آنچه جای مناقشه ندارد این است که پولی شدن کسری بودجه، اقتصاد ایران را بی ثباتتر از قبل میکند و آنچه مورد اجماع نسبی است این است که تامین مالی این کسری از محل اوراق بدهی به مراتب بهتر از استقراض از بانک مرکزی است. اما نکته محل اختلاف در چند جاست:
کاهش نرخ بهره بین بانکی به نزدیک به ۱۰ درصد ناشی از پدیده کروناست که یک افت تقاضای وام را موجب شده است. تا اسفندماه نرخ بهره بین بانکی در حدود ۱۸ درصد بوده است (رجوع کنید به آمار بازار بین بانکی در سال ۱۳۹۸). لذا در تحلیل نباید کرونا و نقش آن را نادیده گرفت. اگر آنگونه که آمارهای شاپرک نشان میدهد اقتصاد در تیرماه همانند خرداد رفتار کند آنگاه میتوان امیدوار بود که تقاضای وام از سوی بنگاهها افزایش یابد.
نکته دوم این است که فرض تحلیل ایشان این است که سازمان برنامه نمیفهمد پولی شدن کسری بودجه چه خطراتی دارد و تامین مالی از محل اوراق چقدر بهتر از استقراض از بانک مرکزی است. واقعیت آنست که با اطمینان میتوان گفت لااقل در بخش اقتصادی آن سازمان به این قضیه واقف هستند و مساله ندانستن نیست. شاید بگویید که سازمان برنامه بهرغم اینکه به مخاطرات کسری بودجه واقف است نمیتواند در برابر فشارهای سیاسی مقاومت کند و به همین دلیل به کسری بودجه تن می دهد. این حرف پذیرفتنیتر است از ندانستن. در عین حال که دولت میتوانست امسال هزینه های خود را کنترل بیشتری کند که متاسفانه نکرد و برعکس خود را به هزینه بیشتر متعهد ساخته است. بهرغم این وضعیت ناخوشایند هنوز میتوان اطمینان خاطر داشت که دولت با یک تاخیر روند درست را دنبال کند و از آن ناامید نبود.
نکته سوم دیگر پایه تحلیل ایشان است که می گوید وزارت اقتصاد فکر می کند اوراق را باید ارزان بفروشد و برای دو یا سه درصد سود کمتر، کل قیصریه را آتش میزند. واقعیت آنست که قاعدتا دوستان وزارت اقتصاد نیز راضی نیستند که اقتصاد در مسیر تورمهای بالا قرار گیرد صرفا برای اینکه دو یا سه درصد تخفیف ندهند. اتفاقا عملکرد گذشته نشان می دهد که خزانهداری و مرکز مدیریت بدهی در سالهای اخیر توجه خوبی به اوراق بدهی داشته و روی انتشار اوراق و مدیریت این بدهی تاکید فراوان داشته است. تا کنون نیز این وزارتخانه هزاران میلیارد تومان اوراق منتشر کرده و فروخته و این ادعا که این وزارتخانه از اهمیت اوراق بدهی مطلع نیست ادعایی مقبول نیست.
اینکه ایشان می گویند از اوراق به دلیل نرخ تورم مورد انتظار بالا در آینده استقبال نشده نیز راه حل سادهای دارد و آن این است که لزومی ندارد که سررسید اوراق سهساله باشد و میتوان اوراق یکساله منتشر کرد که ریسک برای خریدار اوراق کاهش یابد کما اینکه در حال حاضر نیز خزانهداری اوراق متنوعی عرضه کرده است. حتی اگر این تحلیل ایشان درست می بود که نیست من بدون اینکه در اجرا دستی داشته باشم تصور می کنم وقتی نرخ بهره بین بانکی ۱۰ درصد است قرض گرفتن دولت از نظام بانکی از طریق بانک ملی به صرفهتر از انتشار اوراق با بهره بالاتر است و راه برای دولت بسته نیست. دولت بدون اینکه مجبور شود رشد شدید پایه پولی و تورمهای بالا را تن دهد میتواند از نظام بانکی که با مازاد منابع روبروست در نرخهای پایین استقراض کند.
اگر مسیر انتشار اوراق جواب ندهد آیا نرخ رشد ۱۰۰ درصدی پایه پولی سرنوشت محتوم ماست ؟ این حرف نیز صحیح نیست. بیشترین تخمینها از کسری بودجه در حدود ۵۰ درصد کسری است یعنی حدود ۲۵۰ هزار میلیارد تومان. حتی اگر همه این کسری از محل پایه پولی تامین شود بازهم رشد ۱۰۰ درصدی نخواهیم داشت. در حال حاضر ۳۵۰ هزار میلیارد تومان است یعنی در بدترین حالت رشد ۷۰ درصدی خواهیم داشت. روشن است که کار حداقل امسال به آنجا نخواهد کشید. به نظر می رسد با این اوضاعی که در بورس هست دولت فرصتهای بی نظیری برای فروش دارایی در اختیار داشت و هنوز تا حدی دارد که از آن به اندازه کافی بهره برداری نکرده است. لذا ابرتورم آینده محتوم ما نیست.
نکته آخر اینکه آیا انتشار چنین فایل صوتی و شروع ونزوئلایی شدن را خبر دادن امری درست یا نه؟ با توجه به نفوذ کلام آقای ناظران و تعداد بالای مشترکان کانال ایشان من چنین اقدامی را خدمت و به صلاح اقتصاد و کشور نمیدانم. حتی اگر پیش بینی ایشان صددرصد درست هم بود که نیست و عن قریب ابرتورم یقه اقتصاد ایران را می گرفت که نمیگیرد بازهم گفتن آن در عرصه عمومی کمکی به حل آن نمی کرد و ای بسا به تسریع آن یاری رساند. همه ما به دنبال آن هستیم.
علی سرزعیم