پاپ با شیخ احمد الطیب الازهری گفتگو میکند؛
پاپ به بنگلادش و میانمار سفر میکند و دست نوازش بر سر آوارگان روهینگایی میکشد؛
پاپ پای مهاجرین را میشوید و میبوسد؛
پاپ به دیدار آیت الله سیستانی در عراق میرود و در کنارش مینشیند.
این وسط جماعتی از ما به دنبال بحث و جدل بر سر اثبات برتری حوزه علمیه قم و نجفاند. کسی حرف از پیشیگیری حوزه نجف در فهم اولویتهای جهانی میزند و کس دیگری به دنبال اثبات محوری بودن حوزه علمیه قم در نسبت با حوزه نجف است. برخی میخواهند اثبات کنند اینکه عالم سنی به دیدار پاپ رفته و پاپ مسیحی به دیدار عالم شیعی آمده خودش دلیلی است بر اثبات ولایت حضرت علی ابن ابیطالب از اول. عدهای از رفقا هم تلاش دارند به پاپ حالی کنند که اگر حاجی نبود کلیساهای شما را هم داعشیها بر باد داده بودند.
اما حواسمان نیست که همه اینها حواشی حضور جناب پاپ بعنوان متن این داستان است. همهی بحثهای فوق تحت الشعاع حضور شخص پاپ در عراق هستند. یک بار دیگر “دیپلماسی دیدار” پاپ فعال شده و او و پیروانش در کلیسا حق دارند درو کنندهی محصول این دیپلماسی باشند. پاپ مدعی پیامی جهانی است و برای این پیام جهانیاش هم حضوری جهانی برای خودش رقم زده.
این پاپ است که به گفتگو با علمای شیعه و سنی مینشیند وقتی عمده علمای شیعه و سنی ما برای هم شاخ و شانه میکشند. این پاپ است که پیگیر مساله آوارگان است وقتی بسیاری از علمای ما روحشان هم خبر ندارد. این پاپ است که خودش را در حد بوسیدن پای مهاجرین نه اینجایی نه آنجایی پایین میآورد وقتی حقوق مهاجرین کنار گوش علمای ما له میشود.
از نجف تا قم با علمایی روبرو هستیم که بعضا نیم قرن پایشان را از شهر بیرون نگذاشتهاند اما تاکید دارند که پیامشان جهان شمول است. اگر ادعای جهانشمولی حرف و گفتمان و پیام خویش را داریم نگاهی به رفتار پاپ بیندازیم و بعد ادعای خویش را یک بار دیگر محک بزنیم؛ شاید تجدید نظر کردیم؛ یا در ادعایمان و یا در رفتارمان.
روحالله رضوی