عصراسلام: در زمان پیامبر اسلام (ص)
ظلم هایی بر او روا داشتند که کافی بود یکی از آنها را بر کسی انجام شود و آن شخص بکلی ساقط شود!
اسلامش را قبول نکردند!
بر ایمان پدرش شک وارد کردند!
در شرایطی که پیامبر(ص) برای دفع دشمن بیرون از مدینه حضور داشت، در شهر آنچنان شایعه بر علیه علی (ع) رواج دادند که عرصهی ماندن را بر او تنگ کردند!
مظلومیت بعد از پیامبر (ص)
در این جهت، یک نمونه کافی است؛ در نامه به معاویه نوشت: و گفتى که مرا چون شتر ، مهار در بینى کشیدند تا بیعت کنم! به خدا سوگند، خواستى مرا نکوهش کنى ولى ستودى. خواستى مرا رسوا سازى، خود را رسوا ساختى. مسلمانان را چه نقصان که بر او ستم رود، هرگاه در دین خود به شک نیفتد و یقینش به تردید نیالاید. ( نهج البلاغه نامه ۲۸)
مظلومیت در زمان حکومت
شاخصه مظلومیت امیرالمومنین (ع) دو نقطه است:
اول: تجمع بظاهر مذهبیترین چهرهای بر علیه امام علی
عدهای از صحابه پیامبر (ص) مانند عبدالله بن عمر، سعدبن ابى وقاص، حسان بن ثابت، زیدبن ثابت، اسامةبن زید و … که با او بیعت نکردند؛ و حرفشان این بود؛ “او به نیاز ندارد! = لا حاجة لنا فیمن لا حاجة له فینا ” (شرح نهج حدیدی)
امام (ع) درباره شان فرمود: “خذلو الحق ولم ینصروا الباطل؛ = حق را خوار کردند و باطل را نیز یار نشدند.” (نهج/ح۱۸)
و از سوی دیگر در مقابل حضرت (ع) چهره هایی صف کشیدند که ابن عباس بعد ملاقات با آنان در قصه حکمیت ، آنان را چنین توصیف نموده:
“از کثرت عبادت پیشانیهاى شان پینه بسته است. دستها را از بس روى زمینهاى خشک و سوزان زمین گذاشته اند و در مقابل حقّ به خاک افتادهاند همچون پاهاى شتر سفت شده است. پیراهنهاى کهنه و مندرسى به تن کردهاند امّا مردمى مصمّم و قاطع اند. = لَهُمْ جِباهٌ قَرِحَةٌ لِطُولِ السُّجُودِ، وَ أیْدٍ کَثَفَناتِ الاِْبِلِ، عَلیْهِمْ قُمُصٌ مُرَحَّضَةٌ وَ هُمْ مُشَمِّرُونَ.” (کامل مبرد)
دوم: انکار واقعیات روشن از شخصیت امام علی (ع)
مظلومیت تا آنجا پیش رفت که قریش گفتند: “پسر ابوطالب مردى دلیر است ولى از آیین لشکرکشى و فنون نبرد آگاه نیست !”
پاسخ امیرالمومنین چنین است؛ “خدا پدرشان را بیامرزد! آیا در میان رزم آوران، رزمدیده تر از من مى شناسند، یا کسى را که پیش از من قدم به میدان جنگ نهاده باشد؟ وقتى که من به آوردگاه مىرفتم، هنوز به بیست سالگى نرسیده بودم و حال آنکه، اکنون از شصت سالگى برگذشتهام. آرى ، کسى را که از او فرمان نمىبرند چه راى و اندیشهاى تواند بود ( نهج البلاغه خ۲۷)
مظلومیت بعد از شهادت
حداقل سه مظلومیت تلخ:
۱) شایعه زندگی مرفه و ثروت امام در حدی رواج داشت که بعد از شهادت شهودی آوردند و دیدند امام علی فقط ۷۰۰ دینار دارد که اداره یک زندگی فقیرانه برای یکسال را کفاف نمیداد.
۲) دفن شبانه و مخفیانه حضرت ، در حالیکه حاکم کل جهان اسلام بود.
۳) حدود یکصد سال لعن گویی بر آن امام مظلوم در سراسر جماعتها و خطبههای جمعه.
علی (ع) و ما ایرانیان
امام علی بر گردن ما ایرانیان غیر از نعمت ولایتش، حق دیگری هم دارد و آن دفاع آن حضرت و قدرشناسی ایشان از ایرانیان است. عباد بن عبد الله اسدی می گوید: روز جمعه بود من نشسته بودم و علی(ع) بر فراز منبر، خطبه میخواند و اشعث کِندی آمد با صدای بلند گفت: یا امیر المومنین؛ غلبتنا هذه الحمراه علی وجهک! ای امیر مومنان این حمراء غلبه کردهاند، ما را نمیگذارند روی ترا ببینیم!
امام از شنیدن این سخن، غصبناک شد فرمود: امروز من نشان خواهم داد که عرب چکاره است!
وبعد فرمود: این شکم گندهها خودشان روزها در بستر نرم استراحت می کنند و آنها (موالی و ایرانیان) روزهای گرم به خاطر خدا فعالیت مینمایند و آنگاه توقع دارند که من آنها را از خود طرد کنم تا از ستمکاران باشم.
قسم به خدا که دانه را شکافت و آدمی را آفرید که از رسول خدا شنیدم فرمود:
“به خدا همچنانکه در ابتدا شما ایرانیان را به خاطر اسلام با شمشیر خواهید زد، بعد ایرانیان شمارا با شمشیر بخاطر اسلام خواهند زد= لیضربنکم والله علی الدین عودا کماضربتموهم علیه بدوا”
ما ایرانیان در برابر این محبت حضرت (ع) وظیفه قدردانی برعُهده داریم. سخن ملتمسانه این قلم این است که اگر نمیتوانیم علی(ع) و محبت وعدالت او و مبرا بودنش از خودرایی و هر اخلاق و رفتار منفی رابه جهان نشان دهیم! حداقل با رفتار غلطِ اجتماعی و سیاسی در عرصه داخلی و خارجی چهره او را تخریب نکنیم و بر مظلومیتش اضافه نکنیم!
نویسنده: هادی سروش