انسان ترکیبى از روح و جسم است؛ روح گوهرى است غیر مادى که ارتباط آن با جسم مایه نور و حیات آن است.[1] اما باید توجه داشت روح یا نفس انسان دارای مراتب و درجات است.[2] در حالت مرگ تقریباً[3] تمام مراتب روح از بدن جدا میشود؛ اما در حالت خواب برخی از مراتب روح در بدن باقی است. در برخی از روایات، مرتبهای از انسان که در حالت خواب در بدن میماند «روح» نامیده شد و مرحلهای از آن که از بدن جدا میشود «نفس» گفته شد.[4]
به بیان دیگر رابطه روح با جسم به هنگام خواب به حداقل میرسد و بسیارى از پیوندهاى این دو قطع میشود، اما نه آنچنانکه رابطه به کلى قطع شود، بنابر این روح نسبت به بدن داراى سه حالت است:
1. ارتباط تام(حالت حیات و بیدارى)، 2. ارتباط ناقص(حالت خواب)، 3. قطع ارتباط به طور کامل(حالت مرگ).
به همین جهت «خواب» چهره ضعیفى از«مرگ» است، و «مرگ» نمونه کاملى از «خواب» است.[5]
از آن جهت که خواب و مرگ در اصل انقطاع روح از بدن، مشترکاند، در برخی آیات قرآن خواب و مرگ کنار هم آمدند: «خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض میکند، و ارواحى را که نمردهاند نیز به هنگام خواب دریافت میکند».[6]
اما در مورد نقش عزرائیل در قبض ارواح رجوع کنید به پاسخ: 1075.
به بیان دیگر رابطه روح با جسم به هنگام خواب به حداقل میرسد و بسیارى از پیوندهاى این دو قطع میشود، اما نه آنچنانکه رابطه به کلى قطع شود، بنابر این روح نسبت به بدن داراى سه حالت است:
1. ارتباط تام(حالت حیات و بیدارى)، 2. ارتباط ناقص(حالت خواب)، 3. قطع ارتباط به طور کامل(حالت مرگ).
به همین جهت «خواب» چهره ضعیفى از«مرگ» است، و «مرگ» نمونه کاملى از «خواب» است.[5]
از آن جهت که خواب و مرگ در اصل انقطاع روح از بدن، مشترکاند، در برخی آیات قرآن خواب و مرگ کنار هم آمدند: «خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض میکند، و ارواحى را که نمردهاند نیز به هنگام خواب دریافت میکند».[6]
اما در مورد نقش عزرائیل در قبض ارواح رجوع کنید به پاسخ: 1075.