خانه » همه » مذهبی » ماهیت طبقاتی استخدام

ماهیت طبقاتی استخدام

این ماهیت طبقاتی را می‌توانید در فرایند استخدام شدن و پیوستن به این «بازار» ردیابی کنید. شما بعد از تمام کردن دکتری، برای آن‌که صرفا شانسی حداقلی برای پیدا کردن کار داشته باشید، باید دست‌کم دو تا سه مقاله در به اصطلاح ژورنال‌های علمی پژوهشی چاپ کرده باشید و باید کلی هم سابقه‌ی کار ردیف کنید. 
حال سؤال این است: چطور کسی که تازه دکتری‌اش را تمام کرده باید بتواند چنین سابقه‌ای را به نمایش بگذارد؟ چاپ کردن هر مقاله‌ی مثلا «علمی – پژوهشی» یا «دانشگاهی»، به خاطر فرایند داوری یا همان سیستم Peer Review دست کم شش ماه تا یک سال و نیم زمان می‌برد.
 تازه در این مدت باید راه‌ها و تکنیک‌های «خود‌فروشی» را هم پیدا کنید: چگونه معرفی‌نامه بنویسید یا رزومه‌تان را طراحی کنید تا با کد‌های مستقر در بازار مطابقت کند. خیلی از ظرفیت‌ها و استعداد‌های شما ممکن است به خاطر همین محدود ماندن به نامه‌ی تقاضای کار و نرسیدن به مرحله‌ی «مصاحبه» نادیده بماند.
 تازه بگذریم از این‌که موضوعات تحقیقتان – به خصوص در رشته‌های علوم انسانی مانند ادبیات و علوم اجتماعی و تاریخ – هرچه بیش‌تر از مُد‌های بازار تبعیت کند، آن وقت شانستان بیش‌تر خواهد بود. داشتن استقلال فکری و حرفه‌ای در این میان خیلی محل اعتنا نیست. حتی اگر مدام ایده‌ها و فعالیت‌های فکری و علمی خودتان را در جاهای دیگری غیر از «ژورنال‌های دانشگاهی» عرضه کرده باشید باز هم هیچ ارزشی ندارد. پویایی فکری اساسا قرار نیست ارزش تلقی شود.
 اما فرض بگیریم طرف در خودفروشی و تبعیت از مُد مهارت داشته باشد. اگر قرار است طرف وارد این فرایند فرساینده بشود تا «رزومه‌ی» خود را به اصطلاح تقویت کند و «بروز» نگه‌دارد، به این معناست که دست‌کم یک و نیم تا دو سال بعد از پایان دکتری باید روی چاپ کردن مقاله یا رساله‌اش تمرکز کند، اما بدون هیچ منبع درآمدی. 
پس دو حالت پیش می‌آید: یا شما باید انقدر استقلال مالی داشته باشید یا از خانواده‌ای مرفه و پول‌دار آمده باشید تا بتوانید تا دوسال بدون هیچ منبع درآمدی این رزومه‌ی مضحک را به سطحی برسانید که بازار اکادمیا آن را تحمیل کرده است (تازه در صورت رسیدن به این سطح هم هیچ تضمینی وجود نخواهد داشت)، یا این‌که هم‌زمان بروید کاری پیدا کنید (معمولا در هتل یا رستوران یا کارهای آن‌لاین که تازه بگیر نگیر دارد) تا بلکه شکم خودتان را سیر نگه دارید. اگر مجبور بشوید سر کار موقتی بروید، آن وقت بیش‌تر انرژی و وقتتان صرف جان کندن در رستوران یا هتل خواهد شد و از کار نوشتن و چاپ کردن و … عقب می‌مانید.
 آن وقت فاجعه‌ی هولناکی در «رزومه‌ی» شما اتفاق خواهد افتاد و آن هم ایجاد وقفه در حرفه‌ی شماست: این‌که چرا یک سال یا دوسال نتوانستید در کنفرانسی شرکت کنید یا چیزی چاپ کنید؟ آیا می‌توانید بگویید «چون باید شکمم را سیر می‌کردم و کرایه خانه می‌دادم» و آن وقت هیئت استخدام کننده هم قانع می‌شود؟
 چنین وقفه‌ای باعث می‌شود شما خیلی راحت از سوی کمیته‌‌ی تصمیم گیرنده، که احتمالا بیش‌ترشان هنگامی که چند دهه پیش استخدام شدند یک‌سوم رزومه‌ی امروزِ شما را هم نداشته‌اند، کنار گذاشته شوید. پس چه کسانی شانس بیش‌تری دارند تا بتوانند گل سر سبد آکادمیا بشوند؟ خودتان حدس بزنید.
سالور ملایری

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد