نخستين کوششها جهت توسعه تهران به دوره ناصری (1227- 1275 ه.ش) باز میگردد. کوششهایی که از تجارب و الگوهای شهرسازی و معماری غرب نیز بهره بردند.[1] در دوره مذبور است که جمعيت تهران با 150000[2] نفر به محدوده توسعه خود در درون ديوارهاي طهماسبی می رسد و شهر محصور در حصار، مملو از جمعیت میشود.[3] ناصرالدینشاه به سال1252ه.ش(1873م) برای اولین بار به اروپا سفر میکند و پس از بازگشت دستور ایجاد تغییرات ساختاری در شهر تهران را می دهد. دستور برنامه ریزی و طراحی شهری جدید به سال 1256ه.ش (1878م) در دستور کار قرار گرفته و زیر نظر صدراعظم، طرح شهر بر اساس الگویی با باروهای هشت ضلعي تهیه و مسئولیت اجرای آن به اداره احتسابیه تهران واگذار میشود.
اینگونه بولدوزر “ژرژ یوژن هاوسمن”[4]، جای گرفته در ذهن ناصرالدینشاه تازه از فرانسه برگشته به سال 1270 ه.ش (1891م) به دیوارهای کهن تهران میرسد. دیوارهایی که روزی چنان سخت و استوار بودند که قاجارها هنگام فتح تهران به دردسر افتادند و آقامحمدخان برای فتح تهران، سلاح از دست سربازان گرفت و بیل به دستشان داد تا از راه قنات وارد تهران شوند.
مبنی بر طرح جدید شهر با عنوان “دارالخلافه ناصری”، ديوارهاي قديمي شهر فرو ريختند، خندقها پرشدند و حصاری جديد به دور شهر ایجاد شد. ساخت میدان توپخانه (1260ه.ش) در بخش شمالی دیوارهای “دارالخلافه تهران” اولین محصول تغییرات ناصری در تهران بود که توسط محمد ابراهیم معمار باشی شکل گرفت و به نمادی از سبک تهران بدل شد. دیگر تجلی کالبدی تجددگرایی ناصری، خود را در ساخت خیابانی بر طبق نقشه ای از نجم الملک به سال 1270 ه.ش (1891م) انعکاس داد. خیابانی در جبهه غربی “باغ لاله زار” تازه وارد شده به شهر، از حد فاصل بخش شمال شرقی میدان مدرن و تازه تاسیس “توپخانه” به سوی دیوارهای شمالی شهر که با نام “خیابان لاله زار” خوانده شد.
از زمان تاسیس لاله زار تا به امروز، خیابان در پنج برش زمانی؛ شکل گیری، بسط و توسعه، اوج، افول و استمرار افول و اغماء قابل بررسی است.
جدول یکم: معرفی، بررسی و وقایع نگاری خیابان لاله زار در پنج برش زمانی
لاله زار |
|
---|---|
شکل گیری |
|
بسط وتوسعه |
|
دوره اوج |
|
دوره افول |
|
استمرار افول و به اغماء رفتن |
|
ماخذ: نویسنده
اگر کمی درباره تهران بتوان، ایده بازی کرد و چون روایتهای علمی ـ تخیلی برای تهران “دروازه زمانی” متصور بود که با عبور از آن بتوان در زمان سفر کرد، بی شک باید اذعان داشت که این دروازه، “دروازه لالهزار” خواهد بود. دروازهای مابین دو مقطع بیضی و دایره با انوار مشعشع طلایی پیرامون خود، که میتواند تو را تا بی انتها به خاطره بازی، پرسه زنی و کشف و شهود پیش ببرد. اگر بخواهی! این پرسه زنی در شهر و همراه شدن با آدم ها و رویدادهایش از دریچه خیابان لالهزار میتواند به سبب ماهیت مفاهیم ذکر شده، متنوع، فرا چند بعدی، جمعی و حتی فردی باشد. از ملاقات میرزا زاده عشقی در لابی گراند هتل و نوشیدن قهوه با او تا رهسپار