموزش کارمندان ساواک به ایران اعزام شدند. این گروه جای گروه مشابهی را از سیا را در ایران گرفت و تا سال 1965 در ایران باقی ماند و منبع مهم آموزش ساواک در این دوره بود. سه سال قبل از این یعنی در سال 1957، اولین اقدامات برای ایجاد ارتباط بین دستگاه اطلاعاتی ایران و اسرائیل صورت گرفته بود. در ماه اکتبر همین سال تیمور بخیتیار- رئیس وقت ساواک- در سفر خود به پاریس با یعقوب تسور سفیر اسرائیل در فرانسه ملاقات کرد که این ملاقات زمینه ساز ملاقات های بعدی بختیار با مقامات امنیتی اسرائیل شد. بعد از این ملاقات نیز یعقوب کارزو – نماینده ی موساد- به صورت مخفیانه به تهران آمد و در زمینه ی مسائل اطلاعاتی – امنیتی گفتگو هایی را با مقامات ایرانی انجام داد. این مراودات در نهایت منجر به افتتاح دفتر نمایندگی اسرائیل در ایران شد و هم زمان مئیر عزری –یهودی ایرانی الاصل- در این دفتر مشغول به کار شد. عزری هشت سال پیش از ایران به اسرائیل مهاجرت کرده بود که با ورود مجدد خود به ایران در حقیقت سفیر غیر رسمی اسرائیل در ایران شد. با افتتاح دفتر نمایندگی اسرائیل ملاقاتی بین رؤسای ساواک و موساد در تاریخ 24 مرداد 1339 در تهران صورت گرفت. در این ملاقات سپهد بختار رئیس ساواک به همراه سرتیپ حسین پاکروان و سرتیپ علوی کیا، و ایسرهارل رئیس موساد و کارزو از مقامات در جه اول موساد حضور داشتند که برای همکاری های مشترک در آینده تصمیماتی اتخاذ شد. اولین توافق و همکاری مشترک بین ساواک و موساد در زمینه جاسوسی از کشورهای عربی (و در درجه ی اول مصر و سوریه) بود. به همین منظور ایران با ایجاد پایگاههای جاسوسی اسرائیل در غرب ایران موافقت و موساد سه پایگاه اطلاعاتی- امنیتی در استانهای خوزستان، ایلام و کردستان تأسیس کرد. عملیات مشترک موساد وساواک عیله فلسطین یکی از پیشنهادات موساد برای گسترش روابط بین دو دستگاه اطلاعاتی ایران و اسرائیل، برگزاری دوره های آموزشی توسط موساد برای اعضای ساواک بود. برای همین، پس از مدتی کوتاه از ارتباط موساد و ساوک، نخستین نیروهای ایرانی برای آموزش به اسرائیل فرستاده شدند. بعد از برگزاری موفق این دوره و با افزایش امکانات آموزشی ساواک در داخل کشور، ترجیح داده شد استادانی از موساد به ایران فرستاده شوند تا کار آموزش در داخل پیگیری شود. علاوه بر این موساد بسیاری از کتابها و جزوات خود را به فارسی ترجمه کرد و برای استفاده ی اعضای ساواک در اختیار ایران قرار داد. حسین فردوست در این باره توضیح می دهد: « در آغاز 2 یا 3 تیم و هر تیم مرکب از حدود 10 نفر از ادارات کل عملیاتی( دوم ، سوم، هشتم) برای آموزش به اسرائیل اعزام شدند. مدت آموزش هر تیم بین 1 تا 2 سال و نتیجه آموزش عالی بود. این نشان می داد که اسرائیلیها برای دوستی با محمد رضا بهای زیادی قائلند و روی نقش ساواک در آینده منطقه حساب جدی باز کرده اند. سپس، ترجیح دادم که استادان اسرائیلی را به تهران بیاورم. به تدریج موارد مورد نیاز را از شخص نیمرودی می خواستم و او نیز به سرعت استاد مربوطه را به تهران دعوت می کرد. در هر کلاس حدود 35 نفر انتخاب شده و شرکت می کردند. از استادان خواسته بودم که پس از خاتمه ی کلاس به ترتیب تقدم استعداد و قدرت فراگیری، لیستی به شخص من بدهند. چنین می کردند و من نفرات اول تا سوم کلاس را به عنوان استاد انتخاب می کردم تا به بقیه آموزش دهند. استادان اسرائیلی با خود کتب و مدارک آموزشی مربوطه را نیز می آوردند و این کاری بود که آمریکائیها و اسرائیلیها نکردند و ساواک قلاً از این حیث در مضیقه‌ی