نیروهای پایدار عبارت بودند از فرهنگ شیعی تودههای شهری، پیوندهای تاریخی میان بازار و نهادهای دینی و دگرگونیهای اخیر اجتماعی-اقتصادی که روسای قدرتمند ایلات و قبایل، زمین داران بزرگ و سایر بزرگان روستایی را از میان برداشته بود. البته لازم به یادآوری است که همان فرهنگ مردمی در دهه ۱۳۲۰ نتوانست حزب توده را از بسیج طبقه کارگر شهری از جمله مزدبگیران بازار بازدارد.
همچنین باید یادآوری کرد که هرچند ایران بار دیگر شاهد قدرتیابی روسای ایلات و قبایل و بزرگان روستایی همچون سال ۱۲۸۸- نخواهد بود، این امکان وجود دارد که در آینده گروههای عیر روحانی بتوانند تودههای روستایی را بسیج کند. گرچه نوسازی به بزرگان ایلات و قبایل و زمین داران بزرگ ضربه مرگباری زده است، مهار پایدار و همیشگی جمعیت ایلاتی و دهقانی توسط روحانیون را تضمین نکرده است.
آن عوامل گذرا و موقتی که قدرت یابی روحانیون را ممکن ساخت، عبارت بودند از شخصیت کاریزمایی آیت الله خمینی، نفرت شدید مردم از شاه و ناتوانیهای سازمانی احزاب غیرمذهبی که رژیم در طول حدود بیست و پنج سال بر آنها تحمیل کرده بود. غیرمحتمل و بعید است که روحانیت، آیت الله خمینی دیگری عرضه کند. زیرا هرچند برخی از شاگردان او مانند خودش انقلابی هستند و برخی دیگر همانند وی هوشمندی سیاسی دارند، هیچ کدام از آنها هر دو توانایی را با هم ندارند. تا چونان رهبر انقلابی موفقی وارد میدان شوند.
همچنین این احتمال نیز وجود ندارد که روحانیت، دشمن عمومی دیگری به منفوری شاه پیدا کند تا بتواند کل جمعیت را متحد کند- مگر در صورت هجوم یک دشمن خارجی وتهدید کشور. دلیل آخر اینکه، با جان گرفتن نیروهای غیرمذهبی و نفوذ آنها در بین طبقات ناراضی بویژه طبقه روشنفکر، پرولتاریای شهری و طبقات پایین روستایی، روحانیون کمکم انحصار سازمانی خود را از دست خواهند داد. اما اینکه کدامیک از سازمانها، احزاب قدیمیتر از جمله حزب توده و جبهه ملی یا اینکه سازمانهای نوپاتری مانند فدایی و مجاهدین، یا حتی عناصری از ارتش از همپاشیده، خواهند توانست طبقات ناراضی را جدب کند، پرسشی است که پاسخ آن را آیندگان باید پیدا کنند.
منبع: ایران میان دو انقلاب