خانه » همه » مذهبی » آزادی جنسی

آزادی جنسی


آزادی جنسی

۱۳۹۳/۰۸/۱۱


۶۵۹۵ بازدید

چرا اخلاق اسلامی ما را از آزادی جنسی محدود کرده است؟

دیدگاه اسلام درباره ی نظریه ی فروید در زمینه ی آزادی جنسی( و این که انسان نسبت به آن چه منع شود، حریص تر می شود):
هیچ انسان خردمندی، خود را به لوازم این سخن پای بند نمی سازد و نمی کوشد هر چیزی را که ممنوعیّت آن سبب حسّاسیّت و افزایش حرص آدمی می شود، آزاد بگذارد. بر اساس چنین نظریه ای باید همه ی قوانین مذهبی، اجتماعی وقوانین رایج کشوری را لغو کرد; زیرا هر قانونی، گونه ای محدودیت و حساسیّت ایجاد می کند و آدمی را نسبت به آن چه از آن منع شده است، حریص تر می سازد.
مسایل جنسی نیز از همین قاعده پیروی می کند. همان گونه که سرکوب کردن غریزه و ناکام ماندن غریزه ی جنسی، پی آمدهای ناگواری در بردارد، برداشتن ضابطه مندی مسایل جنسی، تنوّع خواهی را افزایش می دهد; زیرا هوس ارضا شدنی نیست.
اشتباه افرادی هم چون فروید و راسل این است که پنداشته اند تنها راه رام کردن غریزه ها، آزادی در برآوردن آن ها است. اینان نمی دانند که چنین آزادی مطلقی، افراد را حساس تر می کند و چون امکان برآورده شدن کامل همه ی خواسته های انسان وجود ندارد، این وضع به پیدایش عقده های روانی بیشتر می انجامد. در غرب می بینیم که با آزادی مطلق فعالیّت جنسی، آتش شهوت خاموش نشده است، بلکه شعلهورتر گردیده و کانون گرم خانواده وسلامت فرد واجتماع را به نابودی کشانده است.
ما می پذیریم که ناکامی جنسی، پی آمدهای ناگواری دارد و مبارزه با اقتضای غریزه در محدوده ای که طبیعت انسان بدان نیاز دارد، غلط است، ولی با برداشتن قید و بندهای اجتماعی، مشکل حل نمی شود، بلکه بر شمار مشکلات افزوده خواهد شد. درباره ی غریزه ی جنسی نیز باید گفت که برداشتن ضابطه ها، عشق واقعی را می کُشد و طبیعت را هرزه و بی بندوبار می کند. در این زمینه، هر چه عرضه بیشتر گردد، هوس و میل به تنوّع افزایش می یابد. به گفته ی راسل در کتاب زناشویی و اخلاق، عطش روحی در مسایل جنسی غیر از حرارت جسمی است. آن چه با ارضا تسکین می یابد، حرارت جسمی است نه عطش روحی. پس آزادی در مسایل جنسی به شعلهورتر شدن شهوت ها خواهد انجامید; زیرا هوس، سیری ناپذیر است.(1)
در گذشته افراد بی خبر , به دانشجویان بیخبرتر از خود می گفتند انحراف جنسی , یعنی هم جنس بازی , فقط در میان شرقیها رائج است و علتش هم دسترسی نداشتن به زن بر اثر قیود زیاد و حجاب است . اما طولی نکشید که معلوم شد رواج این عمل زشت در میان اروپائیها صد درجه بیشتر از شرقیها است . ما انکار نمی کنیم که دسترسی نداشتن به زن موجب انحراف می شود و باید شرائط ازدواج قانونی را سهل کرد , ولی بدون شک آن مقدار که تبرج و خودنمائی زن در اجتماع و معاشرتهای آزاد سبب انحراف جنسی می شود به مراتب بیشتر از آن است که محرومیت و دست نارسی سبب می گردد . اگر در مشرق زمین محرومیتها باعث انحراف جنسی و همجنس بازی شده است , در اروپا شهوترانیهای زیاد باعث این انحراف گشته است , تا آنجا که در بعضی کشورها همانطور که در روزنامه های خبر ی خواندیم رسمی و قانونی شد , و گفته شد چون ملت انگلستان عملا این کار را پذیرفته است قوه مقننه باید از ملت پیروی کند . یعنی نوعی رفراندوم قهری صورت گرفته است.
بنابراین، هر چند ممکن است برخی ممنوعیّت های جنسی در روابط اجتماعی زن و مرد، عوارض های روانی و رفتاری پدید آورد، ولی برداشتن ممنوعیت های قانونی و مشروع و دادن آزادی بی حدّ و مرز، پی آمدهای بسیار خطرناک تری دارد.
