پاسخ این پرسش در دو بخش اصلى و چند زیر مجموعه ارائه میگردد.
در بخش اوّل که با عنوان «وجود نفس در حیوان» مطرح شده، مباحث ذیل مورد بررسى قرار گرفته است:
- در تمام مباحث فلسفى مربوط به نفس، از نفس حیوان به عنوان یکى از مصادیق قطعى آن نام برده شده است. اگرچه هر یک از مصادیق، از ویژگیهاى خاصى برخوردار است که بدین جهت از دیگرى متمایز میشود.
- حیوانیت حیوان، به دلیل وجود نفس حیوانى در او است، و اگر حیوان را فاقد نفس فرض کنیم، با مرحله یا مراحل قبل از خود تفاوتى نداشته و اصلاً حیوانى پدید نخواهد آمد.
- در تعدادى از حیوانات؛ مانند زنبور عسل و عنکبوت و … برخى آثار وجود نفس، به روشنى قابل مشاهده است.
- صاحبنظران از رهگذر تحلیل علمى، شواهدى بر وجود نفس در حیوان ذکر کردهاند؛ از جمله: علم حضورى حیوان به ذات خود، و یا دخالت داشتن اراده در افعال حیوانى، و محشور شدن نفوس حیوانى در جهان دیگر که همگى بیانگر وجود نفس در حیوانات میباشند.
- دلایلى بر وجود نفس در حیوان، با استناد به ادراک صورتهاى مثالى و مجرد، توسط حیوان و نیز صدور افعال و آثار متنوع و غیر یک نواخت از او.
مطالب بخش دوم، با عنوان «تفاوت نفس حیوان و انسان» عبارت اند از:
نفس انسان و حیوان به لحاظ جسمانى تفاوت داشته و ترکیبات مادى جسم انسان معتدلتر و کاملتر از حیوان است، و نیز به لحاظ نفسانى از تفاوتهایى برخوردارند که بدین جهت، منشأ تمایز انسان از حیوان گردیده، از جمله: قدرت انسان بر سخن گفتن است که با استفاده از حروف و کلمات، افکار و … خود را به دیگران منتقل میکند، و یا تأثرات روانى او در برابر عوامل مختلف از قبیل خنده، گریه و … یا وجود فن و هنر و صنعت و خلاقیت انسانى، که در عالم حیوانات جایى ندارند، و نیز اختلاف ماهوى نفس انسان و حیوان از این نظر که نفس انسان، عقلانى است و نفس حیوان، خیالى. افزون بر همه اینها تمام همت و توان نفس حیوانى رفع نیازهاى جسمانى است و گستره نفس انسانى، به لحاظ نظرى و عملى، تا بالاترین درجات ممکن رقم خورده است.