جدی بود.» موساد در زمینه های متفاوت آموزشهایی را در اختیار ساواک قرار می داد که مهم ترین آنها روش های برخورد با مخالفان سیاسی حکومت و گروهای چریکی و برانداز بود. روش های کارآمد تحقیق و بازجویی از مخالفان و زندانیان، بخش مهمی از آموزشهای موساد به ساواک محسوب می شد. برخی از مهمترین شکنجه گران ساواک دوره های آموزشی شکنجه را زیر نظر متخصصان اسرائیلی فراگرفته بودند و در مواردی حتی مأموران موساد در زندانها و بازداشتگاه های ساواک حضور می یافتند تا آموزشهای خود را به صورت عملی به مأموران ساواک انتقال دهند. به غیر از زمینه های آموزشی، در زمینه ی تجهیزات الکترونیکی، اسلحه، کتاب و نشریات آموزشی، موساد خدمات فراوانی به ساواک رساند. نمونه ی بارز آن فروش اسلحه ی یوزی بود که از اوخر ده ی 1340 تا پایان دوران سلطنت پهلوی، صدها قبضه از این اسلحه که مسلسلی سبک و خودکار بود از اسرائیل وارد ایران شد. موساد تلاش های خود برای نفوذ هرچه بیشتر در ایران را به چند دلیل انجام می داد. کمک به مهاجرت یهودیان از ایران به اسرائیل، متحد شدن با ایران بر ضد عرب‌ها و استفاده از خاک ایران برای جاسوسی و تأسیس پایگاههای جاسوسی از مهم ترین اهداف موساد در ایران به شمار می رفت. رؤسای ساواک منوچهر اقبال نخست وزیر ایران در تاریخ فروردین ماه 1336، سرلشگر تیمور بختیار را به عنوان معاون نخست وزیر و اولین رئیس ساواک معرفی کرد. تیمور بختیار در کودتی 28 مرداد فرماندهی یکی از یگان های ارتش را بر عهده داشت و پس از کودتا فرماندار نظامی تهران شد و در همان فرمانداری نظامی با خشونت فراوان به قلع و قمع حزب توده و فدائیان اسلام پرداخت. او سید عبدالحسین واحدی از اعضای فدائیان را با دستان خود قبل از بازجویی به شهادت رساند و بقیه اعضای فدائیان اسلام را اعدام و زندانی نمود. بختیار در زمان تصدی فرمانداری نظامی تهران با خشونت فراوان به قلع و قمع حزب توده و فدائیان اسلام پرداخت پس از روی کار آمدن امینی، شاه به دلیل جاه طلبی و ثروت اندوزی های بختیار او را برکنار کرد و معاونش سرلشکر حسین پاکروان را به ریاست ساواک منصوب کرد. دوران ریاست پاکروان، هم زمان بود با شروع نهضت امام خمینی و قیام 15 خرداد سال 1342. پاکروان نقش اصلی را در دستگیری و تبعید امام خمینی به ترکیه ایفا کرد. شروع نخست وزیری هویدا در سال 1343، پایان دوران ریاست پاکروان بر ساواک بود. هویدا برای ریاست ساواک سپهبد نعمت الله نصیری- کسی که تمام خصوصیات لازم را برای یک سازمان سرکوبگر داشت- معرفی نمود. او در شقاوت و بی رحمی از بی نظیر ترین نیروهای رژیم بود که با درجه ی سرهنگی فرمانده ی گارد شاهنشاهی شده بود و بعد از آن در سال 39 به ریاست شهربانی کل کشور منصوب شد. نصیری یکی از عوامل سرکوب و قتل عام مردم در قیام پانزدهم خرداد و بعد از آن بود. ساواک در دوره ی نصیری به اوج وحشی گری خود رسید. دستگیری های پی در پی بر مبنای احتمال، شکنجه، بدرفتاری با زندانیان، بازداشت های طولانی و بدون تفهیم اتهام، سانسور، اختناق، ارعاب و وحشت از اعمال روزمره و معمولی ساواک شده بود. این بدنامی نصیری در داخل و خارج از کشور و فشار های بین المللی، در نهایت موجب برکناری او از ریاست ساواک شد. آخرین رئیس ساواک، سپهید ناصر مقدم بود که در خرداد ماه سال 1356 به دستور شاه کار خود را در ساواک آغاز کزد. مقدم افسری وفادار نسبت به شاه بود که هفت مرتبه موفق به گرفتن نشان از شاه شده بود. هدف شاه از انتخاب مقدم، جانشینی فردی کاردان تر، اطلاعاتی تر و پیچیده تر بود