آیا جامعه های غربی با برداشتن پرده ی شرم و حیا از مسایل جنسی و دادن آزادی های بی حدّ و مرز توانسته اند این مشکلات را حل کنند؟ آیا با دادن این گونه آزادی، آتش شهوت جوانان فروکش کرده، روابط دختر و پسر تعدیل شده و معضل کج روی های اخلاقی و فروپاشی خانواده ها از میان رفته است؟ وضعیت نابسامان جامعه های غربی، خود، پاسخ گوی این پرسش است.
ایور موریش; جامعه شناس غربی درباره ی لزوم قانون مندی در اعتماد و عواطف می گوید:
جامعه باید اظهار عواطف را به سامان در آورد…و هر فرد بفهمد که مهار خود و قبول مسؤولیّت در قبال حالات عاطفی چه قدر اهمیت دارد.(2)
امروزه نیز برخی افراد در جامعه ی ما، تنظیم عواطف ناخوش آیند را ضروری نمی شمارند. سخن آنان این است: «جنگ نکنید، عشق بورزید». هر چند این گفته، دستوری معقول و مطلوب به نظر می رسد، ولی باید دانست برای حفظ تعادل و ثبات جامعه، عشق ورزیدن هم باید به اندازه ی جنگ نکردن از نظم و قاعده برخوردار شود. در حقیقت، اگر دوست داشتن و عشق ورزیدن، نظم و قاعده نداشته باشد، ممکن است به اندازه ی جنگ و پرخاش گری، ویران گر شود.
افلاطون در کتاب جمهوری، از فرد; یعنی انسان بیدارگر و جامعه ای که عواطف در آن سامان ندارند و عاطفه ای، دیگر عاطفه ها را هیولاوار زیر فرمان خود درمی آورد، تصویری زنده ترسیم می کند. این سخن به معنای تباهی آزادی است; یعنی گونه ای آزادی بی نظم و حالتی از بی اعتنایی است که در نهایت به خودویران گری می انجامد.(3)
پس برای رسیدن به آرامش روانی و کنترل غریزه ی جنسی، دو چیز لازم است:
1. باید همه ی غریزه های انسان به طور طبیعی، معقول و مطلوب ارضا شود.
2. از تحریک غریزه ها به ویژه غریزه ی جنسی پیش گیری شود.(4)
باید گفت ازدواج بهترین پاسخ به نیاز روحی، روانی و جسمی جوانان است که در پرتو آن، دختر و پسر برای ایجاد کانونی گرم و سرشار از عشق و صفا و آرامش تلاش می کنند و با انس و همدلی، از گرمای وجود یکدیگر لذّت می برند و غریزه ی جنسی به صورت طبیعی و معقول، بر آورده می شود.(5)
آسیبهای ارتباط غیر مشروع
دختران و پسرانی که به طریق غیر مشروع با فردی از جنس مخالف، رابطة دوستانه برقرار می‌کنند، از جهات مختلف، آسیب می‌بینند. آسیب‌ها هرچند متوجه دختر و پسر است، اما دامنه و شدت آن برای دختر بیش‌تر است. آسیب‌ها عبارتند از:
1ـ آسیب روانی: دختری که به پسری علاقه‌مند شده و خود را در اختیار وی قرار می‌دهد، پس از بی‌وفایی پسر و ترک وی، به شدت دچار سرخوردگی گردیده و گاهی تا مرز افسردگی و بیماری‌های شدید روانی پیش می‌رود.
2ـ آسیب‌های اجتماعی: دختری که در شهری کوچک با پسری ارتباط دارد، جایگاه و شخصیت اجتماعی خود را از دست می‌دهد و تحقیر می‌شود، حتى اگر ازدواج کند، نمی‌تواند زندگی متعادلی داشته باشد،‌ زیرا از طرف همسر و خانواده شوهر سرزنش می‌شود و به هر بهانه‌ای، روابط قبلی وی را به رخش می‌کشند. این پدیده می‌تواند تهدیدی برای نهاد خانواده در جامعه و افزایش میزان طلاق باشد.
3ـ آسیب تربیتی: دختری که به عنوان فردی رابطه‌دار با چند پسر، معرفی می‌شود، جایگاه خود را به عنوان فردی شایسته برای تربیت، در ذهن اولیای خانه و مدرسه و حتى دوستانش از دست می‌دهد. چنین دختری از سیر تعلیم و تربیت به دور می‌ماند. پدر و مادر او را مایه آبروریزی خانواده می‌دانند و ترجیح می‌دهند وی را در خانه نگه‌داری کنند.
4ـ آسیب معنوی: دختری که به صورت نامشروع با پسری رابطه دارد، با گناه و معصیت، از خداوند دور شده و از نظر اخلاقی سقوط می‌کند. او دیگر از عبادت خود لذت نمی‌برد و احساس گناه و ملامت درون، روح او را آزار می‌دهد، مگر آن که توبه کند و راه پاکی را پیشه سازد.
حال به گوشه‌ای از پیامدهای روابط آزاد در کشور‌های غربی بپردازیم. آنجا که فکر می‌کنیم این مشکلات برای آنها حل شده یا حساسیت نسبت به این موضوع ندارند. اگر چه در آنجا مشکلات به جهت روابط آزاد بیش از حد، بسیار است، اما متاسفانه جامعه ما نیزکم و بیش با بسیاری از این مشکلات روبرو است.
نظریات روانکاوى از جمله نظریة «هورنای» بر این حقیقت تأکید می‌کند: «در اجتماعاتى که روابط جنسى آزاد هست، بسیارى از احتیاجات روانی،‌ شکل تمایلات جنسى پیدا مى کند و به صورت عطش جنسى در مى آید».(6)
نشریه آمریکایى «ایدرز دایجست» دربارة روابط پیش از ازدواج دختران و پسران مى نویسد: هرساله 350 هزار دختر نوجوان امریکایى در سنین 15 تا 19 سال ـ دورة دبیرستان ـ به سبب ارتباط‌هاى نامشروع، آبستن شده و فرزندان غیر قانونى خود را به دنیا می‌آورند…. این دختران با رؤیاهایى چون ازدواج با دوستان پسرشان، اتمام تحصیلات، شروع یک زندگى ایده‌آل و دست‌یابى به یک شغل مناسب،‌ به این ارتباط‌های غیر قانونى روی مى آورند. اما بسیار زود پرده‌هاى سراب گونة این اوهام به کنار رفته و واقعیت زندگى روى خود را نشان مى‌دهد. متأسفانه، این بیدارى درست در زمانى به دست مى‌آید که دختران نوجوان دیگر شانسى براى برخوردارى از یک زندگى سالم و ایده آل را ندارند».
این روزنامه در ادامه بررسی، علت بروز نابهنجاری‌هاى جنسى را روابط آزاد دختر و پسر در مدارس دانسته، طى گفتگویى با تعدادى از دختران، به نقل از یکى از آنان می‌نویسد:
ای کاش زمان به عقب بر مى‌گشت! اى کاش به عنوان عضوى از خانواده در میان والدینم جای داشتم. اى کاش هنگامى که زمینه‌هاى ایجاد یک ارتباط نامشروع برایم فراهم شده بود، کمى هم به زندگى آینده‌ام مى اندیشیدم و این گونه به پایان خط نمى رسیدم.
در ذیل به برخى از آن آثار که در نتیجه روابط آزاد دختر و پسر در جوامع غربى پیدا شده اشاره مى کنیم:
1ـ افزایش روابط جنسى نامشروع: تحقیق نشان مى دهد که آمار روابط نامشروع جنسى که ناشی از روابط آزاد دختر و پسر است،‌ در امریکا و در تمامى جامعة اروپا رو به افزایش است، به گونه اى که در سال 1993 در امریکا 50% روابط دختر و پسر به روابط جنسی تبدیل شده است.
2ـ آبستنى‌هاى ناخواسته: آمیزش جنسى نامشروع و افزایش آبستنى‌هاى غیر رسمى و زود هنگام یکى دیگر از آثار شوم روابط آزاد دختر و پسر است. آندره میشل در این باره می‌نویسد: بیش از چهل درصد زنان امریکایى که پیش از بیست سالگى ازدواج مى کنند، به علت روابط آزاد پسر و دختر،‌ قبل از ازدواج حامله هستند. در نروژ 90% دخترانى که در سن کمتر از هیجده سال ازدواج مى کنند، آبستن هستند و در سوئد و آلمان نیز همین مطلب صادق است.
3ـ ازدیاد غیر قابل کنترل آمار سقط جنین: متناسب با افزایش نرخ آبستنى‌هاى ناخواسته، آمار سقط جنین در کشور‌هاى غربى که دختر و پسر پیش از ازدواج روابط آزاد دارند رو به افزایش است. از یک میلیون زن و دختر نوجوانی که هر ساله در امریکا به طور ناخواسته باردار مى شوند، 53% فرزندان خود را سقط می‌کنند. این درحالى است که به علت برخى محدودیت‌ها که بعضى ایالات در مورد سقط جنین وضع کرده‌اند،‌ اکثر سقط‌هاى جنین گزارش نمى شود.
به ادعاى یک پزشک امریکایى که در یکى از زایشگاه‌هاى این کشور مشغول بوده و در مورد مشکلات محل کار خود مقاله‌اى نوشته،‌ در حدود 47% از زایمان‌هاى تحت نظر وى مربوط به موالید نامشروع بوده است. به ادعاى وى اکثر موالید،‌ مربوط به زنان پایین تر از بیست سال مربوط به روابط آزاد دختر و پسر بوده است.
4ـ افزایش خانواده‌هاى تک والدینی: افزایش شمار وصلت‌هاى غیر رسمی،‌ کاهش در میزان ازدواج را ترسیم مى کند که یکى از پیامد‌هاى آن افزایش تعداد خانواده‌هاى تک والدینى است؛ یعنى خانواده‌هایى که فرزندان در آنها محکومند تنها با یکى از والدین زندگى کنند. آندره میشل مى‌گوید: «زندگى فرزندان نامشروع در بیش از 90% موارد با مادران است. این گونه مادران که تقریباً از سوى جامعه به ویژه والدین و آشنایان خود طرد مى‌شوند،‌ براى گذراندن زندگى با مشکلات شدید اقتصادى و فقر و فلاکت مواجهند.»
روزنامة «ایدرز ایجست» ضمن ارائة گزارشى از وضع فلاکت بار معیشتى این گونه خانواده‌ها، گزارش زیر را نوشته است:
«مادر این بچه – که مادام بهانة پدر مى‌گیرد – براى تأمین نیازهاى مادى خود و فرزندانش ناچار است که در دو شیفت کامل کار کند که در نتیجه، فرزند وى در مقایسه با مادران دیگر،‌ زمان کمترى را با او سپرى مى کند. این فرزند غیرقانونى در حقیقت هم از نعمت پدر و هم از نعمت مادر محروم است.
این مادر نوجوان با تأسف و تأثر مى گوید: من با این حاملگى نامشروع براى تمام عمر دخترم را از نعمت پدر محروم کردم و باید تسلى بخش اندوه فراوان این طفل باشم.
5ـ روسپیگری: پدیدة شوم روسپیگرى به ویژه در بین دختران جوانى که به طور ناخواسته صاحب فرزند نامشروع شده‌اند، در جوامع غربى شایع است، زیرا فرزندان ناخواسته، فرصت‌هاى اشتغال و تحصیل را از مادران گرفته، آنان ناچارند براى تأمین هزینه‌هاى زندگی و رهایى از فقر، به هر کارى رو آورند.
6ـ گسترش بیمارى‌هاى مقاربتی: روابط آزاد دختر و پسر، در نتیجه روابط آزاد جنسی، سکوی پرش روسپیگرى و افزایش بیمارى‌هاى عفونى و مقاربتى است. در این باره کافى است بدانید که: در هر 13 ثانیه یک نفر در آمریکا به ویروس مهلک بیمارى ایدز مبتلا می‌شود. قربانیان این ویروس که عمدتاً از طریق بى‌بند و بارى جنسى مبتلا مى شوند، از این بیمارى عفونى هلاک مى‌گردند.
آنچه ذکر شد، اشاره به برخى پیامدهاى روابط آزاد دختر و پسر پیش از ازدواج است. عوارض دیگرى چون جنون،‌ عقده‌هاى روانی، افزایش جنایت و آدم کشى از دیگر نتایج آن روابط است.
به این ترتیب روشن شد که چرا اسلام روابط آزاد دختر و پسر و نگاه و صحبت‌هاى شهوت‌آمیز آنان را که منشأ برای روابط بعدی می‌شود، حرام و ممنوع ساخته است.
پی‌نوشت‌ها:
1. مسأله ی حجاب، مرتضی مطهری، قم، صدرا، 1374، صص 117 ـ 119 .
2. درآمدی بر جامعه شناسی تعلیم و تربیت، ایورموریش، برگردان: غلام علی سرمد، مرکز نشر دانشگاهی، 1373، چ 1، ص 42.
3. همان، ص 42.
4. مسأله ی حجاب، ص 120 .
5. برای آگاهی بیشتر ر.ک: مسأله ی حجاب ، مرتضی مطهری ، قم، انتشارات صدرا، صص 115 ـ 121; ارضای غریزه ی جنسی در اسلام و غرب، مرتضی مطهری، قم، انتشارات صدرا؛ اسلام و ارضای غریزه جنسی ، محمد رضا امین زاده، قم، انتشارات در راه حق.
6. آمار و نقل قول‌ها عمدتاً از کتاب مجموعه مقالات دفاع از حقوق زنان، ‌تدوین دفتر مطالعات و تحقیقات زنان از صفحة 60 تا 72 برداشت شده است.
در این موضوع مى توانید کتاب‌هاى زیر را مطالعه کنید:
أ) جامعه‌شناسى خانواده،‌ از دکتر شهلا اعزازی.
ب) سیماى زن در جهان ـ امریکا، از مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری.
پ) درّ و صدف، از محمد شجاعی، انتشارات محیی، شهرری.
منبع :مرکز اطلاع رسانی حوزه

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد