۱۳۹۳/۰۹/۰۸
–
۳۳۸۰۱ بازدید
بنام خدا .با سلام
حقوق و تکالیف اعضای خانواده نسبت به یکدیگر چیه؟
خوشحالیم شما مخاطب ما هستید امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم.
حقوق متقابل والدین و فرزندان
اسلام از نظر حقوقى حساب ویژه اى براى پدر و مادر بازکرده همان گونه که در جنبه هاى عاطفى نیز حساب جداگانه اى براى آنها در نظر گرفته است
لذا در روایات آمده که اگر پدر و مادرى از فرزندانشان راضى باشند موجب خیر و برکت و سعادت فرزند مى شود اگر در حق فرزندان خود دعا کنند خداوند به این دعا توجه خاصى مى نماید و اگر والدین از فرزندان ناراضى باشند و خداى ناکرده به آنها نفرین کنند ممکن است، خداوند بر چنین فرزندانى که موجب ناراحتى والدین می شوند قهر و غضب نماید حتى از نظر حقوقى در بخش قصاص و دیات آمده که اگر پدرى خداى ناکرده فرزند خود را به قتل برساند قصاص نمى شود مگر در یک شرایط استثنایى با تشخیص حاکم شرع، همچنین از نظر شرعى پدر و مادر مى توانند به اندازه نیازشان از اموال فرزند خود بردارند و مسائلى از این قبیل در فقه اسلامى زیاد وجود دارد یا در روایات آمده «نیکى کردن به والدین بزرگترین فریضه است» و یا اینکه مى فرماید «بهشت زیر پاى مادران است» این همه آیه و روایت که در این زمینه وارد شده حاکى از اهمیتى است که خداوند براى والدین قائل شده است و اینها بدون حکمت نیست چه اینکه اینها در مقابل زحماتى که والدین براى فرزندان متحمل مى شوند ناچیز است آنها از لحظه انعقاد نطفه تا هنگام تولد و همچنین بعد از تولد دوران شیرخوارگى و بعد کودکى مشکلاتى بسیار زیادى را متحمل شده اند بنابراین خداوند نیز در مقابل زحمات آنها حقوق ویژه ای را براى آنها قائل شده است. از این رو باید در هر شرایطى احترام آنها را نگه داشت هر چند در بعضى اوقات دربرخورد با فرزندان خود دچار اشتباه شوند.
بنابراین در همه حال ما وظیفه داریم به والدین خود احترام بگذاریم حتى اگر آنها به ما بى احترامى کنند فقط اگر آنها بخواهند ما را به کار حرامى وادار کنند یا از انجام تکلیف واجبى باز بدارند، اطاعت از آنها جایز نیست چه اینکه اطاعت خداوند بر هر کس دیگر حتى والدین نیز مقدم است.
در زیر به بعضی از آداب و وظایف اعضای خانواده اشاره می شود:
وظایف و مسؤولیت های پدر و مادر:
1. رسیدگی به فرزندان , والدین باید نسبت به فرزندان خود توجه کامل داشته باشند و تلاش بسیار درباره ی آنان بنمایند.
2. برابری بین فرزندان , سزاوار است که والدین همه ی فرزندان خود را در دامان محبت خویش بپرورانند و بین آنها از نظر محبت و عطوفت و رعایت حالاتشان تساوی برقرار کنند از پیامبر اکرم (ص ) روایت شده که فرمودند: «اعدلوا بین اولادکم فی السر…» در پنهانی میان فرزندان خود برابری را رعایت کنید.
3. گسترش دوستی , والدین باید محیط خانه را از دوستی و محبت آکنده کنند و بین افراد خانواده مهرورزی را گسترش دهند.
4. پرهیز از سخن زشت و ناروا, والدین در قبال تربیت اخلاقی و دینی و تربیتی فرزندان مسئول هستند به همین خاطر, باید از گفتار ناپسند, سخن زشت و دشنام و هر آنچه که با عفت و پاکدامنی و حیا, مغایرت دارد پرهیز نمایند.
5. مراقبت از رفتار فرزندان و نیز مراقبت از رفت و آمد آنها, چرا که اغلب جرمهای اخلاقی که از فرزندان سر می زند، از عدم مراقبت والدین می باشد.
6. تأدیب فرزندان، بر والدین واجب است که اگر فرزندشان کار نادرستی انجام داد، او را ادب کنند تا روح سرکشی و شرارت از وجود او ریشه کن شود.
7. دور کردن کودک از مسائل جنسی , اسلام به شدت توصیه نموده که مرد با همسر خود در برابر دیدگاه فرزندانش خلوت نکند, زیرا این عمل موجب بیدار شدن حس شهوت و غریزه ی جنسی فرزندان شده و آنان را به سوی فسق و فجور می کشاند.
8. مراقبت بر تغذیه فرزندان , هم از نظر حلال و حرام بودن و هم از سالم و کامل بودن .
9. انتخاب نام مناسب برای فرزندان .
10. آشنا ساختن فرزندان با آموزه های دینی و روشهای صحیح اخلاقی .
اما وظایف و مسؤولیت های فرزندان (برگرفته از سوره ی اسراء آیه 23 و 24):
1. اطاعت و فرمانبرداری از پدر و مادر.
2. نیکی و احسان و خدمت به پدر و مادر.
3. اف و سخن رنجش آور به پدر و مادر نگفتن .
4. بر سر والدین داد و فریاد نکردن (بلکه با آنها با سخن نیکو صحبت نماید).
5. بال تواضع و فروتنی را برای والدین , فرود آوردن .
6. حتی المقدور نیازهای والدین را برآوردن .
7. احترام والدین را نگه داشتن که در زیر به مواردی از آن اشاره می شود:
الف) جلو والدین , پاهایش را دراز نکند.
ب ) در مناسبت های مختلف مثل روز مادر یا روز پدر, هدیه به آنها بدهد. ج . از شوخی های نابجا و زدن حرف های زشت پیش آنها پرهیز و اجتناب کند. د. در حق آنها و برای سلامتی آنها دعا کند.
ه ) در کارهای خانه به آنها کمک کند. امید است با عمل کردن به این وظایف و دستورات که برگرفته از کلام خداوند است احترام متقابلی بین اعضای خانواده برقرار شود.
آنچه در این زمینه اصل است، احسان به پدر و مادر و دورى از اذیت و آزار به آنان است. البته این به معناى تسلیم شدن در برابر سلیقه هاى آنان نیست؛ ولى بایستى با تیزهوشى و درایت، شخصیت و مقام آنها را حفظ نمود واحترامشان را نگه داشت؛ ولى در عین حال باید به گونه اى رفتار کرد که آنان استقلال شما را به رسمیت بشناسند و درصدد تحمیل سلیقه هاى خود بر شما نباشند.
بنابراین و با توجه به این مقدمه چنین نتیجه گیری می شود که:
1- والدین و فرزندان دارای حقوقی متقابل می باشند که بخشی از آن در بیان مبارک امام علی(ع) آمده است: «ان للولد علی الوالد حقا و ان للوالد علی الولد حقا فحق الوالد علی الولد ان یطیعه فی کل شیء الا فی معصیه الله سبحانه و حق الولد علی الوالد ان یحسن اسمه، و یحسن ادبه و یعلمه القرآن؛ همانا فرزند را بر پدر و پدر را بر فرزند حقی است؛ پس حق پدر بر فرزند آن است که او رادر هر کاری جز معصیت خدا اطاعت کند و اما حق فرزند بر پدر سه چیز است: 1- برای او نام نیک انتخاب کند. 2- خوب تربیتش کند. 3- و قرآن تعلیم دهد» (نهج البلاغه، حکمت 399).
در روایت دیگری آمده است که رسول خدا در پاسخ به پرسشی درباره احترام به پدر و مادر سه بار با تأکید فرمود: «مادر، مادر، مادر، پدر، پدر، پدر» (اصول کافی، ج 2، ص 13، ح 17).
و نیز در سخن دیگری رسول خدا(ص) درباره حق پدر بر فرزند فرمود: 1- پدر را با اسم صدا نزند. 2- پیش رویش راه نرود. 3- قبل از او ننشیند. 4- به پدر ناسزا نگوید. (همان، ص 127، ح 5).
2- اهمیت احترام به پدر و مادر و نیکی کردن به آنها در سطحی است که قرآن کریم در 9 مورد از آن سخن آورده است. در سه جا، احسان به پدر و مادر را در کنار توحید و یکتاپرستی ذکر می کند: «و اعبدوا الله ولاتشرکوا به شیئا و بالوالدین احسانا؛ و خدا را بپرستید، و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید» (نساء، آیه 36 – بقره، آیه 83 – انعام، آیه 151).
و نیز در سه جای دیگر، احسان به پدر و مادر را به عنوان وصیت الهی مطرح می کند: «و وصینا الانسان بوالدیه حسنا؛ ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند» (عنکبوت، آیه 8 – لقمان، آیه 14 – احقاف، آیه 115).
همچنین در سه مورد تکریم و نیکی به پدر و مادر را از زبان پیامبران الهی(ع) نقل می کند: «ربنا اغفرلی و لوالدی و للمؤمنین یوم یقوم الحساب؛ پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنین را در آن روزی که حساب برپا می شود بیامرز» (ابراهیم، آیه 41 – مریم، آیه 32 – نوح، آیه 28).
3- اگر پدر و مادر در حق فرزند کوتاهی کنند و چه بسا ظلمی انجام دهند، این سبب نمی شود که فرزند هم درباره آنان به وظیفه اش عمل نکند. از این رو امام باقر(ع) فرمود: «خداوند در چند چیز رخصت و ترک را روا ندانسته است از جمله: نیکی به پدر و مادر چه خوب باشند آن دو و چه بد» (اصول کافی، ج 2، ص 129، ح 15).
به هر حال، نیکی و احسان به پدر و مادر و خشنودی آنان را فراهم کردن حتی اگر کافر باشند لازم است و سعادت دنیا و آخرت را به همراه می آورد چنان که امام صادق(ع) به جوان نومسلمان، در حق مادر مسیحی اش توصیه فرمود (همان، ص 128، ح 11).
نیکی و احسان به آنان و مادر، پس از مرگشان؛ نیز راه گشای سعادت فرزند می گردد: رسول خدا(ص) فرمود: «آقای خوبان در روز قیامت، کسی است که به پدر و مادرش پس از مرگشان نیکی کند» (بحار، ج 71، ص 84، ح 94، تحف العقول، ص 46).
خلاصه کلام آن که دلیل این همه احترام و نیکی در حق پدر و مادر در یک چیز است و آن بزرگترین نعمت خداوند یعنی حق حیات است که اگر پدر و مادر نبودند؛ فرزندانی هم به وجود نمی آمدند از این رو هر چه درباره پدر و مادر احترام و احسان شود به جا خواهد بود.
مطلب دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد ، این است که در بیشتر جوامع بین جوانان و بزرگسالان مخصوصا والدین اختلاف به وجود می آید و این اختلاف ها ناشی از چند امر است :
1. گاهی اوقات اختلاف بین آنها ناشی از سلایق آنهاست . طبیعی است روحیه جوان اقتضاآتی دارد و روحیه والدین که حداقل یک نسل با آنها فاصله دارد اقتضائات دیگری و این امری طبیعی است و باید هم والدین و هم جوانان مراعات همدیگر را بکنند و این اختلاف سلیقه ها را به همه امور زندگی تعمیم ندهند.
2. گاهی اختلافات ناشی از عدم درک متقابل یکدیگر است یعنی نه والدین جوانان را درک می کنند و نه جوانان شرایط پدر و مادر را درک می کنند در اینجا نباید یک طرف مثلا جوانان فقط والدین را متهم کنند به این اینکه آنها قدیمی هستند و ما جوانان را درک نمی کنند بلکه خود جوانان نیز همین مشکل را دارند.
3. گاهی اوقات اختلاف میان جوانان با والدینشان جنبه روان شناختی دارد به این معنا که والدین به دلیل عدم آگاهی از روانشناختی جوان و عدم شناخت این حقیقت که جوانان دارای یک اخلاق خود پیرو هستند و از دوران اخلاق دیگر پیرو خارج شده اند در اینجا والدین توقع دارند که جوانان تابع محض آنها باشند و در مقابل حرف والدین هیچگونه اظهار نظری نکنند و مقلد محض باشد و حتی گاهی اوقات والدین با تعصب و سختگیری می خواهند به جوان بگویند تو نمی فهمی و باید تابع بزرگسالان باشی . اینجاست که درگیری بین جوانان و بزرگسالان آغاز می شود و مشکلات و مخاطرات جدی نیز به دنبال دارد.
وظیفه جوانان در مقابل والدین اینست که احترام آنها را حفظ کنند و در مواردی که اختلاف سلیقه یا اختلاف در سطح دانش و فهم وجود دارد تا آنجایی که امکان دارد با آنها هماهنگ باشند و هر کجا اشتباه آنها کاملا آشکار و روشن است با حفظ حرمت آنها ما کار خودمان را بر اساس فهم خودمان انجام دهیم.
به دنبال جاری شدن عقد شرعی و قانونی و به دنبال تحقق ازدواج و رابطة همسری، وظایف و تعهداتی برای طرفین (زن و شوهر) ایجاد میشود. زن و شوهر به عبارتی دختر و پسر, بعد از انجام مراسم عقد و تحقق همسری، شرعاً و قانوناً میباید در مقابل همدیگر ملتزم(متعهد) به انجام اموری بشوند. در مادة 1102 قانون مدنی که البته این قوانین مستند به دلایل شرعی نیز هست، چنین آمده: همین که نکاح (عقد ازدواج) به طور صحیح واقع شد، روابط زوجیت (زن و شوهری) بین طرفین واقع میشود و همچنین حقوق و تکالیف زوجین (زن و شوهر) در مقابل همدیگر برقرار میشود.1
بهواسطة زوجیت و بعد از عقد قانونی و شرعی با دو نوع از تعهدات و بایستهها و بهرهها نسبت به هر کدام از زوجین روبهرو هستیم.
