به من واکسن اسپوتنیک روسی که نظام پزشکی فرستاده بود. حتی کارمندِ در آستانهی بازنشستگی آنجا فکر کرد من دارم تقلب میکنم و میخواهم دوباره واکسن بزنم. بندهی خدا نمیدانست که واکسن اسپوتنیک دو نوع است و نوع آبی را نمیشود دوباره زد. رنگ نوبت بعدش فرق میکند. برایش توضیح دادم.
من امروز وقتی واکسن میزدم هیچ شرمنده نبودم و بابت این وقاحتم عذر میخواهم از همهی ۸۴ میلیون ایرانی که تابحال واکسن نزدهاند. شرمندهام از روی پدران و مادران مظلومی که در صفهای طولانی مرغ ایستادند تا قوت لایموتی پیدا کنند و شکم فرزندانشان را با حداقلی از پروتئین پر کنند.
شرمسارم از همکاران خودم که دیدند پزشکشان بیهیچ آزرمی، بیهیچ عذری، و بیهیچ خجلتی آستینش را بالا زد و واکسن را دریافت کرد وقتی که آنها اگر نه بیشتر از پزشک که دستکم به اندازهی او با همان مراجعان تماس دارند. امروز سهمشان فقط تماشا بود.
شرمندهام از خانوادهی خودم که بخاطر شغلم در معرض خطر قرار دارند اما من نه تنها هیچکاری نتوانستهام برایشان انجام دهم که با زدن واکسن گلیم خودم را از خطر دور کردهام. شش ماه پیش کرونا گرفتم. روزها و شبهایی بر من گذشت که فاصلهای با مرگ نداشتم. مرگ در پیش چشمانم نه عذاب که گریزی از تنگنای نفس به شماره افتاده، بود. اگر آنروز مرده بودم امروز اینقدر زیر بار سنگینِ سرزنشِ خود قرار نداشتم.
بعد ازینکه از بستر کرونا برخاستم تصمیم گرفتم تا مدتی طبابت نکنم. اما سیر و سیل جریانات مرا با خود برد و در سه ماه زمستان که هنوز توانم را بازنیافته بودم و برای راه رفتن نیاز به عصا داشتم ۲۵۰۰ تا ۳ هزار ویزیت انجام دادم تا در این بلیّهای که از زمین و آسمان بر سر بشر آوار شده، مراجعینم را دستکم اندکی به زندگی امیدوار کنم. تا در تنازع بقا، سویهی ماندگاری آنها را افزون کنم در دنیای نابرابری که سهم این مردم با میلیاردها دلار ثروت بیپایان و بیحساب یک واکسن ناقابل کرونا هم نیست.
سازندهی واکسن فایزر دکتر اوگور شاهین چند سال قبل پانصد هزار دلار از جمهوری اسلامی تحت عنوان جایزهی مصطفی دریافت کرده است بخاطر طراحی واکسن ضد سرطان با شیوهی “ام آر ان ای” دقیقاً با همین متد فایزر را ظرف دو روز و نیم طراحی کرد. نخبهی مسلمانی که ما او و همسرش را با پول بیتالمالمان تقویت و پشتیبانی کردیم اما نهایتاً خدمتش سهم بشریتی جز ما شد!
اقتصاددانی مشهور معتقد است که اروپای بعد از جنگ دوم با نفت مفت ایران ساخته شد.
درود بر ما که جز خانهی خود، جهان را آباد کردهایم.
«گر بدین سان زیست باید پست
من چه بیشرمم اگر فانوس عمرم را به رسوائی نیاویزم
بر بلندِ کاجِ خشکِ کوچهی بنبست»
احمد شاملو
نویسنده: دکتر محمد حسین غیاثی