نهضت مشروطه – نتایج و پیامدها – دلایل شکست
۱۳۹۳/۰۸/۰۱
–
۱۸۴۵ بازدید
نتایج وپیامدهای نهضت مشروطه و علت شکست آن چه بود ؟
دانشجوی محترم در پاسخ به سوال شما لازم است بگوییم واژة مشروطه که معادل واژة Constitutionalism در زبان انگلیسی و معادل واژة «دستور» در زبان عربی و معادل واژة «آیین» در زبان رایج در کشورهای هند و پاکستان است، اصطلاحاً به عنوان «حکومتی که بر شالودة یک قانون اساسی و نظام پارلمانی بنیاد شده باشد»، به کار برده شده است.(سایت اندیشه قم ، http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=713&urlId=920 )نظام مشروطه نخستین بار در جریان انقلاب های کشورهای غربی همچون فرانسه و انگلیس و به ویژه کشور اخیر بر علیه حاکمان مستبد این کشور ها مطرح شد و باعث محدود شدن قدرت بی نهایت مستبدان تحت نظارت قانون و شکل گیری نظام پارلمانی گردید و به همین دلیل عمدتا این نوع نظام در نظام های پادشاهی که از حالت استبدادی به سمت مهار استبداد از طریق نظام پارلمانی و قانون اساسی حرکت کرده اند مطرح می شود همچون نظام پادشاهی مشروطه انگلیس ، نظام پادشاهی مشروطه در ایران از زمان نهضت مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی . بنابر این نسبت میان نظام مشروطه و نظام پادشاهی عبارت است از نسبت عموم و خصوص مطلق. به عبارتی دیگر نظام پادشاهی عام تر از نظام مشروطه است و در واقع نظام پادشاهی به دو قسمت پادشاهی مطلقه و پادشاهی مشروطه تقسیم بندی می شود .
نهضت مشروطه که برخی از آن به انقلاب مشروطه نیز یاد میکنند، اتفاقی است که در اواخر دوران 151 ساله حکومت قاجار در ایران روی داد و روند حکومت را که تا پیش از آن بر اساس تفکر فردی و استبدادی و سلطه پادشاه بر کشور حاکم بود، به روندی قانونی تبدیل کرد هر چند این روند دیری نپایید و دوباره حتی با وجود قانون، استبداد فردی بر کشور سایه افکند و برای دهها سال دیگر ایران را زیر سلطه خاندانهای مستبد نگه داشت.
نهضت مشروطیت از این جهت که باعث کاهش قدرت استبدادی پادشاه شد، جایگاه ویژهای در تاریخ سیاسی معاصر ایران دارد چرا که توانست پایههای این قدرت مطلق و بیپایان شاه را که هیچ چیز خارج از اراده او انجام پذیر نبود و خواست و اراده مردم هیچ جایگاهی نداشت، فرو ریخته و آن را به پادشاهی مشروطه تبدیل کند . از این جهت نهضت مشروطیت به عنوان یکی از نقاط عطف تاریخی کشور شناخته می شود .
در یک جمع بندی مشوطیت عبارت است از : 1 . اعتقاد به لزوم حاکمیت قانون اساسی . 2 . دکترین یا نظام حکومتی که در آن ، قدرت حاکمه از طریق قانون اساسی محدود می گردد و با رویه های تعدیل و توازن ، از تمرکز قدرت جلوگیری به عمل می آید تا حقوق اساسی افراد و گروه ها حفظ شود . ( فرهنگ علوم سیاسی ، علی آقا بخشی ، نشر مرکز ؛ جهت مطالعه بیشتر ر.ک : تجربه مشروطیت ، تالیف: حسینیان، روح الله ، نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 1385 )
نهضت مشروطیت در مهار کردن استبداد مطلقه یک گام به پیش بود و دستاوردهایی داشت که مهم ترین آن عبارتند از:
1. تأسیس اولین مجلس در ایران به انتخاب مردم؛ البته این مجلس منتخبی از: شاهزادگان، علما، اعیان و اشراف، ملاکین و تجار بود.
