روشن است مفاد این جمله که (حکومت مستلزم امر و نهی است وامر و نهی منحصراً حق خداوند است و هیچکس به غیر از او حق ندارد بر دیگران امر و نهی کند) این است که فقط شخص یا اشخاصی می توانند بر دیگران حکومت و امر و نهی کنند که از جانب خداوند اذن داشته باشند. البته این مطلب که (فقط قانون خداوند بر همه شئون مردم و انسانها تسلط دارد)، در جای خودش صحیح است و ولی مفاد این جمله و گزاره نیست. در هر صورت هر دو مطلب و نتیجه گیری از آیات و روایات مستفاد است و منافاتی با هم دیگر ندارند؛ زیرا طبق آیات قرآن حق قانون گذاری و حق حکومت و امر و نهی در اصل و بالذات منحصرا مربوط خداوند متعال است؛ و در هر دوی آنها خداوند حکومت و ولایت بر مردم را از طریق پیامبر(ص) و اولی الامر اعمال می کند. چنان که حق قانون گذاری را نیز به نوعی در اختیار پیامبر(ص) و ائمه(ع) و فقها قرارداده است. کشف حکم شرعی به نوعی ولایت بر تشریع است، اما ولایت در تشریع نوعی از حق حکومت است.