شدن اجرایی از عارف قزوینی، از شنیدن خبر ترور ناصرالدینشاه تا تاجگذاری ولیعهد تازه از تبریز رسیده، از گپ و گفت و انتظار کشیدنهای پر استرس در پیرامون دفاتر مجلات صبا، باختر و کیهان به سبب کسب اخبار جدید از مشروطه تا شاهد اعدام بودن شیخ فضل الله نوری در میدان توپخانه، از به نظاره نشستن کودتا ۱۲۹۹ تا تاجگذاری رضا میرپنج و خواندن او با نام رضاشاه، از توسعه لاله زار و ساخت لالهزار نو تا لباس نو به تن کردن و رساندن خود به درب سینما مایاک جهت تماشای این فیلم ناطق ایرانی[5]، از ملاقات وارطان آوانسیان در هنگام ساخت بناهای مدرنش در لاله زار نو تا تجربه پرسه زنی با هدایت، فرزاد، مینوی، چوبک و علوی در راه برگشت از یکی از کافهها، از پذیرش هجوم متفقین به کشور تا حضور مداوم عصرگاهان سربازها در خیابان، از تبعید رضاشاه از کشور تا سردادن فریاد شادی برای محمدرضا پهلوی که سوار بر اتوموبیل از میدان توپخانه به سوی کاخ گلستان میرفت، از گپ و گفتهای بی وقفه در لالهزار درباره ملی شدن صنعت نفت تا پناه بردن به یکی از پاتوق های لالهزار از پس ۲۸ مرداد، از سرودن شعر “زمستان” م تا به رسالت تبدیل شدن شعر انقلابی در نزد ادبا و شاعران، از گپ و گفتهای طولانی در کافه فیروز و تا بالاگرفتن اعتراضات مردمی در بهمن 57 و پایین کشیده شدن مجسمه رضاشاه از میانه توپخانه تا تعطیلی کافه ها، سینماها و تئاترها، از هجوم فروشگاهها، انبارها و بولدوزرها به لالهزار به اغما رفته، تا سرودن “کوچه ملی” گلرویی و تا حالا …
لالهزار امروز، خیابانی است که در عینیت خود “لالهزار” نیست که در توصیفی واقع گرایانه “لاله” آن رفته و تنها “زارش” باقی مانده است “زاری” که شکل گرفته از؛ هجومِ جرثقیل، بولدوزر، فروشگاه های بزرگ کابل و سیم، لامپِ و کلیدهای ON و OFF که عینیت زندگی مشوش هر روزهی خیابان توسط آنها روشن و خاموش میشود، ساختمانهای زیبا اما پیری که ادعای نمایندگی معماری مدرن دارند، پاساژهای زشت اما جوان که نماینده بورژوازی و رانتهای مدیریت شهری هستند، مردانی از جنس گذشته و وامانده در خاطرات، بناهای مخروبه و فرو ریخته، هتل مبدل به انبار، سینما، تئاتر و باز سینما اما همگی با قفل های بزرگ بر لب، پول، سوداگری، سرمایه داری، بزک، توسعه و سایه.
[1] . عهد ناصری را میباید بارزترین دوران شهرسازی غرب دایرایران دانست.
[2] . براساس نخستین سرشماری به روش اروپایی آن توسط مدرسه دارلفنون به سال 1248 ه.ش (1869م).
[3] . محله عودلاجان در اين دوره بيشترين تمركز خانه ها و مغازه ها را در خود جاي ميداد.
[4] . شهردار صاحب نام پاریس در زمان ناپلئون بناپارت.
[5] . فیلم دختر لر، به سال ۱۳۱۲ ه.ش به کارگردانی اردشیر ایرانی و نویسندگی عبدالحسین سپنتا.
مجید منصور رضایی
نسخهای اصلی این نوشتار در قالب مقالهای علمی – پژوهشی با عنوان “خوانشی از زندگی عینی در پیاده راههای استانبول تا پرسه زنی ذهنی در پیاده راههای تهران” در فصلنامه هنرهای زیبا توسط نویسنده به چاپ رسیده است.