2. تدوین قانون اساسی. گرچه بسیاری از اصول این قانون از قوانین اساسی کشورهای اروپایی اخذ شده بود.
3. تحقق اولین تجربه در کنترل قدرت نامحدود شاه، در قالب قانون اساسی گرچه عملاً ناکام ماند، وزیران وادار به تمکین و قبول مسؤولیت در برابر مجلس شدند و جلو قرضه خارجی گرفته شد.
4. پیدایش زمینه لازم برخورد افکار و اندیشه ها در عرضه اجتماع و گسترش مطبوعات و پیدایش تشکلهای صنفی.
5. تحول در فرهنگ سیاسی مردم با رواج مفاهیمی چون انتخابات، آزادی بیان و … .
نکته دیگر که نباید از آن دور بود آن :
انقلاب مشروطه با همه مشکلات و ناکامى هایش آثار عمده اى از خود برجاى نهاد. برخى از این آثار عبارتند از: 1. مفاهیمى مانند قانون اساسى ، مجلس ، آزادى ، انتخابات و تفکیک قوا با این انقلاب مطرح شد و رسمیت یافت. البته مجلس به زودى مورد هجوم قرار گرفت و در قالب نهادى وابسته به کارش ادامه داد; ولى اصل وجود قانون اساسى و مجلس که در سخت ترین دوره ها نیز برقرار ماند و در مقاطع خاصى نیز تعدادى از نمایندگان مخالف دولت به آن راه یافت، با آثار سیاسى مهمى همراه بود. 2. تجربیات ارزشمند انقلاب مشروطه در زمان وقوع انقلاب اسلامى مورد توجه واقع شد. از یک سو نابودى نظام سلطنتى و قطع کامل سلطه بیگانگان بر کشور و توجه به فرهنگ و ارزش هاى خودى مورد توجه قرار گرفت و از دیگر سو، رخنه عناصر بیگانه و فرصت طلب در مشروطه، هوشیارى انقلابیان مذهبى را براى جلوگیرى از تکرار این امر در انقلاب اسلامى برانگیخت. در نهایت این تجربیات لزوم حفظ وحدت میان نیروهاى انقلاب، را گوشزد کرد. منبع: انقلاب اسلامى و چرایى و چگونگى رخداد آن ، جمعی از نویسندگان، قم: انتشارات معارف، 1380 ، صص49-50 .
در بررسی ساختار سیاسی و فکری مشروطه با توجه به تبین هویتی جایگاه مشروطه ،باید ساختار آن را در دو نگاه مورد تامل قرار داد ،از سویی فقهایی که در این دوره برای بار دیگر پای در تاسیس ساختاری و اداری حکومتی گذاشتند تا در کنار همه مسئولیت و اقتدار فقهی و علمی که بر عهده داشتند در زمینه حکومت و نقش مردم در جایگاه و ساختار سیاسی مردم و حکومت، نگاه دینی اسلام با شناخت جامعی که فقها از اسلام دارند به تبین و یا نقد و مقابله با برخی مسایل بپردازند .
در رهیافت اول ؛توجه فقها با اصل و اساس حاکمیت اسلامی و اصل حکومت از آن خداوند می توان اشاره داشت
«من این جا هستم تا قانون قرآن را رواج بدهم»(بیانات شیخ فضل الله نوری در محل تحصن حرم عبدالعظیم ،رسایل اعلامیه ….ترکمان ص 356)
قانون گذاری شان ویژه خداوند است . چیزی که هست شیعه به علت بهره گیری از محضر خاندان پیامبر علیهم السلام (که وارث و مبین تعالیم نبوی اند )معتقد است که در کتاب و سنت به خصوص نصوص دینی کافی برای تعیین تکلیف مسلمانان در امور وجود دارد
توجه به عدالت و حکومت قانون ،که علمای مشروطه بیان می داشتند : قانون الهی ما مخصوص عبادت نیست ،بلکه حکم جمیع مواد سیاسیه بر وجه اکمل و اوفی داراست (رسایل اعلامیه ….ترکمان ص 57-56)
توجه به رهایی از سلطه سیاسی و فرهنگی غرب که « مشروطه ای که از دیگ پلو سفارت انگلیس بیرون بیاید و امثال یپرم برای آن سینه بزنند ،به درد ما نمی خورد (نهیب جنبش ادبی شاهین ،تندر کیا ص 224)
در همین راستا علما و فقها ی مشروطه آزادی را به معنای رهایی از ستم و اختناق سیاسی، حق انتقاد سازنده و بیان مصالح بیان می کردند و نه ایجاد مکانی برای آشوب و اغتشاش (موسی نجفی،بررسی مبارزات اسلامی و ضد استعماری ،حکم نافذ آقا نجفی )
و مساله دیگری که بسیار حایز اهمیت است توجه خاص فقهای مشروطه خواه بر مجلس که از آن با نام دارالشورای کبرای اسلامی عنوان می نمودند
رهیافت دوم ؛
درست در مقابل علمای اسلام که درصدد تبیین نگاه فقهی دینی اسلام به مساله حکومت و جایگاه مردم در آن یا تعبیری امروزی جمهوری، ما شاهد حضور افرادی هستیم که یا غربزده به تمام معنا هستند و یا افرادی به مراتب بدتر از آن و سکولار می باشند، افرادی مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده، حسین خان سپهسالار، یوسف خان مستشارالدوله، طالب اف، یپرم و بالاخره ملکم خان
خصوصیات بارزی چون؛ زندگی در غرب، غرب پسند، آشنایی بسیار اندک از اسلام، فقه و قانون و موازین اسلامی، مردم مشخص کننده و معیین کننده حکومت و جایگاه آن بدون معیارهای دینی و شرعی و بالاخره ناتوان بودن فقه و قانون اسلام .
نکته جالب اینجاست که این آقایان علی فرض این که روشنفکر و فرهیخته هستند، می خواهند در مقابل حکومت سلطنت قرار گرفته و مردم را درتصمیم گیری های حکومتی و مملکتی مداخله دهند و با تشکیل مجلس و ایجاد و ترسیم قانون ،ملاک و معیار را قانون قرار دهند و نه فرد محوری؟ که اگر سخن این است پس چرا در مقابل علما قرار می گیرند و دین را مضر به جامعه و روحانیت را عامل عقب ماندگی قلمداد و به مقابله ،تضعیف و بعضا به شهادت و علمای اسلامی مبادرت می ورزند؟ و واقعیات تاریخی نشان داد که حتی همان ادعای مبارزه با استبداد هم شعاری بود زیرا همین روشنفکران وابسته و غربزده، استبداد رضا خانی را بوجود و حمایت کردند.
برای مطالعه بیشتر به کتاب های تشیع و مشروطیت در ایران (عبدالهادی حائری) ،دیده بان بیدار (علی ابوالحسنی ،منذر) تنبیه الامه (بهبهانی)مراجعه کنید
نهضت مشروطه که برخی از آن به انقلاب مشروطه نیز یاد میکنند، اتفاقی است که در اواخر دوران 151 ساله حکومت قاجار در ایران روی داد و روند حکومت را که تا پیش از آن بر اساس تفکر فردی و استبدادی و سلطه پادشاه بر کشور حاکم بود، به روندی قانونی تبدیل کرد هر چند این روند دیری نپایید و دوباره حتی با وجود قانون، استبداد فردی بر کشور سایه افکند و برای دهها سال دیگر ایران را زیر سلطه خاندانهای مستبد نگه داشت.
نهضت مشروطیت از این جهت که باعث کاهش قدرت استبدادی پادشاه شد، جایگاه ویژهای در تاریخ سیاسی معاصر ایران دارد چرا که توانست پایههای این قدرت مطلق و بیپایان شاه را که هیچ چیز خارج از اراده او انجام پذیر نبود و خواست و اراده مردم هیچ جایگاهی نداشت، فرو ریخته و آن را به پادشاهی مشروطه تبدیل کند . از این جهت نهضت مشروطیت به عنوان یکی از نقاط عطف تاریخی کشور شناخته می شود
نهضت مشروطیت در مهار کردن استبداد مطلقه یک گام به پیش بود و دستاوردهایی داشت که مهم ترین آن عبارتند از:
1. تأسیس اولین مجلس در ایران به انتخاب مردم؛ البته ین مجلس منتخبی از: شاهزادگان، علما، اعیان و اشراف، ملاکین و تجار بود.
2. تدوین قانون اساسی. گرچه بسیاری از اصول این قانون از قوانین اساسی کشورهای اروپایی اخذ شده بود.
3. تحقق اولین تجربه در کنترل قدرت نامحدود شاه، در قالب قانون اساسی گرچه عملاً ناکام ماند، وزیران وادار به تمکین و قبول مسؤولیت در برابر مجلس شدند و جلو قرضه خارجی گرفته شد.
4. پیدایش زمینه لازم برخورد افکار و اندیشه ها در عرضه اجتماع و گسترش مطبوعات و پیدایش تشکلهای صنفی.
5. تحول در فرهنگ سیاسی مردم با رواج مفاهیمی چون انتخابات، آزادی بیان و … .
نهضت مشروطه که برخی از آن به انقلاب مشروطه نیز یاد میکنند، اتفاقی است که در اواخر دوران 151 ساله حکومت قاجار در ایران روی داد و روند حکومت را که تا پیش از آن بر اساس تفکر فردی و استبدادی و سلطه پادشاه بر کشور حاکم بود، به روندی قانونی تبدیل کرد هر چند این روند دیری نپایید و دوباره حتی با وجود قانون، استبداد فردی بر کشور سایه افکند و برای دهها سال دیگر ایران را زیر سلطه خاندانهای مستبد نگه داشت.
نهضت مشروطیت از این جهت که باعث کاهش قدرت استبدادی پادشاه شد، جایگاه ویژهای در تاریخ سیاسی معاصر ایران دارد چرا که توانست پایههای این قدرت مطلق و بیپایان شاه را که هیچ چیز خارج از اراده او انجام پذیر نبود و خواست و اراده مردم هیچ جایگاهی نداشت، فرو ریخته و آن را به پادشاهی مشروطه تبدیل کند . از این جهت نهضت مشروطیت به عنوان یکی از نقاط عطف تاریخی کشور شناخته می شود .
در یک جمع بندی مشوطیت عبارت است از : 1 . اعتقاد به لزوم حاکمیت قانون اساسی . 2 . دکترین یا نظام حکومتی که در آن ، قدرت حاکمه از طریق قانون اساسی محدود می گردد و با رویه های تعدیل و توازن ، از تمرکز قدرت جلوگیری به عمل می آید تا حقوق اساسی افراد و گروه ها حفظ شود . ( فرهنگ علوم سیاسی ، علی آقا بخشی ، نشر مرکز ؛ جهت مطالعه بیشتر ر.ک : تجربه مشروطیت ، تالیف: حسینیان، روح الله ، نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 1385 )
نهضت مشروطیت در مهار کردن استبداد مطلقه یک گام به پیش بود و دستاوردهایی داشت که مهم ترین آن عبارتند از:
1. تأسیس اولین مجلس در ایران به انتخاب مردم؛ البته این مجلس منتخبی از: شاهزادگان، علما، اعیان و اشراف، ملاکین و تجار بود.
2. تدوین قانون اساسی. گرچه بسیاری از اصول این قانون از قوانین اساسی کشورهای اروپایی اخذ شده بود.
3. تحقق اولین تجربه در کنترل قدرت نامحدود شاه، در قالب قانون اساسی گرچه عملاً ناکام ماند، وزیران وادار به تمکین و قبول مسؤولیت در برابر مجلس شدند و جلو قرضه خارجی گرفته شد.
4. پیدایش زمینه لازم برخورد افکار و اندیشه ها در عرضه اجتماع و گسترش مطبوعات و پیدایش تشکلهای صنفی.
5. تحول در فرهنگ سیاسی مردم با رواج مفاهیمی چون انتخابات، آزادی بیان و … .
نکته دیگر که نباید از آن دور بود آن :
انقلاب مشروطه با همه مشکلات و ناکامى هایش آثار عمده اى از خود برجاى نهاد. برخى از این آثار عبارتند از: 1. مفاهیمى مانند قانون اساسى ، مجلس ، آزادى ، انتخابات و تفکیک قوا با این انقلاب مطرح شد و رسمیت یافت. البته مجلس به زودى مورد هجوم قرار گرفت و در قالب نهادى وابسته به کارش ادامه داد; ولى اصل وجود قانون اساسى و مجلس که در سخت ترین دوره ها نیز برقرار ماند و در مقاطع خاصى نیز تعدادى از نمایندگان مخالف دولت به آن راه یافت، با آثار سیاسى مهمى همراه بود. 2. تجربیات ارزشمند انقلاب مشروطه در زمان وقوع انقلاب اسلامى مورد توجه واقع شد. از یک سو نابودى نظام سلطنتى و قطع کامل سلطه بیگانگان بر کشور و توجه به فرهنگ و ارزش هاى خودى مورد توجه قرار گرفت و از دیگر سو، رخنه عناصر بیگانه و فرصت طلب در مشروطه، هوشیارى انقلابیان مذهبى را براى جلوگیرى از تکرار این امر در انقلاب اسلامى برانگیخت. در نهایت این تجربیات لزوم حفظ وحدت میان نیروهاى انقلاب، را گوشزد کرد. منبع: انقلاب اسلامى و چرایى و چگونگى رخداد آن ، جمعی از نویسندگان، قم: انتشارات معارف، 1380 ، صص49-50 .
در بررسی ساختار سیاسی و فکری مشروطه با توجه به تبین هویتی جایگاه مشروطه ،باید ساختار آن را در دو نگاه مورد تامل قرار داد ،از سویی فقهایی که در این دوره برای بار دیگر پای در تاسیس ساختاری و اداری حکومتی گذاشتند تا در کنار همه مسئولیت و اقتدار فقهی و علمی که بر عهده داشتند در زمینه حکومت و نقش مردم در جایگاه و ساختار سیاسی مردم و حکومت، نگاه دینی اسلام با شناخت جامعی که فقها از اسلام دارند به تبین و یا نقد و مقابله با برخی مسایل بپردازند .
در رهیافت اول ؛توجه فقها با اصل و اساس حاکمیت اسلامی و اصل حکومت از آن خداوند می توان اشاره داشت
«من این جا هستم تا قانون قرآن را رواج بدهم»(بیانات شیخ فضل الله نوری در محل تحصن حرم عبدالعظیم ،رسایل اعلامیه ….ترکمان ص 356)
قانون گذاری شان ویژه خداوند است . چیزی که هست شیعه به علت بهره گیری از محضر خاندان پیامبر علیهم السلام (که وارث و مبین تعالیم نبوی اند )معتقد است که در کتاب و سنت به خصوص نصوص دینی کافی برای تعیین تکلیف مسلمانان در امور وجود دارد
توجه به عدالت و حکومت قانون ،که علمای مشروطه بیان می داشتند : قانون الهی ما مخصوص عبادت نیست ،بلکه حکم جمیع مواد سیاسیه بر وجه اکمل و اوفی داراست (رسایل اعلامیه ….ترکمان ص 57-56)
توجه به رهایی از سلطه سیاسی و فرهنگی غرب که « مشروطه ای که از دیگ پلو سفارت انگلیس بیرون بیاید و امثال یپرم برای آن سینه بزنند ،به درد ما نمی خورد (نهیب جنبش ادبی شاهین ،تندر کیا ص 224)
در همین راستا علما و فقها ی مشروطه آزادی را به معنای رهایی از ستم و اختناق سیاسی، حق انتقاد سازنده و بیان مصالح بیان می کردند و نه ایجاد مکانی برای آشوب و اغتشاش (موسی نجفی،بررسی مبارزات اسلامی و ضد استعماری ،حکم نافذ آقا نجفی )
و مساله دیگری که بسیار حایز اهمیت است توجه خاص فقهای مشروطه خواه بر مجلس که از آن با نام دارالشورای کبرای اسلامی عنوان می نمودند
رهیافت دوم ؛
درست در مقابل علمای اسلام که درصدد تبیین نگاه فقهی دینی اسلام به مساله حکومت و جایگاه مردم در آن یا تعبیری امروزی جمهوری، ما شاهد حضور افرادی هستیم که یا غربزده به تمام معنا هستند و یا افرادی به مراتب بدتر از آن و سکولار می باشند، افرادی مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده، حسین خان سپهسالار، یوسف خان مستشارالدوله، طالب اف، یپرم و بالاخره ملکم خان
خصوصیات بارزی چون؛ زندگی در غرب، غرب پسند، آشنایی بسیار اندک از اسلام، فقه و قانون و موازین اسلامی، مردم مشخص کننده و معیین کننده حکومت و جایگاه آن بدون معیارهای دینی و شرعی و بالاخره ناتوان بودن فقه و قانون اسلام .
