1. وجوب حفظ و بازگرداندن امانت:
قرآن در آيه (58 نساء/4) انسانها را به ردّ امانت به صاحبانشان فرمان داده است: «اِنَّ اللّهَ يَأمُرُكُم اَن تُؤَدُّوا الاَمـنـتِ اِلى اَهلِها» و در آيهاى ديگر مىگويد: (اگر برخى از شما چيزى را به امانت نزد شما سپرد امانت گيرنده بايد آن را به صاحبش باز گرداند): «فَاِن اَمِنَ بَعضُكُم بَعضـًا فَليُؤَدِّ الَّذِى اؤتُمِنَ اَمـنَتَهُ» (بقره/2،283) آيات فوق افزون بر دلالت بر وجوب ردّ امانت، بر حفظ و عدم وارد كردن نقص و عيبى به آن از باب مقدمه واجب نيز دلالت دارد، زيرا تا امانت حفظ نشود بازگرداندن آن ممكن نيست؛ همچنين آيات فوق عام بوده و همه امانتها اعم از مادى و معنوى و تمام افراد اعم از مسلمان يا كافر و نيكوكار يا فاسق را شامل است و روايات اسلامى نيز بر اداى امانت به صاحب آن هرچند فاسق يا قاتل اهلبيت(عليهم السلام)باشد، تأكيد كرده است.
2.حرمت خيانت در امانت:
خيانت در امانت ديگران به هر صورتى حرام است: «يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لا تَخونُوا اللّهَ والرَّسولَ وتَخونوا اَمـنـتِكُم» (انفال/8 ، 27) جمله «تَخونوا اَمـنـتِكُم» عطف به جملات پيشين بوده و مقصود «لاتَخونوا اَمـنـتِكُم» است؛ يعنى در امانتهاى خدا و رسول و نيز امانتهاى خودتان خيانت نورزيد.قول ديگر اين است كه «لا» در تقدير نبوده و اين جمله جواب جمله«لا تَخونوا اللّه والرسول» است و معناى آيه چنين مىشود كه به امانتهاى خدا و رسول او خيانت نورزيد كه در اين صورت در امانتهاى خودتان خيانت ورزيدهايد، زيرا امانت خدا و رسول كه همان اسرار پيامبر باشد امانت مسلمانان نيز شمرده مىشود. قرآن در آيه 75 آلعمران/3 نيز خيانت گروهى از اهل كتاب (يهود) در امانتهاى غير همكيشان خود را طرح و آنان را بدين جهت نكوهش كرده است: «و مِن اَهلِ الكِتـبِ … مَن اِن تَأمَنهُ بِدينار لايُؤَدِّهِ اِلَيكَ اِلاّ مادُمتَ عَلَيهِ قائِمـًا ذلِكَ بِاَنَّهُم قالوا لَيسَ عَلَينا فى الاُمِّيِّينَ سَبيلٌ ويَقولونَ عَلَى اللّهِ الكَذِبَ وهُم يَعلَمون» از مذمت يهود از سوى خدا به سبب اين عمل آنان برمىآيد كه خيانت در امانت از ديدگاه شرايع الهى عملى ناروا و ناپسند است.
3.عدم ضمان امين:
اگر امانت بدون تفريط و تعدى تلف يا نقصى بر آن وارد شود امانت گيرنده ضامن نيست: «ما عَلَى المُحسِنينَ مِن سَبيل» (توبه/9، 91)؛ اما در صورت تعدى يا كوتاهى،شخص ضامن است. برخى با استناد به آيه فوق گفتهاند:ضامن نبودن امين تنها در امانتهايى است كه امانتگيرنده نسبت به صاحب امانت محسن و نيكوكار شمرده مىشود؛ اما در امانتهايى كه وى به نفع خودش در امانت تصرف مىكند، مانند عاريه يا اجاره، شخص محسن شمرده نشده و ضامن خواهد بود.
4. تقاص از امانت:
بدهكارى كه از دادن حق ديگرى امتناع ميورزد و مالى در نزد صاحب حق به امانت گذارده آيا صاحب حق مىتواند حق خويش را از امانت تقاص كند يا نه؟ برخى از فقيهان با استناد به آيه (126 نحل/16) كه مقابله به مثل را جايز شمرده:«و اِن عاقَبتُم فَعاقِبوا بِمِثلِ ما عوقِبتُم» اين عمل را جايز شمردهاند؛ اما بسيارى از فقيهان اماميه و اهل سنت آن را ممنوع مىدانند. در روايات پرشمارى از پيامبر(صلى الله عليه وآله)و اهل بيت(عليهم السلام) اين عمل خيانت در امانت شمرده شده و مسلمانان از ارتكاب آن منع گرديدهاند.
منبع:
دائرة المعارف قرآن كريم ج4ص251و252