خانه » همه » مذهبی » معنا شناسی معیت «واژه مع» در قرآن کریم

طلسمات

معنا شناسی معیت «واژه مع» در قرآن کریم

چکیده:

برخی از واژگان، علاوه بر معنای پایه، دارای معنای نسبی نیز هستند. «مع» از واژه هایی است که در دو حوزه معنایی پایه و نسبی در قرآن به کار رفته است. این نوشتار می کوشد پس از ذکر معنای پایه «مع» سه نوع همراهی مطلق، مطلوب و نامطلوب را بیا ن نماید.

همچنین به منظور بیان معنای نسبی «مع» از طریق معنا شناسی ساخت گرا که به بررسی روابط معنایی بین واژه ها و جمله ها می پردازد، دو معنای «نصرت و یاری رساندن» و «علم و احاطه داشتن» و برخی کاربردهای قرآنی اش را بیان نماید و معنای «بعد از، پس از» را که در یکی از کاربردهای قرآنی(انشراح/ 5و6 ) آمده است را بر اساس رویکرد تاریخی به ساخت معنا و تغییرات معنایی (تغییر مدلول) بررسی نماید.

کلید واژه ها: معنا شناسی، معیت، نصرت، علم، معنای پایه، معنای نسبی

طرح مسأله
کلمات به مثابه موجودات زنده ای هستند که معنایشان با تغییر عوامل محیطی، تغییر می یابد. در حقیقت می توان گفت کلمات دارای یک معنی پایه و اصلی هستند و در برخی موارد هم دارای معنای نسبی می شوند. یعنی زمانی که عوامل مختلفی چون بافت زبانی، تاریخی، فرهنگی و … بر آنها تأثیر ندارد موجب ایجاد مدلول های معنایی جدیدی می شود.
«مع» یکی از واژه هایی است که در تعداد بی شماری از آیات به کار رفته است و دارای دو حوزه معنایی «پایه و نسبی» است. حوزه های معنایی را می توان مجموعه ای از واحدهای معنایی به شمار آورد که در یک وجه مشترک گرد آمده اند. به بیانی دیگر اشتراک در یک شرط لازم (شرطی که سبب افتراق مفاهیم است) سبب طبقه بندی واحد های معنایی می شود.1
«مع» اسمی است که بر مصاحبت و همراهی در زمان، مکان، رتبه و منزلت دلالت می نماید2 و نیز گفته شده: در اصل اسمی است مبنی که در صورت اضافه شدن به اسمی دیگر به معنی مصاحبت و همراهی کردن است و همواره در قرآن به صورت ترکیب اضافی استعمال شده است.3
با توجه به اقوال مذکور، به نظر می رسد معنی پایه و اصلی«مع» مصاحبت و همراهی نمودن باشد. نکته قابل توجه آن است که در همه موارد چنین معنایی از آیات مستفاد نمی شود؛ زیرا فضای متن بر کلمات و واژه ها، تأثیر گذاشته معنای جدیدی ایجاد نموده است. به عنوان نمونه در آیه شریفه «أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ»4 و آیات نظیر آن نمی توان معنای همراهی نمودن را برداشت نمود؟! و درآیه شریفه «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ»5 و آیات نظیر آن نیز چنین معنایی قابل برداشت نیست؟ بدان جهت که خداوند از همه چیز و همه کس، برتر و والاتر است «وَتَعَالَی عَمَّا یَصِفُونَ»6 پس همراهی او در زمان و مکان با بندگانش، نمی تواند معنا داشته باشد. چنانکه علی علیه السلام فرمود: مع کلّ شئ لا بمقارنه؛ با هر چیز هست و همنشین و یار آن نیست.7
بدین ترتیب به منظور درک معنای چنین آیاتی نیاز به رویکرد معناشناسانه داریم تا از طریق بررسی عوامل مؤثر بر شکل گیری معنا، به درک معانی جدید که معانی نسبی اند دست یابیم.

معانی مع در قرآن

«مع» در قرآن در اکثر موارد در معنای پایه و اصلی اش (همراهی نمودن) به کار رفته است که در سه نوع مطلق، مطلوب و نامطلوب نمود پیدا کرده است و در برخی آیات بر اساس تأثیر بافت زبانی در معنای نسبی اش به کار رفته است. معانی نسبی مع عبارتند از: نصرت و یاری رساندن و همچنین احاطه علمی داشتن که این دو معنا در مورد معیت خداوند استعمال شده است و معنای (بَعد) که در آیه شریفه «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا» 8 آمده است.

