عصراسلام: نوسازیها و بازسازیهای او در زمینههای اجتماعی که از ۱۹۲۳م آغاز شد، به واکنش سنتگرایان و محافظهکاران و سپس کنارهگیری امانالله، پس از یک جنگ داخلی انجامید (۱۹۲۹م).
او علاقه و گرایش بسیاری به آلمان داشت که ریشههای آن به نخستین دیدارهایش با آلمانها، در همراهی با محمود طرزی و محمد نادر بازمیگشت. (۱۹۱۶م) انگیزهی اساسی این نشست، همکاری افغانستان علیه روسیه و هند در جنگ نخست جهانی بود.
در گزارشهای وزارت خارجهی آلمان، این سه چهرهی نامبردهی خراسانی، «خط سوم» خوانده شدهاند، چراکه هرسه تا به آخر به ترکیه و آلمان وفادار ماندند تا آنجا که امانالله فراتر رفت و کوشش کرد تا به یاری آلمان نازی به افغانستان بازگردد، اما او دیگر برای دولت ناسیونال سوسیالیست آلمان کارایی نداشت.
امانالله در ۱۹۲۷م (۱۳۰۶خ)، کمی پیش از برکناریاش، سفری پرآوازه و به یادماندنی به اروپا میکند. آلمان آن روزگار پس از شکست در جنگ جهانی نخست، منزوی است و از ۱۹۱۸م شاه افغانستان نخستین رهبر یک کشور خارجی بود که برای دیدار به آلمان میآمد. بنابراین فرمانروایان هر دو سرزمین، از این سفر خواستهای بسیاری داشتند.
این سفر، رویداد بسیار تاثیرگذار و صمیمانهای بود که در روند آن آیینهای پیشکش و گردهماییهای پیاپی برگزار شد. هنگامی که مقامهای آلمانی بهوسیلهی سفارت خود در رُم آگاه شدند که موسولینی به شاه افغانستان در ایتالیا موتور ضدگلوله فیات پیشکش کرده، برلین به او پیشکشی سه برابر ارزش هدیهی ایتالیا داد. هواپیمای دهنفره یونکرس (گ۲۴) به بهای ۲۸۵ هزار مارک!
استقبال از پادشاه افغانستان در جمهوری وایمار (جمهوری آلمان) به یادماندنی بود و از همان ورود به سوئیس آغاز شد. شاه شرقی نیز در سفر اروپایی خود به هر کشوری که میرفت، هزار پوند انگلیس به شفاخانهها پیشکش میکرد. نه اروپا بسیار فقیر بود و نه هم شاه بسیار پولدار، ولی گویا شاهان هم میدانستهاند که در خانهی مور، شبنمی توفان است.
بیگمان شاه امانالله، به آیین شاهان آن روزگار، در جریان سفر خود، به کشورهای گوناگون پیشکشهایی داده است که چندوچونی همهی آنها بهدرستی روشن نیست. سراغ برخی از این ارمغانهای خاوری را میتوان در مصر، لندن و برلین گرفت. برای نمونه در ۳ ژانویه ۱۹۲۸ سه اثر پربها، دو شمشیر، دو قلم و چند نسخه کتاب را به گنجینهی قاهره پیشکش میکند.
بودای آتشین (شعلهور)
برجستهترین ارمغان شاه به آلمان که تا چندی پیش همه از آن بیخبر بودند، یکی از زیباترین و بیمانندترین پیکرههای بودا با پیشینهی ۱۷۰۰ ساله و اندازهی ۷۴ سانتیمتر بود که از یادگارهای هنر گندهارا (گنداره) به شمار میرفت و در کاوشهای بگرام به دست آمده بود. به گفتهی رسانههای آن زمان در آلمان، جای چنین اثر ارزندهای در گنجینهی برلین به راستی خالی بود.
این پیکرهی بیمانند که سپس «بودای امانالله» نام گرفت، در آغاز به گنجینهی مردمشناسی برلین پیشکش شد و امروز در اختیار گنجینهی آسیایی برلین است و تا سال ۲۰۱۶ م در آلمان نیز کمتر کسی از وجود آن آگاه بود.
بودای امانالله یکبار نیز در پاییز ۲۰۱۹م در «انجمن هومبولت» (گنجینهی هنرهای غیراروپایی در جزیرهی موزه) در شهر برلین به نمایش گذاشته شد. گفته میشود ارزش بودای امانالله که «بودای آتشین» نیز خوانده میشود همانند کوه نور، قابل سنجش و تخمین نیست.
شاه اماناالله خان با دادن این تندیس ارزنده به رایش آلمان، بر آن بود تا وفاداریاش را به چهرهی یک هواخواه نزدیک به برلین نشان دهد، اما دیری نپایید که نوسازی و اصلاحات اجتماعی او در افغانستان بزرگترین انگیزهی کنار گذاشتنش از جایگاه فرمانروایی آن کشور شد.
یارینامهها:
روان فرهادی، عبدالغفور، کتابی دربارهی عهد امانی افغانستان (۱۹۱۹-۱۹۲۹)، مجلهی ایرانشناسی، بهار ۱۳۸۰، شماره ۴۹
رضایی، اکبر، نمایه تاریخی افغانستان از اماناللهخان تا کرزای، مجلهی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، زمستان ۱۳۷۲، شماره ۳۲
طنین نام شاه امانالله در برلین، یما ناشر یکمنش، روزنامهی اطلاعات امروز، چاپ کابل، دلو ۱۳۹۸
نویسنده: فرشید ابراهیمی
روزنامه امرداد، شماره ۴۴۰
پژوهشهنر