عصراسلام: رویکرد همزمان اما مرحله ای بندی شده به جای رویکرد ترتیبی دوره اوباما شامل مهار برنامه هستهای، تاثیر سیاست منطقهای ایران و همچنین تنشهای منطقهای. آنها بر این باور بودند که” هر تلاش برای مذاکره با ایران در ماههای ابتدایی میتواند برای آمریکا بزرگترین فرصت جهت مهار برنامهی هستهای باشد قبل از اینکه حکومت احتمالا تندرویی در تابستان ۲۰۲۱ در ایران روی کار بیاید.”
اما چرا چنین پیشنهادی را در تابستان سال گذشته به جیک سالیوان و ستاد انتخاباتی بایدن ارائه کرده اند؛اول اینکه شروع این استراتژی از برجام سریعترین و آسان ترین راه برای کنترل برنامه هسته ای و کاهش تنش ها با ایران است؛هر توافقی به غیر از برجام نیازمند ماهها و شاید سال ها مذاکره باشد؛ در حالیکه با استقرار یک دولت دیگر در تهران زمان برای پیشبرد استراتژی همزمان نه ترتیبی محدودتر می شود؛ پس بهتر است قبل از آغار به کار دولت جدید در تهران ،ایران در درون جعبه قرار گیرد اما چگونه؟
آمریکا با بازگشت به برجام به دو ابزار مهم دسترسی بیشتری خواهد داشت ؛اول اسنپ بک و دوم استفاده از اهرم تحریم ها در حوزه هایی که با برجام سازگاری دارد.با چنین چارچوب کاری دولت بایدن ،مذاکرات وین را آغاز کرد و حتی برای رسیدن به این مهم شرط ایران برای مذاکرات غیر مستقیم را نیز پذیرفت.
دولت بایدن تقریبا از همان دور نخست مذاکرات برجام پذیرفته بود که همه تحریم های برجام لغو یا تعلیق کند.این تحریم ها شامل شش بخش (انرژی،پتروشیمی،بانک،خودروسازی،کشتیرانی و بیمه) و در عین حال ۷۴۸ نام و مقام تصریح شده در برنامه جامع اقدام مشترک می شود.با این همه دولت بایدن با تاکید بر بند ۲۹ برجام بر این باور بود که باید تمامی تحریم هایی که دولت ترامپ تحت عنوان و برچسب های دیگر نیز وضع کرده است،از آن حیث که نافی انتفاع ایران از توافق هسته ای است،برداشته شود،به همین دلیل ایالات متحده ذیل ترمولوژی تحریم های ناسازگار با برجام آمادگی خود را برای برداشتن ۳ تحریم دیگر نیز اعلام کرد.
دو تحریم بخشی که دولت ترامپ وضع کرد؛اول قرار دادن نام بانک مرکزی ایران ذیل قانون پاتریوت و حمایت از تروریسم،بویژه بدلیل تامین مالی سپاه و دوم تحریم فلزات گرانبها .بنابراین آمریکایی ها برای ترغیب ایران جهت بازگشت به تعهدات هسته ای خود ذیل برجام به تفسیر از تحریم ها دست زدند.
جمهوری اسلامی اما خواستار لغو کلیه تحریم ها شده و این تحریم ها در عمل با عدد ۱۵۳۸ تحریم ایالات متحده فاصله زیادی داشت؛اگرچه به لحاظ حجم تقریبا ۹۰ درصد تحریم های ایران را پوشش می داد. اما یکی از چالش های عمده مذاکرات که در دوره های بعد خود را نشان داد ؛طبقه بندی تحریم ها زرد و قرمز بود.
واشنگتن بر اساس ترمولوژی تحریم های ناسازگار با برجام بخشی از تحریم ها را در حوزه زرد (قابل مذاکره) قرار داد؛یعنی حوزه خاصی از تحریم ها که دولت ترامپ آنها را وضع کرد تا مانع از بازگشت دولت آینده آمریکا به برنامه جامع اقدام مشترک شود. در این چارچوب می توان به دو دسته تحریم عمده اشاره کرد؛ اول قرار گرفتن نام سپاه در لیست تروریستی وزارت خارجه و دیگری تحریم بیت رهبری و مجموعه های ذیل آن.به نظر می رسد برای اینکه آمریکایی ها ایران را ترغیب به بازگشت به برجام کنند؛ حتی حاضر شده اند در گام اول این دو دسته تحریم را با توجه به اهمیتی که برای ایران دارد، ذیل تحریم های زرد و نه قرمز (غیر قابل رفع) قرار دهند و در گام دوم حتی پذیرفته اند این دو دسته تحریم حیاتی برای دولت ایران را بردارند.با این اوصاف تنها اختلافات باقی مانده بر سر تحریم ها به حدود ۵۰۰ تحریم بازمی گردد که آمریکایی ها آن را در حوزه تحریم های قرمز و غیر قابل مذاکره تعریف کرده اند.
ایران با کیاست و سیاست می تواند در این میدان همچنان سوژگی کند اما چگونه؟ سال ۲۰۰۰ را به یاد بیاورید که چگونه ۸۷ سناتور آمریکایی از عادی شدن روابط اقتصادی چین با آمریکا و سپس عضویت این کشور در سازمان تجارت جهانی دفاع میکردند؛ یکی از همین سناتورها رییس جمهور کنونی آمریکا بود، او و دیگران با تصور اینکه می توانند چین را در باکس قرار دهند،از قرارداد تجاری با پکن دفاع می کردند ولی چینیها نشان دادند در استراتژیهایی که غربیها طراحی میکنند، تضمینی برای برنده بودن آنها وجود ندارد.
نویسنده: هادی خسروشاهین
مجمع فعالان اقتصادی