الف) معنای پایه و اصلی «مع» (همراهی نمودن)

1. همراهی مطلق

در برخی کاربردهای قرآنی «مع» به معنای مطلق همراهی آمده است. به عنوان نمونه می توان به همراهی یوسف علیه السلام با برادران که برای بازی و تفریح بیرون از شهر رفته بودند، اشاره نمود. 9 و نیز آیاتی که بیانگر بهانه های کفار، برای پذیرش دعوت پیامبران است «أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلائِکَةُ مُقْتَرِنِینَ»10 و «أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَکٌ»11 در این آیات مراد از همراهی، صرف همراه داشتن چیزی است. از این همراهی ها معنای مطلوب و نامطلوب برداشت نمی شود.

2. همراهی مطلوب

مفهوم همراهی های مطلوب از آیاتی که خداوند به آنها امر می کند قابل برداشت است «وَارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ»12 «وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»13 و نیز از آن دسته آیاتی که بیان کننده دعای مؤمنان اند: «فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ»،14 «وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ»15 همراهی مطلوب دارای دو حوزه دینی و سیاسی است.

حوزه دینی

الف) همراهی با انبیاء الهی در گرایش به یگانه پرستی
این همراهی دارای مصادیق فراوانی است که به جهت جلوگیری از اطاله کلام به ذکر برخی از مصادیق بسنده می شود. یکی از نمودهای همراهی مطلوب در زندگی موسی علیه السلام تحقق یافته است. زمانی که برای هدایت بنی اسرائیل از خداوند درخواست نمود تا هارون را به عنوان پشتیبان و یاور با او همراه نماید «فَأَرْسِلْهُ مَعِیَ رِدْءًا یُصَدِّقُنِی»16 مراد از «ردء» آن است که یار و حامی او باشد.17 پس از اجابت دعا، همراه هارون به سوی فرعون رفت و به او خطاب نمود «فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ»18 سرانجام پس از اظهار معجزه ها عده اندکی با موسی علیه السلام همراهی نموده و ایمان آوردند «فَمَا آمَنَ لِمُوسَی إِلا ذُرِّیّهٌ مِنْ قَوْمِهِ»19 و نیز می توان به همراهی بلقیس با سلیمان علیه السلام اشاره نمود. به محض آنکه بلقیس (ملکه سبا) وارد قصر شیشه ای سلیمان علیه السلام شد، درحالی که شگفت زده و متحیر شد گفت: «قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»20 نکته جالب در استعمال واژه مع آن است که نزد خداوند همه برابرند و همه پس از پذیرش حق یکسانند.21 آنهایی که سبقت در ایمان داشته اند و چه آنهایی که بعدها به اهل ایمان پیوسته اند.
پذیرفتن دعوت توحیدی انبیاء الهی و همراه شدن با ایشان سبب نجات مؤمنان از هلاکت و عذاب های دنیوی می شود.
به عنوان نمونه22 موسی علیه السلام از خداوند درخواست می کند تا او و مؤمنان همراه و همدل را نجات دهد «وَنَجِّنِی وَمَنْ مَعِیَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»23 از دیگر پیامدهای همراهی های مطلوب آن است که خداوند مؤمنان را به عنوان اسوه هایی شایسته و نیک معرفی می نماید تا دیگران در طریق هدایت، آنها را الگو قرار دهند «قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ»24 و نیز در آخرت مؤمنان دچار خواری و ذلت نمی شوند. «یَوْمَ لا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ»25
ب) همراهی با انبیاء در عبادت
همراهی کوه ها و مرغان با داود علیه السلام در عبادت، یکی از زیباترین جلوه های همراهی مطلوب در قرآن است. بدان سبب که داود علیه السلام به تعبیر قرآن در اجرای امر خداوند بسیار نیرومند [مصمم] بود و دائم به درگاه خداوند توبه می نمود،26 خدای تعالی کوه ها و مرغان را مسخر او گردانید تا با تسبیح و نغمه الهی داود علیه السلام هم آهنگ و همراه شوند.27 از دیگر مواردی که بیانگر همراهی با پیامبران در عبادت است، همراهی مؤمنان با پیامبر صلی الله علیه و آله در اقامه نماز است. در سوره نساء خداوند به منظور حفظ موقعیت و قوای نظامی مسلمانان به پیامبر صلی الله علیه و آله امر می نماید که عده ای همراه تو به نماز بایستند و عده ای دیگر از اسلحه ها مراقبت نمایند تا غفلت موجب حمله غافلگیرانه دشمن و در نهایت پیروزی آنها نشود.27 یکی دیگر از موارد همراهی مؤمنان با پیامبر صلی الله علیه و آله در اقامه نماز شب است که از خواب اندک شبانه مؤمنان خبر داده، فرمود: «قَلِیلا مِنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ»29 و نیز از همراهی آنان در پیروی از سیره پیامبر صلی الله علیه و آله خبر داده فرمود: «إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنَی مِنْ ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَکَ»30

حوزه سیاسی

همراهی با پیامبر صلی الله علیه و آله در هجرت و جهاد
در آیه 74 سوره انفال پس از بر شمردن اوصاف مؤمنان حقیقی به این مطلب اشاره می کند و آنهایی که بعداً ایمان آورده و همراه پیامبر صلی الله علیه و آله و سایر مؤمنان هجرت و جهاد نمودند از مؤمنان حقیقی محسوب می نماید.31 هر چند در ایمان آوردن، متأخر از مؤمنان نخستین بوده اند؛ اما به علت همراهی با پیامبر در هجرت و جهاد در زمره مؤمنان حقیقی قرار دارند.

3. همراهی های نامطلوب

این نوع همراهی از آن دسته آیاتی قابل برداشت است که بیان کننده نهی خداوند از همراهی نمودن با گروه هایی خاص مانند ظالمان است.32 و نیز از دعای اعرافیان که در قیامت از خداوند درخواست می نمایند آنها را همراه ظالمان قرار ندهد.33 همراهی های نامطلوب در قرآن دارای دو حوزه دینی و سیاسی است.

حوزه دینی

شریک قرار دادن همراه خداوند
اعتقاد باطل شرک گرایان که همراه خداوند، قائل به آلهه و خدایانی بودند، همواره از سوی خداوند باطل و بیهوده دانسته شده است. «مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ کُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ»34 در آیه شریفه، سه موضوع مطرح شده است: 1. نفی فرزند برای خداوند 2. نفی همراه و اله دیگری با او 3. اقامه برهان بر محال بودن تعدد آلهه35 و نیز فرمود: «قُلْ لَوْ کَانَ مَعَهُ آلِهَةٌ کَمَا یَقُولُونَ إِذًا لابْتَغَوْا إِلَی ذِی الْعَرْشِ سَبِیلا»36 یعنی اگر همراه خدا، آلهه دیگری وجود داشته باشد هر یک از آنها به سوی خدای صاحب عرش تقرب می جویند و اظهار عجز می نمایند.37 همچنین در آیات64-60 سوره نمل، ضمن متذکر شدن شئون خلق و تدبیر، به نفی شریک برای خود پرداخته، فرمود: «أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ» زیرا لازمه تدبیر، الوهیت است که به معنای استحقاق ربوبیت نیز هست و از آنجا که مشرکان نتوانستند دلیل و برهان بر ادعای خویش بیاورند، بیهوده بودن ادعایشان ثابت می شود؛ زیرا اگر بخواهند برای الوهیت دلیلی بیاورند باید آن دلیل، تدبیر ناحیه ای از عالم باشد. درحالی که ثابت کرد تدبیر تمامی خلایق به تنهایی از جانب خداوند است. 38
در آیات دیگری علاوه بر آنکه از شریک قرار دادن همراه خداوند نهی نمود به پیامد ناگوار آن (خذلان و خواری) است، اشاره نموده است.39 همراهی پسر نوح علیه السلام با کافران، یکی از نمونه های شرک ورزیدن به خداوند است. آنگاه که همراه نوح علیه السلام و مؤمنان طبق درخواست پدر، بر کشتی سوار نشد و به امید نجات در پاسخ به درخواست پدر گفت: «سَآوِی إِلَی جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْمَاءِ»؛40 اما سرانجام امواج دریا بین پدر و پسر فاصله انداخت و پسر از غرق شدگان گردید.

حوزه سیاسی

عدم حضور در جهاد

پس از آنکه کفار و مشرکان از پذیرش دعوت توحیدی پیامبر صلی الله علیه و آله تخلف نمودند، خدای تعالی به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور جهاد با کافران داد و فرمود: «فَلا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا»41 و نیز مؤمنان از سوی خداوند به جهاد مأمور شدند: «انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»42 در این میان افرادی که به ایمان تظاهر می نمودند به سبب علاقه به تعقلات دنیوی از امر الهی تخلف کردند و از پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه عدم حضور در صحنه جهاد را با بهانه های واهی می طلبیدند «وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَکَ أُولُو الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُوا ذَرْنَا نَکُنْ مَعَ الْقَاعِدِینَ» و پیامد عمل خانه نشینان آن است که جهنم آنها را احاطه می کند و آنان را در بر خواهد گرفت.44

ب) معنای نسبی مع

رویکرد معناشناسانه روش مناسبی برای درک معانی نسبی آیات است. توصیف معنا بر اساس بافت زبانی، یکی از روش هایی است که در درک معنای نسبی مع به ما کمک می کند. برخی زبان شناسان معتقدند که معنی یک واژه را می توان بر اساس وقوع آن در یک بافت زبانی (linguistic context)تعیین کرد. از ذکر «مع» در کنار نام خداوند در برخی آیات نمی توان معنای پایه (همراهی نمودن) آن را درک کرد، پس باید گفت در یک چنین بافت زبانی، «مع» به معنی «نصرت و یاری رساندن» و «احاطه و علم داشتن» به کار رفته است.
همچنین از طریق زبان شناسی تاریخی که گاهی گذر زمان منجر به تغییر مدلول و معنا می شود به درک معنای مع در آیه شریفه «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا»45 دست می یابیم. عناوین زیر ضمن اشاره نمودن به برخی نمونه های قرآنی، معنای نسبی «مع» را بیان می کند.

1. نصرت و یاری نمودن

ذات مقدس خدای تعالی، همواره نصرت و یاری خویش را به انبیائش افاضه فرموده است و مؤمنان به ایشان را نیز یاری نموده است. «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا»46 همچنین می توان گفت بین «مع» به معنای مذکور و «نصر» ترادف وجود دارد.
1-1 نصرت به انبیاء الهی
1-1-1 نصرت خداوند به نوح علیه السلام
نوح علیه السلام پس از سالیان طولانی قومش را به سوی یکتا پرستی دعوت نمود و چون از سرکشی و عصیان آنها خسته شد از خداوند یاری طلبید و به امر و تأیید الهی اقدام به ساختن کشتی نمود تا همراه مؤمنان در کشتی سوار شوند و از عذاب الهی که موجب هلاکت ظالمان بود رهایی یابند.47 بدین ترتیب، سرانجام نوح و همراهانش از رحمت و برکات الهی بهره مند گردیدند «قِیلَ یَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَبَرَکَاتٍ عَلَیْکَ وَعَلَی أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَکَ»48
2-1-1 نصرت خداوند به موسی علیه السلام
موسی علیه السلام پس از ماموریت یافتن از جانب خداوند برای هدایت بنی اسرائیل، ترس از تکذیب شدن و عدم شرح صدرش را موانع پذیرش دعوتش دانست49 به همین سبب از خدا درخواست نمود تا برادرش هارون را یار و پشتیبانش گرداند.50 خدای تعالی هم با اجابت دعای موسی علیه السلام او را دلگرم کرد و فرمود: «فَاذْهَبَا بِآیَاتِنَا إِنَّا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ»51 بدین ترتیب خداوند یاری و پشتیبانی اش را از آن دو اعلام نمود. پس از این ماجرا، موسی علیه السلام به یاری خداوند آنچنان دلگرم شد که خطاب به یارانش زمانی که از غلبه ساحران می ترسید، گفت: «إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ»52
3-1-1 نصرت خداوند به حضرت محمد صلی الله علیه و آله
یاری خداوند نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله در تمامی عرصه های حساس زندگی آن بزرگوار بوده است. به ویژه در صحنه بدر و حنین که خداوند ملائکه را به یاری سپاه مسلمانان فرستاد.53 در این مجال به جهت اختصار تنها به ذکر موردی که«مع» در آیه شریفه به کار رفته، بسنده می نماییم. زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله در غار ثور پنهان شد تا از آزار مشرکان در امان باشد، ابوبکر نیز همراه حضرت بود و می ترسید که مبادا مشرکان به مخفی گاهشان دسترسی پیدا کنند؛ اما پیامبر صلی الله علیه و آله با وعده دادن به نصرت خداوند او را با این بیان آرام نمود. «لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا»54
2-1 نصرت خداوند به نیکوکاران (محسنین)
گروه های دیگری که خداوند معیت خویش را در مورد آنها بیان نمود دارای اوصاف خاصی هستند: صبر(بقره/249,153؛ انفال/66,46)، تقوی(بقره/194؛ توبه/123,36)، مومنان(انفال/19) و نیکوکاران (عنکبوت/69؛ نحل/128)
به نظر می رسد با رویکرد مولفه ای به معنا می توان معنای «احسان» را بر سایر اوصاف مذکور اطلاق نمود. مراد از رویکرد مولفه ای آن است که معنا به مولفه های تشکیل دهنده اش خرد شود تا مولفه های هسته ای و اجزاء معنی از هم تفکیک شوند.55 در تعریف «نیکی» آمده: «وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَی الْمَالَ عَلَی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَی الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ»56 ملاحظه می کنیم که (نیکی و احسان) دارای شمول معنایی با واژگان ایمان، صبر، صداقت و تقوا است. اوصافی که خداوند یاریش را نسبت به دارندگان آن اوصاف تنها با تاکید «انّ» بیان نموده است. در حالی که برای یاری نیکوکاران دو حرف تاکید «انّ» و «لام تاکید» به کار رفته است «إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»57 گویا (احسان و نیکی) دربرگیرنده سایر اوصاف مذکور است، یعنی نیکی بر هر یک از آن اوصاف به تنهایی اطلاق می شود. به همین دلیل جهت یاریش را به نیکوکاران با تاکید بیشتری بیان نمود؛ زیرا نیکوکاران، جامع تمامی اوصاف مذکورند.

2. علم و احاطه داشتن

خداوند متعال، دانا به اسرار نهان و آشکار تمامی موجودات است و چیزی از ذات مقدسش پنهان نیست. «لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَلا فِی الأرْضِ»58 در برخی آیات مانند: «وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ»59 و «مَا یَکُونُ مِنْ نَجْوَی ثَلاثَةٍ إِلا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلا خَمْسَةٍ إِلا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلا أَدْنَی مِنْ ذَلِکَ وَلا أَکْثَرَ إِلا هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ مَا کَانُوا ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ»60 معنایی که از معیت خداوند برداشت می شود، همراهی به معنای «علم و آگاهی» است. مؤید معنای مذکور در ابتدای آیه چهارم سوره حدید که از علم خداوند به تمامی موجودات سخن به میان آمده است وجود دارد.
در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است: برترین مرحله ایمان انسان این است که بداند هر جا باشد خدا با اوست [از احوالش آگاه است]61 اصولاً این معیت خدا با بندگان آنقدر ظریف است که هر انسان متفکر و مومنی به مقدار اندیشه و ایمانش آن را درک می کند و از عمق آن با خبر می گردد.62

3. بعد و پس

شرایط زمانی از عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری معناست. مطالعه زبان شناسی تاریخی در فهم تغییرات معنایی که یکی از مراحل آن«تغییر مدلول» است، در فهم معنای «مع» در آیه شریفه «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا» به ما یاری می رساند که در آیه شریفه، «مع» به معنای «بعد، پس» آمده است. زیرا به دلالت عقلی همواره پس از سختی ها و مشکلات، گشایش در امور حاصل می شود و آیه شریفه جز با این معنا فهم درستی را ارائه نمی کند.
رشته های اتصال میان حوزه های معنایی مع
بین معنای پایه و معنای نسبی «مع» پیوند و ارتباطی وجود دارد. این معانی یکی نیستند؛ اما متباین از هم نیز نیستند. گویی معنای پایه «مع» (همراهی) در بن معانی نسبی نهفته است. از این رو می توان معانی نسبی را «معانی ترکیبی» نیز نامید. در حقیقت می توان گفت: خداوند با علم و یاریش همراه انبیائش و … است.

نتیجه

1. «مع» از واژه هایی است که دارای دو حوزه معنایی پایه و نسبی در قرآن است.
2. در اکثر آیات، معنای پایه آن «همراهی نمودن» به کار رفته است که دو نوع مطلوب و نامطلوب آن، دارای دو حوزه دینی وسیاسی در قرآن اند. همراهی های مطلوب –که از مصادیق عالی آن اعتقاد به وحدانیت خداوند است- انسان را به نجات و رستگاری در دو جهان می رسانند درحالی که همراهی های نامطلوب –که از مصادیق بارز آن شرک به خداوند است و سایر پلیدی ها را نیز به دنبال می آورد سبب هلاکت و خسران انسان در دو جهان می شوند.
3. معنای نسبی «مع» در قرآن عبارتند از: نصرت و یاری رساندن که در این حوزه معنایی با «نصرت» مترادف است و همانگونه که ملاحظه شد نصرت خداوند شامل انبیاء، مؤمنان به ایشان و محسنین است که از طریق رویکرد مؤلفه ای به معنا، مؤمنان، تقوا پیشه گان و صابران از محسنین محسوب می شوند. معنای دیگر مع «علم و احاطه داشتن» است. که درک این معانی از طریق دقت در بافت زبانی و روابط هم نشینی بین واژه ها به دست می آید. یکی دیگر از معانی نسبی«مع» «بعد و پس از آن» است که براساس زبان شناسی تاریخی (تغییر مدلول) در آیه شریفه «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا» درک می شود.
4. بین دو حوزه معنایی مع، ارتباطی وجود دارد که رشته اتصال این دو حوزه معنایی نسبت به هم است، یعنی می توان گفت: همراهی خداوند در قالب نصرت و علم او تحقق یافته است. پس معنای همراهی در بُن معنای نسبی مع نیز نهفته است.

پدید آورنده : دکتر کاظم قاضی زاده
                لیلا مرادی

پی نوشت ها:
1. کوروش صفوی، در آمدی بر معنا شناسی (تهران: سوره مهر،1379)، ص190.
2. فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، (بیروت: داراحیاءالتراث العربی،1408ق)، ج3، ص1703؛ افرام بستانی، المعجم الوسیط، محمد بندر ریگی، (تهران: انتشارات اسلامی، 1382)، ج2، ص 1842؛ محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب (بیروت: دارصادر، 1410ق)، ج8 ، ص240.
3. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (تهران: موسسه الطباعه والنشر، 1369) ،ج11، ص132.
4. بقره/194.
5. حدید/4.
6. انعام/100.
7. سید جعفر شهیدی، ترجمه نهج البلاغه (تهران: انتشارات علمی وفرهنگی، 1380)، خ1، ص20.
8. شرح/5-6.
9. یوسف/12.
10. زخرف/53.
11. هود/ 12.
12.بقره /43؛ آل عمران/43.
13. توبه/ 119.
14. آل عمران/ 53؛ مائده/83.
15. آل عمران/193.
16. قصص/ 34؛ فرقان/ 35
17. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان لعلوم القرآن (بیروت: دارالمعرفه، 1408ق)، ج8ص102؛ اسماعیل حقی بروسوی، تنویر الا ذهان من تفسیر روح البیان (بیروت: دارالفکر،1408ق)، ج4، ص316.
18. طه/47.
19. یونس/83.
20. نمل/44.
21 . ناصر مکارم و نویسندگان، تفسیر نمونه (قم: دارالکتب الاسلامیه، 1369ش)، ج21، ص482.
22. بنگرید: هود/58، ، 66 و 94؛ اعراف/ 72و 64.
23.شعراء/118.
24. ممتحنه/4.
25تحریم /8.
26. ص/17.
27. سبأ/10؛ انبیاء /79؛ ص/18.
28. نساء/102.
29. ذاریات/17.
30. مزمل/20.
31. همان/75.
32. مائده/84؛ اعراف/ 47؛ انعام/ 68
33. اعراف/47.
34. مومنون/91.
35. محمد مختار جکنی شنقیطی، اضواءالبیان فی ایضاح القرآن بالقرآن (بیروت: دارالفکر،1417ق)، ج3ص11.
36. اسراء/ 42
37. علی بن محمد شوکانی، فتح القدیر، (بیروت: دار صادر،1413ق)، ج2، ص260.
38. طباطبایی، المیزان، ج15، ص385.
39. اسراء/22.
40. هود/43.
41. فرقان/52.
42. توبه/41 .
43. توبه/86.
44. توبه/49.
45. شرح/6.
46. غافر/51..
47. بنگرید: مریم/58؛ مومنون/28؛ هود/48؛ یونس/73 و …
48. هود/48.
49. شعراء/10-14.
50. طه/ 30 و 31.
51. شعراء/15.
52. همان/62.
53. توبه/25 ؛ آل عمران/123.
54. توبه/40.
55. احمد پاکتچی، جزوه ای درسی درمورد معناشناسی، عضوهیات علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام .به چاپ نرسیده، ص26-31.
56. بقره/177.
57. عنکبوت/69.
58. سبأ/3 ؛ یونس/61 .
59. حدید/4.
60. مجادله/7.
61. جلال الدین سیوطی ، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور (بیروت: دارالفکر، بی تا)، ج6، ص171.
62. ناصر مکارم و نویسندگان، تفسیر نمونه (قم: دارالکتب الاسلامیه، 1369ش)،ج23، ص208.

منابع: 

مجله حُسنا ، پاییز 1388 – شماره 2

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد