۱۳۹۳/۰۸/۱۰
–
۱۲۹ بازدید
آیا نقد همیشه اثر مثبت دارد؟
پاسخ اجمالی:
نقد اگر منصفانه بوده و با روش صحیح ودر نظر گرفتن مجموعه ی شرایط صورت گیرد، اثر مثبت داشته و زمینه پیشرفت را فراهم می کند.
پاسخ تفصیلی:
نقد در هر یک از حوزههای مسائل اجتماعی، مستلزم مجموعهای از آگاهیها و اطلاعات مرتبط با آن موضوع است که اهم آن عبارت است از:
1. شناخت مناسب وضع موجود آن مسئله یا پدیده.
2. شناخت وضع آرمانی و مطلوب آن مسئله یا پدیده.
3. شناخت عوامل تأثیرگذار بر روند تغییرات مسئله از جهت چگونگی دور یا نزدیک شدن مسئله یا پدیده به وضع مطلوب.
بنا به دلایل متعدد و گوناگون، نقد در جامعه امروز ایران از پیچیدگی مضاعفی برخوردار است چرا که از یکسو آرمانهای اسلامی مبتنی بر مکتب وحی، سازنده و تعریفکننده وضع مطلوب بسیاری از پدیدههای اجتماعی است و از سوی دیگر بخش مهمی از عوامل مؤثر بر ایجاد بحرانها و مشکلاتی که در جامعه ایران به وجود میآید ریشه در تحولات و رویدادهای حاصل از تعامل با دنیای مدرن و جوامع سرمایهداری غرب دارد، که البته در روند ورود و اثرگذاری آنها، نارسایی و ضعفهای درونی جامعه ما نقش تعیینکنندهای دارد.
شریط نقد:
اول :اخلاص است یعنی نقد لله و برای رشایت او باشد.
دوم:خود برای تغییر گام بردارد یعنی در عین کار و عمل اسلامی موانع را برطرف و پیشنهاد و انتقاد نماید نه اینکه گوشه ای بنشید و از دور نقد کند.
سوم:در طرف مقابل احساس کند ظرفیت نقد وجود دارد اگر این ظرفیت وجود نداشته باشد باید تحمل و فرهنگ سازی کند تا بوجود آید و گرنه انتقادات بر حق او مایه فتنه خواهد بود و او را منزوی خواهند کرد.
چهارم:انصاف در نقد، از اهمیت بالایی برخوردار است. بهنظر میرسد توجه همزمان به نقاط منفی و مثبت یک اثر، نقد منصفانه را بهدنبال میآورد. در صورتیکه نقد با اشاره به نقاط مثبت آغاز شود، بیشتر در دل مخاطب و خالق اثر تاثیر میگذارد.
ششم: تخصص، ویژگی منتقد
روش نقد:
سخن نخست در نقد دیگری، «حسن نیت و خیرخواهی» است.
تخریب، نشانة حسادت و دشمنی است؛ ولی «نقد دل سوزانه»، گواه حسن نیت و کمال خواهی و اصلاح گری است.
دلی که آکنده از حسد باشد، نمی تواند خروجی مطلوبی به نام «نقد سالم» داشته باشد. چه زیباست تعبیر امام صادق علیه السلام که فرمود:«النصیحه من الحاسد محالٌ؛ نصیحت و خیرخواهی از سوی حسود، محال است».( مجلسی، بحارالانوار، ج 75، ص 194.)
حسود، بیشتر به فکر تخریب و ضایع کردن است؛ نه اصلاح و سازندگی و رفع معایب.
وقتی کسی نقطة ضعف ها و خطاهای دیگری را رسانه ای می کند و به صحنة مطبوعات می کشاند، روشن است که قصد اصلاح ندارد وگرنه، می توانست به خود او بگوید. شنیدن نقد در خفا و مهربانانه، زمینة پذیرش بیشتری دارد؛ تا علنی و افشاگرانه امام علی علیه السلامفرمود: «نصحک بین الملأ تقریعٌ؛ نصیحت کردنت آشکارا و در حضور دیگران، کوبیدن است.( ری شهری، میزان الحکمه، حدیث 22171.)
این مضامین، در احادیث مربوط به نقد و موعظه و نصیحت آمده است:
نصیحت گر دل سوز، آن چه را برای دیگری نمی پسندد، برای خود هم نمی پسندد. نصیحت و نقد افراد پست، یا از روی طمع است یا از روی بی مهری. چه بسا نصیحت گر در پی غش و نیرنگ باشد! نصیحت زیاد، به اتهام می انجامد. حرف سخن چینان و گزارش دهندگان را زود قبول مکن؛ زیرا سخن چین، گاهی خود را در قالب خیرخواهان در می آورد. مؤمن نسبت به مؤمن، باید خیرخواه و دل سوز باشد؛ هم پیش رو و هم پشت سر. کسی که خیرخواهانه نصیحت نکند، حق مؤدّت و دوستی را ادا نکرده است. نسبت به دیگران دل سوز باشید؛ همان طور که خیرخواه خویشتنید و… .
نقد پذیری:
نخستین چیزی که در پذیرش نقد، مؤثر است، احساس خوش بینی به ناقد و دریافت خیرخواهی اوست.
اگر بدبین باشیم، نقد را هم نمی پذیریم. اگر نشانه های عدم صداقت در منتقد را ببینیم، حالت پذیرش از میان می رود؛ ولی وقتی دیدیم نقد ناقد، از روی دل سوزی است و سخنش حق و به جاست و قصد و غرضی در کار نیست، باید متواضعانه بپذیریم و در صدد اصلاح برآییم؛ نه آن که تهمت بزنیم و فرافکنی بکنیم.
مشتری کالای تملق نباشیم و راه نقد را هم نبندیم.
امام باقر علیه السلام فرمود:«اتبع من یبکیک و هو لک ناصحٌ، و لا تتّبع من یضحکک و هو لک غاشٌ؛ از کسی پیروی کن که از روی خیرخواهی و نصیحت، تو را می گریاند؛ ولی پیروی از کسی مکن که فریبکارانه تو را می خنداند».( محاسن برقی، ج 2، ص 440.)
گرچه ممکن است تذکر و انتقاد دیگری، در ذائقة ما تلخ آید، ولی تلخی نقد و تذکر، به مراتب سودمندتر از شیرینی چاپلوسی و نیرنگ و فریب است.
نقدپذیری در مسائل اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، مدیریتی، اجرایی و…، ضامن سلامت رابطه ها و رشد افکار و تعالی عملکردهاست. در رساله الحقوق امام سجاد علیه السلام آمده است:
«حق نصیحت کننده، آن است که نسبت به او نرمش و انعطاف نشان دهی و به سخنش گوش فرا دهی. اگر حرفش به جا و راست بود، خدای متعال را سپاس بگویی و اگر تذکرش موافق با حق نبود، نپذیری و او را متهم نسازی و اگر خطا بود، او را به سبب آن، مؤاخذه نکنی و به هر حال، نسبت به او حساس نشوی.»( شیخ صدوق، خصال، ص 570، میزان الحکمه، حدیث 20152.)
نه از «نقد منصفانه» دیگران برنجیم و نه از چاپلوسی و زبان بازی دیگران لذت ببریم.
حق را هر چند تلخ باشد، بپذیریم و تملق را هر چند شیرین باشد، رد کنیم.
با بستن راه چاپلوسی و تملق، می توان از آفت دروغ و تهمت هم مصون ماند.
نقد اگر منصفانه بوده و با روش صحیح ودر نظر گرفتن مجموعه ی شرایط صورت گیرد، اثر مثبت داشته و زمینه پیشرفت را فراهم می کند.
پاسخ تفصیلی:
نقد در هر یک از حوزههای مسائل اجتماعی، مستلزم مجموعهای از آگاهیها و اطلاعات مرتبط با آن موضوع است که اهم آن عبارت است از:
1. شناخت مناسب وضع موجود آن مسئله یا پدیده.
2. شناخت وضع آرمانی و مطلوب آن مسئله یا پدیده.
3. شناخت عوامل تأثیرگذار بر روند تغییرات مسئله از جهت چگونگی دور یا نزدیک شدن مسئله یا پدیده به وضع مطلوب.
بنا به دلایل متعدد و گوناگون، نقد در جامعه امروز ایران از پیچیدگی مضاعفی برخوردار است چرا که از یکسو آرمانهای اسلامی مبتنی بر مکتب وحی، سازنده و تعریفکننده وضع مطلوب بسیاری از پدیدههای اجتماعی است و از سوی دیگر بخش مهمی از عوامل مؤثر بر ایجاد بحرانها و مشکلاتی که در جامعه ایران به وجود میآید ریشه در تحولات و رویدادهای حاصل از تعامل با دنیای مدرن و جوامع سرمایهداری غرب دارد، که البته در روند ورود و اثرگذاری آنها، نارسایی و ضعفهای درونی جامعه ما نقش تعیینکنندهای دارد.
شریط نقد:
اول :اخلاص است یعنی نقد لله و برای رشایت او باشد.
دوم:خود برای تغییر گام بردارد یعنی در عین کار و عمل اسلامی موانع را برطرف و پیشنهاد و انتقاد نماید نه اینکه گوشه ای بنشید و از دور نقد کند.
سوم:در طرف مقابل احساس کند ظرفیت نقد وجود دارد اگر این ظرفیت وجود نداشته باشد باید تحمل و فرهنگ سازی کند تا بوجود آید و گرنه انتقادات بر حق او مایه فتنه خواهد بود و او را منزوی خواهند کرد.
چهارم:انصاف در نقد، از اهمیت بالایی برخوردار است. بهنظر میرسد توجه همزمان به نقاط منفی و مثبت یک اثر، نقد منصفانه را بهدنبال میآورد. در صورتیکه نقد با اشاره به نقاط مثبت آغاز شود، بیشتر در دل مخاطب و خالق اثر تاثیر میگذارد.