نکته جالب اینجاست که این آقایان علی فرض این که روشنفکر و فرهیخته هستند، می خواهند در مقابل حکومت سلطنت قرار گرفته و مردم را درتصمیم گیری های حکومتی و مملکتی مداخله دهند و با تشکیل مجلس و ایجاد و ترسیم قانون ،ملاک و معیار را قانون قرار دهند و نه فرد محوری؟ که اگر سخن این است پس چرا در مقابل علما قرار می گیرند و دین را مضر به جامعه و روحانیت را عامل عقب ماندگی قلمداد و به مقابله ،تضعیف و بعضا به شهادت و علمای اسلامی مبادرت می ورزند؟ و واقعیات تاریخی نشان داد که حتی همان ادعای مبارزه با استبداد هم شعاری بود زیرا همین روشنفکران وابسته و غربزده، استبداد رضا خانی را بوجود و حمایت کردند.
برای مطالعه بیشتر به کتاب های تشیع و مشروطیت در ایران (عبدالهادی حائری) ،دیده بان بیدار (علی ابوالحسنی ،منذر) تنبیه الامه (بهبهانی)مراجعه کنید
نهضت مشروطه که برخی از آن به انقلاب مشروطه نیز یاد میکنند، اتفاقی است که در اواخر دوران 151 ساله حکومت قاجار در ایران روی داد و روند حکومت را که تا پیش از آن بر اساس تفکر فردی و استبدادی و سلطه پادشاه بر کشور حاکم بود، به روندی قانونی تبدیل کرد هر چند این روند دیری نپایید و دوباره حتی با وجود قانون، استبداد فردی بر کشور سایه افکند و برای دهها سال دیگر ایران را زیر سلطه خاندانهای مستبد نگه داشت.
نهضت مشروطیت از این جهت که باعث کاهش قدرت استبدادی پادشاه شد، جایگاه ویژهای در تاریخ سیاسی معاصر ایران دارد چرا که توانست پایههای این قدرت مطلق و بیپایان شاه را که هیچ چیز خارج از اراده او انجام پذیر نبود و خواست و اراده مردم هیچ جایگاهی نداشت، فرو ریخته و آن را به پادشاهی مشروطه تبدیل کند . از این جهت نهضت مشروطیت به عنوان یکی از نقاط عطف تاریخی کشور شناخته می شود
نهضت مشروطیت در مهار کردن استبداد مطلقه یک گام به پیش بود و دستاوردهایی داشت که مهم ترین آن عبارتند از:
1. تأسیس اولین مجلس در ایران به انتخاب مردم؛ البته ین مجلس منتخبی از: شاهزادگان، علما، اعیان و اشراف، ملاکین و تجار بود.
2. تدوین قانون اساسی. گرچه بسیاری از اصول این قانون از قوانین اساسی کشورهای اروپایی اخذ شده بود.
3. تحقق اولین تجربه در کنترل قدرت نامحدود شاه، در قالب قانون اساسی گرچه عملاً ناکام ماند، وزیران وادار به تمکین و قبول مسؤولیت در برابر مجلس شدند و جلو قرضه خارجی گرفته شد.
4. پیدایش زمینه لازم برخورد افکار و اندیشه ها در عرضه اجتماع و گسترش مطبوعات و پیدایش تشکلهای صنفی.
5. تحول در فرهنگ سیاسی مردم با رواج مفاهیمی چون انتخابات، آزادی بیان و … .