بطور خاص تاریخ اقتصاد به معنای شرح فنی و مدل دار وقایع دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی سهم مهمی در ساختن دنیای ما چنان که امروز هست داشته: سقوط نظام برتون وودز، پیمان پلازا، برآمدن دوران ارز شناور، تغییر ادبیات بانکداری مرکزی از بانکداری توسعه ای به بانکداری مرکزی عمدتا با هدف کنترل تورم و از همه اینها مهمتر مالی سازی فضای اقتصاد. هر یک از اینها معنایی در روابط بین کشورهای توسعه یافته، معجزه رشد کشورهای آسیای شرقی و روابط کشورهای غربی با آنها، سرنوشت کشورهای عضو اوپک از جشن دهه هشتاد تا افول امروز و مانند ان داشته است. بدون درک آنچه در ان دو دهه گذشته ما درکی از علت تحریم شدنمان و علت نحوه واکنشمان به تحریم شدن نخواهیم داشت.
یک نکته دیگر که درباره آن در ایران کمتر گفتگو می شود مالی شدن فضای اقتصاد در دو دهه فوق است. این که این مالی شدن یک سیر طبیعی بوده یا برنامه یا ترکیبی از این دو سالهاست در فضای مطالعاتی خارج از ایران مورد بررسی است. واضح است که وقتی درباره مالی شدن حرف میزنیم صرفا در حال گفتگو حول افزایش بازار سرمایه از تامین مالی و کمیت های فیک دیگری شبیه به این نیستیم بلکه درباره ورود بازار سرمایه /قرضه به روابط عمومی حکمرانی اقتصادی و افزایش سهم دارایی های مالی در اقتصاد را نکات اصلی می دانیم.
از این باب تمرکز بر تاریخ اقتصاد دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی نه تنها توضیح می دهد که گذشته ما چگونه حال ما را ساخته است بلکه توضیح می دهد احتمالا چه چیزی در آینده در انتظار ماست. فارغ از آن که سرنوشت این دور بازی بورس در ایران چه شود آن دو نکته اصلی با تقریب خوبی در حال تحقق است و ما( شاید) در آستانه یک دوره مالی شدگی فضای اقتصاد ایران باشید. مع الاسف پیش از آن که ظرفیت های بخش واقعی اقتصاد را به درستی استفاده کرده باشیم و پیش از آن که به ریل توسعه باز گردیم.
تصور می کنم امروز وقت تمرکز بر تاریخ اقتصاد دهه ۷۰ و ۸۰ میلای باشد.
پی نوشت: شخصا از این به بعد می کوشم روی این حوزه خاص متمرکز باشم شاید که آموختن آن روزی چارچوبی بهتر برای درک امروز و فردا به دست دهد. این حقیقت ناچار باعث خواهد شد در اینجا یا جای دیگر تمرکز چندانی بر وقایع امروز یا نکاتی که به سوالات سیاستگذاری امروز ما بپردازد، نداشته باشم.
کانال اقتصاد سیاسی