وظایف الزامی زن و مرد نسبت به همدیگر
بعد از ازدواج و عقد رسمی، وظایف و حقوقی به عهدة هر کدام از همسران قرار میگیرد که آنها ملزم هستند آن را انجام داده و متعهد به آن باشند. برخی از این وظایف ویژه مرد بوده و برخی نیز ویژه زن میباشد و برخی از وظایف و تکالیف مثل حُسن معاشرت (خوشرفتاری) مربوط به دوطرف یعنی زن و شوهر میباشد. در این قسمت از بحث به وظایف ویژه زن و مرد و همچنین وظایف مشترک به صورت اجمال پرداخته میشود.
1.نفقه
از جملة وظایف و تعهدات مرد که بعد از عروسی و ازدواج به عهدهاش میآید نفقه است. نفقه از وظایف ویژه مرد بوده و از حقوق قطعی زن میباشد. نفقه از چیزهایی است که علاوه بر وجوب شرعی و الزام دینی، از نظر قانونی نیز بر مرد لازم و واجب است ؛ یعنی نفقه علاوه بر پشتوانة شرعی از پشتوانة حکومتی و قضایی نیز برخوردار بوده و چنانچه مردی نفقة واجب همسر خود را نپردازد، قانون او را وادار به این کار خواهد کرد.
مفهوم نفقه در قانون مدنی
در قانون مدنی مادة 1107 نفقه را چنین تفسیر کردهاند: نفقه عبارت است از مسکن (محل زندگی)، لباس، غذا و اثاث منزل که به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد و همچنین خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم (خدمتکار) یا احتیاج او (زن) به خدمتکار به واسطة مریضی یا نقص عضو.2
حدود و مصادیق نفقه
در کتابهای فقهی و حقوقی، نفقة زن به شرح زیر بیان شده است:
یک: نان و خورش به مقداری که سیر شود و از نظر کمیت و کیفیت به شأن زن و جایگاه او (از چه خانوادهای باشد) و عرف و عادت متعارف بستگی داشته و همچنین میباید با زمان و مکان زندگی هماهنگ باشد. مثلاً ممکن است روستایی یا شهرنشین یا فرزند خانوادة متمکّن باشد که در هر کدام از این موارد شرایط غذا متفاوت خواهد بود؛
دو: لباس، که در لباس هم میباید از نظر جنس و مقدار آن ,به عرف و عادت محل زندگی مراجعه کرد؛
سه: فراش، که منظور زیرانداز و وسایل استراحت است مثل فرش، تشک، پتو و غیره؛
چهار: وسایل آشپزی و مسایل مربوط به آن که البته به صورت متعارف و متناسب با امکانات زندگی همان عصر باشد؛
پنج: وسایل آرایش و نظافت که البته در این مورد فقها و علما، وسایلی مانند شانه، کِرم و وسایل ضروری آرایش را جزو نفقه حساب کردهاند ولی لوازمی را که جنبة آرایش اضافی است جزو نفقة واجب نمیدانند مثلاً سشوار، میز آرایش و غیره؛
شش: خانة ملکی یا استیجاری که البته با شئون و نیازهای زن از نظر محل و داشتن همسایههای مناسب کافی باشد؛
هفت: خدمتکار، که البته این مورد مربوط به زنانی است که از جهت شئون و شرافت خانوادگی در شرایط ویژه باشند مثلاً از زنانی باشند که در منزل پدر نیز خدمتکار داشتهاند یا زنی باشد که به دلیل مریضی یا نقص عضو، احتیاج به خدمتکار دارد. در این صورت مرد اختیار دارد که یا خدمتکاری اجیر کند و یا خودش نیازهای زن را برآورده کند و یا زن مایل باشد کارهای مربوطه را خودش انجام دهد و خدمتکار نخواهد.3
در آخر ذکر این نکته نیز ضروری است که به نظر میرسد نفقه در شرایطی مثل عصر حاضر,نمی تواند منحصر به امور فوقالذکر باشد و می توان مواردی را به آن افزود مثل تلفن ، وسایل خنک کننده و گرم کننده وغیره.
2.مسکن
اگرچه مسکن و محل زندگی از مصادیق و زیرمجموعههای نفقه است و مرد میباید آن را فراهم نماید ولی به دلیل اهمیت مسکن و شرایط آن، به صورت مستقل به آن پرداخته شده است.
از منظر شرعی و قانونی بر مرد لازم و واجب است تا برای همسر خود مسکن و محل زندگی چه به صورت ملکی و چه به صورت اجارهای تهیه نماید. اختیار تعیین مسکن و محل آن با شوهر است و او موظف است و اختیار دارد در هر محلی که مناسب بداند، برای همسرش مسکن و خانهای فراهم کند. زن موظف است در هر منزلی که شوهر انتخاب کرد، زندگی کند و سکنی گزیند مگر اینکه زن در هنگام عقد شرط کرده باشد که اختیار تعیین محل زندگی با او باشد که در این صورت زن اختیار دارد در محلی که تشخیص میدهد زندگی کند و خانهای تهیه شود. در مادة 1114 قانون مدنی که برگرفته از فقه اسلامی است به این امر اشاره شده و چنین آمده: «زن باید در منزلی که شوهر تعیین میکند زندگی کند مگر آنکه اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد».
3.تمکین
یکی از موضوعات اساسی در روابط همسری، مسئله تمکین و اطاعت زن از شوهر است. این موضوع برخلاف مسئله نفقه که مرد موظف بود تمام امکانات ضروری زن را فراهم سازد، زن موظف است در اموری که بعداً به طور مفصل بیان خواهد شد، از شوهر خود اطاعت کند و نافرمانی ننماید. اطاعت زن و فرمانبرداری او از همسرش را در اصطلاح فقها «تمکین» میگویند.
تمکین (اطاعت از شوهر) یکی از وظایف مهم بلکه از اصلیترین وظایف زن به شمار میرود و از مسائل ضروری و مسلّم در آیین اسلام میباشد. زن وظیفه دارد شرعاً و قانوناً از شوهر خود در امور مشخصی اطاعت کند و اگر چنانچه در وظایف مشخص شده، نافرمانی کند (ناشزه) نفقهای بر عهدة مرد نمیآید و زن حق تقاضای نفقه ندارد.
تعریف تمکین
تمکین در لغت به معنای جای دادن، پا بر جا کردن، قادر و مسلط گردانیدن کسی بر چیزی و غیره آمده4 و در اصطلاح فقها و حقوقدانان به معنای آماده بودن زن برای شوهر یعنی آماده بودن و اطاعت شوهر در روابط جنسی در هر زمان که شوهر بخواهد مگر اینکه زن ,عذر شرعی داشته باشد.5
انواع تمکین
در ادبیات دینی و در آموزههای اسلامی، تمکین به دو معنی و مفهوم آمده که هر دوی آنها بر زن واجب است.
الف) تمکین عام
تمکین عام یعنی اطاعت زن از شوهر در اموری همچون: قبول سکونت و زندگی در خانهای که شوهر انتخاب و تهیه کرده است، خارج نشدن از منزل مگر با اجازة شوهر، خوشرفتاری و مدارا با شوهر، پیروی و همکاری در امور منزل، نظافت و آرایش برای شوهر در حد عرف و تناسب زمان و مکان و همچنین تصرف نکردن در اموال شوهر مگر با اجازة او و مسائل دیگر.
ب) تمکین خاص
مراد از تمکین خاص، اطاعت و فرمانبرداری بدون قید و شرط در امور جنسی و زناشویی به طوری که هر موقع شوهر اراده کند و شرایط مهیا باشد، میباید زن اطاعت کند مگر اینکه مانعی مثل روزة واجب، قاعدگی و… در کار باشد.6 در مادة 1108 قانون مدنی به این وظیفة (تمکین عام و خاص) اشاره شده و چنین آمده: هر گاه زن بدون مانع شرعی از ادای وظایف زوجیت امتناع کند، مستحق نفقه نیست.
محدوده و مصادیق تمکین
در دستورات دینی و حقوقی به محدودة تمکین و نمودهای آن به طور مشخص اشاره گردیده است. نمونههایی از مصادیق تمکین عبارتاند از:
یک. اطاعت و فرمانبرداری در مسائل جنسی
بانو ملزم است و وظیفه دارد در هر نوع کامجویی جنسی که مشروع باشد، از شوهرش در هر زمانی که تقاضا کند، اطاعت نماید؛ مگر در مواردی که ممنوع و حرام است مثل ایام روزههای واجب، عادت ماهیانه (پریُد) و یا مریضیهایی که امکان بهرة جنسی نیست.
دربارة وظیفة فوقالذکر روایات زیادی از معصومین‰ رسیده که به نمونههایی اشاره میشود:
در روایتی پیامبر گرامی اسلام میفرمایند:
زن نباید مانع بهرة جنسی شوهرش شود، گرچه روی شتر سوار باشد.7یعنی در هر شرایطی باشد.
و همچنین حضرت فرمودند:
زن نباید دست به دست کند (یعنی در اجابت خواسته ی مرد تأخیر کند) و خود را سرگرم کند که شوهر به خواب رود.8
حضرت پیامبرˆ در روایتی دیگر دربارة وجوب اطاعت جنسی زن و عرضه کردن خود بر شوهر میفرمایند:
جایز نیست که زن بخوابد مگر هنگامی که خود را بر شوهر عرضه کند، به این نحو که لباس خود را در آورد و کنار او بخوابد و بدنش را به بدن شوهر بمالد. اگر زن چنین کرد به وظیفة خود عمل کرده است و خود را عرضه نموده است.9
در این روایت شریف کیفیت عرضه کردن همسر خودش را به شوهر بیان شده است زیرا عرضه کردن و خود را به او نزدیک کردن از وظایف زن است. و لزوم عرضه کردن در روایتی که از محضر حضرت پیامبرˆ نقل گردیده بیان شده است، حضرت در این روایت میفرمایند:
زن باید به خوشبوترین عطرها خود را خوشبو کند و بهترین و جذاب ترین لباسش را بپوشد و بهترین آرایش و زینت را بکند و خود را هر شب به شوهر عرضه کند.10
بر اساس روایات فوق و احادیث زیاد دیگری که در کتابهای روایی نقل شده، این بهره را میتوان برد که بر زن واجب است در تمام امور جنسی کاملاً مطیع شوهر باشد و تمام سعی خود را در راستای تأمین نیاز جنسی شوهر بنماید و از هر زینت، عشق، محبت، دلربایی و بهره جنسی که برای شوهر مطلوب است، دریغ ننماید.
دو. کسب اجازه شوهر برای خروج از منزل
یکی دیگر از مصادیق تمکین و اطاعت از شوهر، لزوم اجازه گرفتن از شوهر برای خارج شدن از منزل است. وظیفة زن حضور در منزل، تربیت فرزند، گرمیبخشی و طراوتبخشی به محیط خانه، همسرداری و ادارة امور منزل است. اگر زن بخواهد برای امور غیر ضروری از خانه خارج شود میباید از شوهر خود اجازه بگیرد و یا بداند که شوهرش راضی است. لذا حق ندارد بدون رضایت شوهر و اجازة او به خانة فامیل، پدر و مادر، مجالس عروسی، عزاها و حتی مجالس مذهبی مثل مجلس روضه و دعا برود. البته در مواردی مثل یادگیری مسائل شرعی واجب که در خانه امکان یادگیری ندارد و حج واجب, اجازه شوهر لازم نیست.
اصل این حکم که جواز خارج شدن زن شوهردار از منزل مشروط به اجازه شوهر است,بر اساس روایات اسلامی قابل خدشه نیست؛در منابع شیعی بیش از ده روایت بر این مطلب دلالت دارد .11همچنین در میان فقها نیز این حکم مسلم و قطعی می باشد.
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمدˆ در این باره میفرمایند:
زن نباید بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود و اگر بدون اجازه خارج شود، ملائکه آسمان و ملائکة زمین و ملائکه رحمت و غضب، همگی او را لعنت میکنند تا برگردد.12
در روایتی حضرت امام صادق† فرمودند:
هر زنی بدون اجازة شوهر از خانه بیرون رود، حق خرجی و نفقه ندارد تا اینکه برگردد. یعنی با خروج بدون اجازه، ناشزه (نافرمانی) صدق میکند.13
البته برخی این ادعا را مطرح نموده اند که لزوم کسب اجازه شوهر ,به مواردی اختصاص دارد که خارج شدن زن از منزل با حقوق جنسی شوهر منافات داشته باشد و در زمانی که شوهر در مسافرت است, لزومی بر اجازه نیست .ولی با توجه به اطلاق روایات ,تخصیص آنها به موارد تضییع حقوق جنسی شوهر ,بی وجه است؛زیرا یقین نداریم که ملاک این حکم ,حفظ حقوق جنسی شوهر باشد بلکه احتمال دارد مصالح دیگری مثل جلب اعتماد شوهر به مصونیت جنسی همسر و یا پیشگیری از زمینه انحراف زن ,در تشریع این حکم دخیل باشد.
سه. پرهیز از آزردن شوهر
معاشرت نیکو و تعامل پسندیده از وظایف طرفینی در رابطه با همسران است. یعنی هم زن و هم مرد ,وظیفه دارند با یکدیگر معاشرت نیکوداشته باشند و حق آزار و اذیت یکدیگر را ندارند. زن میباید از هرگونه عملی که رنجش خاطر شوهر را فراهم میکند، پرهیز نماید و سعی کند از کاری، حرکتی و حرفی که باعث ناراحتی شوهر است، اجتناب نماید و چون فرشتهای در قلب شوهر جای کند و هرگز درصدد آزار شوهر که از گناهان بزرگ است، برنیاید.
البته مرد نیز وظیفه دارد که معاشرت نیکو داشته باشد که البته در این باره در بحث حسن معاشرت مطالبی خواهیم گفت.
پیامبر گرامی اسلام میفرمایند:
زنی که با زبان، شوهر را بیازارد، خداوند هیچ عمل خوب و هیچ حسنه و نماز و روزهای را از او قبول نمیکند، هرچند همواره روزها در روزه باشد و شبها در حال نماز؛ مگر آنکه همسرش از او راضی گردد.14
و در روایتی دیگر که از محضر نورانی امام صادق† نقل شده چنین آمده:
هر زنی که شوهر خود را بیازارد و با او بدخلقی کند و شوهر از او ناراضی باشد (در موردی حق) نمازش قبول نمیشود مگر اینکه شوهر را راضی نماید.15
چهار. تصرف نکردن در اموال شوهر مگر با اجازه
زن، امین شوهر است و باید پاسدار خوبی برای امانت و اموال شوهر باشد. اگر زن بخواهد در اموال همسرش تصرف نماید (هزینه کند) باید از شوهرش اجازه داشته باشد اگرچه برای صدقه دادن باشد. البته اگر شوهر اجازه کلی داده باشد، زن میتواند از پولهای او در مواردی که تشخیص میدهد هزینه کند.
امام صادق† دربارة لزوم اجازه زن در رابطه با تصرف در اموال شوهر میفرمایند:
حق تصرف و هزینه کردن در اموال شوهر را ندارد مگر اینکه اجازه داشته باشد و اگر بدون اجازه تصرف و هزینه کند، گناهکار است.16
و پیامبر گرامی اسلام میفرمایند:
زن حتی برای صدقه باید اجازه بگیرد و بدون اجازة شوهر نباشد.17
پنج. لزوم اجازه شوهر برای روزه مستحبی
زن میباید در هر حال, در اختیار شوهر باشد و نباید کاری کند که امکان بهرة جنسی از او ممکن نشود. از این رو زن حق ندارد روزة مستحبی بگیرد مگر اینکه شوهرش راضی باشد. به دلیل اینکه وقتی زن روزه است از طرفی ناتوان و بینشاط میشود و از طرف دیگر امکان ارتباط جنسی در حال روزه نیست. البته روزة واجب بحثی دیگر است که هیچ کس نمیتواند مانع آن بشود و انسان مکلف باید آن را انجام دهد.
حضرت محمدˆ دربارة لزوم کسب اجازه شوهر در روزة مستحبی میفرمایند:
زن حق ندارد بدون اجازة شوهر روزه مستحبی بگیرد.18
4.حُسن معاشرت
یکی از حقوق و وظایف متقابل و مشترک زوجین(زن و شوهر) حُسن معاشرت نسبت به یکدیگر است. به عبارت دیگر زن وظیفه دارد با شوهرش به نیکی معاشرت نماید و نیز حق دارد از شوهر خویش حُسن معاشرت بخواهد، مرد نیز حق دارد از همسر خویش تکریم و معاشرت نیکو طلب نماید و هم موظف است به نیکی و مهربانی با همسرش رفتار کند.
اصولاً بسیاری از قوانین و دستورات و احکام اسلام و توصیههای پیشوایان دین، جنبه پیشگیری دارد که اگر دقیقاً به مورد اجرا گذارده شود, بسیاری از مشکلات و گرفتاریهای احتمالی خانواده ,برطرف می شود. همانطور که مشهور است «پیشگیری بهتر و آسانتر از درمان» است.در احکام اسلام نیز اگر به دستورات و توصیه هایی که جنبه ارشادی و اخلاقی دارد عمل شود ,بسیاری از نزاعهای حقوقی که بعضاً هم موجب وارد آمدن خسارتهای فراوان و غیرقابل جبران میشوند جلوگیری میکند.
در زندگی زناشویی یکی از دستورات اخلاقی که بسیار مورد تأکید قرآن کریم و پیشوایان دین میباشد تا جایی که این دستور اخلاقی جنبه حقوقی و تکلیفی پیدا نموده، همین مسئله «حُسن معاشرت» و خوشرفتاری با یکدیگر است؛ اهمیت و نقش حیاتی حُسن معاشرت در زندگی زناشویی تا آنجاست که به شکل مادهای از قانون مدنی در آمده و ضمانت اجرایی دارد.
قانون مدنی ماده 1103: «زن و شوهر مکلف به حُسن معاشرت با یکدیگرند».
در زندگی زناشویی ,آنچه بیش از همه اهمیت دارد آن است که زن و شوهر خودشان را متعلق به یکدیگر بدانند و هر کدام از آنها, سعادت و خوشبختی دیگری را سعادت و خوشبختی خویش بداند و بدبختی و گرفتاری دیگری را گرفتاری و غم خویش به حساب آورد، اگر هر دو با این دیدگاه به زندگی زناشویی گام نهادند و همین گونه ادامه دادند ,بدون تردید زوجی موفق , خوشبخت و سعادتمند خواهند بود و در پرتو این خوشبختی و موفقیت, اولاد صالح نیز به جامعه تحویل میدهند.
مرد توانا و فعال که تمام روز را کار کرده است و هرگونه مشقت و سختی را تحمل نموده در سرما و گرما فرسوده شده شب به خانه برمیگردد اینجا محل امن و امان است، جایگاه راحت آسایش روح و جسم او است همه ناملایمات و ملالتها اینجا فراموش و زنگ هر غمی از خاطر مرد زدوده میشود.
درون خانه کعبه آمال مرد است، زن خانه خدای این کعبه است، نوباوگان معصوم فرشتگانی هستند که درون خانه گرد کانون مهر و صفا طواف میکنند… در روی زمین ستارگانی هستند روشنتر و مرموزتر از کواکب فلکی و آنها زناناند.
بانوی خانه نیز که به خاطر همسر و زندگی مشترک با او ,از همه کسان و عزیزانش جدا گردیده، چه بسا از موطن و زادگاهش نیز دور شده، از صبح تا غروب درون منزل محصور گردیده، با سر و صدا و گریه و بعضاً بیماری و بهانهگیری کودکان دست و پنجه نرم میکند, (بدون هیچ وظیفة شرعی )کارهای سخت و طاقتفرسای منزل را متحمل میشود، ایثارگرانه و تبرعاً و فقط به انگیزه عشق به همسر و فرزندانش به صورت کارگری تماموقت کار و تلاش میکند، پیوسته در این فکر است که شوهر او چه غذایی را دوست دارد، همان را تهیه ببیند، چه پوششی را میپسندد ,همان لباسش را بپوشد و از چه نوع زیور و آرایشی محظوظتر میشود تا خود را بدان بیاراید، هر لحظه منتظر بازگشت همسر و شریک خویش است، تا در کنار او لحظهای بیارامد و ناگفتههای خویش بدو باز گوید و بدین وسیله از رنج و تعب خانهداری اندکی بکاهد، بهترین پاداشی که در ازای آن همه ایثار و رنج غربت از نزدیکانش ,میتواند دریافت کند، تبسم همسر به هنگام ورود به منزل و احوالپرسی محبتآمیز اوست.
نمودهای حسن معاشرت
*** خوش خلقی
خوشخلقی و مهربانی با همسر یکی از نمودهای برجستة معاشرت پسندیده است. این ویژگی اخلاقی دوجانبه بوده و هریک از همسران میباید به آن آراسته باشند. کسی که در برخورد با همسر با چهرهای بشّاش، ادای کلمات زیبا، با صدای آرام، منطقی، متواضعانه و دلسوزانه ظاهر میشود، شخص خوشاخلاق تلقی میگردد. این شخص (چه زن و چه مرد) با حضور خود در جمع خانواده علاوه بر ایجاد صفا و آرامش ، از اجر معنوی نیز برخوردار شده و همچنین مورد رغبت و لطف اعضای خانواده قرار میگیرد. فضای به وجود آمده با حضور پدر و مادر خوشاخلاق, در آرامش روانی، اعتماد به نفس، شکوفایی و پیشرفت همة اعضای خانواده بهویژه فرزندان تأثیر زیادی دارد. پیامبر گرامی اسلام دربارة ارزش و جایگاه خوشاخلاقی میفرمایند: شایستهترین مردم ازنظر ایمانی، خوشاخلاقترین آنها و مهربانترین آنها با خانوادهاش است و من مهربانترین شما نسبت به خانوادهام هستم.19
ترشرویی، اخم، داد و فریاد، غُر زدن و بیحوصلگی با همسر, نه تنها زندگی را به جهنمی سوزان تبدیل میکند بلکه هیچ منفعتی نداشته و فقط اعمال و حسنات انسان را نابود میکند و انسان را از معنویت بهدور کرده و از چشم اعضای خانواده ساقط می کند. اما رضا† میفرمایند: از بدخلقی بپرهیزید زیرا بدخلقی شما را جهنمی میکند.20 و پیامبر گرامی فرمودند: بداخلاقی اعمال و حسنات انسان را نابود میکند همان طوری که سرکه عسل را نابود مینماید.21
کسی که اهل بدخلقی باشد، اعصاب دیگران را خرد میکند، ظلم روا میدارد، زندگی را جهنم میکند، آرامش را سلب مینماید و همة اینها در ضایع شدن اعمال و گرفتار شدن به عذاب، دخالت دارند. استاد اخلاقی دربارة خوشخلقی با زن میفرمود: برخی از زنها را با هیچ ابزاری نمیتوان مطیع کرد و فقط دوای درد آنها خوشاخلاقی و محبت به آنان است که در این صورت مطیع و تسلیم خواهند بود.
***مهربانی و محبت
محبت و مهربانی به همسر یکی از راهکارهای اساسی در شیرینی و شادکامی زندگی زناشویی و یکی از آموزههای اخلاقی اسلام است. این شاهکلید خوشبختی گرچه دوجانبه بوده و هم زن و هم مرد موظف هستند تا به آن ملتزم باشند ولی همانطور که در فصل اول و در تفاوتهای زن و مرد بیان گردید، زن عاطفیتر و احساسیتر از مرد بوده و وجودش لطیفتر از مرد است و لذا نیاز زن به محبت و مهربانی، بیش از مرد میباشد. ترحم و مهربانی به همسر اکسیری کمنظیر است و تأثیری که در نزدیکی دلها و در ایجاد صمیمیت دارد، کمبدیل است. این تأثیر شگرف به این دلیل است که انسان ذاتاً تشنة دوستی و محبت است و یکی از نیازهای روانی انسان تعلق و دوستی میباشد. محبت، انگیزه بسیاری از تلاشها و زحمتهای طاقتفرسای زندگی است. انسان همانطور که از محبت خویش به دیگران لذت میبرد، پیوسته در تلاش است که محبت دیگران را نسبت به خود جلب کند. انسان میخواهد او را دوست داشته باشند و اگر احساس کند که هیچ کس به او علاقه ندارد، جهان با همة وسعتش برای او تنگ و تاریک خواهد بود.
برخی از روانشناسان نظیر آبرهام مزلو و کویینگ22 نیاز به محبت و تعلقپذیری را از نیازهای اساسی و از نیازهای روانشناختی تلقی کردهاند و اعتقاد دارند که ارضای این نیازها در آرامش روانی و سلامتی روانی افراد تأثیر اساسی دارد.23
از منظر اسلام، اساس و شالودة زندگی خانوادگی بر محبت استوار است. خداوند در قرآن کریم میفرماید: از نشانههای قدرت خداوند این است که از جنس خودتان, همسرانی برایتان آفرید تا در کنار آنها آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این امر نشانههایی است برای گروهی که تفکر میکنند.24 بر همین اساس میتوان ادعا کرد که نیرومندترین عامل دوام و رشد خانواده، عاطفه و محبت است و بهترین عامل برای استحکام و بقای آن، برانگیختن عواطف متقابل افراد خانواده بهویژه همسران به یکدیگر است. لذا در آموزههای دینی به فراوانی توصیه شده تا همسران بهویژه مرد, نسبت به همدیگر اظهار محبت و مهربانی کنند و این محبت خود را آشکار سازند.
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمدˆ میفرمایند: با زنان مهربانی کنید و دلهایشان را به دست آورید تا با شما همراهی کنند و هرگز آنان را مجبور و خشمگین نکنید.25 و در روایت دیگری فرمودند: اگر مردی به همسرش بگوید «دوستت دارم» هرگز از قلب او خارج نمیشود.26
همچنین حضرت رسولˆ فرمودند: هرگاه کسی را دوست داشتی، او را بدان آگاه ساز؛ زیرا این کار، دوستی را در میان شما استوارتر میسازد.27
لازمة شادابی و نشاط روانی زن و مرد بهویژه زن این است که خود را محبوب همسر خویش ببیند و از عشق و علاقة او نسبت به خود مطمئن باشد. اگر زن در مورد محبت و علاقة همسرش نسبت به خود تردید کند یا به علاقة او به افراد دیگر پی ببرد، احساس درماندگی و ناتوانی عاطفی به او دست میدهد و از اینکه نتوانسته عواطف شوهر را تصرف کند، احساس خسران میکند. در نتیجه این احساس، ممکن است رو به پژمردگی نهاده و از نشاط روحیاش کاسته شود. این مسئله چنان بر روان زن تأثیر میگذارد که علاقة او نسبت به فرزندانش نیز کمتر میشود؛ یعنی حتی عاطفة مادری نیز به شدت از عواطف شوهر نسبت به زن تأثیر میپذیرد. حمایت و مهربانی قلبی مرد، آنقدر برای زن ارزش دارد که زندگی زناشویی بدون آن, برای زن قابل تحمل نبوده و هرگز احساس خوشبختی نمیکند.28
زن به دلیل ویژگیهای خاصی که دارد اغلب نمیتواند به طور مستقیم از بیمهری یا کمتوجهی شوهرش نسبت به خود گلایه کند؛ گویی این کار را یا در شأن خود نمیداند و یا آن را مایه تحقیر خود و چهبسا مایه تحقیر شوهر بداند. حال اگر از چنین وضعی پیوسته رنج ببرد، آثار نامطلوب این احساس درونی به مرور زمان در رفتارهای او با اعضای خانواده بهویژه همسر پدیدار میشود. زن اگر از عواطف همسری ارضا شود، عالیترین احساسات خود را نثار شوهر میکند و بیشترین فداکاری را نثار زندگی و شوهر خواهد کرد. بنابراین مهمترین وظیفه اخلاقی و انسانی مرد این است که همسر خود را از همان آغاز زندگی از محبتی که به او دارد آگاه سازد و پیوسته با نثار محبت و انجام کارهایی که نشان از علاقه و عشق او به همسر است او را مطمئن کند و سعی کند با بذل محبت ومهربانی ، نهال نورسیدة زندگی زناشویی را سیراب و سرسبز سازد. زن نیاز دارد که حرفهای پرمهر و محبت را به طور مداوم بشنود، با شوهرش بیرون برود، در تحسین و تمجید از هرچیزی، با شور و شوق شوهرش شریک شود و نیز یکی شدن واقعی با همسرش را در سکوتی لذتبخش تجربه کند. برای زن عشق به معنای علاقه دایمی و در سطح عالی است؛ درست به همین دلیل است که میخواهد همیشه در کنار شوهرش باشد. زن برای ساعتهایی که شوهرش در کنار اوست ,ارزش قایل است؛ جمعههایی که او در خانه است و غروبهایی که شوهر او را به مهمانی یا تفریح میبرد ,ارزش زیادی قایل است.اگر شوهر به کاری و تفریحی بپردازد که مورد رضایت زن نیست (مثل فوتبال یا فیلمهای پلیسی) زن احساس میکند دیگر مورد علاقه شوهر نیست و از این کار مرد, عصبانی میشود.29
زن نیز باید به شوهر خود عشق بورزد و از اظهار محبت به او دریغ نکند و علاقة خود را به گونههای گوناگون بیان نماید. از خدمات مرد و تلاش او قدردانی کند و با برجسته کردن فدارکاریهای مرد، او را مورد توجه قرار دهد. ابراز علاقة زن به شوهر علاوه بر جلب رضایت و عواطف شوهر، باعث افزایش انگیزه مرد برای تلاش و تأمین آسایش خانواده میگردد، همچنین باعث رضایتخاطر مرد از زندگی و احساس ارزشمندی در خانواده میگردد.
امام صادق† در این باره میفرمایند: زن باید با اظهار علاقه و با دلربایی و آرایش در برابر شوهر به گونهای عمل کند که رضایت و خوشنودی شوهر جلب شود.30
بنابراین حُسن معاشرت حق و وظیفه طرفین است، از ناحیه زن، زن باید با شوهرش به نیکویی معاشرت کند و با اخلاق خوش و چهرة بشاش برخورد کند. اسلام, افراد را به احسان کردن به خانواده ,دعوت میکند و هرچه را به بنیان خانواده زیان برساند حرام میداند. خداوند میفرماید: با همسرتان خوش رفتاری کنید31 و نیز میفرماید: به زنان زیان وارد نسازید که زندگی برایشان سخت شود.32 همچنین پیامبرˆ فرمودند: بهترین شما بهترین کس برای خانوادهاش هست، و من برای خانوادهام بهترینم.33
اسلام بر دیباچة کتاب زناشویی سرلوحهای از مهر و محبت نگاشته است، طرفین این معامله مهم اجتماعی را دو دل رئوف و دو قلب مهربان قرار داده، آفرینش زن و مرد را یکسان و از خمیر واحدی اعلام کرده: «ای مردم از پروردگارتان بترسید، آن خدایی که شما را از نفس واحدهای آفرید و از همان نفس واحده همسرش را بیافرید».34
5.پاکدامنی و عفت
یکی از وظایف و مسئولیتهای مهم زن و مرد در زندگی زناشویی رعایت پاکدامنی و عفت است که البته پاکدامنی در رابطه با زنان مهمتر و تأثیرگذارتر است.
به دلیل اهمیت این ویژگی و تأثیر آن در روابط خانوادگی و تربیت فرزندان، مناسب است به این بحث با تفصیل بیشتری پرداخته شود و جوانب مختلف آن بررسی گردد.
مفهوم عفاف و پاکدامنی
عفت در لغت، به معنای حفظ نفس از تمایلات و شهوت نفسانی آمده.35 و به عبارت سادهتر و عمومیتر در معنی و مفهوم عفاف میتوان گفت: عفت یعنی نگاه داشتن نفس از چیزهای حرام که بیشتر جنبة شهوانی دارد یا چیزی که شایسته نیست. استاد شهید مطهری در تعریف عفاف میگوید: عفت حالتی نفسانی است به معنی رام بودن قوة شهوت و تحت حکومت عقل و ایمان در آمدن، یعنی تحت تأثیر قوة شهوانی نبودن.36 حضرت علی† دربارة حقیقت عفت میفرماید:
عفت، مقاومت در برابر شهوتهاست.37
در یک جمعبندی میتوان گفت: اگرچه عفت در لغت به معنی خودداری از غلبة مطلق شهوت و تمایلات درونی و همچنین پارسایی و باز ایستادن از هر زشتی است38 ولی در آیات و روایات غالباً در خصوص خودداری از شهوت جنسی و شهوت شکم به کار رفته است که در فارسی از آن به پاکدامنی تعبیر میشود، و همچنین واژة عفت و پاکدامنی در مورد زنان بیشتر استفاده میشود.39
اهمیت پاکدامنی و عفت
عفت و پاکدامنی در آموزههای قرآنی و روایی جایگاه ویژه و قابل توجهی دارد.
قرآن کریم از این ارزش انسانی و اسلامی با عظمت خاصی یاد کرده و یکی از ویژگیهای مؤمنان راستین را، پاکدامنی و عفت میداند و میفرماید:
آنان (مؤمنین) کسانی هستند که خویشتن را از بیعفتی حفظ میکنند.40
حضرت علی† دربارة صفات پرهیزکاران میفرمایند:
پرهیزکاران نفسهایشان عفیف است و حاجاتشان سبک است و خیرشان بیشتر و شرّشان کمتر است.41
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمدˆ میفرمایند:
بیشترین چیزی که امتم را به دوزخ در میآورد، دو میانخالی است یعنی شکم و فرج.42
اگربه طور دقیق توجه گردد مشخص میشود که بیشتر گناهان به خاطر خوردن و شهوات جنسی است و اگر اینها کنترل شوند و مخصوصاً شهوات جنسی ، انسانها نهتنها کمتر به گناه آلوده میشوند بلکه میتوانند به مقاماتی بالاتر از ملائکه نایل شوند. عبداللهبن سنان میگوید: از امام صادق† سؤال کردم ملائکه بالاترند یا انسان؟ حضرت امام صادق† جواب دادند: جدم علی† فرمودند: خداوند متعال به ملائکه، عقل بدون شهوت و به چهارپایان، شهوت بدون عقل داد؛ اما به انسان هم عقل داد و هم شهوت. همین انسان اگر عقلش بر شهوتش غلبه داشته باشد از ملائکه برتر است و اگر شهوتش بر عقلش غلبه کند از چهارپایان پستتر میگردد.43
خلاصه اینکه هر فردی نسبت به اعضای خانواده و همسر و بچه ها وظایفی دارد که به نمونه هایی اشاره گردید.برای مطالعه بیشتر در این زمینه به کتاب های زیر مراجعه فرمایید.
1-همسرداری،چاپ انتشارات معارف،تلفن تهیه 02517740004
2-همسران سازگار،تالیف انتشارات موسسه امام ،تلفن تهیه 02517742326
3 –حقوق خانواده در قرآن،تالیف محمد بهشتی
حق برادران و خواهران نسبت به یکدیگر:
بارها درباره خویشاوندان سفارش شده است و از قطع رحم اکیدا نهی گردیده و برادر و خواهر بعد از پدر و مادر و فرزند، نزدیک ترین خویشاوندان می باشند و رابطه اجتماعی در میان آنان طبیعی و از سایر رابطه ها استوارتر و ریشه دارتر است. وظیفه برادران و خواهران است که اتصال نسبی خود را ترک نکنند و به تعاون پرداخته تا آن جا که ممکن است به هم دیگر یاری دهند و در روز نیازمندی از همدیگر دست گیری کنند، بزرگتران نسبت به کوچکتران مهربان و دل سوز باشند، کوچکتران نیز نسبت به بزرگان احترام نمایند.( علامه سید محمدحسین طباطبائی- اصول عقاید و دستورات دینی 1 و4، صفحه 161- 163)
——————————–
.1 سیدمصطفی محقق داماد، حقوق خانواده، ص283.
.2 سیدمصطفی محقق داماد، حقوق خانواده، ص290.
.3 تفصیل بیشتر ر.ک به الف) ترجمة تحریر الوسیله، تألیف امام خمینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1383، ج3، ص560 به بعد؛ ب) باب جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، تألیف محمد حسن النجفی، داراحیاء التراث العربی، بیتا، ج31 (باب نکاح)، ص337.
.4 علیاکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ج4، ص6118.
.5 محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج31، ص289.
.6 همان.
.7 وَ لاتَمنَعَهُ نفسَها و إن کانَت عَلی ظَهرِ قَتَبٍ؛ (الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص158).
.8 وَ لا تُسوِّفْهُ حَتّی یَنامَ الرَّجُل؛ (همان، ص165).
.9 لایَحِلُّ لامرَاَةٍ اَن تَنامَ حَتّی تَعرِضَ نَفسَها عَلی زَوجها تَخَلعَ ثٍیابَها وَ تَدخُلُ مَعَهُ فی لِحافِهِ فَتُلزقُ جِلدَها بجِلِدِهِ فاذا فَعَلَت ذلکَ فَقَد عَرَضَت؛ (همان، ص176).
.10 وَ عَلَیها اَنْ تَطیَّبَ باَطیَبِ طیبها و تَلبسَ اَحسَنَ ثِیابها و تَزیَّنَ بِاَحسنِ زینَتِها و تَعرِضَ نَفسَها عَلَیه غُدوَةً و عشیّةً؛ (همان، ص158).
11 .وسایل الشیعه ؛ج14 باب 79,91,و 117 از ابواب مقدمات نکاح .
.12 لاتَخرُجُ مِن بَیتهِ اِلا بِاذنِهِ فَإن فَعَلَت لَعَنَتها ملائِکَةُ السَّمواتِ و مَلائِکَةُ الارض وَ مَلائِکَةُ الغَضب وَ ملائکَةُ الرَّحمةِ حَتّی تَرجع؛ (همان، ص158).
.13 اَیما امرَاَةٍ خَرَجت مِن بَیتِها بِغیر اِذنِ زَوجِها فلانَفَقة لها حتّی ترجعَ؛ (همان، ج21، ص116).
.14 ایُّما امرَاةٍ آذَت زَوجها بلِسانِها لَم یقبل الله منِها صَرفاً و لا عَدلاً و لاحَسَنةً من عَمَلها حَتی تُرضیهُ و إن صامَت نهارَها و قامَت لیلَها؛ (مجلسی، بحارالانوار، ج100، ص244).
.15 أیّما امرأة باتَت و زوجها علیها ساخط فی حق لم یتقبل منها صلاة حتّی یرضی عنها؛ (الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص159).
.16 ولا تعطی شیئاً إلا باذنه فإن فَعَلت فعلیها ، (همان، ).
.17 و لا تصدق مِن بیتهِ اِلا باذنه؛ (همان، ص158).
.18 و لاتصوم تطوعاً اِلا بإذنِهِ؛ (همان).
19. أَحْسَنُ النَّاسِ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً وَ أَلْطَفُهُمْ بِأَهْلِهِ وَ أَنَا أَلْطَفُکُمْ بِأَهْلِی (الحر العاملی، وسایل الشیعه، ج12، ص153).
20. إِیَّاکُمْ وَسُوءَ الْخُلُقِ فَإِنَّ سُوءَ الْخُلُقِ فِی النَّارِ لا مَحَالَةَ (همان، ص152).
21. الْخُلُقُ السَّیِّئُ یُفْسِدُ الْعَمَلَ کَمَا یُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ (همان).
1.Koenig. H
23. Koenig H, Hand Book of Religion and mental health, p.283-294.
24. وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (روم، 21).
25. فَأَشْفِقُوا عَلَیْهِنَّ وَ طَیِّبُوا قُلُوبَهُنَّ حَتَّى یَقِفْنَ مَعَکُمْ وَ لا تَکْرَهُوا النِّسَاءَ وَ لا تَسْخَطُوا بِهِن (حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسایل، ج14، ص252).
26. قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّی أُحِبُّکِ لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً (الحر العاملی، وسایل الشیعه، ج20، ص23).
27. إِذَا أَحْبَبْتَ رَجُلًا فَأَخْبِرْهُ بِذَلِکَ فَإِنَّهُ أَثْبَتُ لِلْمَوَدَّةِ بَیْنَکُمَا (محمدبنیعقوب کلینی، کافی، ج2، ص644).
28. مجتبی حیدری، دینداری و رضامندی خانوادگی، ص103.
29. پل تورینر، راز تفاهم در زندگی زناشویی، ترجمة ناصر فرجی، ص102.
30. وَ إِظْهَارُ الْعِشْقِ لَهُ بِالْخِلَابَةِ وَ الْهَیْئَةِ الْحَسَنَةِ لَهَا فِی عَیْنِه (مجلسی، بحار الانوار، ج75، ص237).
.31 «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (سورة نساء، آیه 19).
.32 «وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَیِّقُوا عَلَیْهِنَّ» (سوره طلاق، آیه7).
.33 « خیرُکُم خیرُکُم لاَهله وَ انا خیرُکُم لاَهلی» ؛ الحرالعاملی، وسایل الشیعه، ج 20، ص171.
.34 «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفُسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا» ؛ سوره نساء، آیه1؛ حقوق زن در اسلام و اروپا، ص152.
.35 حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج8، ص180.
.36 مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص150.
.37 الصَّبرُ عَلَی الشهوة عِفَّةُ؛ جمالالدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج2، ص82، ح1927.
.38 دهخدا، لغتنامه، ج10، ص14090 و 14089.
.39 تفصیل بیشتر رجوع شود به اصول کافی، تألیف کلینی، ج3، باب عفت و تفسیر سوره نور، آیه33.
.40 «وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ»؛ سوره مؤمنون، آیه5.
2- همسران سازگار
.41 المتَّقُون اَنفُسَهُم عَفیفَةٌ حاجاتُهُم خفیفة و خیراتُهُم مأمُولَةٌ (امیدآفرین) و شُرُورُهُم مَامُونَةٌ؛ جمالالدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج2، ص83، ح1931.
.42 اکثَرُ ما تَلِجُ بِهِ اُمّتی النّارَ الأجوفان: البَطنُ و الفَرج؛ (کلینی، اصول کافی، ج3، ص126، ح1635، باب عفت).
.43 عن عبدالله بن سنان قال: سألتُ أباعبدالله جعفر بن محمد الصادق† فقُلتُ: الملائکة افضل أم بنو آدم؟ فقال: قال امیرالمؤمنین†: اُنَّ الله رکب فی الملائکة عقلاً بلا شهوة و رکب فی البهائم شهوة بلا عقل و رکب فی بنیآدم کلتیهما، فمن غلب عقله شهوته فهو خیر من الملائکة، و مَن غلب شهوته عقله فهو شَرّ مِن البهائم؛ (الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج15، ص210، ح20297).
حقوق متقابل والدین و فرزندان
اسلام از نظر حقوقى حساب ویژه اى براى پدر و مادر بازکرده همان گونه که در جنبه هاى عاطفى نیز حساب جداگانه اى براى آنها در نظر گرفته است
لذا در روایات آمده که اگر پدر و مادرى از فرزندانشان راضى باشند موجب خیر و برکت و سعادت فرزند مى شود اگر در حق فرزندان خود دعا کنند خداوند به این دعا توجه خاصى مى نماید و اگر والدین از فرزندان ناراضى باشند و خداى ناکرده به آنها نفرین کنند ممکن است، خداوند بر چنین فرزندانى که موجب ناراحتى والدین می شوند قهر و غضب نماید حتى از نظر حقوقى در بخش قصاص و دیات آمده که اگر پدرى خداى ناکرده فرزند خود را به قتل برساند قصاص نمى شود مگر در یک شرایط استثنایى با تشخیص حاکم شرع، همچنین از نظر شرعى پدر و مادر مى توانند به اندازه نیازشان از اموال فرزند خود بردارند و مسائلى از این قبیل در فقه اسلامى زیاد وجود دارد یا در روایات آمده «نیکى کردن به والدین بزرگترین فریضه است» و یا اینکه مى فرماید «بهشت زیر پاى مادران است» این همه آیه و روایت که در این زمینه وارد شده حاکى از اهمیتى است که خداوند براى والدین قائل شده است و اینها بدون حکمت نیست چه اینکه اینها در مقابل زحماتى که والدین براى فرزندان متحمل مى شوند ناچیز است آنها از لحظه انعقاد نطفه تا هنگام تولد و همچنین بعد از تولد دوران شیرخوارگى و بعد کودکى مشکلاتى بسیار زیادى را متحمل شده اند بنابراین خداوند نیز در مقابل زحمات آنها حقوق ویژه ای را براى آنها قائل شده است. از این رو باید در هر شرایطى احترام آنها را نگه داشت هر چند در بعضى اوقات دربرخورد با فرزندان خود دچار اشتباه شوند.
بنابراین در همه حال ما وظیفه داریم به والدین خود احترام بگذاریم حتى اگر آنها به ما بى احترامى کنند فقط اگر آنها بخواهند ما را به کار حرامى وادار کنند یا از انجام تکلیف واجبى باز بدارند، اطاعت از آنها جایز نیست چه اینکه اطاعت خداوند بر هر کس دیگر حتى والدین نیز مقدم است.
در زیر به بعضی از آداب و وظایف اعضای خانواده اشاره می شود:
وظایف و مسؤولیت های پدر و مادر:
1. رسیدگی به فرزندان , والدین باید نسبت به فرزندان خود توجه کامل داشته باشند و تلاش بسیار درباره ی آنان بنمایند.
2. برابری بین فرزندان , سزاوار است که والدین همه ی فرزندان خود را در دامان محبت خویش بپرورانند و بین آنها از نظر محبت و عطوفت و رعایت حالاتشان تساوی برقرار کنند از پیامبر اکرم (ص ) روایت شده که فرمودند: «اعدلوا بین اولادکم فی السر…» در پنهانی میان فرزندان خود برابری را رعایت کنید.
3. گسترش دوستی , والدین باید محیط خانه را از دوستی و محبت آکنده کنند و بین افراد خانواده مهرورزی را گسترش دهند.
4. پرهیز از سخن زشت و ناروا, والدین در قبال تربیت اخلاقی و دینی و تربیتی فرزندان مسئول هستند به همین خاطر, باید از گفتار ناپسند, سخن زشت و دشنام و هر آنچه که با عفت و پاکدامنی و حیا, مغایرت دارد پرهیز نمایند.
5. مراقبت از رفتار فرزندان و نیز مراقبت از رفت و آمد آنها, چرا که اغلب جرمهای اخلاقی که از فرزندان سر می زند، از عدم مراقبت والدین می باشد.
6. تأدیب فرزندان، بر والدین واجب است که اگر فرزندشان کار نادرستی انجام داد، او را ادب کنند تا روح سرکشی و شرارت از وجود او ریشه کن شود.
7. دور کردن کودک از مسائل جنسی , اسلام به شدت توصیه نموده که مرد با همسر خود در برابر دیدگاه فرزندانش خلوت نکند, زیرا این عمل موجب بیدار شدن حس شهوت و غریزه ی جنسی فرزندان شده و آنان را به سوی فسق و فجور می کشاند.
8. مراقبت بر تغذیه فرزندان , هم از نظر حلال و حرام بودن و هم از سالم و کامل بودن .
9. انتخاب نام مناسب برای فرزندان .
10. آشنا ساختن فرزندان با آموزه های دینی و روشهای صحیح اخلاقی .
اما وظایف و مسؤولیت های فرزندان (برگرفته از سوره ی اسراء آیه 23 و 24):
1. اطاعت و فرمانبرداری از پدر و مادر.
2. نیکی و احسان و خدمت به پدر و مادر.
3. اف و سخن رنجش آور به پدر و مادر نگفتن .
4. بر سر والدین داد و فریاد نکردن (بلکه با آنها با سخن نیکو صحبت نماید).
5. بال تواضع و فروتنی را برای والدین , فرود آوردن .
6. حتی المقدور نیازهای والدین را برآوردن .
7. احترام والدین را نگه داشتن که در زیر به مواردی از آن اشاره می شود:
الف) جلو والدین , پاهایش را دراز نکند.
ب ) در مناسبت های مختلف مثل روز مادر یا روز پدر, هدیه به آنها بدهد. ج . از شوخی های نابجا و زدن حرف های زشت پیش آنها پرهیز و اجتناب کند. د. در حق آنها و برای سلامتی آنها دعا کند.
ه ) در کارهای خانه به آنها کمک کند. امید است با عمل کردن به این وظایف و دستورات که برگرفته از کلام خداوند است احترام متقابلی بین اعضای خانواده برقرار شود.
آنچه در این زمینه اصل است، احسان به پدر و مادر و دورى از اذیت و آزار به آنان است. البته این به معناى تسلیم شدن در برابر سلیقه هاى آنان نیست؛ ولى بایستى با تیزهوشى و درایت، شخصیت و مقام آنها را حفظ نمود واحترامشان را نگه داشت؛ ولى در عین حال باید به گونه اى رفتار کرد که آنان استقلال شما را به رسمیت بشناسند و درصدد تحمیل سلیقه هاى خود بر شما نباشند.
بنابراین و با توجه به این مقدمه چنین نتیجه گیری می شود که:
1- والدین و فرزندان دارای حقوقی متقابل می باشند که بخشی از آن در بیان مبارک امام علی(ع) آمده است: «ان للولد علی الوالد حقا و ان للوالد علی الولد حقا فحق الوالد علی الولد ان یطیعه فی کل شیء الا فی معصیه الله سبحانه و حق الولد علی الوالد ان یحسن اسمه، و یحسن ادبه و یعلمه القرآن؛ همانا فرزند را بر پدر و پدر را بر فرزند حقی است؛ پس حق پدر بر فرزند آن است که او رادر هر کاری جز معصیت خدا اطاعت کند و اما حق فرزند بر پدر سه چیز است: 1- برای او نام نیک انتخاب کند. 2- خوب تربیتش کند. 3- و قرآن تعلیم دهد» (نهج البلاغه، حکمت 399).
در روایت دیگری آمده است که رسول خدا در پاسخ به پرسشی درباره احترام به پدر و مادر سه بار با تأکید فرمود: «مادر، مادر، مادر، پدر، پدر، پدر» (اصول کافی، ج 2، ص 13، ح 17).
و نیز در سخن دیگری رسول خدا(ص) درباره حق پدر بر فرزند فرمود: 1- پدر را با اسم صدا نزند. 2- پیش رویش راه نرود. 3- قبل از او ننشیند. 4- به پدر ناسزا نگوید. (همان، ص 127، ح 5).
2- اهمیت احترام به پدر و مادر و نیکی کردن به آنها در سطحی است که قرآن کریم در 9 مورد از آن سخن آورده است. در سه جا، احسان به پدر و مادر را در کنار توحید و یکتاپرستی ذکر می کند: «و اعبدوا الله ولاتشرکوا به شیئا و بالوالدین احسانا؛ و خدا را بپرستید، و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید» (نساء، آیه 36 – بقره، آیه 83 – انعام، آیه 151).
و نیز در سه جای دیگر، احسان به پدر و مادر را به عنوان وصیت الهی مطرح می کند: «و وصینا الانسان بوالدیه حسنا؛ ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند» (عنکبوت، آیه 8 – لقمان، آیه 14 – احقاف، آیه 115).
همچنین در سه مورد تکریم و نیکی به پدر و مادر را از زبان پیامبران الهی(ع) نقل می کند: «ربنا اغفرلی و لوالدی و للمؤمنین یوم یقوم الحساب؛ پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنین را در آن روزی که حساب برپا می شود بیامرز» (ابراهیم، آیه 41 – مریم، آیه 32 – نوح، آیه 28).
3- اگر پدر و مادر در حق فرزند کوتاهی کنند و چه بسا ظلمی انجام دهند، این سبب نمی شود که فرزند هم درباره آنان به وظیفه اش عمل نکند. از این رو امام باقر(ع) فرمود: «خداوند در چند چیز رخصت و ترک را روا ندانسته است از جمله: نیکی به پدر و مادر چه خوب باشند آن دو و چه بد» (اصول کافی، ج 2، ص 129، ح 15).
به هر حال، نیکی و احسان به پدر و مادر و خشنودی آنان را فراهم کردن حتی اگر کافر باشند لازم است و سعادت دنیا و آخرت را به همراه می آورد چنان که امام صادق(ع) به جوان نومسلمان، در حق مادر مسیحی اش توصیه فرمود (همان، ص 128، ح 11).
نیکی و احسان به آنان و مادر، پس از مرگشان؛ نیز راه گشای سعادت فرزند می گردد: رسول خدا(ص) فرمود: «آقای خوبان در روز قیامت، کسی است که به پدر و مادرش پس از مرگشان نیکی کند» (بحار، ج 71، ص 84، ح 94، تحف العقول، ص 46).
خلاصه کلام آن که دلیل این همه احترام و نیکی در حق پدر و مادر در یک چیز است و آن بزرگترین نعمت خداوند یعنی حق حیات است که اگر پدر و مادر نبودند؛ فرزندانی هم به وجود نمی آمدند از این رو هر چه درباره پدر و مادر احترام و احسان شود به جا خواهد بود.
مطلب دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد ، این است که در بیشتر جوامع بین جوانان و بزرگسالان مخصوصا والدین اختلاف به وجود می آید و این اختلاف ها ناشی از چند امر است :
1. گاهی اوقات اختلاف بین آنها ناشی از سلایق آنهاست . طبیعی است روحیه جوان اقتضاآتی دارد و روحیه والدین که حداقل یک نسل با آنها فاصله دارد اقتضائات دیگری و این امری طبیعی است و باید هم والدین و هم جوانان مراعات همدیگر را بکنند و این اختلاف سلیقه ها را به همه امور زندگی تعمیم ندهند.
2. گاهی اختلافات ناشی از عدم درک متقابل یکدیگر است یعنی نه والدین جوانان را درک می کنند و نه جوانان شرایط پدر و مادر را درک می کنند در اینجا نباید یک طرف مثلا جوانان فقط والدین را متهم کنند به این اینکه آنها قدیمی هستند و ما جوانان را درک نمی کنند بلکه خود جوانان نیز همین مشکل را دارند.
3. گاهی اوقات اختلاف میان جوانان با والدینشان جنبه روان شناختی دارد به این معنا که والدین به دلیل عدم آگاهی از روانشناختی جوان و عدم شناخت این حقیقت که جوانان دارای یک اخلاق خود پیرو هستند و از دوران اخلاق دیگر پیرو خارج شده اند در اینجا والدین توقع دارند که جوانان تابع محض آنها باشند و در مقابل حرف والدین هیچگونه اظهار نظری نکنند و مقلد محض باشد و حتی گاهی اوقات والدین با تعصب و سختگیری می خواهند به جوان بگویند تو نمی فهمی و باید تابع بزرگسالان باشی . اینجاست که درگیری بین جوانان و بزرگسالان آغاز می شود و مشکلات و مخاطرات جدی نیز به دنبال دارد.
وظیفه جوانان در مقابل والدین اینست که احترام آنها را حفظ کنند و در مواردی که اختلاف سلیقه یا اختلاف در سطح دانش و فهم وجود دارد تا آنجایی که امکان دارد با آنها هماهنگ باشند و هر کجا اشتباه آنها کاملا آشکار و روشن است با حفظ حرمت آنها ما کار خودمان را بر اساس فهم خودمان انجام دهیم.
به دنبال جاری شدن عقد شرعی و قانونی و به دنبال تحقق ازدواج و رابطة همسری، وظایف و تعهداتی برای طرفین (زن و شوهر) ایجاد میشود. زن و شوهر به عبارتی دختر و پسر, بعد از انجام مراسم عقد و تحقق همسری، شرعاً و قانوناً میباید در مقابل همدیگر ملتزم(متعهد) به انجام اموری بشوند. در مادة 1102 قانون مدنی که البته این قوانین مستند به دلایل شرعی نیز هست، چنین آمده: همین که نکاح (عقد ازدواج) به طور صحیح واقع شد، روابط زوجیت (زن و شوهری) بین طرفین واقع میشود و همچنین حقوق و تکالیف زوجین (زن و شوهر) در مقابل همدیگر برقرار میشود.1
بهواسطة زوجیت و بعد از عقد قانونی و شرعی با دو نوع از تعهدات و بایستهها و بهرهها نسبت به هر کدام از زوجین روبهرو هستیم.
وظایف الزامی زن و مرد نسبت به همدیگر
بعد از ازدواج و عقد رسمی، وظایف و حقوقی به عهدة هر کدام از همسران قرار میگیرد که آنها ملزم هستند آن را انجام داده و متعهد به آن باشند. برخی از این وظایف ویژه مرد بوده و برخی نیز ویژه زن میباشد و برخی از وظایف و تکالیف مثل حُسن معاشرت (خوشرفتاری) مربوط به دوطرف یعنی زن و شوهر میباشد. در این قسمت از بحث به وظایف ویژه زن و مرد و همچنین وظایف مشترک به صورت اجمال پرداخته میشود.
1.نفقه
از جملة وظایف و تعهدات مرد که بعد از عروسی و ازدواج به عهدهاش میآید نفقه است. نفقه از وظایف ویژه مرد بوده و از حقوق قطعی زن میباشد. نفقه از چیزهایی است که علاوه بر وجوب شرعی و الزام دینی، از نظر قانونی نیز بر مرد لازم و واجب است ؛ یعنی نفقه علاوه بر پشتوانة شرعی از پشتوانة حکومتی و قضایی نیز برخوردار بوده و چنانچه مردی نفقة واجب همسر خود را نپردازد، قانون او را وادار به این کار خواهد کرد.
مفهوم نفقه در قانون مدنی
در قانون مدنی مادة 1107 نفقه را چنین تفسیر کردهاند: نفقه عبارت است از مسکن (محل زندگی)، لباس، غذا و اثاث منزل که به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد و همچنین خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم (خدمتکار) یا احتیاج او (زن) به خدمتکار به واسطة مریضی یا نقص عضو.2
حدود و مصادیق نفقه
در کتابهای فقهی و حقوقی، نفقة زن به شرح زیر بیان شده است:
یک: نان و خورش به مقداری که سیر شود و از نظر کمیت و کیفیت به شأن زن و جایگاه او (از چه خانوادهای باشد) و عرف و عادت متعارف بستگی داشته و همچنین میباید با زمان و مکان زندگی هماهنگ باشد. مثلاً ممکن است روستایی یا شهرنشین یا فرزند خانوادة متمکّن باشد که در هر کدام از این موارد شرایط غذا متفاوت خواهد بود؛
دو: لباس، که در لباس هم میباید از نظر جنس و مقدار آن ,به عرف و عادت محل زندگی مراجعه کرد؛
سه: فراش، که منظور زیرانداز و وسایل استراحت است مثل فرش، تشک، پتو و غیره؛
چهار: وسایل آشپزی و مسایل مربوط به آن که البته به صورت متعارف و متناسب با امکانات زندگی همان عصر باشد؛
پنج: وسایل آرایش و نظافت که البته در این مورد فقها و علما، وسایلی مانند شانه، کِرم و وسایل ضروری آرایش را جزو نفقه حساب کردهاند ولی لوازمی را که جنبة آرایش اضافی است جزو نفقة واجب نمیدانند مثلاً سشوار، میز آرایش و غیره؛
شش: خانة ملکی یا استیجاری که البته با شئون و نیازهای زن از نظر محل و داشتن همسایههای مناسب کافی باشد؛
هفت: خدمتکار، که البته این مورد مربوط به زنانی است که از جهت شئون و شرافت خانوادگی در شرایط ویژه باشند مثلاً از زنانی باشند که در منزل پدر نیز خدمتکار داشتهاند یا زنی باشد که به دلیل مریضی یا نقص عضو، احتیاج به خدمتکار دارد. در این صورت مرد اختیار دارد که یا خدمتکاری اجیر کند و یا خودش نیازهای زن را برآورده کند و یا زن مایل باشد کارهای مربوطه را خودش انجام دهد و خدمتکار نخواهد.3
در آخر ذکر این نکته نیز ضروری است که به نظر میرسد نفقه در شرایطی مثل عصر حاضر,نمی تواند منحصر به امور فوقالذکر باشد و می توان مواردی را به آن افزود مثل تلفن ، وسایل خنک کننده و گرم کننده وغیره.
2.مسکن
اگرچه مسکن و محل زندگی از مصادیق و زیرمجموعههای نفقه است و مرد میباید آن را فراهم نماید ولی به دلیل اهمیت مسکن و شرایط آن، به صورت مستقل به آن پرداخته شده است.
از منظر شرعی و قانونی بر مرد لازم و واجب است تا برای همسر خود مسکن و محل زندگی چه به صورت ملکی و چه به صورت اجارهای تهیه نماید. اختیار تعیین مسکن و محل آن با شوهر است و او موظف است و اختیار دارد در هر محلی که مناسب بداند، برای همسرش مسکن و خانهای فراهم کند. زن موظف است در هر منزلی که شوهر انتخاب کرد، زندگی کند و سکنی گزیند مگر اینکه زن در هنگام عقد شرط کرده باشد که اختیار تعیین محل زندگی با او باشد که در این صورت زن اختیار دارد در محلی که تشخیص میدهد زندگی کند و خانهای تهیه شود. در مادة 1114 قانون مدنی که برگرفته از فقه اسلامی است به این امر اشاره شده و چنین آمده: «زن باید در منزلی که شوهر تعیین میکند زندگی کند مگر آنکه اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد».
3.تمکین
یکی از موضوعات اساسی در روابط همسری، مسئله تمکین و اطاعت زن از شوهر است. این موضوع برخلاف مسئله نفقه که مرد موظف بود تمام امکانات ضروری زن را فراهم سازد، زن موظف است در اموری که بعداً به طور مفصل بیان خواهد شد، از شوهر خود اطاعت کند و نافرمانی ننماید. اطاعت زن و فرمانبرداری او از همسرش را در اصطلاح فقها «تمکین» میگویند.
تمکین (اطاعت از شوهر) یکی از وظایف مهم بلکه از اصلیترین وظایف زن به شمار میرود و از مسائل ضروری و مسلّم در آیین اسلام میباشد. زن وظیفه دارد شرعاً و قانوناً از شوهر خود در امور مشخصی اطاعت کند و اگر چنانچه در وظایف مشخص شده، نافرمانی کند (ناشزه) نفقهای بر عهدة مرد نمیآید و زن حق تقاضای نفقه ندارد.
تعریف تمکین
تمکین در لغت به معنای جای دادن، پا بر جا کردن، قادر و مسلط گردانیدن کسی بر چیزی و غیره آمده4 و در اصطلاح فقها و حقوقدانان به معنای آماده بودن زن برای شوهر یعنی آماده بودن و اطاعت شوهر در روابط جنسی در هر زمان که شوهر بخواهد مگر اینکه زن ,عذر شرعی داشته باشد.5
انواع تمکین
در ادبیات دینی و در آموزههای اسلامی، تمکین به دو معنی و مفهوم آمده که هر دوی آنها بر زن واجب است.
الف) تمکین عام
تمکین عام یعنی اطاعت زن از شوهر در اموری همچون: قبول سکونت و زندگی در خانهای که شوهر انتخاب و تهیه کرده است، خارج نشدن از منزل مگر با اجازة شوهر، خوشرفتاری و مدارا با شوهر، پیروی و همکاری در امور منزل، نظافت و آرایش برای شوهر در حد عرف و تناسب زمان و مکان و همچنین تصرف نکردن در اموال شوهر مگر با اجازة او و مسائل دیگر.
ب) تمکین خاص
مراد از تمکین خاص، اطاعت و فرمانبرداری بدون قید و شرط در امور جنسی و زناشویی به طوری که هر موقع شوهر اراده کند و شرایط مهیا باشد، میباید زن اطاعت کند مگر اینکه مانعی مثل روزة واجب، قاعدگی و… در کار باشد.6 در مادة 1108 قانون مدنی به این وظیفة (تمکین عام و خاص) اشاره شده و چنین آمده: هر گاه زن بدون مانع شرعی از ادای وظایف زوجیت امتناع کند، مستحق نفقه نیست.
محدوده و مصادیق تمکین
در دستورات دینی و حقوقی به محدودة تمکین و نمودهای آن به طور مشخص اشاره گردیده است. نمونههایی از مصادیق تمکین عبارتاند از:
یک. اطاعت و فرمانبرداری در مسائل جنسی
بانو ملزم است و وظیفه دارد در هر نوع کامجویی جنسی که مشروع باشد، از شوهرش در هر زمانی که تقاضا کند، اطاعت نماید؛ مگر در مواردی که ممنوع و حرام است مثل ایام روزههای واجب، عادت ماهیانه (پریُد) و یا مریضیهایی که امکان بهرة جنسی نیست.
دربارة وظیفة فوقالذکر روایات زیادی از معصومین‰ رسیده که به نمونههایی اشاره میشود:
در روایتی پیامبر گرامی اسلام میفرمایند:
زن نباید مانع بهرة جنسی شوهرش شود، گرچه روی شتر سوار باشد.7یعنی در هر شرایطی باشد.
و همچنین حضرت فرمودند:
زن نباید دست به دست کند (یعنی در اجابت خواسته ی مرد تأخیر کند) و خود را سرگرم کند که شوهر به خواب رود.8
حضرت پیامبرˆ در روایتی دیگر دربارة وجوب اطاعت جنسی زن و عرضه کردن خود بر شوهر میفرمایند:
جایز نیست که زن بخوابد مگر هنگامی که خود را بر شوهر عرضه کند، به این نحو که لباس خود را در آورد و کنار او بخوابد و بدنش را به بدن شوهر بمالد. اگر زن چنین کرد به وظیفة خود عمل کرده است و خود را عرضه نموده است.9
در این روایت شریف کیفیت عرضه کردن همسر خودش را به شوهر بیان شده است زیرا عرضه کردن و خود را به او نزدیک کردن از وظایف زن است. و لزوم عرضه کردن در روایتی که از محضر حضرت پیامبرˆ نقل گردیده بیان شده است، حضرت در این روایت میفرمایند:
زن باید به خوشبوترین عطرها خود را خوشبو کند و بهترین و جذاب ترین لباسش را بپوشد و بهترین آرایش و زینت را بکند و خود را هر شب به شوهر عرضه کند.10
بر اساس روایات فوق و احادیث زیاد دیگری که در کتابهای روایی نقل شده، این بهره را میتوان برد که بر زن واجب است در تمام امور جنسی کاملاً مطیع شوهر باشد و تمام سعی خود را در راستای تأمین نیاز جنسی شوهر بنماید و از هر زینت، عشق، محبت، دلربایی و بهره جنسی که برای شوهر مطلوب است، دریغ ننماید.
دو. کسب اجازه شوهر برای خروج از منزل
یکی دیگر از مصادیق تمکین و اطاعت از شوهر، لزوم اجازه گرفتن از شوهر برای خارج شدن از منزل است. وظیفة زن حضور در منزل، تربیت فرزند، گرمیبخشی و طراوتبخشی به محیط خانه، همسرداری و ادارة امور منزل است. اگر زن بخواهد برای امور غیر ضروری از خانه خارج شود میباید از شوهر خود اجازه بگیرد و یا بداند که شوهرش راضی است. لذا حق ندارد بدون رضایت شوهر و اجازة او به خانة فامیل، پدر و مادر، مجالس عروسی، عزاها و حتی مجالس مذهبی مثل مجلس روضه و دعا برود. البته در مواردی مثل یادگیری مسائل شرعی واجب که در خانه امکان یادگیری ندارد و حج واجب, اجازه شوهر لازم نیست.
اصل این حکم که جواز خارج شدن زن شوهردار از منزل مشروط به اجازه شوهر است,بر اساس روایات اسلامی قابل خدشه نیست؛در منابع شیعی بیش از ده روایت بر این مطلب دلالت دارد .11همچنین در میان فقها نیز این حکم مسلم و قطعی می باشد.
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمدˆ در این باره میفرمایند:
زن نباید بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود و اگر بدون اجازه خارج شود، ملائکه آسمان و ملائکة زمین و ملائکه رحمت و غضب، همگی او را لعنت میکنند تا برگردد.12
در روایتی حضرت امام صادق† فرمودند:
هر زنی بدون اجازة شوهر از خانه بیرون رود، حق خرجی و نفقه ندارد تا اینکه برگردد. یعنی با خروج بدون اجازه، ناشزه (نافرمانی) صدق میکند.13
البته برخی این ادعا را مطرح نموده اند که لزوم کسب اجازه شوهر ,به مواردی اختصاص دارد که خارج شدن زن از منزل با حقوق جنسی شوهر منافات داشته باشد و در زمانی که شوهر در مسافرت است, لزومی بر اجازه نیست .ولی با توجه به اطلاق روایات ,تخصیص آنها به موارد تضییع حقوق جنسی شوهر ,بی وجه است؛زیرا یقین نداریم که ملاک این حکم ,حفظ حقوق جنسی شوهر باشد بلکه احتمال دارد مصالح دیگری مثل جلب اعتماد شوهر به مصونیت جنسی همسر و یا پیشگیری از زمینه انحراف زن ,در تشریع این حکم دخیل باشد.
سه. پرهیز از آزردن شوهر
معاشرت نیکو و تعامل پسندیده از وظایف طرفینی در رابطه با همسران است. یعنی هم زن و هم مرد ,وظیفه دارند با یکدیگر معاشرت نیکوداشته باشند و حق آزار و اذیت یکدیگر را ندارند. زن میباید از هرگونه عملی که رنجش خاطر شوهر را فراهم میکند، پرهیز نماید و سعی کند از کاری، حرکتی و حرفی که باعث ناراحتی شوهر است، اجتناب نماید و چون فرشتهای در قلب شوهر جای کند و هرگز درصدد آزار شوهر که از گناهان بزرگ است، برنیاید.
البته مرد نیز وظیفه دارد که معاشرت نیکو داشته باشد که البته در این باره در بحث حسن معاشرت مطالبی خواهیم گفت.
پیامبر گرامی اسلام میفرمایند:
زنی که با زبان، شوهر را بیازارد، خداوند هیچ عمل خوب و هیچ حسنه و نماز و روزهای را از او قبول نمیکند، هرچند همواره روزها در روزه باشد و شبها در حال نماز؛ مگر آنکه همسرش از او راضی گردد.14
و در روایتی دیگر که از محضر نورانی امام صادق† نقل شده چنین آمده:
هر زنی که شوهر خود را بیازارد و با او بدخلقی کند و شوهر از او ناراضی باشد (در موردی حق) نمازش قبول نمیشود مگر اینکه شوهر را راضی نماید.15
چهار. تصرف نکردن در اموال شوهر مگر با اجازه
زن، امین شوهر است و باید پاسدار خوبی برای امانت و اموال شوهر باشد. اگر زن بخواهد در اموال همسرش تصرف نماید (هزینه کند) باید از شوهرش اجازه داشته باشد اگرچه برای صدقه دادن باشد. البته اگر شوهر اجازه کلی داده باشد، زن میتواند از پولهای او در مواردی که تشخیص میدهد هزینه کند.
امام صادق† دربارة لزوم اجازه زن در رابطه با تصرف در اموال شوهر میفرمایند:
حق تصرف و هزینه کردن در اموال شوهر را ندارد مگر اینکه اجازه داشته باشد و اگر بدون اجازه تصرف و هزینه کند، گناهکار است.16
و پیامبر گرامی اسلام میفرمایند:
زن حتی برای صدقه باید اجازه بگیرد و بدون اجازة شوهر نباشد.17
پنج. لزوم اجازه شوهر برای روزه مستحبی
زن میباید در هر حال, در اختیار شوهر باشد و نباید کاری کند که امکان بهرة جنسی از او ممکن نشود. از این رو زن حق ندارد روزة مستحبی بگیرد مگر اینکه شوهرش راضی باشد. به دلیل اینکه وقتی زن روزه است از طرفی ناتوان و بینشاط میشود و از طرف دیگر امکان ارتباط جنسی در حال روزه نیست. البته روزة واجب بحثی دیگر است که هیچ کس نمیتواند مانع آن بشود و انسان مکلف باید آن را انجام دهد.
حضرت محمدˆ دربارة لزوم کسب اجازه شوهر در روزة مستحبی میفرمایند:
زن حق ندارد بدون اجازة شوهر روزه مستحبی بگیرد.18
4.حُسن معاشرت
یکی از حقوق و وظایف متقابل و مشترک زوجین(زن و شوهر) حُسن معاشرت نسبت به یکدیگر است. به عبارت دیگر زن وظیفه دارد با شوهرش به نیکی معاشرت نماید و نیز حق دارد از شوهر خویش حُسن معاشرت بخواهد، مرد نیز حق دارد از همسر خویش تکریم و معاشرت نیکو طلب نماید و هم موظف است به نیکی و مهربانی با همسرش رفتار کند.
اصولاً بسیاری از قوانین و دستورات و احکام اسلام و توصیههای پیشوایان دین، جنبه پیشگیری دارد که اگر دقیقاً به مورد اجرا گذارده شود, بسیاری از مشکلات و گرفتاریهای احتمالی خانواده ,برطرف می شود. همانطور که مشهور است «پیشگیری بهتر و آسانتر از درمان» است.در احکام اسلام نیز اگر به دستورات و توصیه هایی که جنبه ارشادی و اخلاقی دارد عمل شود ,بسیاری از نزاعهای حقوقی که بعضاً هم موجب وارد آمدن خسارتهای فراوان و غیرقابل جبران میشوند جلوگیری میکند.
در زندگی زناشویی یکی از دستورات اخلاقی که بسیار مورد تأکید قرآن کریم و پیشوایان دین میباشد تا جایی که این دستور اخلاقی جنبه حقوقی و تکلیفی پیدا نموده، همین مسئله «حُسن معاشرت» و خوشرفتاری با یکدیگر است؛ اهمیت و نقش حیاتی حُسن معاشرت در زندگی زناشویی تا آنجاست که به شکل مادهای از قانون مدنی در آمده و ضمانت اجرایی دارد.
قانون مدنی ماده 1103: «زن و شوهر مکلف به حُسن معاشرت با یکدیگرند».
در زندگی زناشویی ,آنچه بیش از همه اهمیت دارد آن است که زن و شوهر خودشان را متعلق به یکدیگر بدانند و هر کدام از آنها, سعادت و خوشبختی دیگری را سعادت و خوشبختی خویش بداند و بدبختی و گرفتاری دیگری را گرفتاری و غم خویش به حساب آورد، اگر هر دو با این دیدگاه به زندگی زناشویی گام نهادند و همین گونه ادامه دادند ,بدون تردید زوجی موفق , خوشبخت و سعادتمند خواهند بود و در پرتو این خوشبختی و موفقیت, اولاد صالح نیز به جامعه تحویل میدهند.
مرد توانا و فعال که تمام روز را کار کرده است و هرگونه مشقت و سختی را تحمل نموده در سرما و گرما فرسوده شده شب به خانه برمیگردد اینجا محل امن و امان است، جایگاه راحت آسایش روح و جسم او است همه ناملایمات و ملالتها اینجا فراموش و زنگ هر غمی از خاطر مرد زدوده میشود.
درون خانه کعبه آمال مرد است، زن خانه خدای این کعبه است، نوباوگان معصوم فرشتگانی هستند که درون خانه گرد کانون مهر و صفا طواف میکنند… در روی زمین ستارگانی هستند روشنتر و مرموزتر از کواکب فلکی و آنها زناناند.
بانوی خانه نیز که به خاطر همسر و زندگی مشترک با او ,از همه کسان و عزیزانش جدا گردیده، چه بسا از موطن و زادگاهش نیز دور شده، از صبح تا غروب درون منزل محصور گردیده، با سر و صدا و گریه و بعضاً بیماری و بهانهگیری کودکان دست و پنجه نرم میکند, (بدون هیچ وظیفة شرعی )کارهای سخت و طاقتفرسای منزل را متحمل میشود، ایثارگرانه و تبرعاً و فقط به انگیزه عشق به همسر و فرزندانش به صورت کارگری تماموقت کار و تلاش میکند، پیوسته در این فکر است که شوهر او چه غذایی را دوست دارد، همان را تهیه ببیند، چه پوششی را میپسندد ,همان لباسش را بپوشد و از چه نوع زیور و آرایشی محظوظتر میشود تا خود را بدان بیاراید، هر لحظه منتظر بازگشت همسر و شریک خویش است، تا در کنار او لحظهای بیارامد و ناگفتههای خویش بدو باز گوید و بدین وسیله از رنج و تعب خانهداری اندکی بکاهد، بهترین پاداشی که در ازای آن همه ایثار و رنج غربت از نزدیکانش ,میتواند دریافت کند، تبسم همسر به هنگام ورود به منزل و احوالپرسی محبتآمیز اوست.
نمودهای حسن معاشرت
*** خوش خلقی
خوشخلقی و مهربانی با همسر یکی از نمودهای برجستة معاشرت پسندیده است. این ویژگی اخلاقی دوجانبه بوده و هریک از همسران میباید به آن آراسته باشند. کسی که در برخورد با همسر با چهرهای بشّاش، ادای کلمات زیبا، با صدای آرام، منطقی، متواضعانه و دلسوزانه ظاهر میشود، شخص خوشاخلاق تلقی میگردد. این شخص (چه زن و چه مرد) با حضور خود در جمع خانواده علاوه بر ایجاد صفا و آرامش ، از اجر معنوی نیز برخوردار شده و همچنین مورد رغبت و لطف اعضای خانواده قرار میگیرد. فضای به وجود آمده با حضور پدر و مادر خوشاخلاق, در آرامش روانی، اعتماد به نفس، شکوفایی و پیشرفت همة اعضای خانواده بهویژه فرزندان تأثیر زیادی دارد. پیامبر گرامی اسلام دربارة ارزش و جایگاه خوشاخلاقی میفرمایند: شایستهترین مردم ازنظر ایمانی، خوشاخلاقترین آنها و مهربانترین آنها با خانوادهاش است و من مهربانترین شما نسبت به خانوادهام هستم.19
ترشرویی، اخم، داد و فریاد، غُر زدن و بیحوصلگی با همسر, نه تنها زندگی را به جهنمی سوزان تبدیل میکند بلکه هیچ منفعتی نداشته و فقط اعمال و حسنات انسان را نابود میکند و انسان را از معنویت بهدور کرده و از چشم اعضای خانواده ساقط می کند. اما رضا† میفرمایند: از بدخلقی بپرهیزید زیرا بدخلقی شما را جهنمی میکند.20 و پیامبر گرامی فرمودند: بداخلاقی اعمال و حسنات انسان را نابود میکند همان طوری که سرکه عسل را نابود مینماید.21
کسی که اهل بدخلقی باشد، اعصاب دیگران را خرد میکند، ظلم روا میدارد، زندگی را جهنم میکند، آرامش را سلب مینماید و همة اینها در ضایع شدن اعمال و گرفتار شدن به عذاب، دخالت دارند. استاد اخلاقی دربارة خوشخلقی با زن میفرمود: برخی از زنها را با هیچ ابزاری نمیتوان مطیع کرد و فقط دوای درد آنها خوشاخلاقی و محبت به آنان است که در این صورت مطیع و تسلیم خواهند بود.
***مهربانی و محبت
محبت و مهربانی به همسر یکی از راهکارهای اساسی در شیرینی و شادکامی زندگی زناشویی و یکی از آموزههای اخلاقی اسلام است. این شاهکلید خوشبختی گرچه دوجانبه بوده و هم زن و هم مرد موظف هستند تا به آن ملتزم باشند ولی همانطور که در فصل اول و در تفاوتهای زن و مرد بیان گردید، زن عاطفیتر و احساسیتر از مرد بوده و وجودش لطیفتر از مرد است و لذا نیاز زن به محبت و مهربانی، بیش از مرد میباشد. ترحم و مهربانی به همسر اکسیری کمنظیر است و تأثیری که در نزدیکی دلها و در ایجاد صمیمیت دارد، کمبدیل است. این تأثیر شگرف به این دلیل است که انسان ذاتاً تشنة دوستی و محبت است و یکی از نیازهای روانی انسان تعلق و دوستی میباشد. محبت، انگیزه بسیاری از تلاشها و زحمتهای طاقتفرسای زندگی است. انسان همانطور که از محبت خویش به دیگران لذت میبرد، پیوسته در تلاش است که محبت دیگران را نسبت به خود جلب کند. انسان میخواهد او را دوست داشته باشند و اگر احساس کند که هیچ کس به او علاقه ندارد، جهان با همة وسعتش برای او تنگ و تاریک خواهد بود.
برخی از روانشناسان نظیر آبرهام مزلو و کویینگ22 نیاز به محبت و تعلقپذیری را از نیازهای اساسی و از نیازهای روانشناختی تلقی کردهاند و اعتقاد دارند که ارضای این نیازها در آرامش روانی و سلامتی روانی افراد تأثیر اساسی دارد.23
از منظر اسلام، اساس و شالودة زندگی خانوادگی بر محبت استوار است. خداوند در قرآن کریم میفرماید: از نشانههای قدرت خداوند این است که از جنس خودتان, همسرانی برایتان آفرید تا در کنار آنها آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این امر نشانههایی است برای گروهی که تفکر میکنند.24 بر همین اساس میتوان ادعا کرد که نیرومندترین عامل دوام و رشد خانواده، عاطفه و محبت است و بهترین عامل برای استحکام و بقای آن، برانگیختن عواطف متقابل افراد خانواده بهویژه همسران به یکدیگر است. لذا در آموزههای دینی به فراوانی توصیه شده تا همسران بهویژه مرد, نسبت به همدیگر اظهار محبت و مهربانی کنند و این محبت خود را آشکار سازند.
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمدˆ میفرمایند: با زنان مهربانی کنید و دلهایشان را به دست آورید تا با شما همراهی کنند و هرگز آنان را مجبور و خشمگین نکنید.25 و در روایت دیگری فرمودند: اگر مردی به همسرش بگوید «دوستت دارم» هرگز از قلب او خارج نمیشود.26
همچنین حضرت رسولˆ فرمودند: هرگاه کسی را دوست داشتی، او را بدان آگاه ساز؛ زیرا این کار، دوستی را در میان شما استوارتر میسازد.27
لازمة شادابی و نشاط روانی زن و مرد بهویژه زن این است که خود را محبوب همسر خویش ببیند و از عشق و علاقة او نسبت به خود مطمئن باشد. اگر زن در مورد محبت و علاقة همسرش نسبت به خود تردید کند یا به علاقة او به افراد دیگر پی ببرد، احساس درماندگی و ناتوانی عاطفی به او دست میدهد و از اینکه نتوانسته عواطف شوهر را تصرف کند، احساس خسران میکند. در نتیجه این احساس، ممکن است رو به پژمردگی نهاده و از نشاط روحیاش کاسته شود. این مسئله چنان بر روان زن تأثیر میگذارد که علاقة او نسبت به فرزندانش نیز کمتر میشود؛ یعنی حتی عاطفة مادری نیز به شدت از عواطف شوهر نسبت به زن تأثیر میپذیرد. حمایت و مهربانی قلبی مرد، آنقدر برای زن ارزش دارد که زندگی زناشویی بدون آن, برای زن قابل تحمل نبوده و هرگز احساس خوشبختی نمیکند.28
زن به دلیل ویژگیهای خاصی که دارد اغلب نمیتواند به طور مستقیم از بیمهری یا کمتوجهی شوهرش نسبت به خود گلایه کند؛ گویی این کار را یا در شأن خود نمیداند و یا آن را مایه تحقیر خود و چهبسا مایه تحقیر شوهر بداند. حال اگر از چنین وضعی پیوسته رنج ببرد، آثار نامطلوب این احساس درونی به مرور زمان در رفتارهای او با اعضای خانواده بهویژه همسر پدیدار میشود. زن اگر از عواطف همسری ارضا شود، عالیترین احساسات خود را نثار شوهر میکند و بیشترین فداکاری را نثار زندگی و شوهر خواهد کرد. بنابراین مهمترین وظیفه اخلاقی و انسانی مرد این است که همسر خود را از همان آغاز زندگی از محبتی که به او دارد آگاه سازد و پیوسته با نثار محبت و انجام کارهایی که نشان از علاقه و عشق او به همسر است او را مطمئن کند و سعی کند با بذل محبت ومهربانی ، نهال نورسیدة زندگی زناشویی را سیراب و سرسبز سازد. زن نیاز دارد که حرفهای پرمهر و محبت را به طور مداوم بشنود، با شوهرش بیرون برود، در تحسین و تمجید از هرچیزی، با شور و شوق شوهرش شریک شود و نیز یکی شدن واقعی با همسرش را در سکوتی لذتبخش تجربه کند. برای زن عشق به معنای علاقه دایمی و در سطح عالی است؛ درست به همین دلیل است که میخواهد همیشه در کنار شوهرش باشد. زن برای ساعتهایی که شوهرش در کنار اوست ,ارزش قایل است؛ جمعههایی که او در خانه است و غروبهایی که شوهر او را به مهمانی یا تفریح میبرد ,ارزش زیادی قایل است.اگر شوهر به کاری و تفریحی بپردازد که مورد رضایت زن نیست (مثل فوتبال یا فیلمهای پلیسی) زن احساس میکند دیگر مورد علاقه شوهر نیست و از این کار مرد, عصبانی میشود.29
زن نیز باید به شوهر خود عشق بورزد و از اظهار محبت به او دریغ نکند و علاقة خود را به گونههای گوناگون بیان نماید. از خدمات مرد و تلاش او قدردانی کند و با برجسته کردن فدارکاریهای مرد، او را مورد توجه قرار دهد. ابراز علاقة زن به شوهر علاوه بر جلب رضایت و عواطف شوهر، باعث افزایش انگیزه مرد برای تلاش و تأمین آسایش خانواده میگردد، همچنین باعث رضایتخاطر مرد از زندگی و احساس ارزشمندی در خانواده میگردد.
امام صادق† در این باره میفرمایند: زن باید با اظهار علاقه و با دلربایی و آرایش در برابر شوهر به گونهای عمل کند که رضایت و خوشنودی شوهر جلب شود.30
بنابراین حُسن معاشرت حق و وظیفه طرفین است، از ناحیه زن، زن باید با شوهرش به نیکویی معاشرت کند و با اخلاق خوش و چهرة بشاش برخورد کند. اسلام, افراد را به احسان کردن به خانواده ,دعوت میکند و هرچه را به بنیان خانواده زیان برساند حرام میداند. خداوند میفرماید: با همسرتان خوش رفتاری کنید31 و نیز میفرماید: به زنان زیان وارد نسازید که زندگی برایشان سخت شود.32 همچنین پیامبرˆ فرمودند: بهترین شما بهترین کس برای خانوادهاش هست، و من برای خانوادهام بهترینم.33
اسلام بر دیباچة کتاب زناشویی سرلوحهای از مهر و محبت نگاشته است، طرفین این معامله مهم اجتماعی را دو دل رئوف و دو قلب مهربان قرار داده، آفرینش زن و مرد را یکسان و از خمیر واحدی اعلام کرده: «ای مردم از پروردگارتان بترسید، آن خدایی که شما را از نفس واحدهای آفرید و از همان نفس واحده همسرش را بیافرید».34
5.پاکدامنی و عفت
یکی از وظایف و مسئولیتهای مهم زن و مرد در زندگی زناشویی رعایت پاکدامنی و عفت است که البته پاکدامنی در رابطه با زنان مهمتر و تأثیرگذارتر است.
به دلیل اهمیت این ویژگی و تأثیر آن در روابط خانوادگی و تربیت فرزندان، مناسب است به این بحث با تفصیل بیشتری پرداخته شود و جوانب مختلف آن بررسی گردد.
مفهوم عفاف و پاکدامنی
عفت در لغت، به معنای حفظ نفس از تمایلات و شهوت نفسانی آمده.35 و به عبارت سادهتر و عمومیتر در معنی و مفهوم عفاف میتوان گفت: عفت یعنی نگاه داشتن نفس از چیزهای حرام که بیشتر جنبة شهوانی دارد یا چیزی که شایسته نیست. استاد شهید مطهری در تعریف عفاف میگوید: عفت حالتی نفسانی است به معنی رام بودن قوة شهوت و تحت حکومت عقل و ایمان در آمدن، یعنی تحت تأثیر قوة شهوانی نبودن.36 حضرت علی† دربارة حقیقت عفت میفرماید:
عفت، مقاومت در برابر شهوتهاست.37
در یک جمعبندی میتوان گفت: اگرچه عفت در لغت به معنی خودداری از غلبة مطلق شهوت و تمایلات درونی و همچنین پارسایی و باز ایستادن از هر زشتی است38 ولی در آیات و روایات غالباً در خصوص خودداری از شهوت جنسی و شهوت شکم به کار رفته است که در فارسی از آن به پاکدامنی تعبیر میشود، و همچنین واژة عفت و پاکدامنی در مورد زنان بیشتر استفاده میشود.39
اهمیت پاکدامنی و عفت
عفت و پاکدامنی در آموزههای قرآنی و روایی جایگاه ویژه و قابل توجهی دارد.
قرآن کریم از این ارزش انسانی و اسلامی با عظمت خاصی یاد کرده و یکی از ویژگیهای مؤمنان راستین را، پاکدامنی و عفت میداند و میفرماید:
آنان (مؤمنین) کسانی هستند که خویشتن را از بیعفتی حفظ میکنند.40
حضرت علی† دربارة صفات پرهیزکاران میفرمایند:
پرهیزکاران نفسهایشان عفیف است و حاجاتشان سبک است و خیرشان بیشتر و شرّشان کمتر است.41
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمدˆ میفرمایند:
بیشترین چیزی که امتم را به دوزخ در میآورد، دو میانخالی است یعنی شکم و فرج.42
اگربه طور دقیق توجه گردد مشخص میشود که بیشتر گناهان به خاطر خوردن و شهوات جنسی است و اگر اینها کنترل شوند و مخصوصاً شهوات جنسی ، انسانها نهتنها کمتر به گناه آلوده میشوند بلکه میتوانند به مقاماتی بالاتر از ملائکه نایل شوند. عبداللهبن سنان میگوید: از امام صادق† سؤال کردم ملائکه بالاترند یا انسان؟ حضرت امام صادق† جواب دادند: جدم علی† فرمودند: خداوند متعال به ملائکه، عقل بدون شهوت و به چهارپایان، شهوت بدون عقل داد؛ اما به انسان هم عقل داد و هم شهوت. همین انسان اگر عقلش بر شهوتش غلبه داشته باشد از ملائکه برتر است و اگر شهوتش بر عقلش غلبه کند از چهارپایان پستتر میگردد.43
خلاصه اینکه هر فردی نسبت به اعضای خانواده و همسر و بچه ها وظایفی دارد که به نمونه هایی اشاره گردید.برای مطالعه بیشتر در این زمینه به کتاب های زیر مراجعه فرمایید.
1-همسرداری،چاپ انتشارات معارف،تلفن تهیه 02517740004
2-همسران سازگار،تالیف انتشارات موسسه امام ،تلفن تهیه 02517742326
3 –حقوق خانواده در قرآن،تالیف محمد بهشتی
حق برادران و خواهران نسبت به یکدیگر:
بارها درباره خویشاوندان سفارش شده است و از قطع رحم اکیدا نهی گردیده و برادر و خواهر بعد از پدر و مادر و فرزند، نزدیک ترین خویشاوندان می باشند و رابطه اجتماعی در میان آنان طبیعی و از سایر رابطه ها استوارتر و ریشه دارتر است. وظیفه برادران و خواهران است که اتصال نسبی خود را ترک نکنند و به تعاون پرداخته تا آن جا که ممکن است به هم دیگر یاری دهند و در روز نیازمندی از همدیگر دست گیری کنند، بزرگتران نسبت به کوچکتران مهربان و دل سوز باشند، کوچکتران نیز نسبت به بزرگان احترام نمایند.( علامه سید محمدحسین طباطبائی- اصول عقاید و دستورات دینی 1 و4، صفحه 161- 163)
——————————–
.1 سیدمصطفی محقق داماد، حقوق خانواده، ص283.
.2 سیدمصطفی محقق داماد، حقوق خانواده، ص290.
.3 تفصیل بیشتر ر.ک به الف) ترجمة تحریر الوسیله، تألیف امام خمینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1383، ج3، ص560 به بعد؛ ب) باب جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، تألیف محمد حسن النجفی، داراحیاء التراث العربی، بیتا، ج31 (باب نکاح)، ص337.
.4 علیاکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ج4، ص6118.
.5 محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج31، ص289.
.6 همان.
.7 وَ لاتَمنَعَهُ نفسَها و إن کانَت عَلی ظَهرِ قَتَبٍ؛ (الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص158).
.8 وَ لا تُسوِّفْهُ حَتّی یَنامَ الرَّجُل؛ (همان، ص165).
.9 لایَحِلُّ لامرَاَةٍ اَن تَنامَ حَتّی تَعرِضَ نَفسَها عَلی زَوجها تَخَلعَ ثٍیابَها وَ تَدخُلُ مَعَهُ فی لِحافِهِ فَتُلزقُ جِلدَها بجِلِدِهِ فاذا فَعَلَت ذلکَ فَقَد عَرَضَت؛ (همان، ص176).
.10 وَ عَلَیها اَنْ تَطیَّبَ باَطیَبِ طیبها و تَلبسَ اَحسَنَ ثِیابها و تَزیَّنَ بِاَحسنِ زینَتِها و تَعرِضَ نَفسَها عَلَیه غُدوَةً و عشیّةً؛ (همان، ص158).
11 .وسایل الشیعه ؛ج14 باب 79,91,و 117 از ابواب مقدمات نکاح .
.12 لاتَخرُجُ مِن بَیتهِ اِلا بِاذنِهِ فَإن فَعَلَت لَعَنَتها ملائِکَةُ السَّمواتِ و مَلائِکَةُ الارض وَ مَلائِکَةُ الغَضب وَ ملائکَةُ الرَّحمةِ حَتّی تَرجع؛ (همان، ص158).
.13 اَیما امرَاَةٍ خَرَجت مِن بَیتِها بِغیر اِذنِ زَوجِها فلانَفَقة لها حتّی ترجعَ؛ (همان، ج21، ص116).
.14 ایُّما امرَاةٍ آذَت زَوجها بلِسانِها لَم یقبل الله منِها صَرفاً و لا عَدلاً و لاحَسَنةً من عَمَلها حَتی تُرضیهُ و إن صامَت نهارَها و قامَت لیلَها؛ (مجلسی، بحارالانوار، ج100، ص244).
.15 أیّما امرأة باتَت و زوجها علیها ساخط فی حق لم یتقبل منها صلاة حتّی یرضی عنها؛ (الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص159).
.16 ولا تعطی شیئاً إلا باذنه فإن فَعَلت فعلیها ، (همان، ).
.17 و لا تصدق مِن بیتهِ اِلا باذنه؛ (همان، ص158).
.18 و لاتصوم تطوعاً اِلا بإذنِهِ؛ (همان).
19. أَحْسَنُ النَّاسِ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً وَ أَلْطَفُهُمْ بِأَهْلِهِ وَ أَنَا أَلْطَفُکُمْ بِأَهْلِی (الحر العاملی، وسایل الشیعه، ج12، ص153).
20. إِیَّاکُمْ وَسُوءَ الْخُلُقِ فَإِنَّ سُوءَ الْخُلُقِ فِی النَّارِ لا مَحَالَةَ (همان، ص152).
21. الْخُلُقُ السَّیِّئُ یُفْسِدُ الْعَمَلَ کَمَا یُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ (همان).
1.Koenig. H
23. Koenig H, Hand Book of Religion and mental health, p.283-294.
24. وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (روم، 21).
25. فَأَشْفِقُوا عَلَیْهِنَّ وَ طَیِّبُوا قُلُوبَهُنَّ حَتَّى یَقِفْنَ مَعَکُمْ وَ لا تَکْرَهُوا النِّسَاءَ وَ لا تَسْخَطُوا بِهِن (حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسایل، ج14، ص252).
26. قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّی أُحِبُّکِ لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً (الحر العاملی، وسایل الشیعه، ج20، ص23).
27. إِذَا أَحْبَبْتَ رَجُلًا فَأَخْبِرْهُ بِذَلِکَ فَإِنَّهُ أَثْبَتُ لِلْمَوَدَّةِ بَیْنَکُمَا (محمدبنیعقوب کلینی، کافی، ج2، ص644).
28. مجتبی حیدری، دینداری و رضامندی خانوادگی، ص103.
29. پل تورینر، راز تفاهم در زندگی زناشویی، ترجمة ناصر فرجی، ص102.
30. وَ إِظْهَارُ الْعِشْقِ لَهُ بِالْخِلَابَةِ وَ الْهَیْئَةِ الْحَسَنَةِ لَهَا فِی عَیْنِه (مجلسی، بحار الانوار، ج75، ص237).
.31 «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (سورة نساء، آیه 19).
.32 «وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَیِّقُوا عَلَیْهِنَّ» (سوره طلاق، آیه7).
.33 « خیرُکُم خیرُکُم لاَهله وَ انا خیرُکُم لاَهلی» ؛ الحرالعاملی، وسایل الشیعه، ج 20، ص171.
.34 «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفُسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا» ؛ سوره نساء، آیه1؛ حقوق زن در اسلام و اروپا، ص152.
.35 حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج8، ص180.
.36 مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص150.
.37 الصَّبرُ عَلَی الشهوة عِفَّةُ؛ جمالالدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج2، ص82، ح1927.
.38 دهخدا، لغتنامه، ج10، ص14090 و 14089.
.39 تفصیل بیشتر رجوع شود به اصول کافی، تألیف کلینی، ج3، باب عفت و تفسیر سوره نور، آیه33.
.40 «وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ»؛ سوره مؤمنون، آیه5.
2- همسران سازگار
.41 المتَّقُون اَنفُسَهُم عَفیفَةٌ حاجاتُهُم خفیفة و خیراتُهُم مأمُولَةٌ (امیدآفرین) و شُرُورُهُم مَامُونَةٌ؛ جمالالدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج2، ص83، ح1931.
.42 اکثَرُ ما تَلِجُ بِهِ اُمّتی النّارَ الأجوفان: البَطنُ و الفَرج؛ (کلینی، اصول کافی، ج3، ص126، ح1635، باب عفت).
.43 عن عبدالله بن سنان قال: سألتُ أباعبدالله جعفر بن محمد الصادق† فقُلتُ: الملائکة افضل أم بنو آدم؟ فقال: قال امیرالمؤمنین†: اُنَّ الله رکب فی الملائکة عقلاً بلا شهوة و رکب فی البهائم شهوة بلا عقل و رکب فی بنیآدم کلتیهما، فمن غلب عقله شهوته فهو خیر من الملائکة، و مَن غلب شهوته عقله فهو شَرّ مِن البهائم؛ (الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج15، ص210، ح20297).