سوره شعراء، آيه 44: («فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِيَّهُمْ وَ قالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ»)
ساحران دنياپرست معاصر فرعون، همانند همه متملقان چاپلوس كه بر قدرتهاي پوشالى تكيه مي كنند، نيرنگهاى خود را به نام و به عزت او آغاز كردند: گفتند به عزت فرعون سوگند كه ما پيروز خواهيم شد.
عصاها و طناب هاى مخصوص، به صورت مارهاى كوچك و بزرگ به حركت در آمد. اينان مخصوصا بخشى از وسائل سحر خود را از عصاها انتخاب كرده بودند تا به پندارشان با عصاى موسى رقابت كنند و طنابها را هم بر آن افزوده بودند كه برترى خود را به ثبوت رسانند! در اين هنگام غريو شادى از مردم برخاست و برق اميد در چشمان فرعون و اطرافيانش درخشيدن گرفت، به گونه اى كه از خوشحالى در پوست خود نمى گنجيدند و از مشاهده اين صحنه لذت بخش به وجد و سرور آمده بودند!
اما حضرت موسى(ع) چندان مهلت نداد كه اين وضع ادامه يابد، جلو آمد و عصاى خود را افكند، ناگهان مار عظيمى شد و با سرعت شروع به بلعيدن وسائل دروغين ساحران كرد! و آنها را يكى بعد از ديگرى در كام خود فرو برد.
با رؤيت اين اعجاز، ساحران حقيقت بين از زير پرچم مذلت بار فرعون بيرون آمدند، ايمان آورده و در سايه توحيد قرار گرفتند و چنان نيرومند و شكست ناپذير شدند كه سخت ترين تهديدهاى فرعون نيز در آنها مؤثر نيفتاد، بطوري كه دست و پا و حتى جان خويش را عاشقانه در راه خدا دادند و شربت شهادت نوشيدند، و با اين عمل نشان دادند كه در برابر زر و زور، تسليم نمى شوند و شكست ناپذيرند و تاريخ پر افتخار آنها تا به امروز، بر تارك قلوب ثبت است.
منبع:
تفسير نمونه، ج18، ص 197 و ج 15، ص227.