سوره اعراف، آيه 143: (…. فَلَمَّا تجَلى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَه دكاً ….)
مفسران در اينجا گفتگوى بسيار كرده اند، ولى آنچه از مجموع آيات به نظر مي رسد اين است كه خداوند، پرتوى از يكى از مخلوقات خود را بر كوه ظاهر ساخت (و آشكار شدن آثار او به منزله آشكار شدن خود او است) آيا اين مخلوق يكى از آيات عظيم الهى بوده كه براى ما ناشناخته مانده و يا نمونه اى از نيروى عظيم اتم و يا امواج مرموز و تكان دهنده يا صاعقه اى عظيم و وحشتناك كه كه بر كوه زد و برقى خيره كننده و صدائى مهيب و وحشتناك و نيروئى عظيم از آن برخاست، آنچنان كه كوه به كلى از هم پاشيد. گويا خداوند با اين كار مي خواست دو چيز را به موسى (عليه السلام ) و بنى اسرائيل نشان دهد:
نخست اينكه آنها قادر نيستند، پديده كوچكى از پديده هاى عظيم جهان خلقت را مشاهده كنند، با اين حال چگونه تقاضاى مشاهده پروردگار و خالق را مي كنند.
ديگر اينكه همانطور كه اين آيت عظيم الهى با اينكه مخلوقى بيش نبود خودش قابل مشاهده نبود بلكه آثارش يعنى لرزه عظيم و صداى مهيب او شنيده مي شد، اما اصل آن يعنى آن امواج مرموز يا نيروى عظيم، نه با چشم ديده مي شد و نه با حواس ديگر قابل درك بود، با اين حال آيا هيچكس در وجود چنين آيتى مي توانست ترديد كند و بگويد چون خودش را نمي بينم و تنها آثارش را مي بينم نمي توانم به آن ايمان بياورم؟ جائى كه درباره يك مخلوق چنين قضاوت كنيم درباره خداوند بزرگ چگونه مي توانيم بگوئيم چون قابل مشاهده نيست به او ايمان نمى آوريم با اينكه آثارش همه جا را پر كرده است .
احتمال ديگرى در زمينه تفسير آيه داده شده است و آن اينكه موسى (عليه السلام ) براستى براى خودش تقاضاى مشاهده كرد ولى منظور او مشاهده با چشم نبود كه لازمه آن جسميت بوده باشد و با مقام موسى (عليه السلام ) سازگار نباشد، بلكه منظور يك نوع ادراك و مشاهده باطنى بوده است، يك شهود كامل روحى و فكرى، زيرا بسيار مى شود كه كلمه رؤ يت در اين معنى به كار مي رود، مثلا ميگوئيم: من در خودمان اين قدرت را مي بينم كه اين كار را انجام دهيم در حالى كه قدرت، چيز قابل مشاهده اى نيست، بلكه منظور اين است ما به وضوح اين حالت را در خودمان مى يابيم .
البته قرائن روشنى اين تفسير را تاييد مى كند كه تقاضا كنندگان اصلي رويت، سفهاء جامعه بني اسرائيل بودند. همانطور كه در همين سوره آيه 155 مى خوانيم كه موسى ع پس از اين ماجرا عرض كرد: أَ تُهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا:” آيا ما را به خاطر عملى كه سفيهان ما انجام دادند، به هلاكت مى رسانى؟” از اين جمله روشن مى شود كه نه تنها موسى (ع) چنين تقاضايى را نداشت بلكه شايد هفتاد نفرى هم كه با او به ميعادگاه رفته بودند چنين منطقى نداشتند، آنها تنها افراد دانشمند و نمايندگان بنى اسرائيل بودند، تا مشاهدات خود را براى توده جاهل و بي خبر كه پيشنهاد مشاهده پروردگار داشتند بيان كنند.
منبع:
تفسير نمونه چ6ص356 تا 358.