۱۳۹۳/۰۸/۰۶
–
۶۱۶ بازدید
ساکنین جزیرة العرب در آستانه ظهور اسلام چه کسانی بودند؟
در مورد تمامی ساکنین و طوایف جزیره العرب اطلاع دقیقی در دست نیست. بخشی از اطلاعات موجود را نیز می توان به صورت ذیل خدمتتان ارائه نمود: ۱.۱ قبایل یمنی۱.۲ قبایل ربیعه
۱.۳ قبایل مُضَری
۱.۴ دیگر قبایل
قبایل درون عربستان پیش ازظهور اسلام به ۳ مجموعه بزرگ و رقیب و متخاصم تقسیم میشدند که هرکدام دارای آداب و رسومِ سنتی و دین مخصوص به خودشان بودند، و در آداب و رسومشان نقاط مشترک بسیاری با مجموعههای دیگر داشتند. این سه مجموعه عبارت بودند از:
1. مجموعه قبایل یمنی در جنوب عربستان؛
2. مجموعه قبایلِ ربیعه در شرق و شمال شرق عربستان؛
3. مجموعه قبایل مُضَر (بر وزن هنر) در مرکز و غرب عربستان.
قبایل یمنی
بزرگترین مجموعه قبایل عربستان قبایلِ یمنی بودند. مجموعه قبایل یمنی جنوب عربستان به چند بخش تقسیم شده بود:
1. قبایل مِذحَج (بر وزن بهتر) با شاخههای متعددشان در درون یمن ساکن بودند.
2. قبایل کِنده (بر وزن قبله) که محل اسکانشان در منطقه حَضرَموت در شرق یمن در همین سرزمینی بود که اکنون نیز شرق یمن نامیده میشود و تا مرزهای عمان امتداد دارد و از چندین شاخه تشکیل میشد.
3. قبایل کَلب که از بزرگترین قبایل کوچنده به شام در اوائل قرن هفتم میلادی بودند.
4. قبایل غسان که در جنوب شام مستقر شده بودند.
5. قبیله بنیاسد که در شمال حجاز میزیستند و از نظر آداب و رسوم سنتی شباهت تام و تمام با قبایل درون یمن داشتند و دارای کاهنان مقدس قبیلهئی بودند که منصب شان موروثی بود.
قبایل کَلب و غسان دو مجموعه از قبایل یمنی بودند که در زمانی از تاریخ به بیابانهای شام کوچیده و دردرون مرزهای امپراطوری روم میزیستند.
یمنیها از نظر سنتی دارای یک خدای برتر و مشترک بودند که دارای کعبه مخصوص به خودش بود. درکنار او خدایان کوچک دیگر نیز پرستیده میشدند که نیاهای مقدس از خاندانهای کاهنان سنتی- به نامهای وُد، یغوث، یعوق، نَسرا- بودند. یعنی دین قبایل یمن یک دین مبتنی بر نیاپرستی بود، و کاهنانِ مرده و زنده که نوادگان نیاهای تقدس یافته بودند، رابطان میان مردم و خدای مشترکشان پنداشته میشدند؛ و منصب کهانت از پدر به پسر دست به دست میشد. آخرین کاهن مقدس قبایل یمنی مردی بود که در تاریخ اسلام با نام «اسود عَنسی» – یعنی سیاه قبیله عنس – شناخته میشود.
قبایل ربیعه
قبایل ربیعه که در بخش شرقی عربستان جاگیر بودند به دو بخش تقسیم میشدند.
1. قبایل بنیبکر بزرگترین بخش قبایل ربیعه بودند که در شمالشرق عربستان اسکان داشتند.
2. قبایل بنیحنیفه که محل اسکانشان در منطقه یمامه درشرق عربستان بود، ازنظر جمعیتی دردرجه دوم قرار میگرفتند.
خدای مشترک دستهبندی قبایل ربیعه الرحمان نام داشت، و دارای کعبه مخصوص به خودش در یمامه بود. یمامه از روزگاران دور تا اوائل قرن هفتم میلادی در درون قلمرو ایران واقع میشد.
قبایل مُضَری
قبایل مُضَری که سومین دستهبندی قبایل عربستان بودند به چهار دسته تقسیم میشدند:
1. قبیله بنیعامر که بزرگترین بخش قبایل مضری بود و در مرکز عربستان اسکان داشت.
2. قبیله بنیتمیم که بین بنیعامر و حجاز جاگیر بودند و بعد از بنیعامر ازنظر جمعیتی مرتبه دوم را داشتند.
3. قبایل هوازن و ثقیف که ازنظر جمعیتی بعد ازاینها قرار میگرفتند و در منطقه طائف ساکن بودند.
4. قبایل قریش و کِنانه که در مکه و اطرافش اسکان داشتند و کوچکترین بخش قبایل مُضَری بودند.
خدای مشترک تمامی قبایل مضری الله بود؛ و کعبه واقع در مکه که در زمانی از تاریخ برای پرستش او ساخته شده بود در اوائل قرن هفتم میلادی برترین بیت الله نزد این قبایل بود.
دیگر قبایل
مجموعه دیگری از قبایل عرب به نام «اِیاد» نیز در نخش شرقی بیابانهای شام میزیستند. تمدنهای معروف به پترا و تدمر که ویرانههای شکوهمندی ازآن هنوز در سوریه و اردن برجا است یادگار این مجموعه از قبایل عرب است. خدای باستانی اینها اللات نام داشت؛ و درنوشتههای هرودوت نیز نام این خدا آمدهاست. خدای باستانی اینها اللات نام داشت؛ و درنوشتههای هرودوت نیز نام این خدا آمدهاست. آخرین پادشاه تدمر، وهب اللات معاصر شاپور اول ساسانی بود؛ و رومیها با کشتن وی تدمر را بهکلی ویران کردند. خرابههای بزرگ معبد اللات در منطقه تدمر سوریه داستان یک دوران پرشکوه را بازگوئی میکند.
قبایل عربِ شام تا اواخر قرن ششم میلادی عموما به دین مسیح گرویده بودند و چیزی از دین کهن در میانشان نمانده بود. بعد ازگسترش اسلام نیز اینها خیلی دیر- و با آهنگی آهسته در طی یکی دوقرن- مسلمان شدند. ازاین رو در جریان سخن از شکلگیری اسلامهای متنازع که موضوع این نوشتار است به اینها اشارهئی نخواهد رفت. دراینجا همینقدر اشاره کنم که مبلغان مسیحی قبایل عرب شام- مخصوصا قبایل ایاد- که برای تبلیغ یکتاپرستی به میان قبایل عربستان میرفتند و در مناسبتها و بازارهای فصلی سخنرانی میکرند و شعر میخواندند اثر بسیار محسوسی در توجه دادن قبایل درون عربستان به یکتاپرستی داشتند؛ و داستانهای بسیاری از این مبلغان وارد کتابهای سیره و تاریخ اسلام شدهاست که جای سخن ازآنها دراینجا نیست.
علاوه براینها دو مجموعه کوچکِ دیگر به نامهای اَزُد و عبدالقیس نیز در سواحل جنوبی خلیج فارس – ازحد ظفار و عُمان درمرور از امارات کنونی تا قطر و بحرین کنونی- میزیستند که به علل جغرافیائی از بقیه قبایل عربستان جدا افتاده بودند و ارتباطی با رقابتهای قبایلی درون عربستان نداشتند، و ازاین نظر در جُستار کنونی جا نمیگیرند. اینها از روزگار هخامنشی در درون مرزهای سنتی ایران واقع میشدند و تا اواخر قرن ششم میلادی آئینهای مزدایسنا و مسیحیت درآنها رواج یافته بود، و درآستانه ظهور اسلام تابع ایران ساسانی بودند.
منابع
ایلیا پتروشفسکی: اسلام در ایران – ترجمه کریم کشاورز. تهران. ۱۳۵۳ . انتشارات پیام
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
۱.۳ قبایل مُضَری
۱.۴ دیگر قبایل
قبایل درون عربستان پیش ازظهور اسلام به ۳ مجموعه بزرگ و رقیب و متخاصم تقسیم میشدند که هرکدام دارای آداب و رسومِ سنتی و دین مخصوص به خودشان بودند، و در آداب و رسومشان نقاط مشترک بسیاری با مجموعههای دیگر داشتند. این سه مجموعه عبارت بودند از:
1. مجموعه قبایل یمنی در جنوب عربستان؛
2. مجموعه قبایلِ ربیعه در شرق و شمال شرق عربستان؛
3. مجموعه قبایل مُضَر (بر وزن هنر) در مرکز و غرب عربستان.
قبایل یمنی
بزرگترین مجموعه قبایل عربستان قبایلِ یمنی بودند. مجموعه قبایل یمنی جنوب عربستان به چند بخش تقسیم شده بود:
1. قبایل مِذحَج (بر وزن بهتر) با شاخههای متعددشان در درون یمن ساکن بودند.
2. قبایل کِنده (بر وزن قبله) که محل اسکانشان در منطقه حَضرَموت در شرق یمن در همین سرزمینی بود که اکنون نیز شرق یمن نامیده میشود و تا مرزهای عمان امتداد دارد و از چندین شاخه تشکیل میشد.
3. قبایل کَلب که از بزرگترین قبایل کوچنده به شام در اوائل قرن هفتم میلادی بودند.
4. قبایل غسان که در جنوب شام مستقر شده بودند.
5. قبیله بنیاسد که در شمال حجاز میزیستند و از نظر آداب و رسوم سنتی شباهت تام و تمام با قبایل درون یمن داشتند و دارای کاهنان مقدس قبیلهئی بودند که منصب شان موروثی بود.
قبایل کَلب و غسان دو مجموعه از قبایل یمنی بودند که در زمانی از تاریخ به بیابانهای شام کوچیده و دردرون مرزهای امپراطوری روم میزیستند.
یمنیها از نظر سنتی دارای یک خدای برتر و مشترک بودند که دارای کعبه مخصوص به خودش بود. درکنار او خدایان کوچک دیگر نیز پرستیده میشدند که نیاهای مقدس از خاندانهای کاهنان سنتی- به نامهای وُد، یغوث، یعوق، نَسرا- بودند. یعنی دین قبایل یمن یک دین مبتنی بر نیاپرستی بود، و کاهنانِ مرده و زنده که نوادگان نیاهای تقدس یافته بودند، رابطان میان مردم و خدای مشترکشان پنداشته میشدند؛ و منصب کهانت از پدر به پسر دست به دست میشد. آخرین کاهن مقدس قبایل یمنی مردی بود که در تاریخ اسلام با نام «اسود عَنسی» – یعنی سیاه قبیله عنس – شناخته میشود.
قبایل ربیعه
قبایل ربیعه که در بخش شرقی عربستان جاگیر بودند به دو بخش تقسیم میشدند.
1. قبایل بنیبکر بزرگترین بخش قبایل ربیعه بودند که در شمالشرق عربستان اسکان داشتند.
2. قبایل بنیحنیفه که محل اسکانشان در منطقه یمامه درشرق عربستان بود، ازنظر جمعیتی دردرجه دوم قرار میگرفتند.
خدای مشترک دستهبندی قبایل ربیعه الرحمان نام داشت، و دارای کعبه مخصوص به خودش در یمامه بود. یمامه از روزگاران دور تا اوائل قرن هفتم میلادی در درون قلمرو ایران واقع میشد.
قبایل مُضَری
قبایل مُضَری که سومین دستهبندی قبایل عربستان بودند به چهار دسته تقسیم میشدند:
1. قبیله بنیعامر که بزرگترین بخش قبایل مضری بود و در مرکز عربستان اسکان داشت.
2. قبیله بنیتمیم که بین بنیعامر و حجاز جاگیر بودند و بعد از بنیعامر ازنظر جمعیتی مرتبه دوم را داشتند.
3. قبایل هوازن و ثقیف که ازنظر جمعیتی بعد ازاینها قرار میگرفتند و در منطقه طائف ساکن بودند.
4. قبایل قریش و کِنانه که در مکه و اطرافش اسکان داشتند و کوچکترین بخش قبایل مُضَری بودند.
خدای مشترک تمامی قبایل مضری الله بود؛ و کعبه واقع در مکه که در زمانی از تاریخ برای پرستش او ساخته شده بود در اوائل قرن هفتم میلادی برترین بیت الله نزد این قبایل بود.
دیگر قبایل
مجموعه دیگری از قبایل عرب به نام «اِیاد» نیز در نخش شرقی بیابانهای شام میزیستند. تمدنهای معروف به پترا و تدمر که ویرانههای شکوهمندی ازآن هنوز در سوریه و اردن برجا است یادگار این مجموعه از قبایل عرب است. خدای باستانی اینها اللات نام داشت؛ و درنوشتههای هرودوت نیز نام این خدا آمدهاست. خدای باستانی اینها اللات نام داشت؛ و درنوشتههای هرودوت نیز نام این خدا آمدهاست. آخرین پادشاه تدمر، وهب اللات معاصر شاپور اول ساسانی بود؛ و رومیها با کشتن وی تدمر را بهکلی ویران کردند. خرابههای بزرگ معبد اللات در منطقه تدمر سوریه داستان یک دوران پرشکوه را بازگوئی میکند.
قبایل عربِ شام تا اواخر قرن ششم میلادی عموما به دین مسیح گرویده بودند و چیزی از دین کهن در میانشان نمانده بود. بعد ازگسترش اسلام نیز اینها خیلی دیر- و با آهنگی آهسته در طی یکی دوقرن- مسلمان شدند. ازاین رو در جریان سخن از شکلگیری اسلامهای متنازع که موضوع این نوشتار است به اینها اشارهئی نخواهد رفت. دراینجا همینقدر اشاره کنم که مبلغان مسیحی قبایل عرب شام- مخصوصا قبایل ایاد- که برای تبلیغ یکتاپرستی به میان قبایل عربستان میرفتند و در مناسبتها و بازارهای فصلی سخنرانی میکرند و شعر میخواندند اثر بسیار محسوسی در توجه دادن قبایل درون عربستان به یکتاپرستی داشتند؛ و داستانهای بسیاری از این مبلغان وارد کتابهای سیره و تاریخ اسلام شدهاست که جای سخن ازآنها دراینجا نیست.
علاوه براینها دو مجموعه کوچکِ دیگر به نامهای اَزُد و عبدالقیس نیز در سواحل جنوبی خلیج فارس – ازحد ظفار و عُمان درمرور از امارات کنونی تا قطر و بحرین کنونی- میزیستند که به علل جغرافیائی از بقیه قبایل عربستان جدا افتاده بودند و ارتباطی با رقابتهای قبایلی درون عربستان نداشتند، و ازاین نظر در جُستار کنونی جا نمیگیرند. اینها از روزگار هخامنشی در درون مرزهای سنتی ایران واقع میشدند و تا اواخر قرن ششم میلادی آئینهای مزدایسنا و مسیحیت درآنها رواج یافته بود، و درآستانه ظهور اسلام تابع ایران ساسانی بودند.
منابع
ایلیا پتروشفسکی: اسلام در ایران – ترجمه کریم کشاورز. تهران. ۱۳۵۳ . انتشارات پیام
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران