پس با تحلیل نرخ ارز، طلا، و قیمت سبد کالاهای مختلف سعی میکنیم میزان کاهش ارزش پول رو تخمین بزنیم.
طلا و دلار در سال ۱۳۹۹:
سکه امامی با ۸۶٪ رشد از ۶/۰۳ میلیون تومان رسید به ۱۱/۲۴ میلیون تومان.
طلای ۱۸ عیار با ۸۱٪ رشد از ۶۰۰ تومن رسید به ۱۰۸۵ تومان.
طلای ۲۴ عیار هم ۸۱٪ رشد داشت.
اما همه رشد طلا انعکاس تورم نیست، بلکه بخشی بخاطر رشد قیمت جهانی طلاست. یک اونس طلا با ۱۸٪ رشد از ۱۴۷۶ دلار رسید به ۱۷۴۵ دلار.
پس طلای ۱۸ و ۲۴ عیار ۶۳٪ و سکه امامی ۶۸٪ بیشتر از رشد قیمت جهانی طلا رشد کردند. این انعکاسی از کاهش ارزش ریال است.
دلار هم با ۶۱٪ رشد از ۱۴۹۰۰ تومان رسید به ۲۳۹۶۰ تومان، که انعکاس دیگهای از کاهش ارزش ریال است.
در مقایسه رشد طلا و دلار میبینیم که قیمت طلای ۱۸ و ۲۴ عیار ۲٪ بیشتر از دلار رشد کرد، و سکه ۷٪ بیشتر از دلار رشد کرد. از آنجا که خرید سکه برای پسانداز کننده خرد آسونتر و کمریسکتره، در گذشته هر زمان ریسک سیاسی-اقتصادی در کشور رو به افزایش بوده، رشد سکه سریعتر از سایر اشکال طلا بوده. یعنی ۵٪ اختلاف سکه و طلا رو میشه به اندکی افزایش ریسک سیاسی-اقتصادی تعبیر کرد.
این پدیده همواره در مورد نیم سکه و ربع سکه شدیدتر بوده، چون برای پساندازهای خرد در دسترستر هستند. در سال ۹۹ نیم سکه ۱۲۰٪ رشد کرد که ۳۹٪ بیشتر از طلاست، و ربع سکه ۱۴۴٪ رشد کرد که ۶۳٪ بیشتر از طلاست. این یعنی پسانداز کنندهای که به اندازه خریدن سکه تمام پول نداره، بطور وحشتناکی از سقوط اقتصادی کشور میترسد.
کلهای پولی در سال ۹۹:
پایه پولی ۲۹٪ رشد کرد، پول (اسکناس + سپردههای جاری) ۶۲٪ رشد کرد، و نقدینگی (اسکناس + همه سپردههای بانکی) ۴۱٪ رشد کرد.
روند بلندمدت تورم در حدود «نقدینگی منهای رشد اقتصادی» است. هنوز رشد اقتصادی زمستان منتشر نشده اما با توجه به رشد نه ماه اول سال، رشد اقتصاد سال ۹۹ رو منفی ۱٪ تخمین میزنم. لذا تخمینم از سهم سال ۹۹ در تورم بلندمدت ۴۲٪ است.
روند کوتاهمدت تورم، بیشتر تابع رفتار «پول» هست. بیدلیل نیست که میبینیم در سالی که دولت توان سرکوب ارزی نداشت، رشد ۶۱ درصدی دلار، رشد ۶۳ درصدی طلا، و رشد ۶۲ درصدی پول اینچنین به هم نزدیک بودند.
در اقتصاد سالم آنچه مهمه تورم بلندمدته، اما در اقتصادی با ساختار شکننده، تورم کوتاهمدت بالا آژیر خطر برای چالشهای بلندمدت است.
تورم سبد مصرف خانوار:
مرکز آمار ۴۹٪ رشد در قیمت سبد مصرف خانوار گزارش کرده. غذاهای درون سبد ۶۷٪ رشد قیمت داشته و بقیه سبد ۴۱٪ رشد داشته. این اختلاف طبیعیه چرا که معمولا رشد قیمت قابل تجارتها (مثل غذا) نزدیک رشد نرخ ارزه، و رشد قیمت غیرقابل تجارتها (خدمات و غیرمنقولها) متناسب با تورم بلندمدت.
سال ۹۹ تورم غذا و تورم «مبلمان و لوازم منزل» بیشتر از تورم کل سبد مصرفی بوده، و بین گروههای غذایی، تورم گوشت و روغن بیشتر از بقیه، و حدود ۸۰٪ بوده. از اون طرف تورم محصولات خدماتی کمتر از تورم کل سبد بوده. این اختلاف به این معنی نیست که این محصولات کاهش ارزش ریال متفاوتی تجربه کردهاند. ریال به یک میزان کاهش ارزش داره، منتها قیمتهای نسبی هم تغییر کردن. سیاستهای مداخلهای دولت در کالاهای اساسی از سویی، و افزایش ریسکهای سیاسی و اجتماعی از سوی دیگه، باعث شدند قیمت غذا و لوازم منزل نسبت به دستمزد و قیمت خدمات افزایش بیشتری داشته باشد.
احتمالا خواهید شنید که در دولت روحانی بیش از ۳۰۰۰ ه.م.ت نقدینگی خلق شده، در حالیکه در دولت قبلی کمتر از ۴۰۰ ه.م.ت نقدینگی خلق شده بود. این حرف اگرچه درست، اما گمراه کننده است!
چرا؟
نقدینگی اسفند ۹۹، ۳۴۷۶ ه.م.ت بود، اسفند ۹۱، ۴۶۰/۶ ه.م.ت بود، اسفند ۸۳، ۶۸/۵۸ ه.م.ت بود، اسفند ۷۵، ۱۱/۶۵ ه.م.ت بود، و اسفند ۶۷، ۱/۵۶۹ ه.م.ت بود. یعنی در هشت سال اخیر (روحانی) رشد سالانه نقدینگی ۲۸/۷٪ بوده، در هشت سال قبلش (احمدینژاد) ۲۶/۸٪ بوده، در هشت سال قبلتر (خاتمی) ۲۴/۶٪ بوده، و در هشت سال پیشتر (رفسنجانی) ۲۸/۴٪ بوده. پس در حالی که رشد نقدینگی در هشت سال اخیر بیشترین و در هشت سال خاتمی کمترین بوده، اما تفاوت اندک بوده.
کسی که با تاکید بر افزایش ۳۰۰۰ ه.م.تومانی نقدینگی، وانمود کنه که مشکل نقدینگی یک مشکل ساختاری بلندمدت نیست بلکه جدید است و مربوط به دولت کنونی، قصدی جز گمراه کردن نداره.
از گمراهی نتیجهای جز تکرار اشتباهات حاصل نمیشود.
خلاصه:
۱. سهم سال ۹۹ از تورم بلندمدت قدری بیش از ۴۰٪ بوده.
۲. منتها بخاطر چالشهای سیاسی-اقتصادی کشور، تورمی که عموم خانوادهها تجربه کردند نزدیکتر به ۶۰٪ بوده.
۳. برخی بجای تاکید بر سرعت و درصد رشد نقدینگی، بر میزان رشدش تاکید میکنند که تحلیلی گمراه کننده است.
وقایع اقتصادیه/ پویا ناظران