ششم: تخصص، ویژگی منتقد
روش نقد:
سخن نخست در نقد دیگری، «حسن نیت و خیرخواهی» است.
تخریب، نشانة حسادت و دشمنی است؛ ولی «نقد دل سوزانه»، گواه حسن نیت و کمال خواهی و اصلاح گری است.
دلی که آکنده از حسد باشد، نمی تواند خروجی مطلوبی به نام «نقد سالم» داشته باشد. چه زیباست تعبیر امام صادق علیه السلام که فرمود:«النصیحه من الحاسد محالٌ؛ نصیحت و خیرخواهی از سوی حسود، محال است».( مجلسی، بحارالانوار، ج 75، ص 194.)
حسود، بیشتر به فکر تخریب و ضایع کردن است؛ نه اصلاح و سازندگی و رفع معایب.
وقتی کسی نقطة ضعف ها و خطاهای دیگری را رسانه ای می کند و به صحنة مطبوعات می کشاند، روشن است که قصد اصلاح ندارد وگرنه، می توانست به خود او بگوید. شنیدن نقد در خفا و مهربانانه، زمینة پذیرش بیشتری دارد؛ تا علنی و افشاگرانه امام علی علیه السلامفرمود: «نصحک بین الملأ تقریعٌ؛ نصیحت کردنت آشکارا و در حضور دیگران، کوبیدن است.( ری شهری، میزان الحکمه، حدیث 22171.)
این مضامین، در احادیث مربوط به نقد و موعظه و نصیحت آمده است:
نصیحت گر دل سوز، آن چه را برای دیگری نمی پسندد، برای خود هم نمی پسندد. نصیحت و نقد افراد پست، یا از روی طمع است یا از روی بی مهری. چه بسا نصیحت گر در پی غش و نیرنگ باشد! نصیحت زیاد، به اتهام می انجامد. حرف سخن چینان و گزارش دهندگان را زود قبول مکن؛ زیرا سخن چین، گاهی خود را در قالب خیرخواهان در می آورد. مؤمن نسبت به مؤمن، باید خیرخواه و دل سوز باشد؛ هم پیش رو و هم پشت سر. کسی که خیرخواهانه نصیحت نکند، حق مؤدّت و دوستی را ادا نکرده است. نسبت به دیگران دل سوز باشید؛ همان طور که خیرخواه خویشتنید و… .
نقد پذیری:
نخستین چیزی که در پذیرش نقد، مؤثر است، احساس خوش بینی به ناقد و دریافت خیرخواهی اوست.
اگر بدبین باشیم، نقد را هم نمی پذیریم. اگر نشانه های عدم صداقت در منتقد را ببینیم، حالت پذیرش از میان می رود؛ ولی وقتی دیدیم نقد ناقد، از روی دل سوزی است و سخنش حق و به جاست و قصد و غرضی در کار نیست، باید متواضعانه بپذیریم و در صدد اصلاح برآییم؛ نه آن که تهمت بزنیم و فرافکنی بکنیم.
مشتری کالای تملق نباشیم و راه نقد را هم نبندیم.
امام باقر علیه السلام فرمود:«اتبع من یبکیک و هو لک ناصحٌ، و لا تتّبع من یضحکک و هو لک غاشٌ؛ از کسی پیروی کن که از روی خیرخواهی و نصیحت، تو را می گریاند؛ ولی پیروی از کسی مکن که فریبکارانه تو را می خنداند».( محاسن برقی، ج 2، ص 440.)
گرچه ممکن است تذکر و انتقاد دیگری، در ذائقة ما تلخ آید، ولی تلخی نقد و تذکر، به مراتب سودمندتر از شیرینی چاپلوسی و نیرنگ و فریب است.
نقدپذیری در مسائل اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، مدیریتی، اجرایی و…، ضامن سلامت رابطه ها و رشد افکار و تعالی عملکردهاست. در رساله الحقوق امام سجاد علیه السلام آمده است:
«حق نصیحت کننده، آن است که نسبت به او نرمش و انعطاف نشان دهی و به سخنش گوش فرا دهی. اگر حرفش به جا و راست بود، خدای متعال را سپاس بگویی و اگر تذکرش موافق با حق نبود، نپذیری و او را متهم نسازی و اگر خطا بود، او را به سبب آن، مؤاخذه نکنی و به هر حال، نسبت به او حساس نشوی.»( شیخ صدوق، خصال، ص 570، میزان الحکمه، حدیث 20152.)
نه از «نقد منصفانه» دیگران برنجیم و نه از چاپلوسی و زبان بازی دیگران لذت ببریم.
حق را هر چند تلخ باشد، بپذیریم و تملق را هر چند شیرین باشد، رد کنیم.
با بستن راه چاپلوسی و تملق، می توان از آفت دروغ و تهمت هم مصون ماند.