که نصیری فاقد آن صفات بود. زندان های ساواک از اوایل دهه ی 1340 رژیم پهلوی به ساخت و تجهیز زندانهای مجهز به بند ها و سلولها و تعبیه ی وسایل و آلات جدید و روزآمد شکنجه پرداخت و همگام با افزایش چشمگیر تعداد زنذانیان سیاسی، بند های بیشتری برای مخالفان سیاسی در نظر گرفته شد. مشهورترین زندان های تحت مدیریت ساواک زندان اوین ، قزل قلعه و زندان قصر بود. کمیته مشترک ضد خرابکاری علت اصلی به وجود آمدن کمیته مشترک اقدامات مسلحانه گروههای مخالف بود. پس از وقایع سال 1349 ساواک، کمیته ویژه ای از نیروهای امنیت داخلی برای پیگیری ایجاد کرد.در بهمن 1350 شاه فرمان تأسیس کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک و شهربانی را صادر کرد. تا قبل از این شهربانی و ساواک جداگانه به پیگیری و بررسی پرونده ها می پرداختند و بعضاً در مواردی این باعث بروز اختلال در روند پیگیری پرونده ها شده بود. از زمانی که با دستور مستقیم شاه کمیته مشترک ضد خرابکاری تشکیل شد تمام بازجویی ها ی افراد سیاسی در کمیته صورت می گرفت و از آن به بعد کمیته مشترک به مهم ترین، پرآوازه ترین و مخوف ترین شکنجه گاه ساواک تبدیل شد؛ بازداشتگاهی علی الظاهر کوچک و قدیمی که پیش از آن زندان موقت شهربانی بود و در پشت ساختمان مرکزی شهربانی کل کشور قرار داشت. این زندان چند سالی است که به موزه تبدیل شده است و برای بسیاری از اهالی تهران «موزه عبرت» یادآور شکنجه های ساواک و فساد حکومت پهلوی است. www.mashreghnews.ir/fa/news/201377)) درباره دربار دربار در لغت به معنی خانه و عمارت، بارگاه پادشاهان، و نیز کاخ شاهی و قصر سلطنتی است. اما در اصطلاح به سازمانی گفته می‌شود که پادشاهان برای تشریفات، مراسم، تفریحات و هر آن چیزی ایجاد می‌کنند که به حیطه شخصی و سیاسی شاه مربوط می‌شود. عمر دربار، هم سن حکومت پادشاهان است. در زمان قاجار به مسئول امور دربار، حاجب‌الدوله می‌گفتند. با جای‌گزین شدن حکومت پهلوی، تشکیلات دربار با عنوان وزارت دربار به حیات خود ادامه داد و رفته رفته به عرض و طول آن اضافه شد. در ابتدا بخشهایی چون صندوقخانه، تشریفات، اسلحه‌خانه، قصر‌ها، درالصنایع، خیامخانه و سرایداران از اجزای دربار به شمار می‌رفتند، اما این تشکیلات، چهل سال بعد به چنان وسعتی رسید که مسئولان آن، اینها بودند: وزیر، رئیس کل تشریفات، مدیر کل دبیرخانه تشریفات، مدیر کل دفتر تشریفات، رئیس دفتر مخصوص شاه، رئیس دفتر مخصوص زن شاه، معاون کل دربار، پنج معاون دربار، پانزده آجودان، چهار رئیس دفتر برای برادران و خواهران شاه، یک پیش کار برای زن شاه و صدها کارمند و کارگر و… با اینکه بالاترین مقام دربار، وزیر دربار نام داشت، اما او مانند بقیه وزرا، عضو هیئت دولت نبود؛ ارتباط کاری او، نه با نخست‌وزیر، بلکه با شخص شاه بود؛ و می‌شود گفت که مقامی بالاتر از دیگر وزرا داشت. عبدالحسین تیمور‌تاش نخستین وزیر دربار رضاشاه و اسدالله علم وزیر دربار محمدرضا شاه از معروف‌ترین وزیران دربار حکومت پهلوی بودند. علی قلی اردلان آخرین وزیر دربار تاریخ ایران است. دربار، نزدیک‌ترین محل به قدرت و در رأس آن، شخص شاه بود. از این رو کسانی که در پی کسب مقام، ثروت، شهرت و قدرت بودند، از هر کاری برای رساندن خود به این ناحیه فروگذار نبودند. می‌دانیم که اگر نظارتی بر قدرت نباشد (نظارت مردم، نمایندگان مردم، مطبوعات)، خیلی زود مبتلا به فساد می‌شود، و از آنجا که هیچ نظارتی بر قدرت متمرکز شده در دربار وجود نداشت، زد و بند‌ها و مناسبات سیاسی ـ اقتصادی نامشروع بر دربار حاکم بود، به طوری که یکی از ضد مردمی‌ترین نهادهای کشور به شمار می‌رفت. شاید نتوان فاسدترین دربار تاریخ شاهنشاهی در ایران را معرفی کرد، اما اخبار و گزارشهایی که پس از سقوط رژیم پهلوی در کتابها و مطبوعات چاپ شد، نشان می‌‌دهد که یکی از آلوده‌ترین دربارها، دربار محمدرضا پهلوی بوده است. شاه و اطرافیان نزدیک او با استفاده از امتیاز‌هایی که معمولاً صاحبان قدرت از آن برخوردارند (رانت) در صادرات و واردات، خرید و فروش کالا و واسطه‌گری، بانکداری، و در قالب شرکتهای گوناگون ساختمان‌سازی، صنعتی و کشاورزی، و نیز هتلداری، باشگاههای تفریحی، قمارخانه و… مشغول کسب درآمد بودند. در حالی که گروههایی از مردم ایران، در تنگدستی و فقر به سر می‌بردند، تقریباً همه مواد غذایی دربار، از سس گرفته تا جگر غاز و از سیگار گرفته تا مشروبات الکلی، از خارج از کشور وارد می‌شد. افراط در تشریفات، دربار شاه را به جایی رسانده بود که سازمانی برای پرورش قرقاول به وجود آورده بود. این سازمان که با هزینه هنگفتی اداره می‌شد، از میهمانان دربار با گوشت قرقاول پذیرایی می‌کرد. اغراق نیست اگر بگوییم، با بهای اشیاء گران‌قیمتی که در دربار بود، اعم از جواهرات و اشیاء عتیقه و نیز هزینه‌های جاری دربار، می‌شد، برای همه کودکان ایران آموزش و بهداشت رایگان فراهم کرد. با نزدیک شدن به روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، درباریان اموال خود را از ایران خارج کردند. انتقال ارز به بانکهای خارجی راحت‌ترین راه خروج سرمایه بود، اما اشیاء عتیقه، جواهرات و دیگر اجناس گرانبهای قابل حمل نیز بار چمدانها شد و به اروپا و امریکا رفت. احمدعلی مسعود انصاری از خویشاوندان فرح دیبا (همسر شاه) وآگاه به دربار، در کتاب پس از سقوط از انتقال اموال و ثروت درباریان آشکارا سخن گفته است. او می‌گوید: ‌«موقع ترک وطن، شاه و خانواده‌اش مقدار زیادی از جواهرات خود را به همراه آوردند. از جمله شاه به همراه اثاثیه خود چهار جعبه جواهرات آورد که استوار شهبازی که همراه خانم دیبا، مادر فرح، جواهرات را برای امانت سپردن به بانک سوئیس برد، به من گفت جواهرات در چهار جعبه بزرگ، هر یک به اندازه نیم قد انسان بود. البته این جواهرات خود شاه و فرح بود. الّا والاحضرتها، جواهرات خود را به طور جداگانه آورده بودند، بویژه اشرف که… پیش از اوج‌گیری انقلاب از ایران خارج شده بود و به همین سبب، سر فرصت عمده جواهرات خود را از ایران خارج کرده بود. همچنین ملکه مادر، که حدود یک سالی قبل از انقلاب به لندن آمده بود، بیشتر جواهرات خود را همان زمان همراه آورده بود.» پس از پیروزی انقلاب اسلامی امام خمینی به تاریخ 9 اسفند 1357 در مأموریتی به شورای انقلاب، خواستار مصادره تمامی اموال منقول و غیر‌منقول سلسله پهلوی به نفع مستمندان و کارگران و کارمندان ضعیف شدند. اما کاخهای به جای مانده نیز، پس از گذشت چند سال تبدیل به موزه شد و اکنون معروف‌ترین آنها با عنوان کاخ موزه نیاوران و کاخ موزه سعد‌آباد در معرض دید علاقه‌مندان است. همه کسانی که درباره علت سقوط نظام شاهنشاهی و فروپاشی رژیم پهلوی در ایران، تحقیقی صورت داده‌اند، فساد حاکم بر دربار را یکی از عوامل اصلی دانسته‌اند. از جمله صفتهایی که برای دربار شاه به کار برده می‌شد، «گورستان فیلمها» و «خانه افعیها» بود. منبع: دایرة‌المعارف انقلاب اسلامی‌، سوره مهر، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ج 2 ص 175 تا 177.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد