این دو آیه قرآن در صدد بیان حقیقت محل طلوع و غروب خورشید نیست بلکه در مقام گزارش تصور ذو القرنین از طلوع و غروب خورشید است و مراد از محل غروب و طلوع در این دو آیه این است که ذو القرنین به ساحل دریایى رسید که دیگر ما وراى آن خشکى امید نمىرفت، و چنین به نظرش رسید که آفتاب در دریا غروب مىکند چون انتهاى افق بر دریا منطبق است.
اما نسبت به بخش دوم پرسش در مورد آیه “وَجَدَها تَطْلُعُ عَلى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً” وجوهی را مفسران ذکر کردند: در آیه شریفه کنایه ای به کار رفته است؛ یعنی این جمعیت در مرحلهاى بسیار پائین از زندگى انسانى بودند، تا آن جا که برهنه زندگى مىکردند، و یا پوشش بسیار کمى که بدن آنها را از آفتاب نمىپوشانید، داشتند. ولی بعضى از مفسران این احتمال را نیز بعید ندانستهاند که آنها خانه و مسکنى نداشتند تا آنها را از تابش آفتاب بپوشاند.
احتمال دیگرى که در تفسیر این جمله گفتهاند این است که سرزمین آنها یک بیابان فاقد کوه و درخت و پناهگاه بود، و چیزى که آنها را از آفتاب بپوشاند و سایه دهد در آن بیابان وجود نداشت.
در عین حال تفسیرهاى فوق منافاتى با هم ندارند.