هر چند همه مسایل دینی تعبدی محض نیستند، ولی آن مسائل و احکامی که تعبدی محض هستند، عقل توان درک علت و حکمت و اسرار آنها را ندارد. بلکه عقل، آدمی را تنها تا در خانه شریعت همراهی میکند، ولی هیچگاه خود به تنهایی نمیتواند از کالاها و گنجینههای درون خانه بهره گیرد. تنها چیزی که عقل در این زمینه درمییابد مخالفت نداشتن این احکام با اصول کلی عقلانی است.
در بسیاری از موارد ما نمیدانیم چه چیزهایی نیاز داریم و چه مشکلاتی از درون ما را تهدید میکند تا بفهمیم به چه علت خالقِ موجودات، این احکام را وضع کرده است. بدینرو، آنچه ما در احکام تعبدی محض میفهمیم، حداکثر جهتگیریهای کلی و دستورات عام است، اما اینکه برای چه مصالحی و براساس چه ملاک و ویژگیهایی وضع شده، بر ما معلوم نیست. لذا تنها چاره این دسته از احکام، تسلیم شدن است و فقط روح تعبد و بندگی در این دسته از احکام میتواند پاسخگوی این سؤالات باشد. پس، اگر بنده خدا هستیم و به صدور حکمی از طرف پروردگار اطمینان یافتیم باید بدان تعبد داشته باشیم.
در بسیاری از موارد ما نمیدانیم چه چیزهایی نیاز داریم و چه مشکلاتی از درون ما را تهدید میکند تا بفهمیم به چه علت خالقِ موجودات، این احکام را وضع کرده است. بدینرو، آنچه ما در احکام تعبدی محض میفهمیم، حداکثر جهتگیریهای کلی و دستورات عام است، اما اینکه برای چه مصالحی و براساس چه ملاک و ویژگیهایی وضع شده، بر ما معلوم نیست. لذا تنها چاره این دسته از احکام، تسلیم شدن است و فقط روح تعبد و بندگی در این دسته از احکام میتواند پاسخگوی این سؤالات باشد. پس، اگر بنده خدا هستیم و به صدور حکمی از طرف پروردگار اطمینان یافتیم باید بدان تعبد داشته باشیم.